eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
‏ 💔 ⭕🇾🇪اگر درباره‌ی یمن مظلوم از تو پرسیدند بگو:* *پابرهنگان گرسنه‌ای که خاک را خوردند اما 👈آن را نفروختند.* *⭕ عزت و آبروی مملکتشان را نفروختند...* *دست ذلّت به سمت دشمن و استکبار جهانی دراز نکردند🔰* *✅مردانه در مقابل جبهه کفر یک تنه ایستادند و یه لحظه دم از مذاکره نزدند❌ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 امام باقر(ع) از قول ابوذر نقل میکنن: که ایشون زیاد میگفتند، 🌿《نماز بخونید، قبل از این‌که روزی برسه که دیگه نتونید نماز بخونید.》🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 شهدا امدادی به ما هم برسانید به درد دنیازدگی دُچاریم حالمان بد است کمی زودتر ... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ظریف گفته ما با حاج قاسم کاملا" هماهنگ بودیم! 🔸کمتر کسی میدونه حاج قاسم در جلسات خصوصی از کمبود امکانات رزمنده ها و سنگ اندازی دولت گریه میکرد، ولی جلوی دشمن، امثال ظریف و روحانی رو حمایت میکرد! حالا شما شدید یار غار حاج قاسم ؟! ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی با چندتا از خانواده‌های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم.. یه روز که حمید از منطق
💔 💖 سوار ماشین بودیم، سر چراغ قرمز پیرمرد گل فروشی ایستاده بود.💐 منوچهر داشت از برنامه هاش میگفت. ولی من حواسم به پیرمرد بود ( من رو یاد پدربزرگم می انداخت...) منوچهر وقتی دیده بود حواسم به حرفهاش نیست، نگاهم رو دنبال کرده بود و فکر کرده بود دارم به گل ها نگاه می کنم. توی افکار خودم بودم که احساس کردم خیس شدم، نگاه کردم دیدم منوچهر داره گل ها رو میریزه رو پاهای من! همه گل ها رو خریده بود.💐😃 بغل ماشین ما ، یه خانوم و آقا تو ماشین بودن. خانوم خیلی بد حجاب بود به شوهرش گفت: نگاه کن ! یاد بگیر. انوقت میگن حزب الهی ها از این کارا بلد نیستن. 🤨 ✫چند بار چراغ قرمز و سبز شد ولی همه ما رو نگاه می کردن و کف میزدن 😌😇 همسر 📚نیمه پنهان ماه ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مسئوليتهاى شهید قاسمعلى صادقی در مدت چهار سال حضور در جبهه را مى ‏توان به طور خلاصه بشرح زير بيان كرد. مسئول تيم كشف در مريوان: از 9/8/1360 تا 19/10/1360 فرمانده گردان حضرت مهدى (عج): از 4/11/1360 تا 4/1/1361 معاون تيپ حضرت مهدى (عج): از 5/11/1361 تا 12/4/1361 مسئول تيم شناسايى در قرارگاه نجف: از 3/4/1362 تا 3/7/1362 مسئول نمايندگى اعزام نيرو در مريوان: از12/1/1362 تا20/1/1363 مسئول محور قرارگاه خاتم‏الانبياء: از 26/1/1363 تا 12/4/1364 و آخرين سمت: فرمانده تيپ يكم 25 كربلا. 📚موضوع مرتبط: ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 مسئوليتهاى شهید قاسمعلى صادقی در مدت چهار سال حضور در جبهه را مى ‏توان به طور خلاصه بشرح زير بيان
💔 شهیدی در اسارت منافقین در يكى از روزهاى آخر سال1358 هنگامى كه قاسم از منزل به طرف محل كار میرفت، در بين راه ايستاده بود كه ماشين سفيد رنگ آريا با چهار سرنشين در جلويش توقف می کند. آنها وانمود می کنند يكى از سرنشينان حالش خوب نيست از قاسم میخواهند آنها را به بيمارستان بوعلى سارى راهنمايى كند. قاسم آنها را راهنمايى می کند اما آنها از وى می خواهند چون در شهر غريب هستند به همراه آنان رفته و راه را نشان دهد. زمانى كه به مقابل بيمارستان مى‏رسند، قاسم می گويد بيمارستان اينجا است اما آنها اسلحه را روى گلويش گذاشته و چشم و دست او را میبندند و با يك بادام كه آغشته به مواد بیهوش‏ كننده بود او را بیهوش میکنند و به يك زيرزمين میبرند. پس از مدتى كه قاسم به هوش مےآيد او را به اتاقى میبرند كه هفت نفر در آن اتاق نشسته بودند. در بين راه قاسم میگويد مرا كجا میبريد و آنها میگويند:"شما يك امام سيزدهم داريد، میخواهيم حالا امام چهاردهم را نشانت بدهيم" داخل اتاق چشم او را باز می کنند و شروع می کنند به سؤال از قاسم و اولين سؤال اين بود كه شما با مجاهدين چطور رفتار میکنيد؟ قاسم جواب میدهد: چطور شما قبل از اينكه اسم و شغلم را بپرسيد اين سؤال را میکنيد؟ آنها میگويند: ما تو را مىیشناسيم، تو يك پاسدارى. قاسم فورى میگويد اشتباه میکنيد، اسم من حسن مظفرى و شغلم راننده تاكسى است. در اين هنگام او را كتك مى‏زنند. دو بار از قاسم بازجويى می کنند و هر دفعه به او در ازاى جواب، وعده آزادى می دهند اما هر بار جواب قاسم همان است. بعد از اينكه منافقين ديدند نمى‏ توانند جوابى از او بگيرند به دستهاى او دستبند آهنى‏ زده و در جاده قم - اراك بين تپه‏ هاانداختند قاسم با ساييدن صورتش به زمين توانست چشم‏بند را كنار بزند و نگاهى به محيط اطرافش بياندازد. سپس خود را به يكى از قله‏ هاى اطراف رساند و از آنجا چیزهایی در حال حرکت را دید. ابتدا خيال كرد چوپان و گوسفندان است اما وقتى نزديك‏تر شد جاده را ديد كه در آن ماشينها رفت و آمد می کردند. خود را با ماشينى به قم رساند و در سپاه پاسداران دستش را باز كردند. در آنجا قاسم می بيند كه بعضي ها گريه میکنند و بعضى هم مى‏خندند. تعجب میکند؛ به او می گويند برو در آينه خودت را نگاه كن. وقتى قاسم جلو آينه رفت ديد كه يك طرف موى سرش و ريشش را تراشيده اند. اين وقايع در طول پنج روز گذشت در حالى كه او فكر میکرد فقط بيست وچهار ساعت گذشته است. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 میگفت: "من برای شهادت اصرار نمی‌کنم؛ آنقدر کار و تلاش می‌کنم که لایق شهادت شوم و خدا من را هم بخرد.. هم میگفت: بدان بدون تلاش به شهادت نمیرسی... اصل اینست که ، مزد انسان های پرتلاش است☝️ مادر هم در خاطرات پسرش مےگفت: "بمیرم.. پسرم همیشه خسته بود... نه خواب شب داشت و نه روزها وقتی داشت برای نشستن..." کاش دعای "قوّ علی خدمتکَ جَوارِحی" در حقمان برآورده میشد و عمرمان صرف خدمت به اسلام مےگشت..... 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🎥 کلیپ طنز علی زکرایی بعد از سخنان #ظریف در مجلس #محمدجواد_نحیف👈وزیر امور خوارجه #آھ_اے_شھادت..
💔 آقای ظریف در مجلس برای سرکوب اعتراض نماینده‌ها گفته من هر هفته با شهید سلیمانی جلسه داشتم!!!! + اگر به جلسه باشه رئیستون روحانی که بیشترین جلسه رو با رهبری داشته و داره اما نتیجه کار روحانی به تعبیر رهبری چیزی جز خسارت محض نبود، بود؟ عمر و ابوبکر هم هر هفته پیامبر اکرم رو میدند، حتی پشت سر حضرت نماز جماعت میخوندند، ولی بعدش بزرگترین انحراف رو در اسلام و دین ایجاد کردند طرف، مخاطبینشو چی فرض کرده که اینطوری قیاس کرده بابا ابوحنفیه هم اینطور قیاس نمیکرد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 جریمه تأخیر اول وقت يكى از دوستان رجائى چنين مى گويد: روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم. شهيد رجائى فرمود: "خير... بعد از نماز" وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود: "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز مى گيرم." 📚روشهاى پرورش احساس مذهبى نماز، ص۲۹ ... 💞 @aah3noghte💞