eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
هی نگاهت بڪنم! گم بشوم در گم شدن در شبِ پیـــدا شـدن اسـت ...😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍خوابش #تعبیر شد؛ بر اثر جراحت پهلو و مثل #حضرت_زهرا(س) شهید شداز بچگی به #شهدا علاقه داشت اما اصلا
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید😓 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز ، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده😞 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🥺 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم😔 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سالـروز شهادت شهید مهدی زین الدین🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای، آرام می شوند ❤️ 🍃فرمانده ... حال روزهایمان خوب نیست.نبض ایمانمان کند می زند و توکلمان از نفس افتاده. روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم😔 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، قضا می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم 🍃از باقیمانده محبت حسین در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم.از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل💔 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. الجار ثم الدار را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان . دروغ و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر، راه فراری نداریم.نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد.اینجا زمین و زمان تو را کم دارد.بیا و با خودت و را بیاور. بده غرق شدگان در محاصره دنیا را 😭 به مناسبت سالروز شهادت نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 3⃣1⃣ #قسمت_سیزدهم وارد ڪافے شاپ🍹 شدم، بنیامین از دور برام دست تڪو
❣﷽❣ 📚 •← ... 4⃣1⃣ با عجلہ وارد دانشگاہ شدم، در ڪلاس رو زدم و وارد شدم. پسرے ڪہ پاے تختہ بود برگشت بہ سمتم، با دیدنش رنگم پرید😨 ڪمے استرس گرفتم!همون پسرے بود ڪہ با بنیامین صحبت ڪرد،بے اختیار دستم رو بردم سمت مقنعہ م،همونطور ڪہ برگشت سمت تختہ گفت: _بفرمایید بشینید! آروم رفتم بہ سمت یڪے از صندلے هاے خالے،بنیامین با اخم نگاهم 😠مے ڪرد توجهے نڪردم! نگران بودم چطور برخورد ڪنہ،نڪنہ بخاطرہ اون روز سر درس ها ڪارے ڪنہ یا بہ دوست هاے حراستیش بگہ؟!😰 محمدے،یڪے از پسرهاے ڪلاس دستش رو برد بالا و گفت:😏✋ _ببخشید برادر،بہ خانم هدایتے نذرے ندادین! با تعجب 😳نگاهشون ڪردم،پسر برگشت سمتش و گفت: _بعداز ڪلاس بدید! محمدے با پررویے گفت: _اول وقتش فضلیت خاصے دارہ! 😏 بیشتر بچہ هاے ڪلاس باهم گفتن صحیح است صحیح است! پسر لبخندے زد و گفت: _مگہ نمازہ؟ 😊 محمدے شونہ اے بالا انداخت و گفت: _نمیدونم والا!ما از ایناش نیستیم! 😕 و بہ یقہ پسر طلبہ اشارہ ڪرد،پسر قد بلند و متوسط اندامے ڪہ شلوار پارچہ اے مشڪے با پیرهن یقہ آخوندے سفید پوشیدہ بود،ریش ها و موهاے قهوہ ایش مرتب بود و هروقت صحبت میڪرد سفیدے دندون هاش مشخص میشد! ملایم اما جدے گفت: _ما حق سلیقہ داریم درستہ؟سلیقہ اے ڪہ بہ جامعہ مون آسیب نزنہ؟ 😊 ڪسے چیزے نگفت! یقہ پیرهنش رو گرفت و گفت: _همونطور ڪہ شما دوست دارین مدل یقہ پیرهنتون اونطور باشہ من هم این مدل یقہ رو دوست دارم! یقہ پیرهن من براے شما مشڪلے ایجاد میڪنہ؟من حق انتخاب ندارم؟ 😊 دیس خرما رو از روے میز برداشت و اومد بہ سمتم،همونطور ڪہ دیس رو جلوم گرفتہ بود رو بہ بچہ ها گفت: _مطمئن باشید من اینطورے استخر نمیرم نگرانم نباشید! 😄🏊 همہ باهم گفتن اووووو، 😯 خرمایے برداشتم و تشڪر ڪردم. یڪے از دخترها با خندہ گفت: _برادر مگہ استخر رفتن حروم نیست؟ 😄 بچہ ها شروع ڪردن بہ خندیدن! 😄😀😃 برگشت ڪنار تختہ،با خندہ گفت: _شما برید اگہ گناهے داشت اون دنیا گردن من! 😄 با تعجب 😳نگاهش ڪردم،این رفتار، رفتارے نبود ڪہ من از طلبہ ها میدونستم! 🙁😟 یڪے از دخترها ڪہ دید هنوز متعجبم گفت: _خرما ڪار بچہ هاست!مثلا خواستن سر ڪلاس معارف مزہ بریزن!😊 مثل بقیہ نبود! .... ✍نویسنده: Instagram:leilysoltaniii 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
1_56545006.mp3
2.66M
🎧 ✨اینه رسم همسفری ✨بری منو تنها بذاری 🎤🎤 👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💫🥀🍂💫🥀🍂💫🥀🍂💫 💥نمی دانم چه می خواهم غمی💔 در استخوانم می گدازد... 💥وداع همسر مدافع امنیت 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 💙دوست سحـرخیـزترین 🌸حسِ 💙ڪہ صبــــ🌤ــح‌ها پیش از باز شدنِ در بیدار می‌شود... 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🦋تـ♥️ـو لبخند میزنی و جهان می‌ایستد تا را تماشا کند .. 🦋زمان می‌ایستد⏱ و در ثانیه‌ای قبل از قدمهایتـ👣 گیر افتاده‌ام ...! 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - امام زمان(عج) و غم شیعیان آخر الزمان - استاد هاشمی نژاد.mp3
1.61M
♨️امام زمان(عج) و غم شیعیان آخر الزمان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🚗خودرویی که مسافرانش را به برین رساند 🔰همرزم شهید نوری: "اونروز بابک داخل ماشین بود شهید نظری و کنار ماشین نشسته بودند در حال خوردن ناهار. در ماشین نیمه باز بود پای راست هم بیرون، خمپاره💥 افتاد بین این سه نفر و.... ✍پی نوشت: دقیقا همین ماشین بود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️ 📸هر سه نفر به فاصله یک ساعت در به شهادت رسیدند 🔻شهيدان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📙کتابخوانی در سنین بنده که البته بنده چندین برابر کتاب می‌خوانم غالباً تاثیرش به مراتب کمتر است از کتاب‌خوانی📚 در سنین جوان‌ها است 📕آنچه که همیشه برای انسان می ماند، در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هر چه می‌توانند، کتاب بخوانند..✅ 🚩 اسلام، پرچم‌دار کتاب‌خوانی ؟🧐 🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهدا_امامزادگان_عشقند♥️ 📸هر سه نفر به فاصله یک ساعت در #ابوکمال به شهادت رسیدند 🔻شهيدان #شهید_عل
🍃در سایه ساره خانه امن الهی امروز هم عارفانِ به حقی هستند که پیرو راه باشند و راه شهدا را ادامه دهند.وقتی که میگویند راه بهار دیگر بسته شده جوانان دهه هفتادیمان نشان میدهند باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی. اگر بخواهی و کرمشان شامل حالت باشد.باید باشی باید بشناسیشان تا از باران لطف و رحتمشان سیراب شوی. 🍃شهید عارف کاید خورد در روزهایی که همه در گیر روزمرگی هایشان بوده اند. دغدغه اش شده بود دفاع از حریم . اقتدا کرده بود به سقای و همین هم موجب شده بود تا دایره المعارف ادب خطابش کنند. 🍃امروز های ما روبه روی بزرگی شهدا سرازیر می شود.از شهدا چه باید گفت و چه باید نوشت که امروز ما مانده ایم و یاد شهدا. 🍃ای شهید در این روزها هوای دلهایمان را راهی خود کنید تا شاید ماهم در این دنیا هوایی شدیم ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸دو ماهی بود که برای اومده بود به حما، میخواست بره دمشق و مأموریتش رو تمدید کنه، بعد از دمشق هم میرفت به ، دم خداحافظی بهش گفتم محرابی: 🔹مأموریتت که تموم شد و خواستی بری دمشق، روبروی مسجد اموی🕌 یه بازار هست به اسم گفت: خب 🔸گفتم: اونجا میشه یه زحمتی بکشی و از سوریه بگیری و هر وقت خواستی بیای، برام بیاری یه لحظه ساکت شد بعد یهو با صدای بلند گفت: بازار شام رو میگی⁉️ 🔹من از بازاری که (س) رو توش چرخونده باشن، هیچی نمیگیرم هرگز❌❌ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم با عجلہ وارد دانشگاہ شدم، در ڪلاس رو زدم و وار
❣﷽❣ 📚 •← ... 5⃣1⃣ همراہ بهار رسیدیم سر ڪوچہ، هم ڪلاسے شیطون و مهربونم ڪہ تازہ ڪمے صمیمے شدہ بودیم! 😊 زنگ رو زدم،چند لحظہ ایستادیم اما ڪسے در رو باز نڪرد، دوبارہ زنگ رو زدم ڪہ عاطفہ از پشت پنجرہ گفت: _صبر ڪن! 😊 با تعجب نگاهش ڪردم،در خونہ عاطفہ اینا باز شد،عاطفہ اومد بیرون،معمولے سلام و احوال پرسے ڪردیم 🔑ڪلیدے بہ سمتم گرفت و گفت: _خالہ رفتہ بیرون ڪلید رو داد بدم بهت!😊 ڪلید رو ازش گرفتم و تشڪر ڪردم، عاطفہ با ڪنجڪاوے بہ بهار نگاہ میڪرد،بهار با لبخند دستش رو گرفت جلوے عاطفہ و گفت: _بهار هستم،دوست هانیہ!☺️ عاطفہ دست بهار رو گرفت. _منم عاطفہ ام دوست صمیمے هانیہ!😄 خندہ م گرفت، 😀بعداز این دوسال هنوز من و خودش رو صمیمے حساب میڪرد و حسود بود! خواستم حرفے بزنم ڪہ صداے بوق متوالے ماشینے باعث شد حواسم پرت بشہ! برگشتم و پشت سرم رو نگاہ ڪردم بنیامین بود! 😳😨 دست بہ سینہ ایستادہ بود ڪنار ماشینش و با لبخند بدے نگاهم میڪرد، 😥خون تو رگ هام یخ بست با استرس رو بہ بهار گفتم: _بریم دیگہ! سریع در رو باز ڪردم،وارد حیاط شدیم بهار با شیطنت گفت:😉 _خبریہ ڪلڪ؟!بنیامین رو دیدم! با حرص گفتم: _خبر ڪدومہ؟!دیونہ م ڪردہ! 😬 بهار از پشت بغلم ڪرد و گفت: _الهے!عاشق شدہ خب! 😇 +عاشق ڪدومہ؟!دنبال چیزے ڪہ بیشتر پسرا دنبالشن! 😐 خواست چیزے بگہ ڪہ دست هاش رو از دور ڪمرم باز ڪردم و گفتم: _نگو فڪر منفے نڪن ڪہ خودش مستقیم بهم گفتہ! با تعجب نگاهم ڪرد: _دروغ میگے؟! 😳 همونطور ڪہ وارد پذیرایے میشدم گفتم: _دروغم ڪجا بود؟!بیا تو! یااللہ گویان دنبالم اومد،با تعجب گفتم: _آخہ تو مردے؟!یا ڪسے خونہ ست؟! بے تعارف نشست رو مبل. _محض اطمینان گفتم! همونطور ڪہ مقنعہ م رو در مے آوردم وارد آشپزخونہ شدم _چے میخورے؟ 😋 +چیزے نمیخوام اومدم خیر سرم تو درس ڪمڪم ڪنے،راستے؟ ڪترے رو پر از آب ڪردم. _جانم! +خانوادت میدونن بنیامین مزاحمت میشہ؟!😟 ڪترے رو گذاشتم روے گاز و برگشتم پیش بهار! _نہ،فڪرڪردم خودم میتونم حلش ڪنم!😕 با حرص گفت: _بے جا ڪردے،باید بہ خانوادت اطلاع بدے! بہ دروغ باشہ اے گفتم، 😒از خانوادم نمیترسیدم خجالت مے ڪشیدم! _براے اردوے مشهد ثبت نام ڪردے؟! سردرگم گفتم: _اردوے مشهد؟! +اوهوم،سهیلے ترتیبش رو دادہ همہ ثبت نام ڪردن فردا بریم ثبت نام ڪنیم تا پر نشدہ!😊 با تعجب گفتم: _سهیلے دیگہ ڪیہ؟! 😳 چشم هاش رو ریز ڪرد،با حرص نفسے ڪشید و گفت: _حالت خوب نیستا!بابا همین طلبہ باحالہ دیگہ!امیرحسین سهیلے! سلول هاے مغز خستہ م بہ ڪار افتادن!همون طلبہ عجیب! _من نمیام تو ثبت نام ڪن!🙁 .... ✍نویسنده: Instagram:leilysoltaniii 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8277470_245.mp3
19.65M
🎵 🌾خونه غرق در آه 🌾خونه شام غربته 🎤🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💫فـرقی این که کدام یک تــو باشــد .! 💫آن ها همه شان خیـر و صلاح بچـه ها را ... 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌾هر 🌤که بلند می شوم ..... 🌼آراسته روی قبله 🙂می ایستم و 🍁می گویم: 🌾"السلام علیک یا اباصالح المهدی" 🌼وقتی به این میکنم که خدا 🍁جواب را واجب کرده است، 🌾قلبم 💚از ذوق اینکه شما به اندازه 🌼 یک جواب سلام به من می 🍁کنی از جا کنده می شود. 🌾آقاجانم! دارم.😍 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh