eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 قدیـر دوست نداشت کسی بدونه کـه تو سپاه چیکاره است. یک بار باهاش رفتیم جایی، یـه آقایی اونجا بـود ازم پرسید: پسرتون چیکاره است؟ گفتم توی سپاه ... تا اومدم ادامشو بگم یدفعه قدیر صحبتم رو قطع کرد و گفت: حاج آقا! من توی سپاه پیمانکار هستم. اون آقا گفت: خب کارت چیه؟چیکار میکنی؟ گفت: هیچی همین کارای بنایی و گچ کاری و این جور چیزاش با منه. اون آقا لبخندی زد و بلند شد و رفت به سمت قدیر، پیشانیشو بوسید و گفت: اتفاقا منم تو سپاه گچ کارم ...😉 سالگرد شهادت ... 💞 @aah3noghte💞
💔 حاج قاسم مسئولیت خاکسپاری کدام شهید را به عهده داشت؟!  وقت خاک‌سپاری‌اش تنها شخصی که می‌توانست قلب اعضای خانواده را آرام کند خودش را به‌موقع رساند. حاج قاسم را می‌گویم. بالاسر قبر ایستاده بود تا پیکر شهید محمد جمالی همراه با مشایعت‌کنندگان وارد مزار شهدای کرمان شود. حاج قاسم، جیب‌هایش را وارسی کرد انگار به دنبال خاک تربت می‌گشت. کُتش را درآورد، کفش‌هایش را هم. وارد قبر شد. از همان پایین جمعیت را کنترل می‌کرد. تابوت شهید به قبر نزدیک شد. تابوت را کنار قبر روی زمین گذاشتند. جمعیت به سمت قبر هجوم می‌آورد. فرمانده اینجا هم فرمانده بود. یک‌کلام فریاد زد: «عقب بایستید تا خانواده برای آخرین دیدار با عزیزشان جلو بیایند»👌 حرفش تمام نشده بود که در آن جمعیت کوچه‌ای باز شد تا دخترها، تنها پسر، همسر و مادر شهید جمالی برای آخرین وداع جلو بیایند. حاج قاسم اجازه نداد هیچ شخص دیگری وارد قبر شود در لحظه‌های آخر حاج قاسم و شهید برای چنددقیقه‌ای تنها بودند.😢 فارغ از همهمه بالای قبر انگشتر رهبری را بر انگشت شهید جمالی به یادگار گذاشت و خاک تیمم را بر دهانش ریخت. حالا همان‌طور که خواسته بود مراسم انجام‌شده بود و حاج قاسم با رفیق دیرین خود خداحافظی کرد😔 سالروزشهادت🕊 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏اَللّهمَّ اجْعَلْنا... مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك... خدایا ..! مرا از کسانی قرار دِه ، که شیوه‌شان آرام گرفتن به درگاهِ توست . ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #قرار_عاشقی ‏اَللّهمَّ اجْعَلْنا... مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك... خدایا ..! مر
دست روی سینه و چشوم به هَمو خورشیدیه که اسمشه گنبد اینجه خیلی صِفا دِرِه..مردم! دلتان که گرفت بیِن مشهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥✊ رهبرانقلاب خطاب به آمریکایی‌ها: خلیج فارس خانه‌ی ماست. شما بروید همان خلیج خوک‌ها - ۹۵/۲/۱۳ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 قدیـر دوست نداشت کسی بدونه کـه تو سپاه چیکاره است. یک بار باهاش رفتیم جایی، یـه آقایی اونجا بـود
💔 می گفت: دستش تیر خورده بود عمار (شهید محمدحسین محمدخانی) گفت: خدا رو شکر بالاخره یه بهونه جور شد قدیر رو بفرستیم مرخصی. فردای همون روز دیدیم از بیمارستان حلب برگشت جبهه گفتیم چی شد پس؟ گفت هیچی ، ردیف شد برگشتم. گفتیم قدیر بازی ات گرفته ؟ برو مرد حسابی این دست تیرِ نزدیک خورده ، شوخی بردار نیست. هر روز به یه بهونه ای می موند و برنمی گشت. دستش چرک کرده بود ، بازم بر نمی‌گشت. بالاخره بعد از کلی وقت راضی اش کردیم که برگرده. روز آخر محمدحسین بهش گفت قدیر دیدی برگشتی و شهید نشدی !!!! غم وجودش رو گرفت.... همون موقع صدای بیسیم اومد: قدیر قدیر علی (علی [ ] ) قدیر وایسا دارم میام دنبالت بریم عقب یه دوش بگیریم امشب گودبای پارتی داریم.😇 بعد پشت بیسیم تک تک مون رو دعوت کرد و گفت امشب شام دور همیم برا گودبای پارتی داش قدیر. روح الله اومد و قدیر رو سوار کرد و رفت. منم جلوتر از اونها ، رفتم همونجا که قرار بود بریم یکی از بچه ها رو دیدم و شروع کردیم قدم زدن و صحبت کردن ، وسط همین صحبت ها بچه ها هم رسیدن. ما همینجور که صحبت میکردیم کمی فاصله گرفته بودیم قدیر و روح الله رسیدن... صدای انفجار و آتش ماشین بچه ها بود💥 من و محمدحسین و میثم و بچه های دیگه ، سوختیم و سوختنشون رو تماشا کردیم ...🔥 بدون گود بای پارتی ، رفتن.!! سالروزشهادت ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... فرازے از وصیت نامہ « بدانید که نه تنها من بلکه تمام #شهدا از کسانی که به هر نحوی و در هر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ... قسمتی ازوصیت نامه خوشا به حال کسی که سبکبال و بدون بال، دنیای فانی را پشت سرگذاشته و بسوی آخرت می شتابد. و چه با سعادتند آنان که از دنیا همان را گرفته که به درد آخرتشان می خورد و بقیه را برای اهل دنیا واگذار کردند... درخواستی🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 صبح؛ لمسِ بی‌واسطه‌ی نور. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ آیه‌ها شعر می‌شن وقتی خدا از نفس کشیدن صبح حرف می‌زنه... ... 💕 @aah3noghte💕