eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
#قاب_خاطرات حیفِ نوڪر نیست ❤️ بامرگ طبیعے جان دهد؟ هیچ مرگے جز #شهادت 🕊 نیست شان نوڪرت... 📸 #شهیدعبدالرضامجیری در هویزه 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش : روح‌الله همیشه به زینب می‌گفت: «بیا برای خودمون #باقیات_الصالحات جمع کنیم. یه کاری بکنیم که بعد از #مرگمون هم اون دنیا به کارمون بیاد.» به حال پدر و مادر امام‌خمینی #غبطه می‌خورد و می‌گفت: «خوش به حال پدر و مادر امام‌خمینی. ببین چه پسری #تربیت کردن که هنوز هم براشون باقیات الصالحات داره.» زینب به این فکر می‌کرد که حالا خود روح‌الله #شهید شده و باقیات الصالحات پدر و مادرش شده و چقدر قشنگ به چیزی که می‌خواست، #رسیده_بود. شادی روح شهید والامقام روح‌الله قربانی و پدر و مادرش #صلوات #شهید_روح_الله_قربانی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔮روایتی از همسر فرمانده🔮 🌵یکی از #سرداران سپاه در خاطرات خود می گفت:شهید "تقوی" در جبهه #دعای_ابوحمزه_ثمالی را از حفظ در #قنوت نمازش میخواند. 🌵همیشه #نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد. 🌵یک بار از او پرسیدم: حاج حمید، چرا این کار را انجام میدهید⁉️ 🌵جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم. 🌵من پایم را جلوی شما دراز کنم❓ #سردار_سرتیپ #شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣3⃣9⃣ 🌷 🔰ترور نافرجام صدام به دست حاج حمید 🌷حاج حمید نقشه را کشیده بود در آن ترور، صدام 13 تیر خورد. آن زمان در بودیم، چند روز بعد از این ترور نافرجام حاج حمید در پذیرایی نشسته و تلویزیون نگاه می‌کرد که از شدت خوابش برد. 🌷ساعت حدود 12 شب داخل پذیرایی خانه انداختند. همراه با دخترهایم در اتاق خواب بودیم. با شنیدن از اتاق خارج شدیم و او هم به سمت هال دوید. 🌷در آن حادثه پتو سوخت ولی حاج حمید صدمه‌ای ندید. تکه‌های نارنجک به سقف و دیوار اتاق‌ها پخش شده بود. همسایه‌ سپاهی‌مان حادثه را به حفاظت سپاه اطلاع داد. 🌷حفاظت احتمال می‌داد که بخاطر ترور صدام که نقشه حاج حمید بود این ترور از طرف یا انجام شده است.چند روز بعد متوجه شدیم در چند نقطه شهر این اتفاق تکرار شده است. آن زمان این مسئله رسانه‌ای نشد. 🌷فردای آن روز هوا بسیار سرد بود. از طرف حفاظت سپاه هم یک سرباز را برای به درب منزلمان فرستادند. حاج حمید گفت "نیازی به نگهبانی نیست. برو." آن سرباز رفت و مجدد سرباز دیگری آمد. حاج حمید با دیدن سرباز شد و گفت "در این هوای سرد نیازی به نگهبانی نیست! اتفاقی نمی‌افتد. بروید." با سپاه هم تماس گرفت که سربازی نفرستند. 🌷پس از ترور نافرجام حاج حمید برخی از اقوام تماس گرفتند و خبر دادند که صدام برای سر حاج حمید گذاشته است. اقوام از من می‌خواستند که فعالیت‌هایش شوم اما هر بار که سر این موضوع بحث می‌کردیم حاج حمید به من می‌داد که نگران نباشم و چیز مهمی نیست. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حکایتی جالب درباره آیت الله بهجت و زن همسایه😊😊 ♦️حتما ببینید. ارزش صد بار دیدنم داره واقعا ♦️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌴🌤🌴🌤🌴🌤 چه زیبا دل بریدی از #دنیا که زیر بارانِ آتش همچین #آرامشی داری...☺️ من آنقدر #دلبسته شدم به این دنیا که گاهی با تمام آرامشِ اطراف، #ناآرامم...😢 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#اطلاع_رسانی مراسم سالگرد عملیات #کربلای_۵ با سخنرانی حاج حسین یکتا و با مداحی حاج مهدی رسولی دوشنبه ۱۷ دیماه ۹۷ ساعت ۱۹ حرم مطهر علی بن الموسی رضا ع رواق امام خمینی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هنگام رفتن از مادر بزرگش #خداحافظی کرد... مادر بزرگش گفت: آقا حجت! کجا؟ گفت: مناطق عملیاتی جنوب... مادر بزرگش گفت: دم عیده بمون عزیزم #خندید و گفت: باید برم شاید #شهید شم... این جاست که در باغ شهادت بازه... چند روز بعد که مسئولین شهر باغملک آمدند منزلشان، #تعجب کردند. سکوت عجیبی همراه با #بغض مجلس را فرا گرفته بود. ناگهان بغضی ترکید. حاج آقا، عمامه از سر در آورد و رو به پدر حجت کرد و گفت: انا لله و انا الیه راجعون [ حــــــــجــــــــت شــــــهـــــــــیــــــــــد شـــــــد ] #شهید_حجت_الله_رحیمی🌷 در خرمشهر روبروی پادگان دژ زماني كه مشغول #هدايت اتوبوس‌هاي كاروان نور بسيج دانشجويي دانشگاه لرستان به سمت #يادمان والفجر ۸ منطقه اروند كنار بود، دچار سانحه شد و چون مادرش حضرت زهرا (س) با پهلو شكسته و صورتي كبود دعوت حق را لبيك گفت و به #شهادت رسيد... شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
روز اول بود که همه ورودی های امام حسین (علیه السلام) دور هم جمع شده بودیم، دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه. نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه خاصی دیدم. هیچ استرسی نداشت. از همون روز اول قدمشو برداشته بود. بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز رو به همه دانشجو ها تقدیم کردن؛ حسین سریع سمت چپ لباس، روی اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد، روش نوشته بود ( السلام علیک یا شیب الخضیب ) دائم میگفت؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰رهبرمعظم انقلاب: بنده حدود۱۷سال است که این #قرآنها رامینویسم وبه منازل #شهدا میبرم. اسم خودم را به #امیدی کنار اسم شهید می‌نویسم وبه خداوند عرض می‌کنم: المُجالسة مؤثّرَة. . . 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💢شب قبل از اعزام برایشان گرفته شد و آقا حمید بسیار خوشحال بود... 💢همیشه به بچه ها علاقه داشت و سعی می کرد بچه ها را با جذب کنه، حتی باهاشون میگرفت، و بهشون شعرهایی راجع به یاد می داد.. 💢ضریب هوشی ایشان 130 بود بنابراین در هر حرفه ایی و ذکاوت بود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣4⃣9⃣ 🌷 💠 بیت المال 🌷خادم بودیم، هر دویمان دوکوهه بودیم. زائران را که می آوردند برای بازدید، تهیه دیده شده بود تا فاصله یادمان گردانتخریب را که 2 کیلومتر با ساختمانهای دوکوهه فاصله داشت ببرد و برگرداند. 🌷من قرار بود همراه زائران بروم و برگردم، وقتی رسیدم به جلوی ساختمان مقداد، متوجه شدم را در حسینیه یادمان تخریب جا گذاشته ام. بعدازظهر بود، هوا نسبتا گرم بود. راه افتادم به سمت یادمان ... 🌷کسانی که این راه را رفته اند به خوبی میدادند که هیچ ساختمان و چادری وجود ندارد. است و بیابان.... اواسط راه بودم که دیدم جلوی پایم ایستاد. بود. گفت خانم این وقت روز تنها کجا داری میری وسط این بیابون؟ جریان را برایش تعریف کردم. 🌷گفت الان باید برود یادمان تخریب و کار فوری دارد و کار من هم محسوب میشه و شما رو نمیتونم با ماشین ببرم. سوار ماشین شد و گاز داد به سمت یادمان.... من 2 کیلومتر که راه رفتم رسیدم به یادمان...تازه کارش تمام شده بود آمد و لبخند زد و گفت مسیر را برمیگردیم. 🌷تویوتا را داد به سرباز و گفت ماشین را ببر جلوی ساختمان مرکزی.برای اینکه از استفاده شخصی نکنیم. 2 کیلومتر راه رفته را باهم برگشتیم. 🌷پاهایم نداشت.ولی آقا حمیدبرای اینکه ذهنم را مشغول کند از کوچک زرد رنگ کنار جاده میچید و به من میداد تا بقول خودش مسافت را متوجه نشوم و پا به پایش بیایم...... جانش میرفت حرف اول را میزد❤️ خاطره از: همسر شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها شدی تنها ترین💔 بازسازی آخرین نفس های #شهید_مدافـع_حـرم "حمید سیاهکالی" در آمبولانس در حال برگشت از منطقه عملیاتی توسط #برادر_دوقلویش 😭😭😭😭 #شرمنده‌ایم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✨♥️✨♥️✨ حرفِ #عشق که در میان باشد...😊 پیر و جوان نمی شناسد..☺️ آن هم اگر عشق به #شهادت في سبیل الله باشد...🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
درآسمان ‌ دریا چه ‌میکند⁉️ در وسعت ‌نگاه ‌تو دنیـ🌎ـا چه‌ می‌کند؟ ما ‌ازدحام ‌نفس‌گیر ماسه‌ها بودیم ‌و این ‌خیال ‌تو💭 با ما چه ‌می‌کند😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣4⃣9⃣ 🌷 ❣احمد بسیار تو دل برو💞 و دوست داشتنی بود. رفتار می کرد. در رابطه من و احمد ⇜ ⇜دوست داشتن و مهربانی😍 ⇜احترام،محبت و موج می زد. ❣رابطه صمیمی و تنگاتنگی💞 با احمد داشتیم. نه تنها فرزند، که سنگ صبور و همه وجودم بود. احمد اهل بگو بخند با نا محرم نبود🚫 و حدود را به درستی رعایت می کرد👌 و امکان نداشت با صمیمی شود. ❣احمد این حدیث (علیه السلام) را همیشه برای من می خواند: 👈“برای دنیـ🌍ـای خودت چنان عمل کن که گویا در دنیا زندگی می کنی و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا .” معتقد بود این حدیث باعث جلوگیری از افراط و تفریط در میان می شود. او مبنای زندگی خودش را بر همین اساس گذاشته بود. ❣اهل تفریح و خوش گذرانی بود، با دوستانش👥 بیرون می رفت، از ماشینش🚘 استفاده می کرد؛ ولی حد همه چیز را نگه می داشت و همه چیزش به جا بود. اهل و زیاده روی نبود❌ تلاش می کرد تا را شاد کند تا همه از زندگی لذت ببرند. راوی: مادر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾گـم میشوم میان #دلتنـگی هایمـ💔 🍂و محو نـگاهتان که مشتـاقانه #پـرواز را🕊 به انتظار نـشسته اید... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 💠💠 و (32) 8⃣ فرمان جهاد و آغاز شکست پس از درنگی قابل تأمل در صحرای سینا-که ظاهراً در پی خرده گیری بر موسی علیه السّلام در خصوص تنوع غذا-با بازگشتی به مصر نیز همراه بوده است، زمان جهاد و ورود به سرزمین موعود فرا می رسد. با انجام یک عملیات شناسایی که دستورالعمل آن با ذکر تمامی جزئیات از سوی موسای کلیم علیه السّلام در اختیار مأموران قرار می گیرد، ویژگی مهم ترس این قوم از جنگ و جهاد-که در قرآن کریم نیز برای تنبیه ما بدان اشاره شده است-مسأله آفرین می شود. بلندتر بودن نسبی قد ساکنان فلسطین نسبت به مردان اسرائیلی ترس از جهاد را در دل آنان می اندازد و گزارش های دروغ و اغراق آمیز آنان در خصوص جثه غول پیکر دشمنان، این ترس را بر سراسر اردوگاه حاکم کرده و آنان را به شانه خالی کردن از زیر بار جهاد و فرار از جنگ می کشاند. ✅در اینجا دو نکته قابل توجه و تأمل بیشتر می نماید: 1⃣ در دوران معاصر تلاش هایی رسانه ای برای کشف غیر واقعی استخوان هایی غول پیکر به شکل اسکلت یک انسان از سوی ادامه دهندگان این جریان شیطانی صورت می گیرد که لازم است در راستای توان و اهتمام زائدالوصف این قوم در سندسازی و تحریف تاریخ تفسیر شود. 2⃣ تردید که حتی اصل بلندقدتر بودن دشمنان آن روز این قوم نیز می تواند محل تردید باشد، چه رسد به غول پیکر بودن آنان. در قرآن کریم و از زبان برادران یوسف چنین آمده که همگی آنان تنومند بودند و همچنین در روایات آنجا سخن از جسم تنومند وجود مقدس مولای غایبمان است، این ویژگی به تنومندی مردان بنی اسرائیل تشبیه شده است. بعید به نظر می رسد که عمالقه ساکن فلسطین آن روز از چنان جثه بزرگی برخوردار بوده باشند که در برابر جثه سربازان بنی اسرائیل قابل لحاظ جدی و تعیین کننده در صحنه نبرد تن به تن بوده باشد. بی شک دلبستگی این قوم به دنیا و ترس آنان از مرگ و فرار آنان از جهاد در راه خدا -آن گونه که خداوند در قرآن کریم بیان می کند-سبب اصلی این عصیان و گمراهی قومی است که برای ما مسلمانان امروز، هم درس عبرتی است تا نسبت به پیامدهای خوار شمردن جهاد در راه خدا و ایستادگی و مقاومت واقف شویم، و هم پیامی است مهم و راهبردی که بدانیم دشمنان امروز ما در عین جنگ افروز بودن مرد جنگ و جهاد نیستند و هنگامی که به اذن خداوند زمان آن فرا رسد همچون کف روی آب زائل شدنی اند. 🔻🔻🔻 . . . 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سفر_پرماجرا ۱۱ ✍دلت را به عبادات و خیراتت قُرص نکن! بتــرس❗️ نکند امانت دار خوبی نباشی، و لحظه ی رفتن؛ قلبت مطمئن و روحت دارا نباشد👆👆 🎤🎤 #استاد_شجاعی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#برخورد_صحیح 🍃رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس🚎 شدیم. در شروع حرکت راننده ضبط📻 را روشن کرد. آنچه که پخش می شد آهنگ مبتذل🎼 بود. منتظر عکس العمل #سید بودم. سید از جای خود بلند شد و پیش راننده رفت👥. با خودم گفتم حتما برخورد شدیدی💥 با راننده دارد. 🍃 اما سید #بانرمی و لطافت گفت: اگر نمی خواهی #مادرم_حضرت_زهرا (س) از تو راضی باشد، به گوش دادن نوار ادامه بده😊. اصلا فکر نمی کردم🗯 سید چنین حرف سنگینی به راننده بزند. حرف سید چنان در راننده اثر کرد که ضبط را بدون هیچ حرف و شکایتی #خاموش کرد. در ادامه سفر راننده👤 چنان با سید دوست شد💞 که هر چیزی را می خواست بخورد #اول_به_سید تعارف می کرد. #شهید_سیدمجتبی_علمدار 📚کتاب علمدار/صفحه 134 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🏳دستے تو را از شاخہ ام چید و نمے دانست! #گلها 🌺 پس از #پرپر شدن هم #عطرشان باقے ست..... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
مردی که نابغه #نیروی_هوایی ایرانـ🇮🇷 شد. در عمليات خيبر وقتي در محاصره بمباران شيميايي☠ او ماسك خود را تقديم به #پيرمردي كه راننده لودر بود كرد را همه به ياد دارند. براثر اين اقدام وي تا زمان #شهادت از شامه بويايي بي بهره شده بود⭕️ و تا پايان عمر اين موضوع را #مخفي مي كرد. #یک_انسان_متعهد ✌️ #شهید_منصور_ستاری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
2⃣4⃣9⃣ 🌷 🔰جنگ تمام شد.من خوشحال شدم از اینکه من دیگر به جبهه نخواهد رفت❌ اما بعد از جنگ بلافاصله دوره شروع شد و این خوشحالی من زیاد ادامه پیدا نکرد🙁 چون دو سه شب بعد تصویر منصور را از تلویزیون📺 دیدیم که گوینده اخبار🎙 اعلام کرد: با حکم امام خمینی (ره) به عنوان فرمانده نیروی هوایی🛩 منصوب شدند. 🔰خلاصه از این موضوع زیاد خوشحال نشدم😔 چرا که دوست داشتم شهید ستاری در برای این مملکت خدمت کنند. منصور 8 سال🗓 نیروی هوایی بود، طولانی ترین دوره ای که سابقه داشت کسی در در این سمت باقی بماند. 🔰هر وقت ماموریت می رفت من از زیر قرآن📖 ردش می کردم؛ آن روز به قدری عجله داشت که حتی صبر نکرد🚫 که از زیر قرآن ردش کنم. سورنا خواب بود. او را بوسید و رفت👤 ساعت 8 و نیم شب🌒 قرار بود منصور برگردد. من برای شام سوپ🍲 و کتلت درست کرده بودم. هر چقدر منتظر ماندم نیامد❌ ساعت 2و نیم⏰ بود که با دفتر فرماندهی تماس گرفتم📞 پرسیدم تیمسار کی می آیند⁉️ گفتند یک مقدار دارند. 🔰ساعت 11 و نیم صبح بود که به طور رسمی از رادیو📻 اعلام کردند تیسمار «منصور ستاری» فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 به رسید🌷. پیکر منصور من کاملا سوخته بود. مدتی قرقی به حیاطمان می آمد و منصور هر شب برای او تکه گوشتی میگذاشت. روزی که خبر شهادت🕊 منصور را دادند بچه ها در حوض حیاط خانه مان پیکر را پیدا کردند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
از #قم آمده بود به رشت در مزارشهدا🌷 دیدمش... گفت : آمده ام به #مادرم سربزنم و بروم. ماموریتی در پیش دارم. اگر همدیگر را ندیدیم😓 #حلالم_کن برادر. بعد رفت سمت قبور مطهر #شهدا 🌷 می دیدم گردنش را کج کرده 😔 و با نگاه معصومانه ای😢 به #قبور_شهدا خیره شده است #شهید_سجاد_طاهرنیا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#مادران_شهدا🌷💔 مرا مرده مپندارید گشتم #زنده_جاوید #لقاءالله گشتم نیست بیمی در کنار من ایا ای #مادر پاکم شدم من افتخار تو مدال حق بزن بر سینه و شو افتخار من❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh