eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_سوم بعضی به زندگی خوشرنگ و لعابم غبطه میخورند،و بعضی حسادت می ورزند و من
💔 مردی چهارشانه و قدبلند با محاسن مرتب و کوتاه و چشمان درشت و مشکی که دخترکی یک ساله را روی پایش نشانده و درحیاطی به سبک خانه های قدیمی ، زیر درخت انگور نشسته ، چشمان پدر عباس نامم در عکس، همیشه بی توجه به دغدغه های پوچ مردم دنیا می خندید . مادرم بعد از ازدواج مجدد ، درس خواند و پزشک متخصص شد و تاجایی که یاد دارم ، بیشتر اوقات حتی شب ها ، در خانه نبود، هنوز هنوز هم همینطور است و با بزرگ تر شدن من و نیما به حجم کاریش افزوده، بااینکه زن مغروری به نظر می رسد ، از لحاظ درونی بسیار عاطفی است، همسر مادرم اغلب کارخانه است یا درسفر کاری و کمتر اورامیبینم ، گرچه اوهم چندان عادت به ابراز محبت واحساس ندارد وزبان پول رابهترمی فهمد ، برایم پدری نکرد امااز امکانات مادی کم نذاشت ، با این وجود سایه منت هایش همیشه آزارم می دهد، در کل، در خانه ای بزرگ شده ام که کمتر ابراز محبت افراد را دیده ام و خودم هم چندان برونگرا نیستم.. روابط من و برادرم نیما در کل کل هایی خلاصه می شود که هیچ گاه تمامی ندارد، هیچ کدام از دیگری کم نمی اوریم و مادر را کلافه میکنیم ، نیما بااینکه ناز پرورده و خوش گذران است ، جنم خاص خودش رادارد، طوری که پدرش توانسته اورا بااین سن کم ، به عنوان دستیار خودش بشناسد و خیالش راحت باشد ، جالب اینجااست که باوجود قدرت مدیریت ، روحیات درونی اش حساس است به قول خودش :پسری از جنس گیتار قهوه کتاب! گفتم کتاب؛!تنها اشتراک من و نیما، گرچه او رمان خارجی دوست دارد ومن مذهبی. من هیچ وقت با زندگی اشرافی در منطقه هزار جریب (منطقه ای در جنوب اصفهان که از محله های مرفه نشین به شمار می آید ) انس نگرفتم، هیچ وقت نخواستم بادوستانم در چهار باغ قدم بزنم و بستنی بخورم، یابالای کنگره های پل خواجو بایستم وشالم را بردارم تا باد بین موهایم بپیچد، پیش نیامده که بخواهم بادوستانم سوار تله کابین صفه بشوم یا در میدان امام چرخ بزنم ودرشکه سواری کنم (این ها تفریح هایی است که یک اصفهانی به عمق آنها پی می برد و بس!) ✍نویسنده:خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_چهارم مردی چهارشانه و قدبلند با محاسن مرتب و کوتاه و چشمان درشت و مشکی که
💔 شاید مدتی خواسته باشم برای همرنگ جماعت شدن وازیاد بردن تنهایی ام دنبال این خوشی ها بروم اما آخر کار، نتوانستم چطور بدون یک دلارام باشم؟! وقتی درمدرسه برایمان جشن تکلیف گرفتند ، معلممان گفت نماز یعنی حرف زدن با خدایی که همیشه حرف هایمان را می شنود و تنهایمان نمی گذارد ؛ گاهی یک جمله از یک معلم ، هرچند کوچک در ذهن می ماند واین جمله ازآن معلم در ذهنم ماند همین شد که توانستم باتنهایی ام کنار بیایم و یادخدایی که از رگ گردن نزدیک تر است زندگی کنم نه باکسانی که درکشان نمی کنم... وهمین شد که با تفریح های متفاوتم واخیرا انتخاب رشته ام شده ام وصله ناجور و سوژه خنده اقوام!....😏 -آخه مگه تو حوزه چی یاد میدن؟ تونمی دونی نماز چند رکعته وخداوپیغمبر کی اند که میخوای بری حوزه؟همیناس دیگه!چیز جدیدی نداره! -ببین عزیزم رو میشه توی پزشکی و شمیمی وفیزیکم دید ! تازه به مردم خدمت می کنی دل خدا هم شاد میشه!😊 -ثنا و خاله مرجان در حال آخرین تلاش ها برای هدایت من هستند! سعی می کنم لبخندم را گوشه لبم نگه دارم😅 -اولا تو حوزه خیلی مسائل پیچیده تری هست که برام جذابیت داره! دوما حرفای شمادرست! ولی علاقه خود منم مهمہ! من قبول دارم علوم وتجربی و پزشکی ام به خداشناسی مربوطه، ولی دیگه منو ارضا نمی کنه! من که کلی مطالعه کردم، تست شخصیت زدم و به این نتیجه رسیدم گروه خونم به پزشکی نمی خوره!تودبیرستان برام شیرین بود ولی الان دیگه نه! ✍نویسنده:خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_پنجم شاید مدتی خواسته باشم برای همرنگ جماعت شدن وازیاد بردن تنهایی ام دنب
💔 نیما هم که طبق معمول عادت دارد مراتخریب کند، فنجان چای به دست به میز ناهارخوری تکیه می دهد. -خاله چرا الکی تلاش می کنید؟بزارید بره حوزه ، ببینه تون وآب ازش درنمیاد، سرش به سنگ بخوره ، اونوقت میفهمه! الان سرش داغه -پشت چشم نازک میکنم که:البته البته هرچی بخونم به پای بعضیا که شوق دیپلم حسابداری دارن نمیرسم! چون این بعضیا با این تحصیلات عالیه الان همه کاره کارخونه اند!😏 -دلم خنک شد ! تااوباشد حوزوی ها را دست پایین نگیرد! نیما تقریبا برادرم است ، از مادر یکی از پدر جدا ، یک سال ازمن کوچک تراست اما ده برابر من ادعا دارد و خودش را از تک و تا نمی اندازد . -همین بعضیا که می فرمایید دارن حال زندگیشونو می برن ؛ کم کم هم مملکت رو از دست شما آخوند ها دارن میکشن بیرون! پس من رسما از طرف دکتر نیما معمم شدم! چه تعریفی هم دارد این بچه پولدار! مادر می پرد وسط کل کل مان :بـسه! و رو می کند به خاله مرجان : ممنون از راهنمایی هاتون! حوراءام باید بیشتر فکر کنه، دعاکنید درست انتخاب کنه! ✍نویسنده:خانم فاطمه شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۶۴)ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّه
✨﷽✨ (۶۵)وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ  (۶۶) فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ  قطعاً شما از (سرنوشت) كسانى از خودتان كه در روز شنبه، نافرمانى كردند (و به جاى تعطيل كردن كار در اين روز، دنبال كار رفتند) آگاهيد، ما (به خاطر اين نافرمانى) به آنان گفتيم: به شكل بوزينه هاى مطرود در آييد. ما اين عقوبت را عبرتى براى حاضران معاصر و نسل هاى بعدشان و پندى براى پرهيزكاران قرار داديم 🔊 پیام ها: يكى از احكام تورات، وجوب تعطيل كردن شنبه بود كه حرص و آز، گروهى از بنى اسرائيل را به كار واداشت و با حيله اى كه در ادامه خواهيم گفت، روزهاى شنبه، كار مى كردند. خلاصه ماجرا چنین بود: خداوند به یهود دستور داده بود، روز شنبه را تعطیل کنند، گروهى از آنان که در کنار دریا مى زیستند به عنوان آزمایش دستور یافتند از دریا در آن روز ماهى نگیرند، ولى از قضا روزهاى شنبه که مى شد، ماهیان فراوانى بر صفحه آب ظاهر مى شدند، آنها به فکر حیله گرى افتادند و با یک نوع کلاه شرعى روز شنبه از آب ماهى گرفتند، خداوند آنان را به جرم این نافرمانى مجازات کرد و چهره شان را از صورت انسان به حیوان دگرگون ساخت تا درس عبرتى براى ديگران باشد. اين ماجرا علاوه بر اين آيه در سوره اعراف نيز آمده است و اصولاً مسخ چهره، يكى از عذاب هاى الهى و تحقّق قهر خداوندى است. گروهى از نصارى نيز بعد از نزول مائده آسمانى، كفر ورزيدند كه به شكل بوزينه و خوك در آمدند. «وجعل منهم القردة و الخنازير» 🔊 پیام ها: - استراحت و عبادت، بايد جزء برنامه هاى رسمى باشد و هركس زمان تعطيل و تفريح و عبادت را به كار مشغول شود، متجاوز است. «اعتدّوا فى السبت» - هر كس راه خدا را كنار بگذارد، بوزينه صفت، مقلّد ديگران خواهد شد. «كونوا قِردة خاسئين» - در جهان طبيعت، تبديل موجودى به موجود ديگر ممكن است. «كونواقِردة» - حيوانات، از رحمتِ خداوند دور نيستند، ولى حيوان شدن انسان، نشانه ى قهر و طرد الهى است. «كونوا قِردة خاسئين» (تفسیر نور) ... 💞 @aah3noghte 💞
💔  وَلَا تُوحِشَ بِى أَهْلَ أُنْسِى.. یعنی کاری کن اونایی ک بهشون انس گرفتیم ازمون وحشت نکنن...👌🏻 ... 💞 @aah3noghte 💞
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ... 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
70d77bed8a-5d775f667a1ed81a008c6ff4.mp3
25.24M
💔 🎧 نمیخوام به نوکریت فقط عادت بکنم دوست دارم هر جا میرم از تو صحبت بکنم..💔 ... 💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
💔 🎧 #صوت نمیخوام به نوکریت فقط عادت بکنم دوست دارم هر جا میرم از تو صحبت بکنم..💔 #یاحسین #شب_
💕 💌 شعر زیبای منتسب به امام حسین علیه السلام..: شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی (شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید) اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی (ویاهنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید) فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی (من، نواده [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند) وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی (و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سم اسبان کردند) لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی (ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و می‌دیدید) کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی (که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم و آنان رحم نکردند) وسقوه سهم بغــــی عوض الماء المعین (و به جای آب، با تیر جفا او را سیراب کردند) یا لرزئ مصاب هدّ ارکان الحجون (وه! چه فاجعه غم انگیز و دردناک که براثر آن کوه‌های بلند مکه به لرزه درآمد.) ویلهم قد جرحوا قلب، لرسول الثقلین (وای بر آنها که با این کار خود، قلب مبارک رسول را جریحه دار کردند) فالعنواهم ماستطعتم شیعتی فی­کل حین (ای شیعیان من هرچه توان دارید درهر زمان آنها را لعنت کنید) ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 ای کاش، آدمی وطنش را مثل بنفشه‌ها در جعبه‌های خاک يک روز می‌توانست هم‌راه خويشتن ببرد هر کجا که خواست... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 مبارزه با ظالم و نه ظلم علاقه ای درونی به ظلم است..! ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 با اینکه میدانست شاید بعضی کارهایشان اشتباه باشد ولی می گفت: رابطه ات را قطع نکن.. اگر قطع رابطه کردی او کار اشتباه خودش را میکند ولی تو باهاش رفاقت کن تا روی او تاثیر بگذاری و اشتباهش را اصلاح کند... پ.ن: خب دیگه خودت گفتی اقا جواد.. انقدر باهام رفاقت کن تا منم ادم شم...🙃💔 ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 همین ساعت که ما داریم خواب وصل می‌بینیم کسانی آن طرف... دارند، پیش یار می‌میرند🥀 💔١:٢۰😔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58) از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #خطبه_فدکیه #قسمت_پنجم [فاطمه (س)، جایگاه خود، پیامبر (ص) و علی (ع) را  بازمی‏شناساند] ثُمَّ ق
💔 [فاطمه (س) جایگاه مهاجران و انصار را  باز می‏شناساند] وَ کُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَة مِنَ النَّارِ، آری، شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید مُذْقَةَ الشَّارِبِ، و از کمی نفرات همچون جرعه ای برای شخص تشنه وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قَبْسَةَ الْعَجْلَانِ، و یا لقمه ای برای گرسنه و یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به دنبال آتش می رود، بودید وَ مَوْطِیءَ الأَقْدَامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرَقَ،  و زیر دست و پاها له می شدید! در آن ایّام آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود وَ تَقْتَاتُونَ الْوَرَقَ، أَذِلَّةً خَاسِئِینَ، و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید تَخَافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ. و پیوسته از این می ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند! فَأَنْقَذَکُمُ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله)  اما خداوند تبارک و تعالی شما را به برکت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، بَعْدَ اللَّتَیا وَ الَّتِي، بعد از آن همه ذلّت و خواری و ناتوانی نجات بخشید. بَعْدَ أَنْ مُنِيَ بِبُهَمِ الرِّجالِ وَ ذُؤْبَانِ الْعَرَبِ وَ مَرَدَةِ أَهْلِ الْکِتَابِ، او با شجاعان درگیر شد و با گرگ های عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند. کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللهُ، ولی هر زمان آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش کرد أَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیْطَانِ، أَوْ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ و هر گاه شاخ شیطان نمایان می گشت و فتنه های مشرکان دهان می گشود، قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا، پدرم برادرش علی (علیه السلام) را در کام آنها می افکند و آنها را بوسیله او سرکوب می نمود فَلَا یَنْکَفِأُ حَتّی یَطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، و او هرگز از این مأموریت های خطرناک باز نمی گشت، مگر زمانی که سرهای دشمنان را پایمال می کرد وَ یُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیْفِه و آتش جنگ را با شمشیرش خاموش می نمود مَکْدوداً فِي ذَاتِ اللهِ، او  (علی «علیه السلام») در راه خشنودی خدا متحمّل رنج و سختی گردید مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللهِ، و در راه انجام دستورات الهی تلاش می نمود قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللهِ، سَیِّداً فِی أَوْلِیَاءِ اللهِ، و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیک و سیّد و سالار اولیای خدا بود.   مُشَمِّراً نَاصِحاً، مُجِدّاً کَادِحاً او همیشه آماده  (فعالیت) و خیرخواه مردم بود و با جدیت و زحمت تلاش می نمود وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِیَّة مِنَ الْعَیْشِ، وَادِعُونَ و این در حالی بود که شما در رفاه و خوشگذرانی، آسایش، فَاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ، نعمت و امنیت بسر می بردید و انتظار می کشیدید که برای ما  (اهل بیت «علیهم السلام») حوادث ناگوار وَ تَتَوَکَّفُونَ الأَخْبَارَ  پیش آید و توقّع شنیدن اخبار  (بد درباره ما) داشتید وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ عِنْدَ الْقِتالِ؛  و هنگام جنگ عقب نشینی می کردید و از نبرد فرار می کردید! ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
💔 #چله_عاشقی قرائت #دعای_هفتم_صحیفه‌_سجادیه روز سی و هفتم #شهید_سیدمجتبی_علمدار یَا مَنْ تُحَلّ
💔 قرائت روز سی و هشتم یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَج... توصیه امام خامنه ای(حفظه‌الله)به دعای هفتم صحیفه سجادیه برای دفع بلا ... 💕 @aah3noghte💕
💔 از عاشقانه های مولا علی علیه السلام برای فاطمه اش: من و فآطمه همچون دو کبوتر عاشق در لانه ایی بودیم 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 [ وصیتنامه ی حاج قاسم ولایتنامه است...! ] چه قشنگ گفت... :) ... 💞 @aah3noghte💞
💔 "هذا یَومُ الجُمعه و هُوَ يَومُکَ المُتَوَقَّعُ فيهِ ظهورک "
💔 آرمان‌خواهیِ انسان مستلزم صبر بر رنج‌هاست... حالا اگه میخوای به حرف یک شهید عمل کنی این صحبت آقاسید رو بکوب به گوشهء ذهنت📌 تا زیر بار رنج ها نَشکنی و با هر رنج و سختی ، رشد کنی🌱 جوونه بزنی و بالاتر بری برسی به هدفت... راستی! هدفت تو زندگی چیه؟📈 😍 ... 💞 @aah3noghte💞 جهت کپی، هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
💔 «بنا نبود کـه عاشق کنی محل ندهـی، ز کـم محلی معشوق زار بایـد زد » یـاٰحبیبــ‌البـاٰکیـن🌱 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 "اللهم انا لا نعلم منهم الا خیرا..." این جمله ایه که حضرت آقا برای یه نفر نگفت...! و برای یکی سه بار گفت...! کاش آخر عمرمون ولی امرمون از ما راضی باشه.... کاش..💔 ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 هشدار فرمانده نیروی قدس به آمریکا سردار قاآنی: آنهایی که این جنایت را کردند بدانند کاری کردند که سرتاسر عالم و هرکجا مردی پیدا شود آمادگی دارند آنها را به سزای عملشان برسانند مسیر مقاومت و نیروی قدس تغییری نمیکند شما با این جنایتی که کردید کاری دیگر درست کردید برای همه آزادگان جهان و مطمئن باشید حتی از درون خانه شما ممکن است کسانی پیدا شوند که پاسخ این جنایت را بدهند. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_ششم نیما هم که طبق معمول عادت دارد مراتخریب کند، فنجان چای به دست به میز
💔 خاله مرجان و ثنا که می روند ، مادر مرا می کشد به اتاقش ، دوست دارم کمی درد دل کنیم، درباره هر چیزی جز ادامه تحصیل مـن، این را به مادر هم می گویم ، سعی می کند مهربان باشد، این جور رفتار ساختگی اش را دوست ندارم. می پرسد: خب بگو؟ درباره چی حرف بزنیم؟ سرم را روی پایش می گذارم و به خودم جرأت می دهـم برای صدمین بار بزرگ ترین سوال زندگی ام را بپرسم : میشه بریم سرخاک بابا؟ من دوست دارم ببینمش! می دانم الان دست هایش کمی می لرزد و اعصابش بهم می ریزد ، همیشه همینجور بوده آخر هم یک پاسخ داده : راهش دوره ، پدرت اجازه نمیده! اما من دنبال چیزی غیر از این می گردم : یعنی اجازه نمیده من یک بار خاک بابامو ببینم؟اصلا بابا چرا فوت کرد؟ مریضیش چی بود؟ -وقتی بزرگتر شدی خودت می تونی بری ،اما الان وقتش نیـست. -آخه من حــق دارم بدونم بابام کی بود، چکاره بوده؟ چرا هیچی ازش نمیگی!؟ مگه چکار کرده که هروقت یادش میافتی بهم میریزی؟ شانه هایم را میگیرد و سرم را از روی پایش بر می دارد ، نگاهم نمی کند. -به موقعش می فهمی، دوست ندارم دربارش حرف بزنم! -آخه کِی؟من که بچه نیستم! بلند می شود و در حالی که به طرف در می رود می گوید: بازم فکر کن درباره تصمیمت، بابات می گفت اگه بخوای بری حوزه به فکر یه حجره ام باش برای خودت! نمی فهمم کی رفت ؛ فقط می دانم با این حرف پدر؛ رسماً آواره شده ام! بالاخره بهانه ای که می خواست را پیدا کرد! نویسنـده:خانم فاطمه شکیـبا ... 💞 @aah3noghte💞