شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت60 دوست دار
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت61 الان همه فکر میکنند دیوانهام.😢 خم میشوم و کتاب دعا را مانند نوزادی برمیدارم. انگشت میکشم به نوشتههای طلاکوب شده روی جلد سرمهایاش. هنوز گرمای دستان مطهره را دارد. مطهره کدام صفحه را میخواند؟ کتاب دعا را به سینه میچسبانم و نگاهی به اطراف میکنم. مطهره کجاست؟ خیلی وقت است که رفته. بعید است بشود میان این جمعیت پیدایش کنم. کفشهایم را میپوشم و کتاب دعا به دست، راه میافتم میان صحن. نیست. نمیدانم؛ شاید رفته زیارت. وارد رواقها میشوم. اینجا دیگر اصلا قسمت زنانه را نمیبینم. میخواهم بروم زیارت. چشمم به ضریح که میافتد، هارد مغزم کامل فرمت میشود. دیگر به هیچ چیز فکر نمیکنم جز کسی که آغوشش را برایم باز کرده. دوست دارم بروم جلو و ضریح را در آغوش بگیرم؛ مثل حرم زینبیه. دور ضریح شلوغ است؛ خیلی شلوغ. اصلا نمیشود جلو رفت. برعکس حرم زینبیه که انقدر خلوت بود که میشد یک دل سیر سرت را به ضریح بچسبانی و نجوا کنی. یک آن خوشحال میشوم از این که نمیتوانم دستم را به ضریح برسانم؛ چون این یعنی دور ضریح شلوغ است و این یعنی حرم و اطراف آن امن است و زائرانش زیادند و ترس از جانشان ندارند. این یعنی امامی که ساکن سرزمین ماست، غریب نیست. چوبپر خادم میخورد به شانهام: - اینجا نایست باباجان. توی راهی. تازه به خودم میآیم. کتاب دعا را محکمتر به سینه میچسبانم و خودم را به دیوار میرسانم. یک جای خالی روبهروی ضریح پیدا میکنم؛ کنار دیوار. مینشینم. اول میخواهم کتاب دعا را باز کنم و همانجایی که مطهره میخواند را بخوانم؛ اما یادم نمیآید کجا بود. سرم را تکیه میدهم به دیوار و کتاب دعا را روی سینهام میچسبانم. خب... من الان چی میخواستم؟ حاجتم چه بود؟ یادم نیست. چشمانم تار میشوند. زیر پرده اشک، درخشش ضریح و آینهکاریها بیشتر است. پلک میزنم و دوباره واضح میشود. #حاجتم چه بود؟ چه میخواستم؟ هیچی آقاجان. من #شما_را_میخواستم_دیگر، شما هم که اینجا هستید. دیگر مشکلی نیست. صدای زمزمه میآید؛ زمزمه درهم رفته زوار. مثل لالایی ست. آرامشبخش است. چقدر کولرهای حرم قوی کار میکنند؛ انگار نه انگار که تابستان است! مغزم خنک میشود. سنگهای مرمر حرم چقدر نرماند! خوابم میآید. مثل بچهای که در آغوش مادرش باشد، پلکهایم میافتد روی هم. این #آرامترین و آسودهترین خوابی ست که در عمرم داشتهام. چیز لطیفی صورتم را لمس میکند. چشم باز میکنم، چوبپر خادم است. خادم لبخند میزند: - بیدار شو باباجان، نیمساعت دیگه اذانه. گفتم بهت بگم که وضو بگیری برای نماز. خودم را جمع میکنم. چشمم به کتاب دعا میافتد که روی سینهام خوابیده است. دستی به صورتم میکشم و لبخند میزنم: - ممنون، دستتون درد نکنه. از جا برمیخیزم. مغزم خالی و آرام است. دیگر از آن تشویش خبری نیست. آرامم. انگار هنوز خوابم. به ضریح نگاه میکنم و زیر لب میگویم: دورتون بگردم الهی! باید دوباره وضو بگیرم. قبل از این که از رواق خارج شوم، به سرم میزند کتاب دعا را سر جایش بگذارم. با چشم دنبال قفسههای کتاب دعایی میگردم که در دیوارههای سنگی حرم هست. یک قفسه پیدا میکنم. خم میشوم و کتاب دعا را از خودم جدا میکنم؛ به سختی. انگار یک نوزاد در آغوشم است. نگاهش میکنم، میبوسمش و با احتیاط میگذارمش داخل قفسه. دستی روی جلدش میکشم و چند قدم از قفسه فاصله میگیرم. نگاهم هنوز روی کتاب دعاست. ناگاه دخترک کوچکی را میبینم که میدود به سمت قفسه. فکر کنم چهار، پنج ساله باشد. با دستان کوچکش، کتاب دعا را برمیدارد و میدود. با نگاهم دنبالش میکنم. خودش را میاندازد در آغوش مردی که فکر کنم پدرش باشد. کتاب دعا را میدهد به پدرش و خودش روی پاهای پدر مینشیند. پدرش صورت دخترک را میبوسد و کتاب دعا را باز میکند. خودم را بجای آن مرد تصور میکنم؛ این که من هم یک دختر کوچک داشته باشم که بیاید بنشیند روی پاهایم و با هم زیارتنامه بخوانیم... حیف که... #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نائب_الزیاره
حرم امام رضا علیه السلام
شهید شو 🌷
#نائب_الزیاره حرم امام رضا علیه السلام
به به
چه حس خوبیه!
نت رو وصل میکنی بیایی تو کانال، می بینی ادمین، #نائب_الزیاره است و یه راست رفتی #رواق های ملکوتی #حرم امام رضا جان❣
#زیارت_قبول
💔
🍃 قصه از آنجایی شروع میشود که آقا حمیدرضا #عاشقانه خدایش را میپرستید. عاشقانههایی که از همان طفولیت شروع شد.
🍃 پیاده و سواره در پی جلب لبخند یار بود از این نبرد به آن نبرد، از این کوه به آن کوه، خلاصه اینکه با آن کمی سن و سالش خوب #دلبری میکرد :)
🍃 اولین قدمهایش را از خاکهای #جنوب در #دفاع از وطن و ناموس میبویم، از آن روزهای منحوس #حملهی_رژیم_بعث.
🍃 پروانهی قصهی ما از تمام جانش مایه میگذاشت و هیچ اِبا و ترسی به خود راه نمیداد انگار نه انگار هنوز بچه مدرسهای بیش نیست، اما #مردانگیاش بیش از سن و سالش بود.
🍃 جادهی قدمهایش را که دنبال میکنیم
آخرین رد پاهایش را در #بوکمال_سوریه میبینم همان سرزمینی که خود را در آن فدای جانانش میکند...
🍃 آری درست است، و چگونه در بستر خاک بماند، آن که #پرواز آموخت.
🌷سالروز پروازت مبارک.....
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
🌸 بهمناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حمیدرضا_ضیایی
📅 تاریخ تولد: ۱۷ خرداد ۱۳۴۹
📅 تاریخ شهادت: ۲۹ آبان ۱۳۹۶
📅 تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۰
🕊 محل شهادت: سوریه
🥀 مزار شهید: بوکمال
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
علی بیخیــال ،
او سهمش، پرواز بود ...
علی جوانی بود که تمام اعضا و جوارحش را در کنترل خود داشت او دفترچه ای داشت که نامش را «طریق پرواز » گذاشته بود و اعمال روزانه خود را در انتهای روز با امتیاز مثبت و منفی مشخص میکرد..
و اینگونه به حسابرسی اعمالش میپرداخت و به خود تذکر میداد ...
او از شاگردان آیتالله حقشناس بود.
در بخشی از وصیتنامهاش آمده است:
من خیلی کمتر عطر خریدهام زیرا هر وقت بوی عطـر می خواستم از ته دلم می گفتم: "حسیــن جـان" آن وقت فضا معطر می شد.
#شهید_علی_حیدری در سن ۱۹سالگی در عملیات بدر به فیض شهادت رسید و در قطعه ۲۷ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
کتاب « علی بیخیال » زندگینامه و خاطرات این شهید عزیز است که به همّت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است.
#مشارطه
#مراقبه
#محاسبه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#قرار_عاشقی
چشمانِ من و صحن تو را آب گرفته ...💔
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
سه جوان غیور و وطنپرست را قاچاقچی ها از ما گرفتند، کجا هستند ... سلبریتی های حقیر که از این تروریستها تحت عنوان کولبر و سوختبر یاد می کنند و برایشان اشک میریزند؟
آیا این جوانها مادر نداشتند، همسر و فرزند نداشتند؟
ایرانی نبودند؟
شرم بر شما بی شرم ها!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 سه جوان غیور و وطنپرست را قاچاقچی ها از ما گرفتند، کجا هستند ... سلبریتی های حقیر که از این تر
همزمان با سالروز رحلت شهادت گونہ حضرت فاطمہمعصومہ{سلاماللّٰہعليها} یگان تکاورے #بم، حین پایش منطقہ کویرے دشت سمسور استان کرمان کہ محل تردد کاروان اشرار بوده بہ عدهاے از قاچاقچیان برخورد کردند کہ پس از تعقیب و گریز و درگیرے مسلحانہ موفق بہ زمینگیر کردن قاچاقچیان شدند..
متاسفانہ در این درگیرے دو تن از نیروهاے یگان تکاورے پلیس بم #استوار_احسان_شیرخانے و #وظیفہ_امیرحسین_خدادادے بہ درجہ رفیع شهادت نائل گردیدند.
#سرهنگ_مهدے_توسنگ کہ در درگیرے با اشرار مسلح روز سہشنبہ حضور داشت، در روز چهارشنبه، بہ دلیل شدت جراحات وارده بہ فیض عظیم شهادت نائل آمد.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
یادمان #شهید_محسن_حججی و گلزار شهدای نجف آباد به نیابت از همه اعضای کانال
#نائب_الزیاره
#ارسالی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#معـرفـےشهید
نام و نام خانوادگی : حاج عباس محمد ورامینی
دانشجوی پیرو خط امام خمینی (ره) و رئیس ستاد سپاه ۱۱ قدر و ستاد لشکر ۲۷محمد رسول الله (ص )
تاریخ تولد : 1333/11/5
تاریخ شهادت :1362/8/28
محل تولد :محله پاچنار
محل شهادت : درعملیات والفجر چهار درفتح قله کانی مانگا از ارتفاعات پنجوین در جبهه غرب کشور بر اصابت ترکش خمپاره شهادت رسید
محل دفن : زهرا قطعه ۲۴ ردیف ۷۶ شماره ۲۵
در کنار دیگر فرماندهان شهید از جمله مصطفی چمران ، طهرانی مقدم ، فلاحی،فکوری ، عباس کریمی ،حاجی پور،موحد دانش ، رستگار مقدم ،رنجبران،و ... است.
وضعیت تاهل : متاهل دارای دو فرزند پسر میثم و محمدحسین
خصوصیات اخلاقی :
شهید حاج ابراهیم همت در سخنانی در مراسم هفتم این شهید بزرگوار در بهشت زهرا س بر سر مزارش گفت: حاج عباس همیشه دائم الوضو بود و روزهای دوشنبه و چهارشنبه را حتما روزه میگرفت، نماز شبش به خصوص در سالهای آخر حیاتش ترک نمیشد و همواره با گریه و تضرع همراه بود و دنیا را برای خود قفس تنگ و آزار دهندهای میدانست که باید آن را شکست و رها شد.
#شهید_حاج_عباس_ورامینی
#شهید_دفاع_مقدس
سالروزشهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
شهید شو 🌷
💔 می گفت: "پسر خاله! ول کن.. برو بچسب به باغ بهشت. خودت را بساز برای باغ بهشت. #باغ های اینجا همه ا
💔
#اشک را غنیمت بدان
همان که از عمق #قلب سرچشمه میگیرد
و #دل را زلال میکند
و آنگاه با #آھ... از چشم خارج میشود
#اشک، حرمت دارد
#اشک را #غنیمت بدان❣
#شهید_جواد_محمدی
#شهید_امید_اکبری
عکس #اتاق_اشک، #ارسالی از ادمین محترم کانال
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شبها ویو کانال خیلی بالاست
آدم دوست داره راهبراه پست بذاره😅
ان شالله تو دنیا و آخرت، همینجور سریع دنباله رو شهدا و مرامشون باشیم
شهید شو 🌷
💔 #آھ... #یاایهاالعزیز در این جمعه هایی که بدون شما می آیند و می روند دل را در کنار سربازان آخرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#آھ...
#هفته_بسیج ، یادی کنیم از #بسیجیانی
که تنها اسمشان #بسیجی نبود
بلکه در تمام سکَنات و رفتار و اعمالشان
به امام #علی علیه السلام اقتدا کرده بودند
آن وجود مقدسی که در موردشان گفتند: " #بسیجی یعنی #علی که تمام وجودش، وقف اسلام بود"*
#عشق است....
#هفته_بسیج
*سخن از #امام_خامنه_ای میباشد
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ما را به عشق روی #علی پروریدهاند نقش علی به قلب تشیع کشیدهاند... بیهوده نیست حب علی در درون
💔
🌱دلت را خانه کن بهر امیرالمومنین حیدر
🌱که زهرا می زند جارو همیشه بیت مولا را...
#مولاعلیجانم
اَللَّهُمَّصَلِّعَلَىأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَعَلِيِّبْنِأَبِيطَالِبٍ
#یکشنبه_های_علوی_زهرایی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
•فَسَیَکفیکهم الله•
خدا هست، هواتو داره.
#با_من_بخوان.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۱۰۴) وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ و
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۱۰۵) وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
و مانند كسانى نباشيد كه بعد از آنكه دلايل روشن برايشان آمد، باز هم اختلاف كرده و پراكنده شدند و براى آنان عذابى بزرگ است.
🔊 پیام ها
- از تاريخِ تلخِ اختلافات پيشينيان، درس بگيريم. «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ ...»
- هميشه ريشهى اختلافات جهل نيست، هوسها نيز اختلاف برانگيز است.
«وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ»
- اختلاف و تفرقه، نه تنها قدرت شما را در دنيا مىشكند، بلكه در قيامت نيز گرفتار عذاب جهنّم مىسازد. «لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔
نایب الزیاره اعضای کانال حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
#نائب_الزیاره
#ارسالی
#حس_خوب_بودن_شما
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
خبرنگار: اسرائیل شما رو تهدید به ترور کرده.
سردار حاجی زاده: اونا دارن ماهی رو از آب میترسونن!
ما ۴۰ ساله با غسل شهادت زندگی کردیم!!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
🎥 لحظه اعلام خبر شهادت سرباز شهید "امیرحسین خدادادی" به خانواده ایشان
🌹شهید امیرحسین خدادادی شامگاه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ طی درگیری با اشرار مسلح در مرز استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان به شهادت رسید.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 بعدها ... در #تاریخ مینویسند #چشمانت چهها کرد...:))) با دوستان و دشمنانت توهین علنی خانم شا
💔
#مومن کَتوم است و این کتمان، فقط به اَسرار مگو نیست، که کتمان #درد و #رنج هم هست.
تو چه حقی داری آنچه را که دوست به تو داده، نه با دوست، که با دشمن او در میان بگذاری؟
آن قدر کم تحمل هستیم که درِ دلمان را باز گذاشته ایم و هر کس در آن، خانه گرفته، هرکس از آن خبر دارد.
#عین_صاد
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#استوری #پروفایل😍
#قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت61 الان همه
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت62 خودم را بجای آن مرد تصور میکنم؛ این که من هم یک دختر کوچک داشته باشم که بیاید بنشیند روی پاهایم و با هم زیارتنامه بخوانیم... حیف که... از رواق بیرون میروم و نسیم صحن میخورد به صورتم. لب حوض مینشینم و کفش و جورابم را در میآورم. آستینهایم را بالا میزنم، و از آب شیر کنار حوض مشتم را پر از آب میکنم و به صورتم میپاشم. خنکی آب تا مغز سرم نفوذ میکند. اینجا همهچیزش متفاوت است؛ حتی آبش. مسح پایم را میکشم و دستم را یک دور دیگر زیر شیر میشویم. احساس خنکی و سبکی میکنم. گوشی کاریام در جیبم میلرزد. درش میآورم. شماره نیفتاده؛ از اداره است. جواب میدهم و صدای حاج رسول را میشنوم: - سلام پسر، تو کجایی که هرچی میگیرمت جواب نمیدی؟ لبم را میگزم و سرم را میخارانم. نگاهی به اطراف میکنم و میگویم: - سلام، ببخشید حاجی، فکر کنم توی رواقها آنتن نمیده. برای همین متوجه نشدم. شرمنده. امرتون؟ - برای هفته دیگه، چهارشنبه ساعت نُه شب فرودگاه امام باش. اسمت توی لیست پروازه. چشمانم گرد میشود: - کجا انشاءالله؟ - دمشق. اطلاعات پرواز رو برات ایمیل میکنم. نگاه میکنم به گنبد و پرچمش که آرام تکان میخورد. بغض راه گلویم را میبندد. من که حرفی نزدم، حتی به چیزی که میخواستم فکر هم نکردم، امام از کجا فهمید این همان چیزی ست که میخواهم؟ لبخند میزنم: چشم. نوکرتم حاجی. - میدونم. کاری نداری؟ - نه. - پس برو برای منم دعا کن. خداحافظ. تماس را که قطع میکنم، لبخند هنوز روی لبم مانده. کمیل میگوید: - امام چیزایی رو درباره تو میدونه که خودت هم نمیدونی. دیگه فهمیدن #حاجتت که چیزی نیست. آب از سر و صورتش میچکد. پیداست او هم وضو گرفته. میگویم: میای نماز؟ کمیل لبخند میزند: - ما نمازمون رو به امامت کس دیگهای میخونیم عباس. دلت بسوزه! * انقدر با آرامش نشسته بود روی مبلهای خانه امن که حس کردم این گوشی من است که هک شده، نه او. تکیه داده بود به پشتی مبل کرم رنگ و پاهایش را روی هم انداخته بود. مثل مطهره رو میگرفت. نگاهش روی زانوهایش بود. آرام؛ انقدر آرام که نمیشد چیزی در چهرهاش پیدا کرد، نه ترس نه اضطراب و نه حتی هیجان. من را نمیدید؛ اما من او را میدیدم. بیرون اتاق بودم و منتظر خانم صابری. ذهنم بهم ریخته بود. حس میکردم این مطهره است که نشسته روی مبلها. بعد از مدتها انگار مطهره زنده شده بود و داغش تازه. شاید هم این داغ نبود...نمیدانم. اما بهم ریخته بودم. خانم صابری که آمد، کمی به خودم آمدم. گفت: میخواید خودم باهاش صحبت کنم یا خودتون صحبت میکنید؟ سرم را تکان دادم: - نه، خودم میام. شما هم بفرمایید داخل. وارد اتاق که شدیم، از جا بلند شد و آرام سلام کرد. صدایش را به زور شنیدم. نیمنگاه گذرایی به من انداخت و بعد رو به خانم صابری کرد. خانم صابری دعوت کرد که بنشیند و خودش هم کنارش نشست. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...