❣﷽❣
پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے 9⃣1⃣
❣هر شب یک سوال و جواب در مورد
#یاران_امام_زمان (عج)❣
ℹپرسش: دائمي بودن 313 نفر تا آخر حکومت حضرت مهدي (ع) با دليل⁉
〽پاسخ:
براي طول عمر ياران ويژه امام عصر(ع) تا پايان عمر حکومت آن بزرگوار، دليل خاصي نيست.....❣
💕اصولا خداوند براي افراد عمري طبيعي قرار ميدهد تا در طول آن به کسب خوبي همت گمارند و سرنوشت خوبي براي خود رقم زنند.....🌀
💯حال اگر بنابر مصالحي فرد عمر طولاني پيدا کرد لزومي ندارد که منتسبين به او نيز عمر طولاني غير عادي داشته باشند.....↗
↘مگر آنکه مصلحت بر آن باشد. عمر طولاني حضرت دليل عقلي و روايي دارد که بايد تا پايان حکومت باقي باشد، ولي داشتن عمر طولاني براي ياران دليل خاصي ندارد.....☑
✅البته ممکن است خداوند به ياران حضرت نيز عمر طولاني عنايت کند، ولي ما از آن خبر نداريم...⛅
#پرسش_پاسخ_مهدوی
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مجموعه_ایمان
#موشن_گرافیک 19
آيا #ميل_به_خدا همان ميل كودك به پدر است كه تا #پايان_عمر دراو باقي مي ماند؟
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سالروز آسمانی شدن
#خلبان_شهید_عباس_بابایی🌷
انسانی ایثارگر و شجاع که قلب آسمان جایگاه #پرواز عاشقانه اش بود
#خلبانی غیور که پرواز های عاشقانه اش دلیل خنجری بر قلب #دشمنان ایران بود
#فرمانده ای فروتن و متواضع که در #عید_قربان خود را برای خدا قربانی کرد و #عاشقانه در راه دفاع از دین و پرچم کشورش به سوی #آسمان پرکشید
#یادش_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
5⃣8⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰همراه با #تیمسار_بابایی با یك وانت تویوتا به قرارگاه نیروی زمینی در #غرب كشور می رفتیم. به نزدیكیهای قرار گاه كه رسیدیم، در پیچ و خم كوهها🏔، در صد قدم #دژبانی ایستاده بود.
🔰 بابایی به من گفت: حسن جان! ببین این #دژبانها برای چه در اینجا ایستاده اند⁉️ من نزدیك یكی از آنها كه رسیدم، شیشه را پائین كشیدم و پرسیدم:
برادر! برای چه اینجا ایستاده اند ؟
🔰دژبان گفت: گفته اند كه #تیمساری به نام بابایی می آید. دو ساعت⌚️ است كه ما را در اینجا میخ كرده اند. تا حالا هم كه نیامده و حال ما را گرفته😕.
🔰تیمسار با شنیدن صحبتهای #سرباز دژبان خیلی ناراحت شد😔. رو كرد به دژبان و گفت: برادر! #فرمانده ات گفته اینجا بایستید ؟
🔰 دژبان گفت: آره دیگه. تو نمیری تو این آفتاب ☀️كلی ما را علاف كرده اند. #ضدانقلابها هم اگر وقت گیر بیاورند سر ما را می برند. اصلا اینها بی خیال بی خیالند😒.
🔰ما الكی اینجا كاشته اند. #عباس گفت: برادر! از قول من به فرمانده ات بگو كه به فرمانده اش بگوید، بابایی آمد، #خجالت كشید و برگشت.
🔰سپس رو به من كرد و در حالی كه #عصبانی به نظر می رسید گفت: حسن! دور بزن برگردیم↪️. با دیدن این صحنه احساس عجیبی به من دست داد.
🔰احساس كردم كه گویا #امام_علی (ع) در آستانه شهر انبار است و كسانی را كه در استقبال او به #تعظیم ایستاده اند، نكوهش می كند.
📚پرواز تا بینهایت / صفحه 213
#شهید_عباس_بابایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#سیره_شهید❣
✍ اوایل جنگ بود ، در جلسه ای
#بنی_صدر بدون {بسم الله} شروع
ڪرد به حرف زدن
✍ نوبت ڪه به #صیاد رسید به
نشانه ی #اعتراض به بنی صدر ڪه
آن زمان فرمانده ڪل قوا بود
گفت :
✍ [ من در جلسه ای ڪه اولین
سخنرانش بی آنڪه نامی از #خدا
ببرد حرف بزند، هیچ سخنی
نمی گویم .😑]
#شهید_صیاد_شیرازی🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
6⃣8⃣3⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔸من این را به عینه در طول زندگـے و همراهی با #محـمد دیدم. در بسیارے از مواقع حتی در دوران #نامزدی☺️
🔸 وقتی ما به مهمانـی یا مراسمی #دعوت میشدیم، ایشان من را به دلایل کارجهادی یا مسائل فرهنگی یا اردوهای آموزشی 📝و... همراهی نمیکردند🚫.
🔸از محمد #دلخور میشدم😞 و به ایشان اعتراض میکردم که♨️ محمد جان در حـال حاضر که ما #جنگی نداریم و تهدیدی هم نیست، این همه آموزش برای چیست؟🤔
🔸محمد هـم با یک لبخند زیبایی😄 پاسخ میداد که #سربازامام_زمان (عج) باید همیشه حاضر و آماده باشد👌 تا وقتی صدای🔊 «هل من ناصر ینصرنی» امام زمانش را شنید🎧 لبیک بگوید.✊
#شهید_محمد_اينانلو 🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
او همان کسی است که
عاشق مبارزه با صهیونیسم بود
#شهید_مسلم_خیزاب🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#در_محضر_شهید 6⃣3⃣
ڪارتان را برای خدا نڪنید،
برای #خدا ڪار ڪنید ...
#تفاوتش فقط همین است ڪه ممڪن است حسین در #ڪربلا باشد و من در حال #ڪسب_علم برای رضای خدا
#شهید_آوینی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تلنگــــــــــــر🔔🔔
✨من یقین دارم که #شیعه به دنیا آمدیم
که در #ظهور مؤثر باشیم.
✨و این روز ها با احتساب اوضاع دنیا
و با گوش دادن به صدای دلـ❤ـم احساس میکنم ،که نوبت رقص ما میانه میدان است
♨️نوبت هم نسلی های من✌
✨نسل سالهای بعد از #انقلاب سال هاست که منتظریم،که خودی نشان بدهیم 😎و ثابت کنیم پای #حرفهایی که زدیم را با جان و دل امضا کرده ایم ! ✍
✨ احساس میکنم روز های #سختی پیش رو داریم.از همان روز های سخت #علی(علیه السلام) بعد از فاطمه(سلام الله)و حسن(علیه السلام) در غربت #کوفه
✨از همان روز هایی که #حسین(علیه السلام) تنها مانده بود در میان #مدعیان انسانیت😔...
✨روزهایی که قرار است
#حق تنها و غریب بماند در شلوغی ها👥👥
✨احساس میکنم نوبت امتحان📝 ماست
بچه های #حیدر ، به دنیا آمده اند👊
برای روز های #سخت ...
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از
Modafe Haram fainal.mp3
4.57M
🎵 #صوت_شهدایی
🌴مدافع حرم تا جون دارم منم
🌴اذن شهادت از خدا میگیرم
👈تقدیم به #شهدای_مدافع_حرم🌷
#بسیار_دلنشین👌👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷 #طنز_جبهه2⃣8⃣
💠 الحمار
🔸پشت #بیسیم بودم.
داشتم با موج ها ور میرفتم.⚡
یهو صدای چند تا عراقی که داشتن صحبت می کردن رو شنیدم. یکم گوش کردم و چیزی نفهمیدم.
🔹شاسی بیسیم رو فشار دادم و به قول خودم خواستم فحششون بدم.
گفتم: الحمار....الحمار....! 🗣😝
🔸یکی از برادرای #اطلاعات از اون پشت بر وزن "الحمار" گفت "الزهر مار"، خط رو لو دادی .....!😡
🔹اومدم پیش #فرماندمون گفتم اگه یکی خط بیسیمو لوبده چی میشه...!
🔸باترس گفت نکنی اینکارو ها😱!! #اعدامت می کنن.
🔹بالاخره نوجوون بودیم و با دستکاری #شناسنامه رفته بودیم جنگ😅 و از این شیطنت ها زیاد داشتیم...!😁😁
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
شاگرد مغازه بودم حاج آقاگفت مےخوایم بریم سفر🎒
تو شب بیاخونمون بخواب
بد زمستونےبود❄️
سرد بود. زود خوابیدم!
ساعت حدود دو بود در زدند😶
در رو که بازکردم،دیدم آقا ممهدی و چندتا از دوستاش از جبهه اومدن
اونقدرخسته بودند که نرسیده خوابشون برد😴
هوا هنوز تاریک بود که بازصدایےشنیدم
انگار کسی ناله مےکرد😢از پنجره که نگاه کردم،دیدم آقا مهدی توی اون سرمای دم صبح، سجاده انداخته توی ایوون و رفته به سجده 🙏
7⃣8⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠طلبه های خارجی در جبهه
🔰در #خرمشهر که بودیم وظیفه داشتم به خطوط مقدم سرکشی و کمک های فرهنگی ارسال شده را در #جبهه ها تقسیم کنم؛ همچنین اعزام #روحانی نیز به عهده من بود.
🔰در مناسبت های مختلف همچون روز #تاسوعاوعاشورا و شهادت امام حسن(ع) خانواده های #شهدا🌷 را دعوت مى کردیم تا برای رزمندگان غذا🍲 درست کنند.
🔰خانواده های شهدا🌷، به ویژه #مادران شهدا می آمدند و در آشپزخانه ها برای رزمندگان غذا درست می کردند، این غذا 🌯وقتی به دست رزمندگان می رسید، بر روی #رزمندگان خیلی تأثیر می گذاشت. هم غذا، غذای تبرکی بود و هم به دست مادران و خانواده های #شهید درست شده بود👌.
🔰دهه آخر ماه #صفر سال ٦٣ بود، اعلام کردند طلبه های مدرسه #حجتیه که خارجی هستند، برای بازدید از جبهه ها می آیند. روز بیست و هفتم به جبهه رسیدند🚌
🔰 برایشان سخنرانی🔊 کرده و درباره آزادی #خرمشهر و امدادهای غیبی در جریان آزادی خرمشهر گفتم. از حضور #خانواده_های شهدا🌷 و کمک های آنان گفتم
🔰 گفتم الان #مادرهای شهدا که باید از دولت خواستار کمک باشند؛ آمده اند برای #همرزم های فرزندانشان غذا🍜 درست می کنند.بعد از صحبتهایم🎤 آنها را به آشپزخانه برده و از نزدیک شاهد کمک و #پشتیبانی خانواده های شهدا شدند.
🔰و به خواهران گفتیم چون اینها #طلبه های خارجی هستند و می خواهند بروند در کشورشان تبلیغ کنند یک شعری یا سرودی🎼 تهیه کنند و بخوانند.
🔰 #خواهرها سرودی تهیه کرده بودند با این مضمون:
🔸خواهرانیم از تهران آمدیم
🔸دیدن سنگرنشینان آمدیم....
طلبه ها که اکثراً #سنی بودند به گریه افتادند😭
🔰 یکی از آنها گفت: ما همیشه در این فکر بودیم که چه #عاملی است که تمام ابرقدرتها در مقابل این #جمهوری ایستاده است👊 و باز هم جمهوری اسلامی پیروز ✌️می شود.
🔰 همین #خانواده های شهدا و این پشتیبانی ها است. می گفتند: اگر صد سخنرانی🎙 برای ما گذاشته بودید اندازه این #برنامه که مشاهده کردیم برروی ما اثر نمی گذاشت🚫.
راوى: #حجت_الاسلام_سیدمصطفی_موسوی
از روحانیان رزمی تبلیغی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh