eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
↶اگر حرف های دلمـ❤️ بی #اگر بود .. ↶اگر فرصت چشــ👁ـم من بیشتر بود .. ↶اگر می توانستم از خاک یک دسته #لبخند🙂 پر پر بچینم ↶ #تو را می توانستم ای دور👤، از دوووور #یک_بار دیگر ببینم ... ! 😔 #شهید_جهاد_مغنیه🌷 #سلام_صبحتون_شهدایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5773843970463368685.mp3
3.59M
🎙واعظ: حاج آقا #پناهیان 🔖 من حیف نشدم؟ 🔖 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
زاده شدیم برای ، نه برای ماندن. و چه نیک رفتنیست، در خون. و بدا بحال ما ... 🌷 🔻کلام شهید: خدایا میگویند بزرگ ترین شڪست از دست دادن ایمان است؛ بہ من عنایت ڪن ڪہ دراین روزهای سخت امتحان‌ روزگار ی_شهدا_نشوم... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣2⃣1⃣1⃣ 💠خوابی که با شهادتش تعبیر شد 🌷محمدامین روزهای آخر قبل از رفتنش به سوریه حس و حال عجیبی داشت، بسیار خوشحال بود، انگار قرار است شود، یادم است وقت رفتن از تمام اقوام و فامیل خداحافظی کرد و به رفت و با آن‌ها نیز وداع کرد. 🌷این اولین بار نبود که محمدامین به سوریه می رفت، چند بار دیگر هم رفته بود و این بار که می‌خواست به سوریه برود به او گفتم: بمان؛ اما او گفت: حرمین شرفین در خطر است، دشمنان حرامی به حضرت زینب (س) رحم نمی‌کنند، مامان! چگونه از رفتن من ممانعت می‌کنی، آیا یادت رفت روز عاشورا برخی با امام حسین (ع) را گذاشتند. 🌷مي‌گفت مامان 30 سال پيش سفره پهن‌ شده بود الآن اين سفره دوباره پهن‌ شده و ما بايد از آن استفاده كنيم. محمدامین با گفتن این حرف‌ها مرا کرد که به سوریه برود، 15 روز از رفتنش به سوریه می‌گذشت 27 خردادماه سال 95 که عموی فرزندم به‌اتفاق همسرش به منزل ما آمدند و دقیقاً ساعت 10:30 دقیقه شب بود که حاج قدرت از من و همسرم پرسید: از محمدامین خبری داری؟ 🌷من در جوابش گفتم: بله چند روز قبل که تلفنی با او صحبت می‌کردم به من گفت حالم خیلی خوب است، ناراحت نباشید. داشتم به سخنانم ادامه می‌دادم که دیدم عموی محمدامین شروع کرد به ریختن؛ از او پرسیدم: چه شد آیا محمدامینم شهید شد؟ دیدم حاج قدرت با بغض و گریه می‌گوید: بله محمدامین شهید شد. 🌷وقتی این خبر را شنیدم گریه کنم، نمی‌دانستم چگونه جای خالی محمدامین را پرکنم، چون او پسری بسیار و بود، نمی‌توانستم باور کنم که او شهید شد، بعد از گذشت چند روز به یاد روزهایی افتادم که محمدامین از من می‌کرد: مامان! دعا کن من . از اینکه می‌دیدم پسرم به آرزوی خود رسید خدا را شکر کردم و با خود گفتم مگر یک مادر جز اینکه فرزندش به آرزوی خود برسد خواسته دیگری دارد. 🌷پسرم به هم‌رزمانش گفته بود «الآن ديدم امشب عملياتي در پيش است و من و فرمانده شهيد مي‌شويم پ جنازه‌مان را هم نمي‌آورند.» بعد از آن مي‌گيرد و آماده شهادت مي‌شود. بعد از شروع عمليات سربازان سوري در جناحين آن‌ها بودند. از شدت آتش دشمن زمین‌گیر مي‌شوند و فرمانده‌شان مجروح مي‌شود، اما محمدامین برمي‌خيزد و مي‌كند و مي‌گويد «مگر ما شيعه علي بن ابيطالب نيستيم. شيعه علي ترسو نيست به پا خيزيد و برويد. من هستم.» 🌷بعد به سمت دشمن تيراندازي مي‌كند و با شجاعتش 160 نفر از آن مهلكه جان سالم به درمی‌برند. منتها خود محمدامین كنار كه به شهادت رسيده بود مي‌ماند و دو تير يكي به‌زانو و ديگري به پشتش مي‌خورد. هم‌رزمانش مي‌گفتند اول فكر كرديم كه تير به كتفش خورده و مي‌تواند بيايد. بنابراين برخي از رزمندگان در كانال مي‌مانند؛ اما ساعت از 9 شب گذشت جبهه النصره عكس شهيد محمدامین را در شبكه اورينت مي‌گذارد و همه متوجه مي‌شوند كه خواب او با شهادتش تعبير شده است... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 وصیت نامه تکان دهنده شهید 👈از زبان ذاکر اهل بیت جواد مقدم 🔻 خواب عجیب خواهر شهید رو میتونید اینجا بخونید 👇👇 eitaa.com/ShahidNazarzadeh/1579 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝شعر و درد و دل #پدرانه برای #پسر_شهید و جاویدالاثرش #حسن_رجایی_فر 🎗گل همیشه بهارمـ🌸 تو با بهار #بیا ❣ببر ز دیده ی ما رنج #انتظار بیا 🎗کنون که مژده دیدار یار💫می آید ❣ #تو هم به پیش من زاردل فغان بیا 🎗ز پا فکنده مرا انتظار دیدارت 😔 ❣برای دیدن دلهای بی قرار💓 بیا 🎗حدیث #عشق مرابیگمان تومیدانی ❣تو ای ستاره درخشـ🌟ـان روزگاربیا 🎗توراچومردمک چشمـ👁عزیزمیدارم ❣تو را قسم به دیار این #شهیدان بیا 🎗کبوتران🕊 وطن جملگی رها شده ❣تو ای کبوتر دربند انتظار #بیا 🎗بیاکه جان وتنم در #غم_تو میسوزد ❣برای مرهم دلهای داغدار💔 بیا 🎗تو نور✨ چشمان بی فروغ منی ❣تو ای #چراغ فروزان شام تار بیا 🎗گرفته دشت بوی #نرگس و ریحان ❣تو ای بنفشه شاداب جویبارها🏝بیا 🎗 #دعای‌ خیر‌ من و هم #مادر را ❣به گوش جان بشنو و شادکام بیا #شهید_حسن_رجایی_فر #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸کمتر پیش می‌آمد که روح‌الله #بیکار باشد. همیشه مشغول بود با برنامه ریزی📝 دقیق و خاص خودش👌 تمام کارهایش را به #ترتیب انجام می‌داد. 🔹گاهی بین کارهایش، زمان‌های کوتاهی⌛️ پیش می‌آمد که وقتش خالی بود حتی برای آن زمان‌های #کوتاه هم برنامه‌ریزی داشت✅ 🔸یک #قرآن جیبی کوچک همیشه همراهش بود در زمان‌های خالی اش مشغول قرآن خواندن📖 می‌شد.️ کتاب زبان انگلیسی🔠 و #عربی را هم به همراه داشت تا در اوقات بیکاری زبان بخواند. روح‌الله برای تک تک #ثانیه‌های زندگی‌اش برنامه داشت... . #شهید_روح_الله_قربانی 🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مادرم گفت که عاشق نشوی گفتم چشم‌ چشم های تو مرا بی خبر از چشمم کرد ... #شهید_علی_الهادی🌷 #شهید_17ساله_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠دوست داشتنی 🌷بچه #اول بود، خیلی هم شیرین و دوست داشتنی نمی دانم خدا در وجود این فرزند چه چیزی قرار داده بود که من را این قدر به خودش #وابسته کرده بود، دوست نداشتم حتی لحظه ای از او دور باشم 🌷حتی وقتی برای #نماز جماعت به مسجد می رفتم سریع خودم را به منزل می رساندم تا این فراغ و #دوری از احمد زیاد طول نکشد. عجله کردن برای بازگشت به خانه به قدری ظاهر و مبین بود که اهل مسجد با شوخی و خنده می گفتند کجا با این عجله؟ دوباره میخوای احمد روببینی؟ 🌷یادم می آید دو روز از تولد احمد می گذشت که من برای شرکت در کلاس وارد حوزه شدم. در حوزه مسول حضور و غیاب بودم و #آخرین کسی که باید از کلاس خارج می شد من بودم 🌷بیشتر وقت ها تا مغرب توی مدرسه می ماندم ولی آن روز به محض اینکه استاد گفت: والسلام علیکم و رحمه الله #سریع از جا بلند شدم و آمدم خانه اصلا یادم رفته بود که باید حضور و غیاب کنم. 🌷فردای آن روز معلم مچم را گرفت و گفت: دیروز کجا بودی؟ چرا اینقدر با عجله رفتی؟ گفتم: کار داشتم. با خنده گفت کار داشتی یا می خواستی بری بچه تو ببینی؟ راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان #شهید_احمد_مکیان🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💞 ❣مسجد که میرفتم، چند باری دیدمش... خیلی ازش خوشم می اومد چون بودن را در اون می دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم...😊😮🌹 ❣ساده زیست بود، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه 4500 تومنی بود ... مهریه ام 14 سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد داد؛-ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.. ❣هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم .... ❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ... برای چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و میخواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود ( 💟همسر شهید برای رسیدن و با مهدی عسگری چله میگیرد و ده سال بعد برای رسیدن مهدی به چله می گیرد 💟) 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣3⃣1⃣1⃣ 💠 از تولد تا شهادت 🌷شهید 《مهدی عسگری》 ازشهدای مدافع حرم استان البرز در مرداد سال 1358 در روستای آوج از توابع شهرستان بوئین زهرا در خانواده مذهبی به دنیا آمدند. او فرزند آخر یک خانواده پر جمعیت 14 نفر و آخرین پسر خانواده بود. 🌷شهید عسگری علاقه زیادی برای خدمت به اسلام، انقلاب و ایران داشتند و به همین دلیل در سال 1376 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدند. 🔻راوی همسر شهید: سخت کوشی از نکات بارز اخلاقی همسر شهیدم بود. ایشان در سپاه بسیار بود. سرباز‌های شهید مهدی عسگری بسیار از تلاش و کوشش و مهربانی وی تعریف می‌کنند. حتی سرباز‌هایی بودند که توسط آقای مهدی نمازخوان شدند. ایشان کار‌های بسیار برای افراد تحت امر خود انجام می‌داد و حتی با نیرو‌های پایین دست خود صبحانه و غذا می‌خورد. 🌷همیشه به همسرم افتخار می‌کنم، چون داشت. بیشتر زندگی شهید وقف کار بود و دائم در حال پیاده‌روی و ورزش بود و همواره می‌گفت: «این بدن را برای جایی بهتر باید خرج کنم و در راه حضرت زینب (سلام الله علیها) و اهل بیت (علیه السلام) شود. 🌷شهید عسگری در راه دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) در دومین اعزام خود در ماه رمضان سال ۹۵ در شمال استان حلب روستای معراته به دست تکفیری‌ها به شهادت رسید. 🔻نحوه شهادت: اول یک تیر به پای ایشان اصابت می‌کند. شهید به‌گونه‌ای از لحاظ بدنی بودند که حتی دوستان و همرزم‌های شهید عسگری به شوخی می‌گفتند گلوله در بدن آقا مهدی اثری ندارد. گلوله بعدی به دست شهید عسگری اصابت می‌کند و زخم گلوله با همان چفیه خودش توسط بسته می‌شود و تیر سوم به قلب مهدی برخورد می‌کند. 🌷پیکر شهید مهدی عسگری توسط تکفیری‌های جبهه النصره از منطقه خارج می‌شود. چهارشنبه با من خداحافظی کرد و گفت چهار روز دیگر به شما خبر می‌دهم و تا یکشنبه باز می‌گردم و جمعه صبح همکاران وی از شهادت ایشان مطلع شدند. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌸 گَر مَن به غَمِ عِشق تو نَسپارَم دِل #دل_را_چه_کنم! بَهر چِه می‌دارَم دِل؟... #شهید_گمنام_خوشنام_تویی #گمنام_منم😢 ‌ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🔻 : * .... * 2 💕◈•══•💖•══•◈💞 1 🔹 اولین قدم در تربیت دینی، "شناخت واقعیت های دنیا" هست. ⭕️بنابر این اگه ما بخوایم یه انسان مؤمن و قوی تربیت کنیم، 👈 اولین قدم، آموزش و یادآوری واقعیت های حاکم بر زندگی در دنیاست. 🌷 وقتی که ما تونستیم واقعیت های دنیا رو به خوبی ببینیم، اتفاقات خوبی برامون می افته.😊 👌 مثلاً طبیعتاً میتونیم نقش دین رو در راحت تر کردن زندگیمون حس کنیم✅ و برای همین، دینداری برای ما راحت تر و لذّت بخش تر خواهد شد.😌💖 🔴 اگه کسی بدون شناخت واقعیت های دنیا سراغ دین بِره، اتفاقاً به دین و دینداران ضربه میزنه. 😒 💢 شاید دیده باشید مذهبی هایی رو که احیاناً مسئولیت هایی هم در اماکن مذهبی دارن اما باعث دین زدگی جوانان میشن. ⭕️کسی که بدون برنامه و اتفاقی مذهبی شده باشه، از دینداریش لذّت نمی بره و به همین خاطر یا در ادامه بی دین میشه ⛔️ و یا اگه ظاهراً دیندار باقی بمونه، از دین سوء استفاده میکنه. ✅ ما باید حواسمون باشه که الکی دینداری نکنیم. باید کاملا حساب شده و درست پیش رفت... ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5792009775159968472.mp3
2.48M
#فایل_صوتي_امام_زمان 78 می دانی... من فهمیده ام، تنها چیزی که اهلِ عاشورا را در خیمه ی حسین، نگه داشت؛ عـــ❤️ـــشق بـود! فقط بخاطر خودت، باید برخاست! فقط به عشق خودت! من عاشقــم آیا؟👆👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻 دوست شهید 💠هميشه شاد و خندون بود... انقدر به اطرافيان #انرژى ميداد كه وقتى از دور ميديديش بى دليل لبخند ميزدى و شروع مى كردى به #خنديدن #شهید_مسعود_عسگری🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠مصطفی و نذرش🙏 زمانی که #هیئت را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: #مامان یک هیئت به اسم حضرت #عباس ( ع) زدم. 🌷خیلی خوشحال شدم و #اشک در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس(ع) کردم 🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . 🌷ازآنجا متوجه شدم که حسابی #هوای مصطفي را دارند. برای مصطفي خیلی اتفاقهای #خطرناکی می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 🌷همیشه برایم عجیب بود که چقدر #مصطفي درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. #عمویم مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرد. #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#اطلاع_رسانی جانباز هفتاد درصد و #کوچکترین آزاده دفاع مقدس برادر #قنبرعلی_بهارستانی به خیل یاران شهیدش پیوست... مراسم تشییع پیکر پاک آن شهید بعد از ظهر امروز دوشنبه ۲۷ خرداد در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد. ✨کتاب #بزرگ_مرد_کوچک خاطرات شفاهی آن شهید ازدوران #اسارت وی میباشد. #شهید_قنبرعلی_بهارستانی متولدسال ۱۳۴۸-آبادان 🌷وی که فقط ۱۱ سال داشت، در روزهای نخستین دفاع مقدس در جاده ماهشهر ـ آبادان همراه پدرش به اسارت نیروهای عراقی درآمد و به اردوگاه موصل منتقل شد. 🌷مدتی بعد پس از انتقال تعدادی از اسرا از اردوگاه رمادی به موصل، متوجه حضور #برادر_دیگر خود در آن اردوگاه شد و با درخواست‌های مکرر، برادر دیگر نیز به اردوگاه موصل منتقل شد. 🌷بهارستانی چهار سال بعد در بهمن ماه سال ۶۳ به خاطر سن کم خودش و کهولت سن پدرش با اسرای عراقی مبادله و آزاد شد و پس از بازگشت به میهن متوجه شد #دو_برادر دیگرش در درگیری با دشمن به خیل #شهیدان پیوسته‌اند. 🌷وی پس از این اتفاقات دوره‌های رزمی و امدادگری را طی کرد و به عنوان #امدادگر رزمی راهی #جبهه شد. پس از ۶ ماه حضور در جبهه، در منطقه فاو و خور عبدالله به شدت مجروح و به مقام #جانبازی رسید... "یالیتنا کنا معکم" شادی روحش صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #شیرجه_غواصان_لُر 🌊 لحظات ناب پرش از ارتفاع و شیرجه زنی رزمندگان و شهدای غواص لشکر ۵۷ حضرت ابالفضل(ع) لرستان دوران #دفاع_مقدس اکثر این غواصان به شهادت رسیده اند. #عاشقان را در مسیر عشق خوش باشـد بلا چشم ماهی را هراس از دیدن سیلاب نیست... #غواصان_دریادل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Shab06Moharram1396[09].mp3
6.2M
🎵 #صوت_شهدایی ❣در عشق اگرچه منزل آخر #شهادت است ❣تکلیف اول است #شهیدانه_زیستن🍃 🎤🎤 #میثم #مطیعی ✅ #پیشنهاد_دانلود👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
... سن و سال نمی شناسد! زمان و مکان سرش نمی شود! کسب و کار برایش اهمیتی ندارد! زشتی و زیبایی ظاهر، ملاکش نیست! او، باطن بین است ... و نگاهش به دل دریایی توست ... که هر وقت در زلالی قلبت بیافتد، لایقش می شوی ... 🔸همین بغل دستت، همین حوالی، در هوایشان نفس می کشی .... و این دریاهای زلال جاری اند ... و چشم های نابینا کجا می‌بیند، دریا را ؟! 🌷سالروز شهادت 👈شهیدی که دو هفته قبل از شهادت عکس پروفایلش را عکس گذاشت و به همان صورت هم شهید شد😍👌 شادی روحش 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ #مولاجان 🌾همه روز مي‌بری دلـ💕 🌼همه‌ جا نهان ز مايی 🌿نه #پيـام مي‌فـرستی 🌸نه جمـال می گشايی✘ 🌾ز #طبيب کـار نـايــد 🌼ز دوا هنـر نخيـزد 🌿 #تو فقط مرا طبيبـی 🌸تـو فقط مـرا #دوايـی #اَللّهُمَّ_عَجـِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍁خورشیدِ دلـــ💖ـم 🌺 #سلامم ارزانیِ تو 🍂 #صبح آمده 🌷باز به مهمانی تو 😍 🍁تا جایِ 🌺منِ #غریبِ دور افتاده 🍂صد بوسه زند 🌷به رویِ #پیشانیِ_تو #شهید_هادی_شجاع #سلام_صبحتون_شهدایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5780852167384499437.mp3
4.32M
📲 فایل صوتی 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 بد بینی گرت چشم خدا بینی ببخشن نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh