eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
173 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
346 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰دیشب خواب دیدم تو شهید شدی! 💚مادر شهید میگوید: در یکی از همین تماس‌ها، گفتم دیشب خواب دیدم تو شهید شدی. در خواب بلند شدم تمام منطقه سکونتمان را چراغانی کردم و نه تنها گریه نمی‌کردم بلکه خوشحال بودم. این را که گفتم، از خوشحالی پشت تلفن داد زد که 🌷 «بالاخره من پر می‌کشم»🕊🌹 می‌شنیدم که به دوستانش می‌گفت مادرم خواب دیده شهید می‌شوم، عصر همان روز که برای آخرین بار زنگ زد، با برادرش هم تلفنی صحبت کرد و سفارش‌هایی به او کرد، همان شب ساعت ۲ بامداد مجیدم، عزیز دلم به شهادت رسید. 🌷پیکر مطهرش پس از 4 سال به آغوش میهن اسلامی بازگشت💫 🌺یادشهداباصلوات 🌺 🕊️ 🕊️ متولد:۱۳۶۷/۲/۶کرج🌹 شهادت:۱۳۹۵/۲/۱۷🕊 مزار:امامزاده طاهرکرج ✨ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🩸 🔹 دو تا پسر عمو و هر دو هم شهید یکی و دیگری 🕊️ ، شهادت تیرماه ۱۳۶۵ مهران، مسئول تبلیغات گردان علی اکبر(ع) لشگر۱۰ 🕊️ ، شهادت مرداد ۱۴۰۰، فرمانده ستاد لشگر فاطمیون 🎊 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌺مدافعان حرم پروانه های شهردمشق 💚خاطره ای از پدر شهید : سید مهدی دوبار به سوریه رفت ، بار اول 45 روز تا 50 روز حضور داشت ، بار دوم که میخواست اعزام شود باتفاق مادر وهمسرش جهت بدرقه به فرودگاه رفته بودیم پس از خدا حافظی سریعا چمدان خودرا برداشت وبدون اینکه به اینطرف وآنطرف نگاه کند که شاید چشمش به ما بخورد ویا دودل شود سریعا وشتابان بسوی سالن انتظار رفت 💚مادرانه های شهید : ✨ سید مهدی اصلا به من نمیگفت که میخواهم به سوریه بروم دفعه اول فقط برادرش خبر داشت وما از طریق دوستانش که میگفتند سید مهدی به کربلا رفته وسپس به تهران ماموریت رفتند چون سفرشان طولانی میشد وزمانیکه از ماموریت برمیگشت سوغات زیاد می آورد وهرچه من میگفتم کجا بودی حرف را عوض میکرد ومرا به کاردیگری مشغول میکرد تا یکبار من از طریق اتیتکت پارچه ها فهمیدم که به سوریه رفته است وقتی من گریه کردم سید مهدی خیلی ناراحت میشد ومرا دلداری میداد ومیگفت 💥در سوریه کوردلان حمله ورشدند وحرم زینب سلام اله علیها در محاصره خود گرفته اند ودفاع از آن وظیفه همه مسلمانان است ومیگفت 🌟 ما چطور اسم خودرا بسیجی بگذاریم واز ولی امر خود اطاعت نکنیم همینکه  گفتند رهبرو آقادستور دادند من دیگر حرفی نزدم . همیشه سید مهدی به من وهمسر وخواهران سفارش میکرد که در همه حال این خطاب را در زندگی خود بکار ببندید" ✨ای زن به تواززینب اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است✨ 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💞 مدافع حرمی که دوست داشت پولدارشود💞 زندگی بر وفق مراد بود تا آنکه شیپور جنگ به صدا درآمد، جایی که مرد از نامرد شناخته می‌شد. جنگ، جنگ بشار اسد و مردم سوریه نبود بلکه جنگ اسلام و کفر بود، جنگی که در یک طرف آن (آمریکا، انگلیس، عربستان، اسرائیل و...) و در طرف دیگر آن شیعیان جهان اسلام بودند. سربازهای سوری در زمان حمله شعار «یا بشار» سر می‌دادن اما سید به اونها یاد داده بود که هدف ما از جنگیدن نباید بشار اسد و یا دولت سوریه باشه بلکه باید به دنبال یک هدف والاتر باشیم، پس با شعار «یا حسین (ع)» نبرد رو آغاز و به پایان می‌رسونیم. این کار سید مهدی باعث اعتراض سرداران و فرماندهان سوری شده بود، اما کلیه افراد گردان به اتفاق به فرماندهان خود پاسخ می‌دادند که ابوصالح به ما یاد داده که بگیم یا حسین (ع). شب عملیات سید مهدی تسلیحات و تجهیزات موردنیاز گردان رو تحویل و بین نیروهای تحت امر خود توزیع می‌کند، توی گردان دویست نیروی سوری و هفت نیروی ایرانی خدمت می‌کرد. مهدی جانشین گردانی بود که فرمانده اش به دلیل نامشخصی در عملیات حضور نداشته و مهدی رهبری و فرماندهی گردان رو به عهده می گیره.  🕊️ 🕊️  •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 «قرار با قلبی از گل رز..» 🔹 هر وقت که از ماموریت میومد، به تلافی اینکه دل منو به دست بیاره، گوشه سفره غذامون یه قلب کوچیک با گلهای رز درست میکرد. ◇ منم دیگه به تلافی اون، قرار گذاشتم هربار که بیام گلزارش، براش یه قلبی با گل رز درست کنم.... ◇ یبار که از ماموریت های زیادش، خیلی ناراحت بودم، به من گفت خانوم قول میدم جبران میکنم، یه کوچولو هم که شده جبران میکنم. ◇ روز پنجشنبه بود، من همش تو ذهنم میگفتم میخواد فردا مارو جایی ببره.میخواد یه کاری انجام بده... ◇ صبح شد، دیدم پاشده خودش ناهار قرمه سبزی گذاشته. آشپزیشم خوب بود. ◇ گفت امروز تو اصلا با غذا کاری نداشته باش، گفت: موقعی که میخوام سفره رو بچینم، میری تو اتاق نمیای، سفره که چیده شد شما بیا... ◇ بعد که اومدم دیدم سفره رو قشنگ چیده. یه گوشه سفره یه قلب با گل رز درست کرده بود. اصلا نفهمیده بودم کی رفته گل رز گرفته ... ‌‌✍ راوی: همسرشهید 🩸شهید سید محمدحسین میردوستی در تاریخ ۱۳۷۰/۴/۱۳ به دنیا آمد و در تاریخ ۱۳۹۴/۸/۱ هم‌ زمان با تاسوعای حسینی در هنگامه دفاع از حرم مطهر عمه سادات، حضرت زینب کبری(س) به فیض شهادت نائل آمد. ◇ از این شهید والامقام «محمد یاسا» (متولد ۱۳۹۳/۷/۷) به یادگار مانده است. 🕊 🕊 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 عاشق حضرت سلام‌الله‌علیها بود 🔹 شب عملیات با حنا رو یه دستش نوشت زینب و روی دست دیگرش نوشت رقیه آخرش هم 🌹 فدایی خانم رقیه شد... 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💢فرمانده جوان چطور آماده محرم می‌شد؟ 💥💚از ملیت های مختلف / مابه خون خواهی اولادعلی آمده ایم💚💥 اسمش مهدی بود، اما علاقه زیادی به حضرت علی‌‌اکبر(ع) داشت، وقتی قرار بود ماه محرم فرا برسد، خودش را مهیای ورود به عزای حسینی می‌کرد، معتقد بود برای ورود به این ماه باید با ادب کامل وارد شد، حتی از لحظه‌ای که لباس سیاه می‌پوشید. 🌹 «میرزا مهدی صابری» همیشه در آستانه محرم این توصیه را به دوستانش داشت که برای ورود به مجلس عزای امام، لباس سیاهت را با وضو بپوش، رو به قبله بپوش، چند روز هم پیشواز برو تا این پیراهنت یک خرده کهنه شود! با لباس نو توی محرم نروی. 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰بدون اغراق می‌توان گفت که یک نخبه نظامی بود؛ در دوره دافوس رتبه یک کشور را کسب کرده بود. او در تشکیل خانواده و زندگی مشترک هم مثل سایر مراحل زندگی موفق بود و توانست دختری را به همسری برگزیند که عهد کرده بودند، هم‌سفر هم تا رسیدن به بهشت باشند. مسلم که همیشه گوشش به دهان رهبری بود، لبیک‌گوی نایب امام زمانش شد زمانی که فهمید مردم شیعه‌نشین سوریه در خطر هستند. غیر از این هم او انتظار نمی‌رفت. 💫🌱 سال‌ها پای روضه‌های حضرت ارباب نشسته بود و حالا باید نشان می‌داد که در مکتب عاشورا رشد یافته است. او در چهارم محرم‌الحرام ۱۴۳۷ قمری سال ۱۳۹۴شمسی به قربانگاه شتافت تا پیوند تاریخی خود با محرم و عاشورای حسینی را استحکام بخشد. 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 کمیل را خرید، خوب هم خرید. از بچه‌های لشکر ۸ نجف اشرف بود، با اینکه نظامی بود اما روحیه بسیار بااحساس و لطیف داشت و حسابی هم مذهبی بود و مهربان. عاشق امر به معروف و نهی از منکر بود، این کار را خیلی هم خوب انجام می‌داد، با حوصله و البته بسیار زیبا. ❤️کمیل آدم ماندن نبود. دلش با حرم حضرت زینب (س) بود.🌱 با توجه به اینکه ازدواج کرده بود و دوران عقد را می‌گذراند، تصمیمش را با همسرش در میان گذاشت. بی‌تابی همسرش سبب شد تا مدتی در مورد رفتن حرفی نزند. قول و قرارها با همسرش، حال و هوای شهدایی داشت. آن‌قدر این قول و قرارها برایشان مهم بود که فردای عقدشان رفتند سر مزار شهید کاظمی. قرار گذاشته بودند سه روز، روزه بگیرند برای شهدا به این نیت که در مراسمشان گناهی انجام نشود که به لطف خدا و دعای شهدا هم همان‌طور که دلشان می‌خواست شد، درست طبق قرارشان با شهدا. بعد از شهادت یکی از رفقای کمیل، بی‌تابی و بی‌قراری نشست توی دلش و انگار با دلش دست به یقه شد. دوباره خواسته‌اش را با همسرش در میان گذاشت اما این بار به او گفت: تا تو راضی نشوی، نمی‌روم. شب قبل از اعزام بود. همسرش گفت: دوست دارم بگذارم بروی ولی با دل خودم چه کار کنم؟! کمیل گفت: هیچ اشکالی ندارد اگر نخواهی نمی‌روم به شرطی که جواب امام زمان (عج) با خودت باشد. همین حرف کافی بود تا حجت برای همسر کمیل تمام شود و رضایت دهد تا او راهی شود. یک ماه از رفتنش به سوریه می‌گذشت که خبر شهادتش رسید. ماه محرم بود. خدا کمیل را خرید، خوب هم خرید، خوب جایی هم خرید، خوب وقتی هم خرید. سال ۹۴، درست وقتی که فقط ۲۸ سال داشت، کمیل شهید شد و درکهریزسنگ نجف‌آباد به خاک سپرده شد. 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 حرمی که در عاشورا هل من ناصر ینصرنی ارباب را شنید و لبیک گفت با دیدن جنایات تکفیری‌ها در منطقه، به‌طور داوطلبانه لباس دفاع از حرم را می‌پوشد. ✨شهید نومی گلزار می‌گفت: «فکر می‌کنیم نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و خرده کار خیر انجام می‌دهیم مسلمانی تمام شد؟ در عراق مردم را ذبح می‌کنند، انسانیت، شیعه و اسلام را ذبح می‌کنند، اگر من و ما نرویم هرکس بهانه‌ای دارد که نرود. مثل زمانی که امام حسین (ع) «هل من ناصر ینصرنی» سر داد که فقط 72 تن ماندند و بقیه به همان عناوینی ماندند که شاهد مثله شدن باشند.» با اینکه محدودیت و ممانعت‌های فراوانی برای رفتن او به مناطق جنگی وجود داشت اما با تلاش‌ها و پیگیری‌های فراوان، در یکی از جیش‌های عراق پذیرش شد. در آنجا نیز به عنوان تک‌تیرانداز فعالیت می‌کرد. سرانجام روز دوم آبان سال 139۴ همزمان با ظهر عاشورا، در اثر انفجار نارنجک داعشی‌ها به شهادت رسید. 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهید مدافع حرم 🌷 «مهدی اکبرپور روشن» متولد ۱۳۶۵ و  اصالتاً اهل شهرستان بابل (روستای روشن‌آباد) است اما اینکه پایش به معراج‌الشهدای تهران باز شده، حکایت خاص خودش را دارد. 💚 اکبرپور چند سال به عنوان مدافع حرم در سوریه حضور داشت و پس از تحمل جراحات در تاریخ 15 تیر 1402 به شهادت رسید. بنابر وصیت شهید در قطعه شهدای بهشت زهرای تهران و کنار همرزمان و رفیق‌های شهیدش به خاک سپرده می‌شود تا رفیق نیمه راه نباشد.  🥀از علاقه همیشگی آقامهدی به شهادت؛ ❇️ « هر کاری برای مادرش، برای مادربزرگش و یا اطرافیان  انجام می‌داد، می‌گفت : بجای تشکر فقط برایم دعای شهادت کنید.» ⭐️ 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
❣️ 🌱خانه که بود مدام به من کمک می کرد. مهدی مثل پروانه دور من و پدرش می چرخید. خیلی به ما احترام می گذاشت. پدر بزرگش بیش از صد سال عمر کرده بود. وقتی می رفتیم شهرستان، من نمی توانستم خیلی به این پیر مرد برسم. اما مهدی به جای من به او کمک می کرد. غذا برایش لقمه می کرد و در دهانش می گذاشت ....... ✨مهدی مصداق واقعی حدیث نبوی «خیرکم خیر لاهله » بهترین شما کسی است که برای اش بهترین باشد. 🕊 🕊 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✍️ 🌷لباس های راپل و پوتین هایش را خودش تهیه کرد و همه چیز خرید تا از سپاه چیزی نگیرد. 🌷 سفارش کرده بود؛ که، اگر شهید شد😔 و مراسمی برگزار شد. از سپاه هیچ کمکی قبول نکنند❌ .آخر هم مادرش به وصیت اش📝 عمل کرد. 🌷قضاوت کننده های مجازی و حقیقی ،مواظب باشند؛ چگونه روایت می کنند و در پایان چگونه قضاوت👨‍⚖️ می کنند.با کج و قوس روایت کردن ِ 🗣میدان رفتن ِ این علی اکبرها، خود را مدیون نکنید.😒 🌷هر شهید🥀 مصداق یک ویژگی است، نام گذاری این مصداق هم با شما، که چه نیرویی باعث می شود؛ در درمای هشت درجه زیر صفر، ۴۰۰ متر سینه خیز بروی تا دل دشمن؛ تا جاده شناسایی شود.😊 🌷هرشهید حسرت 😞دارد، اما؛ حسرت ابوامیر، امیر حسین ۵ ساله است که هرگاه دلش سنگینی می کند، چیزی جز سنگ ِ سرد ِ شهدای گمنام، وزن دلش💔 را کم نمی کند. جایی که شامه ای از عطر و بوی پدر😭می دهد. 🌷شاید گاهی برای بازکردن مسیر صعب العبور شهادت😓 باید توی سرمای استخوان سوز، سینه خیز بروی و خوش رقصی کنی... 🕊 🕊 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰شناسایی منطقه از بالای حرم محرم در راه بود، قرار شده بود که با عملیات‌هایی اطراف حرم بی‌بی(سلام الله علیها) از اشغال تروریست‌های تکفیری، پاک‌سازی شده تا مردم محرم امسال بتوانند به‌راحتی و در امنیت کامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری کنند. 💫 محمودرضا نیز مانند بقیه برای شروع عملیات لحظه شماری می‌کرد، خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. با شادی فوق‌العاده‌ای از حضورش بر بالای گلدسته‌های حرم جهت شناسایی دشمن تعریف می‌کرد و از عکس‌های نابی می‌گفت  که از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) برای خود تهیه کرده بود. اربعین می‌خواست برود کربلا اما نگران مهرهای پاسپورتش بود. می‌گفت: پاسپورتم آنقدر مهر سوریه خورده که هر کسی در مرز پاسپورتم را چک کند، می‌فهمد که من پاسدارم. بچه‌های عراق گفته بودند، بیا شلمچه، قاچاقی می‌بریمت ولی قبول نکرد. آخر سر هم قسمت نشد تا اینکه 27 روز بعد از اربعین شهید شد 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊️ 🕊️ 🕊️ 🌹 : اربعین ۱۳۹۳ 🍃 محل_شهادت: سوریہ-حلب 💐 مزار:مشهد-بهشت رضا دریک روزسرد زمستانی، یکی از ها به منزل ما آمد و به آقامحمد گفت منزل من به بازسازی وتعمیرات نیازدارد اگروقت داری به مابیا... محمدآقابلافاصله برای رفتن وکمک کردن  آماده شد ، من نیزمانع شدم که هواسرداست وممکن است سرمابخورد. محمدآقا در جوابم گفت من داده ام باید بروم نباید آنها راچشم انتظارگذاشت دراین هوای سرد باید به مشکلات آنها رسیدگی کرد و رفت و کار آنها رابه نحو احسن انجام داد...🌷 ✍ : همسر شهید •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊️ حرم 🕊️ 30 ساله و دانشجوی ارشد ادبیات عرب واز نخبگان حوزه بین الملل بود که ارتباط مؤثر و مستمری با نیروهای جهادی دیگر کشورها داشت. «سید زمان جواد علی» دوست عراقی شهید از فعالیت‌های شهید در اربعین می‌گوید: او اول یک مجاهد در خدمت امام حسین(ع) بود. در عراق برای همه زائرین از نجف تا کربلا و تا کاظمین فقط برای خدمت کار می‌کرد. ما با هم عهدی بستیم که در ایامی که حمید به نجف و کربلا می‌آمد، با کمک یکدیگر به زوار امام حسین(ع) خدمت کنیم. آن سال ایام محرم و بعد اربعین با او تماس گرفتم و گفتم: «امسال کربلا و نجف می‌آیی؟» گفت: «نه!» من کمی شک کردم و پرسیدم: «کجا می‌خواهی بروی؟ می‌خواهی بروی سوریه؟ می‌خواهی جهاد کنی؟» گفت: «تقریبا این شکلی است.» بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: 💚«برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم.» آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم که شهید شده است. متن پیامکی هم که در شبکه‌های اجتماعی نوشته بود و برایم فرستاد هنوز موجود است. متن پیام اینست: ❇️«سلام عزیزم خدا به تو سلامتی بدهد ببخشید وظیفه‌ای مهم بر عهده من است و من به سمت حرم حضرت زینب(س) می‌روم. امسال برای اربعین به نجف نمی‌آیم. انشاالله بعد از اینکه برگشتم همه چیز را با تو حساب می‌کنم.»🌷💫 🕊️ 🚶🏿‍♂️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 دعا کن شوم، برایت دوچرخه می‌خرم 🔹علی به یکی از بچه‌هایی که چند سال حامی‌اش بود گفته بود، تو دعا کن من شهید شوم، برایت دوچرخه می‌خرم. آن پسر گفته بود اگر شهید شوی، چطور می‌خواهی برای من دوچرخه بخری؟ علی هم پاسخ داده بود که دوچرخه آسمانی برایت می‌خرم. همان سال عید کمیته امداد امام خمینی (ره) به خانواده آن پسر بچه یک منزل عیدی داد. مادر علی هم برای او یک دوچرخه خرید. 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 معامله بر سر پیکر شهید 🔹داعش در همان ساعت‌های اول اعلام کرد که جنازه شهید هادی کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازه‌اش مبلغ کلانی از ایران می‌خواهد. 🔹همسر شهید با شنیدن این خبر با این کار مخالفت کرد و گفت: " این مبلغ هنگفت حتما صرف خرید تجهیزات و سلاح بیشتر توسط داعش خواهد شد تا همسران بیشتری چون همسر من کشته شوند. پس من راضی به این امر نیستم. در ثانی نمی‌خواهم عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در پرداخت پول به گروه خوار و حقیر داعش زیر سوال برود. همسر من که دیگر شهید شده و روحش در درگاه خداوند است. من و خانواده‌ام پیکر ایشان را به خدا سپردیم". 🔹بعد از عکس العمل خانواده‌ی شهید مبنی بر مخالفت با پرداخت پول، داعش پیکر ایشان را به رگبار بستند و به جنازه ایشان جسارت کردند. ۵۰ روز پس از شهادت شهید کجباف داعشی‌ها از موضوع مبادله و یا خرید پیکر توسط نیروهای مقاومت مأیوس می‌شوند و پیکر را در منطقه‌ای به همراه چند تن دیگر از شهدا در گور دسته جمعی خاک می‌کنند. 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰داداشش می‌گفت: یبار به نیابت از بابک رفتیم . موقع برگشت به خودم میگفتم یادش بخیر هروقت میرفت زیارت یه چیزی با خودش برام میاورد😔 🌼رسیدیم خونه، شب دیدم بابک با یه ساک🛍 بزرگ داره میاد. وقتی رسید یه کتاب بهم داد و گفت اینو برای تو آوردم. تشکر کردم و گذاشتمش رو میز کنار دستم📚 🍃صبح که بیدار شدم دیدم روی همون میزه‼️با تعجب کتاب رو برداشتم دیدم روش نوشته ارتباط باخدا، به مادرم گفتم این کتاب از کجا اومده؟ گفت مال گذاشتمش دم دست..💔 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰شبی تو خواب دیدمش.... بهم گفت: به بچه ها بگو سمت گناه هم نرن... اینجا خیلی سخت می گیرن...! بابت مداحی هیچ صله‌ای دریافت نمی‌ کرد می‌گفت صله من رو باید خود آقا بدهد ... اتاقشان به حرم خیلی نزدیک بود، شب شهادت حضرت زهرا(س) رو به حرم حضرت زینب (س) ایستاده بود و رو به خانم گفت: 15سال نوکری کردم، یک شبش رو قبول کن و امشب سند شهادتم رو امضا کن.✨ فرداش در عملیات انتحاری که در نزدیکی حرم صورت گرفته بود حین کمک رسانی به مصدومان از ناحیه پهلو و بازوی چپش 40 ترکش خورد و شد...🕊 آخر وصیتنامه اش نوشته بود: «وعدۂ ما بهشت...» بعد روی بهشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود : وعدۂ ما "جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہ‌السلام" 🌷طلبه، بسیجی، ذاکر اهل بیت(ع)، خادم شهدا ... تاریخ شهادت: ۲ اسفند ۹۴🕊 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 محافظ حاج قاسم در خطبه عقد از همسرش طلب دعای شهادت کرد 🔹️ مادر شهید وحید زمانی نیا می گوید: آرزو داشتم پسرم را در لباس دامادی ببینم ولی خداروشکر می‌کنیم که وحیدم عاقبت بخیر شد ...» ◇ وحید زمانی‌نیا تازه‌ دامادی بود که با ۲۷ سال سن، چهار سال در دفاع از حرم شرکت کرد و محافظ حاج قاسم بود. ◇ وحید در زمان جاری شدن خطبه عقد، چون شنیده بود دعا در آن لحظه به استجابت می‌رسد، از همسرش طلب دعای شهادت کرد و چقدر زود دعایش مستجاب شد. ◇ وحید از محافظان حاج قاسم بود ، بی خود نبود که حاجی، وحید را انتخاب کرد. ◇ او از همه نظر نمونه و بسیار به حاج قاسم نزدیک بود و هر جا که حاج قاسم حضور داشت وحید هم همانجا بود. ◇ وحید تازه عقد کرده بود و می‌خواست دست همسرش را بگیرد تا سر زندگی اش برود . ◇ چند روز قبل از شهادت گفته بود که با اجازه حاج قاسم می خواهم به کربلا بروم اما قسمت این بود روی دستان مردم در کنار حاج قاسم کربلایی شود. ◇ شهید وحید زمانی نیا بامداد ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد با ۲۷ سال سن در کنار حاج قاسم سلیمانی"سردار بزرگ ایران و اسلام" پر کشیدو در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. 🔹️ شهید وحید زمانی نیا ◇ تاریخ تولد: ۳ / ۴ / ۱۳۷۱ ◇ تاریخ شهادت : ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ ◇ محل تولد: تهران ◇ محل شهادت : فرودگاه بغداد ◇ محل خاکسپاری :شهر ری - حرم حضرت عبدالعظیم حسنی 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰خدا کمیل را خرید، خوب هم خرید از بچه‌های لشکر ۸ نجف اشرف بود، با اینکه نظامی بود اما روحیه بسیار بااحساس و لطیف داشت و حسابی هم مذهبی بود و مهربان. عاشق امر به معروف و نهی از منکر بود، این کار را خیلی هم خوب انجام می‌داد، با حوصله و البته بسیار زیبا. ❤️کمیل آدم ماندن نبود. دلش با حرم حضرت زینب (س) بود.🌱 با توجه به اینکه ازدواج کرده بود و دوران عقد را می‌گذراند، تصمیمش را با همسرش در میان گذاشت. بی‌تابی همسرش سبب شد تا مدتی در مورد رفتن حرفی نزند. قول و قرارها با همسرش، حال و هوای شهدایی داشت. آن‌قدر این قول و قرارها برایشان مهم بود که فردای عقدشان رفتند سر مزار شهید کاظمی. قرار گذاشته بودند سه روز، روزه بگیرند برای شهدا به این نیت که در مراسمشان گناهی انجام نشود که به لطف خدا و دعای شهدا هم همان‌طور که دلشان می‌خواست شد، درست طبق قرارشان با شهدا. بعد از شهادت یکی از رفقای کمیل، بی‌تابی و بی‌قراری نشست توی دلش و انگار با دلش دست به یقه شد. دوباره خواسته‌اش را با همسرش در میان گذاشت اما این بار به او گفت: تا تو راضی نشوی، نمی‌روم. شب قبل از اعزام بود. همسرش گفت: دوست دارم بگذارم بروی ولی با دل خودم چه کار کنم؟! کمیل گفت: هیچ اشکالی ندارد اگر نخواهی نمی‌روم به شرطی که جواب امام زمان (عج) با خودت باشد. همین حرف کافی بود تا حجت برای همسر کمیل تمام شود و رضایت دهد تا او راهی شود. یک ماه از رفتنش به سوریه می‌گذشت که خبر شهادتش رسید. ماه محرم بود. خدا کمیل را خرید، خوب هم خرید، خوب جایی هم خرید، خوب وقتی هم خرید. سال ۹۴، درست وقتی که فقط ۲۸ سال داشت، کمیل شهید شد و درکهریزسنگ نجف‌آباد به خاک سپرده شد. 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰مدافعان حرم نسل بی پایان 🌷پاسدار شهید محسن فانوسی شهریور ۵۹ متولد شده و در ۲۰ سالگی استخدام سپاه شده و به عنوان یک تخریب چی ۱۴ سال در سپاه انجام وظیفه کرد و پس از حضور در جبهه مقاومت هم ۲۴مهر ۹۴ مصادف با سوم محرم الحرام در روستا‌های اطراف حلب به شهادت رسید.🕊💫 🌺 دلخواه صلوات 🌺 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰شهیدمدافع حرم خلیل تختی نژاد ✨پدر شهید خلیل تختی نژاد در بیان خاطراتی از شهید می‌گوید: یک بار خلیل را سوار موتور کرده بودم و از سمت فلکه برق رد می‌شدیم، خلیل آن زمان حدود کلاس دوم یا سوم ابتدایی بود و شعری در بالای سردر بانک سپه در فلکه برق زده بودند با عنوان «خلیل آسا خمینی بت شکن شد زعزمش اهرمن دور از وطن شد» هر دوی ما که این بیت شعر را دیدیم وخواندیم به دلمان نشست، خلیل این شعر را بسیار در خانه تکرار می‌کرد که بعد از آن موقع من ومادرش نیز در منزل خلیل را «خلیل آسا» صدا می‌زدیم. بعدها علی و فهیمه خواهرو برداران خلیل، دایی‌ها و عموها و کل فامیل و محله به ایشان خلیل آسا می‌گفتند وخلیل در کل بین اقوام و محل به آسا معروف شده بود و خودش هم با این اسم لذت می‌برد و خوشش می‌آمد. 🌺 دلخواه صلوات 🌺 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💞معرفی شهید💞 🕊💫شهید مدافع حرم خلیل تختی نژاد سومین فرزند خانواده ی محمد تختی نژاد متولد10 مرداد سال 72 در محله آیت الله غفاری بندرعباس(شهنازقدیم) 🌱شهید خلیل وقتی یکساله بود به دلیل شغل پدرش که نظامی بود به همراه خانواده تا سال ۷۴به کردستان می روند. 💫دبیرستان تا پیش دانشگاهی را در رشته تجربی در مدرسه شهید ذاکری بندرعباس ادامه داد و بعد از آن وارد دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) شد. ❇️ شهید تختی نژاد مقطعی را در شهرستان های خمیر و قشم خدمت می کرد. 🌺خلیل تختی نژاد یکی از جوان ‌ترین شهیدان مدافع حرم حضرت زینب(س) است که در سه مرحله به سوریه عازم و آخرین مرحله ماه شعبان راهی سوریه شد و درحالی که 24 ساله بود، 14 خرداد همزمان با 19 ماه مبارک رمضان در نبرد با تروریست ‌های تکفیری در منطقه درعا در سوریه به شهادت رسید. 🕊🌷 ✨ خلیل تختی نژاد دومین شهید مدافع حرم از استان هرمزگان و فرمانده عملیاتی، در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید. 🕊 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush