eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
7.2هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#غروب_جمعه💔 یاد دردناکترین درد زمین افتادم یاد دردمندترین فرد زمین افتادم #غروب_جمعه شد بار دگر در یاد یاد دلتنگ ترین💔 مرد زمین افتادم اللهُمَّ عَجِّلْ الِوَلِیِّڪَ الْفَرَج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_42638524.mp3
1.48M
🎵 🍃با همه لحن خوش آواییم 🍂در به در کوچه تنهائیم 💔 🎤🎤 مرحوم آغاسی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_25365960.mp3
4.85M
🎵 💔دلم برای دیدنت آقا، چه بیقراره😔 💔دوباره نیستی و چشام همش به انتظاره 🎤🎤 محمد سلیمانی 👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(41) داستان درگیری سلیمان علیه السّلام با جادوگران شیاطین و جنیان شرور ت
❣﷽❣ 💠 💠 و (42) محدوده ملک سلیمان را از شام تا اصطخر(در جنوب ایران فعلی و حوالی شیراز) دانسته اند و بعید نیست که بر این اساس آنچه امروزه در این ناحیه به نام بناهای تاریخی دوران هخامنشیان شناسانده می شود، در واقع بقایای ساخت و سازهای این حکومت عظیم در مرز شرقی آن باشد، به ویژه آن که نام هایی چون تخت سلیمان و مقبره مادر سلیمان تا پیش از این در میان مردم این سرزمین رواج داشته است. اما بازگرداندن ریشه بقایای تمدنی این دوره از تاریخ این سرزمین به ملک سلیمان و سپس تحریف تمدنی آن و بنای تمدنی شیطانی بر پایه های این ملک در دوره های بعدی، امری بعید و غیرقابل دفاع نمی نماید. ضمن این که تمدن معاصر این تمدن پارسی، یعنی تمدن یونانی را نیز می توان با ملک سلیمان مرتبط دانست. مورخان آغاز تمدن یونان را مربوط به 2000 سال پیش از میلاد دانسته اند که دوره نخست آن به نام “عصر میسنی” تا فتح شبه جزیره یونان به دست مهاجمان در 1100 سال قبل از میلاد امتداد دارد. از این تاریخ تا 800 ق.م را “عصر تاریکی” خوانده اند که تقریباً معاصر ملک سلیمان نبی است. اما عصر”تمدن هلنیک” که از هومر آغاز شده و تا فتح دولت شهرهای یونان به دست مقدونیان ادامه می یابد، سال های 800 تا 300 پیش از میلاد را در بر می گیرد. در این سال ها است که شکوفایی تمدنی یونان و ظهور شخصیت هایی چون سقراط (470 تا 399 ق.م)، افلاطون (427 تا 347ق.م)، ارسطو (384 تا 322 ق.م)، و اسکندر مقدونی (356 تا 323 ق.م) در این قوم به وقوع می پیوندد. با توجه به قرابت تاریخی این دوره با دوره ملک سلیمان، می توان این شکوفایی را نتیجه تلاش های تمدن سازانه این پیامبر بزرگ الهی دانست و موارد شرک آلود بعدی آن را به دخالت شیطان در بقایای ملک سلیمان در این سرزمین نسبت داد. بسیار بعید می نماید که ملک سلیمان با آن همه مقدمات و عظمت، تنها چند صباحی در منطقه شام برپا بوده و هیچ تأثیر تمدنی ای بر منطقه تحت سلطه خویش و مناطق همجوار آن نداشته باشد. به هر حال در پس تمامی عجایب این مقطع از تاریخ، دوران ملک استثنایی سلیمان علیه السّلام با پایان یافتن عمر او در سال 977 پیش از میلاد مسیح به پایان می رسد. خداوند مرگ این پیامبر بزرگ را نیز همچون زندگی پربرکتش درسی قرار داد به تمامی مردم جهان و به ویژه امت آخرالزمان که در این کشاکش کارزار بدانند که شیاطین و جنیان علم غیب ندارند و این چنین نیست که بر هر کاری توانا باشند. این پیامبر بزرگ در حالی که بر عصای خویش تکیه داده بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد و تا مدت ها-که برخی مورخان آن را یک سال دانسته اند-جنیان بدون اطلاع از این واقعه به کار ساختمان مشغل بودند تا آن را به اتمام رساندند. در این هنگام خداوند، موریانه را مأمور کرد تا عصای سلیمان علیه السّلام را بخورد. با شکستن عصا پیکر بی جان سلیمان بر زمین افتاد و جنیان دریافتند که اگر علم غیب می دانستند، بسیار پیش از این، از این عذاب دردناک رهایی یافته بودند. 🔻🔻🔻 . . . 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از پرسش و پاسخ مهــدوی
4_6050734877039395573.mp3
6.54M
۲۱ سه تا میانبُر 👈برای رسیدن به وسعت نَفْس 👈و رفع فشار نفس(کاهش فشار قبر)؛ ۱ـ با خویشانت مهربون و درارتباط باش ۲-با والدینت نیکو رفتار کن ۳-مهربونی و رفت و آمد با فقرا. 🎤🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠حالا دیگه پشتم شکست... 🔰زمان دفن شهید مدافع حرم محمد علی الله دادی، حاج قاسم سلیمانی کفشهایش را درآورد و قبر شد، یک که سید حسن نصرالله داده بود به شهید، پهن کرد کف قبر 🔰یک مقدار از جیبش درآورد، گفت:گذاشته بودم برای خودم، ریخت کف قبر، آمد بالا، دست گرفت به کمر، گفت: یاحسین قربون اون لحظه ای که گفتی(الان انکسر ظهری...) منم حالا دیگه . پ ن: این شهید بزرگوار به همراه شهید جهاد مغنیه در اثر حمله موشکی به منطقه قنیطره سوریه به رسید. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💢 #آقامیری، نتیجه غفلت حوزه! ✍ مرتضی بخشنده 💠 اکنون که این مختصر را درباره حکم خلع لباس و حبس آقامیری می نگارم، فضای رسانه از تب و تاب این خبر قدری پایین آمده است. اینکه به حرفهایش و شیوه بیانش انتقاد دارم و او سزاوار حکمی سنگین تر بود، موضوع این وجیزه نیست و بماند برای وقتی دیگر. مسئله نگارنده در نحوه برخورد با چنین افرادیست. 💠 او چند سال، با حرف های بی اساس و منحرف، اعتقادات بسیاری از جوان را ساخت اما اقدام متناسب رسانه ای علیه او انجام نگرفت و در غفلت حوزه و صاحبان منبر حرفهای خود را تکرار می کرد. کلیپ هایش هر روز بیشتر منتشر می شدند، بدون اینکه جواب هایی به او داده شود. حق آن بود که او را قبل از محاکمه در دادگاه، در منبرها نقد و محاکمه کنند. اما این سیاست کهنه حوزه است که مایل است به هر صدایی که قبول ندارد، بی محلی کند، به خیال آنکه «نکند بزرگ شود.» حال نتیجه چه شد؟ غیر از این است که محبوبیت او بیشتر شد. 💠 اگر می خواستیم حرف هایش بیشتر شنیده شود، کاری بهتر از این نمی توانستیم بکنیم که قبل از اقدام نرم علیه او، حکم حبس برایش ببریم. 💠 حوزه باید باور کند دوره ندیدن افکار منحرف گذشته است. امروزه، عصر رسانه است و اقدام نرم علیه منحرفین، مقدم بر اقدام سخت است. 💠 هنوز آقامیری های زیادی هستند که سخنان منحرف می زنند ولی فقط تذکر و محاکمه دادگاه ویژه را می بینند، بدون اینکه با کارهای رسانه ای تمیز و عالمانه، جامعه مخاطبان آنها را قانع کنیم. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
يک خانمي آمد و همينطور به #تصوير شهيد نگاه ميكرد و #اشك ميريخت. كسي هم او را نميشناخت. بعد جلو آمد
✍بار آخری که می خواست برای مبارزه با #داعش اعزام شود، #وصیتنامه اش را تکمیل کرد و از وسایل شخصی خود هر آنچه را که دوست داشت به دیگران #بخشید! 🌸چند تا #چفیه دور دوخته و زیبا داشت که به طلبه ها بخشید. از همه #حلالیت طلبید. 🌸از یک شیخ نجفی قبری در #وادی_السلام برای خودش گرفته بود که هر #سحر به آنجا میرفت و مشغول #عبادت و دعا میشد‌. 🌸معمولا وقتی جای مهمی می رفت، #بهترین لباس هایش را می پوشید‌. برای آخرین سفر هم بهترین لباس هایش را پوشید و به سمت #سامرا حرکت کرد ... 📚پسرک فلافل فروش #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 #شهید_سامرا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺بمناسبت تولد جوان انقلابی #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی 💐...شب بیست و ششم دی ماه سال نودو چهار توی
📎کلام شهید سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، #سربازی_امام_زمان(عج) را در پی دارد. #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی #شهید_مدافع_حرم🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎کلام شهید سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، #سربازی_امام
4⃣7⃣9⃣ 🌷 💠کمک شبانه به فقرا و مداومت بر نماز شب ✨شهید احمدحاجیوند الیاسی اهل نماز و بود... یک روز چون مهمان داشتیم و همه بودن همان اوایل شب خوابیدن. ✨احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام) کمک به را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر برای و غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری و بطوریکه کسی متوجه نشود به آنها تحویل میداد به همین خاطر دیر به خانه می آمد، ✨وقتی که آمد مشغول خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن و بعد نماز هم خوابیدن ✨تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول کردن آنها برای اقامه نماز صبح شد، یکی از مهمان ها که بیدار شده بود و از چهره اش میبارید به احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی؟! ✨شهید احمد و گفت برادر من، اون موقع نماز شب بود که خواندیم، اذان صبح را تازه دارد میگوید و مهمانمان با خنده به احمد گفتن عجب کلاهی سرمان گذاشتی و رفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍁 واژهٔ #انتــظار در جبهـه ها معنا شد دلشان برای استجـابت نوایِ ِ " اَللّهُـمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ " پـر مــی‌ زد ... #اللهم_عجل_لوليک_الفرج🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
ماجرای این عکس چیست؟ 🔰 زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام در منطقه غرب کشور(کردستان) صورت می گیرد. در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی این دو شهید بزرگوار به میرسند. 🔰همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر پنهان میکنند وبه عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه تا حتما دوستانشونو برگردونن. 🔰روزها به خاطر داشتن توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی و در اون برف وسرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن. 🔰سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو بدن. که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه. 🌷 شهادت⏪🌷1366/11/1🌷 ۲ به یاد همه ی شهدای کربلای 5 و بیت المقدس2⬅صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 1⃣4⃣ #قسمت_چهل_ویکم 💞{ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑ
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 2⃣4⃣ 💞ﺳﺎل ﻫﻔﺘﺎد و ﻧُﻪ اﻧﮕﺎر آﮔﺎه ﺑﻮد ﺳﺎل آﺧﺮ اﺳﺖ.ﺑﻪ دل ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺮات ﺷﺪه ﺑﻮد. ﻫﺮ ﺳﻪ دﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮدﯾﻢ. ﻫﺪي روي ﻣﯿﺰ ﮐﻨﺎر ﺗﺨﺖ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ، ﺳﻔﺮه ي ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ را ﭼﯿﺪ و ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ دور ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﻪ روي ﺗﺨﺘﺶ ﻧﻤﺎز ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ. ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎي آﺧﺮ ﻫﺮ ﺳﺎل ﺳﺮ ﻧﻤﺎز ﺑﻮد و ﺳﺎل ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ.ﺳﺠﺪه ي آﺧﺮش ﺑﻮد. ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺷﺶ داﻧﮓ ﺣﻮاﺳﻤﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﻮد. از اﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮد ﻧﺒﺎﺷﺪ، اﺷﮑﻤﺎن ﻣﯽ رﯾﺨﺖ. و او ﺳﺮ ﻧﻤﺎز اﻧﮕﺎر ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ. ﭘﺮ از آراﻣﺶ ﺑﻮد و اﺷﺘﯿﺎق.و ﻣﺎ ﭘﺮ از ﺗﻼﻃﻢ. 💞ﻧﻤﺎزش ﮐﻪ ﺗﻤﺎم ﺷﺪ دﺳﺘﺶ را حلقه کرد دور سه تامان. گفت « شما به فکر چیزی هستید که می ترسیدید اتفاق بیفتد، من نگران عید سال بعد شما هستم. این طوری که می بینمتان. می مانم چه جوری شما را بگذارم و بروم.» علی گفت: بابا، این حرفا چیه اول سال می زنی؟ گفت: نه بابا جان، سالی که نکوست از بهارش پیداست. من از خدا خواسته ام توانم را بسنجد. دیگر نمی توانم ادامه بدهم. تا من آرام می شدم، علی با صدا گریه میکرد. علی ساکت می شد، هدی گریه میکرد. منوچهر نوازشمان میکرد. زمزمه می کرد «سال دیگر چه بکشم که نمی توانم دلداریتان بدهم؟» 💞بلند شد رفت روبه‌رویمان ایستاد. گفت: باور کنید خسته‌م. سه تایی بغلش کردیم. گفت: هیچ فرقی نیست بین رفتن و ماندن.هستم پیشتان. فرقش این است که من شما را می بینم و شما من را نمی بینید. همین طور نوازشتان میکنم. اگر روحمان به هم نزدیک باشد. شما هم من را حس می کنید. ...🖊 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 3⃣4⃣ 💞{ سخت تر از این را هم می بیند؟ منوچهر گفت: "هنوز روزهای سخت مانده." مگر او چه قدر توان داشت؟ یک آدم معمولی که همه چیز را به پای عشق تحمل میکرد. خواست دلش را نرم کند. گفت: "اگر قرار باشد تو نباشی، من هم صبر ندارم. عربده می زنم.کولی بازی در می آورم. به خدا شکایت میکنم." منوچهر خندید و گفت: "صبر می‌کنی." چرا این قدر سنگ دل شده بود؟ نمی توانست جمع کند بین این که آدم ها نمی توانند بدون دلبستگی زندگی کنند و این که باید بتوانند دل بکنند. } 💞می گفت: "من هم دوستت دارم، ولی هر چیزی حد مجاز دارد. نباید وابسته شد." ﺑﻌﺪ از ﻋﯿﺪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﭘﺎﯾﺶ را زﻣﯿﻦ ﺑﮕﺬارد. رﯾﻪ‌اش، دﺳﺖ و ﭘﺎﯾﺶ، ﺑﯿﻨﺎﯾﯿﺶ و اﻋﺼﺎﺑﺶ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ رﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮد. آن ﻗﺪر ورم ﮐﺮده ﺑﻮد ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺗﺮك ﻣﯽ ﺧﻮرد. ﺑﺎ ﻋﺼﺎ راه رﻓﺘﻦ ﺑﺮاﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﺷﺪه ﺑﻮد. 💞 دﮐﺘﺮ ﻫﺎ آﺧﺮﯾﻦ راه را ﺑﺮاﯾﺶ ﺗﺠﻮﯾﺰ کردند. برای این که مقاومت بدنش زیاد شود، باید آمپول هایی میزد که نهصد هزار تومان قیمت داشتند. دو روز بیشتر وقت نداشتیم بخریم. زنگ زدم بنیاد جانبازان، به مسئول بهداشت و درمانشان. گفت: "شما دارو را بگیرید، نسخه‌ی مُهر شده را بیاورید، ما پولش را می‌دهیم." من نهصد هزار تومان از کجا می آوردم؟ گفت: "مگر من وکیل وصی شما هستم؟ و گوشی را قطع کرد. وسایل خانه را هم می فروختم پولش جور نمی شد. برای خانه و ماشین چند روز طول میکشید مشتری پیدا شود. 💞دوباره زنگ زدم بنیاد. گفتم: " نمی توانم پول جور کنم. یک نفر را بفرستید بیاید نسخه را ببرد بگیرد. همین امروز وقت دارم." گفت: " ما همیچین وظیفه‌ای نداریم." گفتم: "شما من را وادار می کنید کاری کنم که دلم نمی خواهد. اگر آن دنیا جلوی من را گرفتند، می گویم مقصر شمایید. ...🖊 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_17231484.mp3
2.83M
🎼 #مداحی_شهدایی 🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون 🎤🎤مجتبی رمضانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
★من و مهتاب و #شب و فاصله ها 💕 ✫هم دردیمـ💔 ★همه طوفان زده گانیمـ🌪 ✫که #کم_آوردیم ★من و مهتاب ✫عجب #غصه‌ مان مشترک ست😔 ★پی خورشید ✫جهان تاب #شما می گردیم... #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠به معنای واقعی اهل کار و عمل بود 🔻مردِ کار 🌷زیاد درباره‌ کارش از او سوال نمی‌کردم اما می‌دانستم که #پرکار است. به قول خودمان توی کار اهل دودَر کردن نبود. کارش را واقعا #دوست داشت. 🌷وقتی تهران باهم بودیم، از تماس‌های تلفنی زیاد، از چشم‌هایش که اغلب #بی‌خواب و سرخ بود، از اکتفا کردنش گاهی به دو سه ساعت خواب در شبانه‌روز، از صبح خیلی زود سرکار رفتن‌هایش یا گاهی دوسه روز خانه نرفتنش، می‌دیدم که چطور برای کارش #مایه می‌گذارد. 🌷در یکی از جلسات اداری در محل کارش به فرمانده‌ی مستقیمش اصرار کرده بود که روزهای #جمعه کارش تعطیل نشود. در آن جلسه این موضوع را به #تصویب رسانده بود. 🌷 #کمردرد شدیدی پیدا کرده بود؛طوری که وقتی برمی‌گشت نمی‌توانست پشت فرمان بنشیند. می‌گفت: آن‌جا برای این کمردرد رفتم دکتر، مُسَکّنی بهم زد که گفت این مُسَکن فیل را از پا می‌اندازد؛ ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد. 🌷سفر آخر را هم باهمین کمردرد رفت و در عملیاتی که به #شهادت رسید، جلیقه‌ی #ضدگلوله را به‌خاطر وزن آن به تن نکرده بود. محمودرضا در حد خودش #حق_مجاهدت و کار #برای_انقلاب را ادا کرد و رفت. 🌷من اعتقاد دارم #شهادتش، #مزد_پرکاری‌اش بود. #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شهید_مدافع_حرم #سالگرد_شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
شهیدمحمودرضا بیضایی_.mp3
8.76M
🎶 پادکست صوتی🎶 💠به مناسبت سالگرد #شهید_بیضایی ♻️ کاری از واحد رسانه بسیج دانشجویی پردیس فارابی دانشگاه تهران #حتما_بشنوید👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍀 وقتی، دل و دیده‌ات با خدا باشـد ... #دشمن هر چه نزدیک تر ؛ در نظرت کوچک تر می‌شود ... 🌷 دیده‌بانی در جبهه👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸علت مفقود شدن جنازه حاج همت🌷 #نداشتن_سر در بدن او بود. چند روز قبل از شهادت #حاج_عباديان مسئول تدار
🖋 #خاطرات 💢حاج‌همّت پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد، يك عنصر #ايمانى و #فرهنگى بود. 💢حاجى معتقد بود كه جنگ ما بر اساس #اعتقاد بوده و اگر بنا است بين آموزش نظامی و عقيدتى به يكى بيشتر ارزش بدهيم آن #آموزش_عقيدتى است. 💢«قبل از عمليات والفجر 4، وقتى لشكر در اردوگاه شهيد بروجردى بود به من میگفت: حاج آقا! بچه‌ها را جمع كنيد و برايشان كلاس عقيدتى بگذاريد.» 💢يكبار ديگر به من گفت: «من در اين عمليات روى آموزش عقيدتى #بيشتر از آموزش نظامى حساب میكنم.» #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 در #اردوی_جهادی جنوب کرمان بودیم؛ سعید برای یک خانواده چاه حفر میکرد که پدرشان #فوت کرده بود
🔻پدر شهید: ⭐️داشت واسه خودش #خونه می ساخت. من و پدرخانمش سرخونش کار میکردیم. سعید هم عصرها بعد از سرکار میومد سرخونه کار میکرد. ⭐️چندروزی مصادف شد با #تشییع پیکر #شهدای_غواص که سعید دیگه عصرها هم #نمیومد. گفتم شاید از طرف محل کارش مجبوره که بمونه. اما متوجه شدم که نه، سعید به دلخواه خودش داره اونجا #کاگری میکنه. ⭐️یه روز صبح که داشت میرفت سرکار بهش گفتم: پسر خونه خودت #نیمه_کاره هست.تا ظهر اونجا باش، عصرها بیا سرخونه ات کارکن. ⭐️یهو بهم ریخت و گفت پدرجان این کارخیلی مهم تر از خانه خودمان ست، الان واجب این #شهدا هستند که به گردن همه ما حق دارند.... #شهید_سعید_کمالی_کفراتی 🌷 #شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻پدر شهید: ⭐️داشت واسه خودش #خونه می ساخت. من و پدرخانمش سرخونش کار میکردیم. سعید هم عصرها بعد از س
5⃣7⃣9⃣ 🌷 💠 روایت عاشقی 🔰سعیدم اهل نماز و روزه و بود همیشه داشت. تا زمانی که  نماز نمی‌خواند سر سفره نمی‌نشست❌ خوش اخلاق، مهربان بود😊 بسیار به بزرگترها احترام می‌گذاشت غذا زیاد نمی‌خورد🚫 🔰می‌گفتم پسرم بیشتر بخور خیلی ضعیف هستی چون به   می‌رفت می‌گفت: اگر بروی کرمان و مناطق محروم مردم نان🍞 برای خوردن  ندارند و یا نان را  با  آب می‌خورند😔 مسلمان وقتی صبح بلند می‌شود در فکر دیگر مسلمان نباشد  نیست. 🔰بر رعایت تاکید داشت. حلقه صالحین💫 در روستاهای میاندورود برگزار می‌کرد. زمان تشییع  پیکر شهدای غواص⚰ از گلوگاه  تا رامسر همراه بود. 🔰یک شب در شهیدی که در سورک تشییع شد . در ساخت گلزار شهیدان🌷 خوشنام  حضور داشت  تمام احساس خوب  را از می‌گرفت😍 همه چیز دست خداست ما امانت هستیم. همه می‌گفتن می‌دهد. 🔰حاج سعید می‌گفت: اگه نظام  هستیم همه باید گوش به فرمان مقام معظم باشیم✊ اگر در  نجنگیم باید در مرزها و شهرهای ایران🇮🇷  با بجنگیم از طرفی  باید زمینه را برای فرج امام زمان (عج) فراهم  کنیم. 🔰باید زمینه‌ساز باشیم اگر بستگان💞 ابراز ناراحتی می‌کنند بگویید پس برای چه برگزار می‌کنند. اینها مقدرات  است و همه تحت فرمان هستیم هر چه خدا خواهد همان می‌شود👌 🔰مردن حق است ⚡️اما با عزت و در راه خدا مردن است. اگرصد بار بمیریم و زنده شویم به سعید می‌گفتیم برو. ما تاپای جان با ولایت هستیم. ✍راوی: پدر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh