#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا🌸
🥀عملیات #کربلای پنج بود .آن روز روز وحشتناکی بود.کمتر زمانی را دیده بودم که اینقدر #گوله توپ☄ و خمپاره به زمین ببارد.زمین شلمچه آرام و قرار نداشت و هر لحظه تکه ای از آن مثل آتشفشان 🔥از جا کنده میشد و به زمین میریخت.یک کلاه فلزی #عراقی پیدا کردم و روی سرم گذاشتم.
🍂در ماشین🚘 کنار آقا منصور نشستم .از ترس صدای انفجار ها و ترکش های #سرگردان خودم را به منصور نزدیک کردم و همچون طفلی که به مادر #میچسبد به حاجی چسبیدم .
🥀برخلاف من حاج منصور آرام آرام بود جویی جز صدای ذکری که برلب داست چیز دیگری #نمیشنید..گفت: چی میترسی⁉️گفتم : آره..خیلی با #اطمینان گفت: خب ذکر بگو آرام میشی..یاد خدا ،دل رو آروم میکنه
#شهید_منصور_خادم_صادق🌷
#ﺷﻬﺪاﻱﻏﺮﻳﺐﻓﺎﺭﺱ 🌷
#اﻳﺎﻡ_ﺷﻬﺎﺩﺕ 🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh