هدایت شده از پرسش و پاسخ مهــدوی
4_6050734877039395573.mp3
6.54M
#سفر_پرماجرا ۲۱
سه تا میانبُر
👈برای رسیدن به وسعت نَفْس
👈و رفع فشار نفس(کاهش فشار قبر)؛
۱ـ با خویشانت مهربون و درارتباط باش
۲-با والدینت نیکو رفتار کن
۳-مهربونی و رفت و آمد با فقرا.
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
💠حالا دیگه پشتم شکست...
🔰زمان دفن شهید مدافع حرم محمد علی الله دادی، حاج قاسم سلیمانی کفشهایش را درآورد و #وارد قبر شد، یک #عبا که سید حسن نصرالله #هدیه داده بود به شهید، پهن کرد کف قبر
🔰یک مقدار #تربت از جیبش درآورد، گفت:گذاشته بودم برای خودم، ریخت کف قبر، آمد بالا، دست گرفت به کمر، گفت: یاحسین قربون اون لحظه ای که گفتی(الان انکسر ظهری...) منم حالا دیگه #پشتم_شکست.
پ ن: این شهید بزرگوار به همراه شهید جهاد مغنیه در اثر حمله موشکی #اسرائیل به منطقه قنیطره سوریه به #شهادت رسید.
#شهید_محمدعلی_الله_دادی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💢 #آقامیری، نتیجه غفلت حوزه!
✍ مرتضی بخشنده
💠 اکنون که این مختصر را درباره حکم خلع لباس و حبس آقامیری می نگارم، فضای رسانه از تب و تاب این خبر قدری پایین آمده است. اینکه به حرفهایش و شیوه بیانش انتقاد دارم و او سزاوار حکمی سنگین تر بود، موضوع این وجیزه نیست و بماند برای وقتی دیگر. مسئله نگارنده در نحوه برخورد با چنین افرادیست.
💠 او چند سال، با حرف های بی اساس و منحرف، اعتقادات بسیاری از جوان را ساخت اما اقدام متناسب رسانه ای علیه او انجام نگرفت و در غفلت حوزه و صاحبان منبر حرفهای خود را تکرار می کرد. کلیپ هایش هر روز بیشتر منتشر می شدند، بدون اینکه جواب هایی به او داده شود. حق آن بود که او را قبل از محاکمه در دادگاه، در منبرها نقد و محاکمه کنند. اما این سیاست کهنه حوزه است که مایل است به هر صدایی که قبول ندارد، بی محلی کند، به خیال آنکه «نکند بزرگ شود.» حال نتیجه چه شد؟ غیر از این است که محبوبیت او بیشتر شد.
💠 اگر می خواستیم حرف هایش بیشتر شنیده شود، کاری بهتر از این نمی توانستیم بکنیم که قبل از اقدام نرم علیه او، حکم حبس برایش ببریم.
💠 حوزه باید باور کند دوره ندیدن افکار منحرف گذشته است. امروزه، عصر رسانه است و اقدام نرم علیه منحرفین، مقدم بر اقدام سخت است.
💠 هنوز آقامیری های زیادی هستند که سخنان منحرف می زنند ولی فقط تذکر و محاکمه دادگاه ویژه را می بینند، بدون اینکه با کارهای رسانه ای تمیز و عالمانه، جامعه مخاطبان آنها را قانع کنیم.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
يک خانمي آمد و همينطور به #تصوير شهيد نگاه ميكرد و #اشك ميريخت. كسي هم او را نميشناخت. بعد جلو آمد
✍بار آخری که می خواست برای مبارزه با #داعش اعزام شود، #وصیتنامه اش را تکمیل کرد و از وسایل شخصی خود هر آنچه را که دوست داشت به دیگران #بخشید!
🌸چند تا #چفیه دور دوخته و زیبا داشت که به طلبه ها بخشید. از همه #حلالیت طلبید.
🌸از یک شیخ نجفی قبری در #وادی_السلام برای خودش گرفته بود که هر #سحر به آنجا میرفت و مشغول #عبادت و دعا میشد.
🌸معمولا وقتی جای مهمی می رفت،
#بهترین لباس هایش را می پوشید.
برای آخرین سفر هم بهترین لباس هایش را پوشید و به سمت #سامرا حرکت کرد ...
📚پسرک فلافل فروش
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
#شهید_سامرا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺بمناسبت تولد جوان انقلابی #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی 💐...شب بیست و ششم دی ماه سال نودو چهار توی
📎کلام شهید
سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، #سربازی_امام_زمان(عج) را در پی دارد.
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎کلام شهید سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، #سربازی_امام
4⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠کمک شبانه به فقرا و مداومت بر نماز شب
✨شهید احمدحاجیوند الیاسی اهل نماز #اول_وقت و #نماز_شب بود... یک روز چون مهمان داشتیم و همه #خسته بودن همان اوایل شب خوابیدن.
✨احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام) کمک به #مستضعفان را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر #شبانه برای #یتیمان و #ضعفا غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری و بطوریکه کسی متوجه نشود به آنها تحویل میداد به همین خاطر دیر به خانه می آمد،
✨وقتی که آمد مشغول #نماز_شب خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن و بعد نماز هم خوابیدن
✨تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول #بیدار کردن آنها برای اقامه نماز صبح شد، یکی از مهمان ها که بیدار شده بود و از چهره اش #خستگی میبارید به احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی؟!
✨شهید احمد #خندید و گفت برادر من، اون موقع نماز شب بود که خواندیم، اذان صبح را تازه دارد میگوید و مهمانمان با خنده به احمد گفتن عجب کلاهی سرمان گذاشتی و رفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود.
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
ماجرای این عکس چیست؟
🔰 زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام #بیت_المقدس_دو در منطقه غرب کشور(کردستان) صورت می گیرد.
در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی #ماووت_عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی #شب این دو شهید بزرگوار به #شهادت میرسند.
🔰همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر #برف پنهان میکنند وبه عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه #میمونند تا حتما دوستانشونو برگردونن.
🔰روزها به خاطر داشتن #دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی #شب و در اون برف وسرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن.
🔰سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو #تحویل بدن. که اونجا این عکس و چند تا عکس دیگه به یادگار می مونه. 🌷
شهادت⏪🌷1366/11/1🌷
#عملیات_بیت_المقدس_۲
به یاد همه ی شهدای کربلای 5 و بیت المقدس2⬅صلی الله علیک یا ابا عبدالله
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 1⃣4⃣ #قسمت_چهل_ویکم 💞{ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑ
﴾﷽﴿
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
2⃣4⃣ #قسمت_چهل_ودوم
💞ﺳﺎل ﻫﻔﺘﺎد و ﻧُﻪ اﻧﮕﺎر آﮔﺎه ﺑﻮد ﺳﺎل آﺧﺮ اﺳﺖ.ﺑﻪ دل ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺮات ﺷﺪه ﺑﻮد. ﻫﺮ ﺳﻪ دﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮدﯾﻢ. ﻫﺪي روي ﻣﯿﺰ ﮐﻨﺎر ﺗﺨﺖ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ، ﺳﻔﺮه ي ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ را ﭼﯿﺪ و ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ دور ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﻪ روي ﺗﺨﺘﺶ ﻧﻤﺎز ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ. ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎي آﺧﺮ ﻫﺮ ﺳﺎل ﺳﺮ ﻧﻤﺎز ﺑﻮد و ﺳﺎل ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ.ﺳﺠﺪه ي آﺧﺮش ﺑﻮد. ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﺷﺶ داﻧﮓ ﺣﻮاﺳﻤﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﻮد. از اﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮد ﻧﺒﺎﺷﺪ، اﺷﮑﻤﺎن ﻣﯽ رﯾﺨﺖ. و او ﺳﺮ ﻧﻤﺎز اﻧﮕﺎر ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ. ﭘﺮ از آراﻣﺶ ﺑﻮد و اﺷﺘﯿﺎق.و ﻣﺎ ﭘﺮ از ﺗﻼﻃﻢ.
💞ﻧﻤﺎزش ﮐﻪ ﺗﻤﺎم ﺷﺪ دﺳﺘﺶ را حلقه کرد دور سه تامان. گفت « شما به فکر چیزی هستید که می ترسیدید اتفاق بیفتد، من نگران عید سال بعد شما هستم. این طوری که می بینمتان. می مانم چه جوری شما را بگذارم و بروم.»
علی گفت: بابا، این حرفا چیه اول سال می زنی؟
گفت: نه بابا جان، سالی که نکوست از بهارش پیداست. من از خدا خواسته ام توانم را بسنجد. دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
تا من آرام می شدم، علی با صدا گریه میکرد. علی ساکت می شد، هدی گریه میکرد. منوچهر نوازشمان میکرد. زمزمه می کرد «سال دیگر چه بکشم که نمی توانم دلداریتان بدهم؟»
💞بلند شد رفت روبهرویمان ایستاد. گفت: باور کنید خستهم.
سه تایی بغلش کردیم.
گفت: هیچ فرقی نیست بین رفتن و ماندن.هستم پیشتان. فرقش این است که من شما را می بینم و شما من را نمی بینید. همین طور نوازشتان میکنم. اگر روحمان به هم نزدیک باشد. شما هم من را حس می کنید.
#ادامه_دارد...🖊
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
3⃣4⃣ #قسمت_چهل_وسوم
💞{ سخت تر از این را هم می بیند؟
منوچهر گفت: "هنوز روزهای سخت مانده."
مگر او چه قدر توان داشت؟ یک آدم معمولی که همه چیز را به پای عشق تحمل میکرد. خواست دلش را نرم کند. گفت: "اگر قرار باشد تو نباشی، من هم صبر ندارم. عربده می زنم.کولی بازی در می آورم. به خدا شکایت میکنم."
منوچهر خندید و گفت: "صبر میکنی."
چرا این قدر سنگ دل شده بود؟ نمی توانست جمع کند بین این که آدم ها نمی توانند بدون دلبستگی زندگی کنند و این که باید بتوانند دل بکنند. }
💞می گفت: "من هم دوستت دارم، ولی هر چیزی حد مجاز دارد. نباید وابسته شد."
ﺑﻌﺪ از ﻋﯿﺪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺴﺖ ﭘﺎﯾﺶ را زﻣﯿﻦ ﺑﮕﺬارد. رﯾﻪاش، دﺳﺖ و ﭘﺎﯾﺶ، ﺑﯿﻨﺎﯾﯿﺶ و اﻋﺼﺎﺑﺶ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ رﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮد. آن ﻗﺪر ورم ﮐﺮده ﺑﻮد ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺗﺮك ﻣﯽ ﺧﻮرد. ﺑﺎ ﻋﺼﺎ راه رﻓﺘﻦ ﺑﺮاﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﺷﺪه ﺑﻮد.
💞 دﮐﺘﺮ ﻫﺎ آﺧﺮﯾﻦ راه را ﺑﺮاﯾﺶ ﺗﺠﻮﯾﺰ کردند. برای این که مقاومت بدنش زیاد شود، باید آمپول هایی میزد که نهصد هزار تومان قیمت داشتند. دو روز بیشتر وقت نداشتیم بخریم. زنگ زدم بنیاد جانبازان، به مسئول بهداشت و درمانشان. گفت: "شما دارو را بگیرید، نسخهی مُهر شده را بیاورید، ما پولش را میدهیم."
من نهصد هزار تومان از کجا می آوردم؟ گفت: "مگر من وکیل وصی شما هستم؟ و گوشی را قطع کرد.
وسایل خانه را هم می فروختم پولش جور نمی شد. برای خانه و ماشین چند روز طول میکشید مشتری پیدا شود.
💞دوباره زنگ زدم بنیاد. گفتم: " نمی توانم پول جور کنم. یک نفر را بفرستید بیاید نسخه را ببرد بگیرد. همین امروز وقت دارم."
گفت: " ما همیچین وظیفهای نداریم."
گفتم: "شما من را وادار می کنید کاری کنم که دلم نمی خواهد. اگر آن دنیا جلوی من را گرفتند، می گویم مقصر شمایید.
#ادامه_دارد...🖊
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_17231484.mp3
2.83M
🎼 #مداحی_شهدایی
🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون
🎤🎤مجتبی رمضانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠به معنای واقعی اهل کار و عمل بود
🔻مردِ کار
🌷زیاد درباره کارش از او سوال نمیکردم اما میدانستم که #پرکار است. به قول خودمان توی کار اهل دودَر کردن نبود. کارش را واقعا #دوست داشت.
🌷وقتی تهران باهم بودیم، از تماسهای تلفنی زیاد، از چشمهایش که اغلب #بیخواب و سرخ بود، از اکتفا کردنش گاهی به دو سه ساعت خواب در شبانهروز، از صبح خیلی زود سرکار رفتنهایش یا گاهی دوسه روز خانه نرفتنش، میدیدم که چطور برای کارش #مایه میگذارد.
🌷در یکی از جلسات اداری در محل کارش به فرماندهی مستقیمش اصرار کرده بود که روزهای #جمعه کارش تعطیل نشود. در آن جلسه این موضوع را به #تصویب رسانده بود.
🌷 #کمردرد شدیدی پیدا کرده بود؛طوری که وقتی برمیگشت نمیتوانست پشت فرمان بنشیند.
میگفت: آنجا برای این کمردرد رفتم دکتر، مُسَکّنی بهم زد که گفت این مُسَکن فیل را از پا میاندازد؛ ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد.
🌷سفر آخر را هم باهمین کمردرد رفت و در عملیاتی که به #شهادت رسید، جلیقهی #ضدگلوله را بهخاطر وزن آن به تن نکرده بود. محمودرضا در حد خودش #حق_مجاهدت و کار #برای_انقلاب را ادا کرد و رفت.
🌷من اعتقاد دارم #شهادتش، #مزد_پرکاریاش بود.
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالگرد_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
شهیدمحمودرضا بیضایی_.mp3
8.76M
🎶 پادکست صوتی🎶
💠به مناسبت سالگرد #شهید_بیضایی
♻️ کاری از واحد رسانه بسیج دانشجویی پردیس فارابی دانشگاه تهران
#حتما_بشنوید👌👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸علت مفقود شدن جنازه حاج همت🌷 #نداشتن_سر در بدن او بود. چند روز قبل از شهادت #حاج_عباديان مسئول تدار
🖋 #خاطرات
💢حاجهمّت پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد، يك عنصر #ايمانى و #فرهنگى بود.
💢حاجى معتقد بود كه جنگ ما بر اساس #اعتقاد بوده و اگر بنا است بين آموزش نظامی و عقيدتى به يكى بيشتر ارزش بدهيم آن #آموزش_عقيدتى است.
💢«قبل از عمليات والفجر 4، وقتى لشكر در اردوگاه شهيد بروجردى بود به من میگفت: حاج آقا! بچهها را جمع كنيد و برايشان كلاس عقيدتى بگذاريد.»
💢يكبار ديگر به من گفت: «من در اين عمليات روى آموزش عقيدتى #بيشتر از آموزش نظامى حساب میكنم.»
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 در #اردوی_جهادی جنوب کرمان بودیم؛ سعید برای یک خانواده چاه حفر میکرد که پدرشان #فوت کرده بود
🔻پدر شهید:
⭐️داشت واسه خودش #خونه می ساخت. من و پدرخانمش سرخونش کار میکردیم. سعید هم عصرها بعد از سرکار میومد سرخونه کار میکرد.
⭐️چندروزی مصادف شد با #تشییع پیکر #شهدای_غواص که سعید دیگه عصرها هم #نمیومد. گفتم شاید از طرف محل کارش مجبوره که بمونه. اما متوجه شدم که نه، سعید به دلخواه خودش داره اونجا #کاگری میکنه.
⭐️یه روز صبح که داشت میرفت سرکار بهش گفتم: پسر خونه خودت #نیمه_کاره هست.تا ظهر اونجا باش، عصرها بیا سرخونه ات کارکن.
⭐️یهو بهم ریخت و گفت پدرجان این کارخیلی مهم تر از خانه خودمان ست، الان واجب این #شهدا هستند که به گردن همه ما حق دارند....
#شهید_سعید_کمالی_کفراتی 🌷
#شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻پدر شهید: ⭐️داشت واسه خودش #خونه می ساخت. من و پدرخانمش سرخونش کار میکردیم. سعید هم عصرها بعد از س
5⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠 روایت عاشقی
🔰سعیدم اهل نماز و روزه و #نمازشب بود همیشه #وضو داشت. تا زمانی که نماز نمیخواند سر سفره نمینشست❌ خوش اخلاق، مهربان بود😊 بسیار به بزرگترها احترام میگذاشت غذا زیاد نمیخورد🚫
🔰میگفتم پسرم بیشتر بخور خیلی ضعیف هستی چون به #مناطق_محروم میرفت میگفت: اگر بروی کرمان و مناطق محروم مردم نان🍞 برای خوردن ندارند و یا نان را با آب میخورند😔 مسلمان وقتی صبح بلند میشود در فکر دیگر مسلمان نباشد #مسلمان نیست.
🔰بر رعایت #حق_الناس تاکید داشت. حلقه صالحین💫 در روستاهای میاندورود برگزار میکرد. زمان تشییع پیکر شهدای غواص⚰ از گلوگاه تا رامسر همراه #شهدای_غواص بود.
🔰یک شب در #قبر شهیدی که در سورک تشییع شد #خوابید. در ساخت گلزار شهیدان🌷 خوشنام حضور داشت تمام احساس خوب را از #شهدا میگرفت😍 همه چیز دست خداست ما امانت هستیم. همه میگفتن #سعیدبوی_شهادت میدهد.
🔰حاج سعید میگفت: اگه #سرباز نظام هستیم همه باید گوش به فرمان مقام معظم #رهبری باشیم✊ اگر در #سوریه نجنگیم باید در مرزها و شهرهای ایران🇮🇷 با #داعش بجنگیم از طرفی باید زمینه را برای فرج امام زمان (عج) فراهم کنیم.
🔰باید زمینهساز باشیم اگر بستگان💞 ابراز ناراحتی میکنند بگویید پس #جلسات_قرآن برای چه برگزار میکنند. اینها مقدرات است و همه تحت فرمان #الله هستیم هر چه خدا خواهد همان میشود👌
🔰مردن حق است ⚡️اما با عزت و در راه خدا مردن #افتخار است. اگرصد بار بمیریم و زنده شویم به سعید میگفتیم برو. ما تاپای جان با ولایت هستیم.
✍راوی: پدر شهید
#شهید_سعید_کمالی_کفراتی
#شهید_خانطومان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
👆خواهر و برادر بزرگوار
شهید بیضایی معتقد بود #شهادت مزدِ کسانی است که در راهِ خدا #پُر_کارند
✅پس با هر هنری که داری، برای خدا کار فرهنگی کن، هر چند کوچیک باشه اما ارزشمنده
مگه نمیخوای لایق شهادت بشی⁉️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
76247104_1397-1-27-11-57.mp3
4.66M
👆جریانِ فکریِ شهید مدافع حرم، #محمودرضا_بیضایی چه بود؟
اگر دنبال شهادتی🌹 با دقت گوش بده و عمل کن
🎙راوی:حجت الاسلام موسوی زاده
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💖 توصیف خصوصیات اخلاقی حجت الاسلام شهید مدافع حرم شیخ #جابر_حسین_پور (زهیری) توسط همسرشان:
🌹👈 شهیدی ڪه اصالتاخوزستانی بود، و در #ڪویت در خانواده ای #مرفہ زاده و بزرگ شد؛ در ایران تحصیل ڪرد و در
سوریہ بہ #شهادت رسید و در خوزستان تشییع شد.
🌸 رتبہ شهادت ڪم رتبهای نیست ڪه هر ڪسی بتواند آن را بہ دست بیاورد. من همیشہ میگویم شیخ جابر اگر شهید نمیشد واقعا #بیانصافی بود. شهادت #حق او بود.
🌸 آیا انسانی ڪه باگریہ یتیم گریہ میڪرد و باذڪر یادی ازامام حسین (ع) و زینب ڪبری (س) #اشڪ چشمانش سرازیر میشد و ڪسی ڪه همیشہ سر و پای پدر و مادرش را میبوسید ...
🌸 ڪسی ڪه همہ ڪوچڪ و بزرگ #عاشقانہ دوستش داشتند و ڪسی ڪه برای راحتی زندگی همسر و فرزندانش از چیزی دریغ نمیڪرد، ڪسی ڪه #دائم_الوضو بود، آیا حقش غیر از شهادت بود ؟
#شهید_جابر_حسین_پور🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سال90 همان زمان که 🔅مصطفی احمدی روشن را به #شهادت رساندند به فاصله چند روز بعد محرم ترک در سوریه ب
شهید محرم ترک :
هر کجا #ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم.
❤️✨کسانی که ایشان را می شناسند می دانند که ایشان #استاد بسیاری از مدافعین حرم حضرت زینب ( سلام الله علیها ) بوده است که از جمله می توان به افراد زیر اشاره نمود :
#شهید_رضا_کارگر
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_مهدی_عزیزی
#شهید_اکبر_شهریاری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_رسول_خلیلی
روحش شاد و یادش گرامی
#شهید_محرم_ترک🌷
#اولین_شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید محرم ترک : هر کجا #ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم. ❤️✨کسانی که ایشان را می شناسند می
6⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✍همسر شهید
🔰موقع #اعزام چیزی گفتند، که در ذهنم💬 برای همیشه حک شد و همیشه در خاطرم می ماند. گفت: هرکجا #ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم👌
🔰او بحث دفاع👊 از #حرم عقیله بنی هاشم (س) را مطرح کرد. برای فاطمه از حضرت رقیه و حضرت زینب و #واقعه_کربلا میگفتند تا فاطمه بداند که اگر اتفاقی افتاد برای چه پدرش رفته است❗️ کجا رفته و چرا رفته است⁉️ و آرمان اصلی #پدرش در زندگی چه بوده؟
🔰۱۴ دی ماه🗓 سال ۹۰ راهی #سوریه شدند و دو هفته بعد هم به آرزوی دیرینه اش رسید🕊 به خاطر #شغلش همیشه نگرانی از دست دادنش، نبودنش و ندیدنش را داشتم😔 هر بار که به مأموریت می رفت برایش دعا می کردم تا #برمیگشت.
🔰مأموریت آخرش حتی به فکرم هم نمی رسید🗯 که با دو هفته مأموریت، #محرم را برای همیشه از دست می دهم😭 هر بار که به ماموریت میرفت به هر نحوی می شد من را #راضی می کرد و راهی می شد و #ماموریت_آخرش با صحبت هایی که کردند من راضی از رفتنش🚌 بودم چون خود را مدافع حریم اهل البیت (علیهم السلام) می دانست.
🔰طی دوهفتهای که سوریه بود هر روز با هم تلفنی☎️ صحبت می کردیم. یک روز قبل از #شهادتش با هم صحبت نکردیم و وقتی به شهادت رسید🌷 دو روزی می شد که هیچ #خبری از او نداشتم....
🔰آن چیزی که این روزها من را #راضی می کند و خشنود و آرام از اینکه درد دوری و دلتنگی💔 از #همسفرم را تحمل کنم این است که آرزوی خیلی از ما شیعیان بوده تا در رکاب #اباعبدالله و در روز عاشورا حضور داشتیم و از اهل بیت پیامبر دفاع میکردیم👊
🔰حالا این شرایط برای #محرم فراهم شده بود و او هم از #مدتهاقبل خودش را برای این هدف🎯 آماده کرده بود.
#شهید_محرم_ترک
#شهید_مدافع_حرم
#تاریخ_ولادت : ۵۷/۱۰/۰۱
#تاریخ_شهادت : ۹۰/۱۰/۲۹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh