💔
سال ها گفتیم
«وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد»
خوب دیگه حضرت آقا، چگونه #حکم_جهاد بدهند؟
صحبت های حضرت آقا، حکم جهاد بود،☝️
آن هم از نوع #جهاد_دفاعی که دیگر مخصوص مردان نیست، بلکه بر همه حتی زنان و کهن سالان واجب است، به میدان بیایند‼️
🔻مگر نمی گوییم:
«رهبر اگر فرمان دهد جان را فدایش میکنم»
خوب، رهبر فرمان داد، #یاعلی بگو و به میدان بیا‼️
کمی از خواب و استراحتت کم کن‼️
این همه خاطرات شهدا را برای چه خواندیم❓
این که شب ها خواب نداشتند و برای زمین نماندن حرف امام شب و روز نداشتن، نباید الگوی ما باشد؟
✅ اما چه کنیم؟
"أن تقوموا لله مثنی و فرادی"
اگر مےتوانی هسته و گروه جهادی درست کن
و با هم همفکری کنید
و ببینید در کدام عرصه مےتوانید عملیات کنید؟
یا به کدام خط مےتوانید کمک کنید؟
اگر هم تشکیل گروه در توانت نیست، به تنهایی قیام کن و هر کاری که باعث علاقه بیشتر مردم به انقلاب و اعتقادشان به کارآمدی آن می شود را انجام بده☝️
با آمریکا بجنگ، و بدان که رهبرمان فرمود:
«بزرگترین راه مبارزه با آمریکا خدمت به مردم است.»
پس پاک باشیم و خدمتگزار
#امام_خامنهای:
"امروز دشمن از همهی اطراف مشغول تهاجم است❌
از لحاظ اقتصادی، سیاسی، نفوذ اطلاعاتی و ضربه زدن در فضای مجازی...
آحاد #مردم و #مسئولین باید در مقابل این تهاجم، خود را آماده کنند و در هر زمینهای که مشغول کارند، احساس مسئولیت کنند و وارد میدان شوند.
آرایش دشمن، آرایش جنگی است...
در مقابل این آرایش جنگی، ملت هم باید آرایش جنگی بگیرد و مهمترین کار، حفظ اتحاد و وحدت کلمه است." 1398/2/11
#اندکےسیاسی
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحداکثری👌
شهید شو 🌷
💔 سوار بلیزر بودیم. می رفتیم خط. عراقی ها همه جا را می کوبیدند.💥 صدای اذان را که شنید گفت « نگه
💔
این آخری ها، انگار منتظر شهادت باشد، عجیب مصمم بود که نمازش را اول وقت بخواند.
از ارومیه می آمدیم سمت مهاباد.
یک هو گفت: بزن بغل.
گفتم: چی شده ؟😨
گفت: وقت نمازه.😍
گفتم: این جا وسط جاده امنیت نداره. اگه صبر کنی، یک ربع دیگه می رسیم، با هم می خونیم.
گفت: همین جا وایستا نماز اول وقت بخونیم. اگه هم قراره توی نمازکشته بشیم، دیگه چی از این بالاتر؟😇
📚یادگاران، کتاب شهید بروجردی
#شھیدمحمدبروجردی
#نسئل_الله_منازل_شھداء
#نماز_اول_وقت
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_یازدهم چله رو به یاد شهیدجاویدالاثر #شھیدابراهیم_هادی و مدافع حرم #شھیدم
💔
#چله_ی_شھدایی
#نکات_کاربردی👌
📢 تازهترین توصیهی حضرت آیتالله خامنهای به روزهداران:
دوستان عزیز!
ماه رمضان فرصت خیلی خوبی است، فرصت بسیار خوبی است.
البتّه فرصت تبلیغ است، فرصت تببین است، فرصت اُنس با مردم است، فرصت کمک به فقرا است لکن از همهی اینها بالاتر، فرصت تعبّد است، فرصت تقرّب است، فرصت روزهای است که میگیرید، فرصت نشستن سر سفرهی رحمت الهی، سر سفرهی ضیافت الهی است.
این سفرهی ضیافتی که میگویند، این ضیافت، همین روزهی شما است، همین نافلهی شما است، همین نماز شما است که به جا میآورید.
البتّه اعمال #ماه_رمضان خیلی زیاد است...
سحر ماه رمضان همه پا میشوند؛ نباید این سحر را از دست داد؛ سحر فرصت خیلی خوبی است.
مکرّر عرض کردهایم که اگر ماها از سحر استفاده نکنیم، در این دنیای شلوغ، وقت دیگری نداریم برای خلوت با خودمان، با دلمان، با خدای خودمان؛ واقعاً وقتی باقی نمیماند.
ما گرفتاریم؛ در این ۲۴ ساعت، چند ساعتش که خوابیم، آن ساعتهایی هم که بیدار هستیم، گرفتاریم؛ هر کسی یک مشغولیّتی دارد یا مشغولیّتهای مختلفی دارد.
آن فراغتهایی که وجود داشت، امروز وجود ندارد -[البتّه] نقص زمانه نیست، طبیعت زمانه است- بالاخره امروز وسایلی هست و زندگی، یک زندگی ماشینی است.
امروز پدیدههایی وجود دارد که این پدیدهها در گذشته وجود نداشته؛ [لذا] گرفتاری زیاد است.
نمیشود در ایّام روز -چرا، [البتّه] اوحدیّ از مردم، در حال حرکت، در حال معامله، در حال کار فنّی، در حال کار با رایانه، در همهی اوقات با خدای متعال مأنوسند و مشغول ذکرند و ذکر دائم دارند: اَلَّذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم دائِمون؛ بعضیها این جور هستند که دائم در نمازند؛ حالا ما که دستمان به دامن آنها نمیرسد و از آنها دوریم، ولی کسانی آنجور هستند- فرصت ما فقط سحر است؛ ☝️
اگر چنانچه سحر را از دست بدهیم، دیگر واقعاً فرصتی باقی نمیماند.
خداوند انشاءاللّه همهتان را محفوظ بدارد.
۱۳۹۸/۲/۱۰
#فداےسیدعلےجانم❤️
💻 @Khamenei_ir
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_یازدهم چله رو به یاد شهیدجاویدالاثر #شھیدابراهیم_هادی و مدافع حرم #شھیدم
💔
#چله_ی_شھدایی
یہ تصمیم جدی برای
#ماه_مبارڪ_رمضان؛
تمرین اخلاص☝️
بیاییم مثل داش ابرام فقط برای رضای خدا کار کنیم...
#شھیدابراهیم_هادی
#اخلاص
#خاصـ_خدا
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت دهم آرزو داشت که شهادتش همچو حضرت ابوالفضل باش
💔
#گذرے_ڪوتاه_بر_زندگے_شھدا
#شھیدحامدجوانی
قسمت یازدهم
پیش خودش گفت «مقدمه میچینم.»🤔
میگویم «غیرتم نمیکشد من باشم و حرم بیبی زینب را بکوبند.»☝️
یا میگویم «مگر اینهمه سال که نشستهایم پای منبر و روضه گوش دادهایم،
حسرت این را نخوردهایم که ایکاش ما هم روز عاشورا بودیم و از حرم امام شهیدمان دفاع میکردیم؟»
یا میگویم «من که اینهمه سال برای اباالفضل گریه کردهام و ادعای محبتش را داشتهام،
الان زمانش رسیده که ببینم چند مرده حلاجم و چقدر جَنَمش دارم که مثل او بروم و سینهام سپر حرم اهل بیت کنم؟»💪
بعد پیش خودش فکر کرد
«گیریم همهی اینها را هم توانستم بگویم.😔
شاید اصلا هیچکدام از حرفهایم افاقه نکرد... بالاخره پدر و مادرند و دلشان نرم است؛
قسمشان میدهم.☝️ دست و پایشان را میبوسم که رضایت بدهند بروم... . تهش بالاخره یک طوری میشود... .»
پدر و مادر ولی راضی بودند برود برای دفاع از حرم...
📚شبیه خودش (بااندکی تغییر)
#شھیدحامدجوانی
#آھ_اےشھادت...
#ادامه_دارد..
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصےکانال_آھ...
شهید شو 🌷
💔 رمضان ماه عزیزےست... به شرطی که فقط خوردن حسرت تو روزه به بطلان
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
#شھید_جواد روز آخری، روزه بود
بهش گفتند: گرمه! سخته! بیا افطار کن!
گفته بود:
من امروز با این روزه کار دارم...
راست گفته بود
با #شھادت، افطار کرد
شده فک کنیم ما چطوری روزه مونو افطار مےکنیم؟
...
#شھیدجوادمحمدی
#شھید_روزه_دار
#آھ_اےشھادت...
💕 @aah3noghte💕
#کپےپیگردالهےدارد
#انتشارحتماباذکرلینک
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 75 لبخند ملیحی گوشه ی لبش نقش بست و سرشو تکون داد. -آره من میبینمش! شما نمبینیش؟؟ ز
🔹 #او_را ... 76
گوشی رو از کیفم برداشتم و افتادم رو تخت،🛌
هنوز سایلنت بود و پنج تا میس کال از "اون" داشتم.
همون موقعی که تو خونش مشغول فضولی بودم زنگ زده بود و نگران شده بود!
با یادآوری خرابکاری هام و اتفاقات و در آخرهم دادی که سرش زدم،
احساس شرمندگی کردم.
لب پایینمو گاز گرفتم!
تازه فهمیدم چیکار کرده بودم!
اون همه دردسر براش درست کردم،
آخرم هرچی از دهنم درومد بهش گفتم!
خجالت زده به اسمش نگاه کردم!
"اون"!!
چهرش جلوی چشمم نقش بست!
نمیدونم چرا
با اینکه ازش بدم میومد،
ولی ازش بدم نمیومد!!!
خودمم نمیفهمیدم یعنی چی!
بیشتر برام شبیه معما بود!
انگشتمو رو اسمش نگه داشتم و ویرایش رو زدم
"اون" رو پاک کردم و نوشتم "سجاد"
اما نتونستم تایید رو بزنم!
سجاد، یه جوری بود!
انگار خجالت میکشیدم اینجوری صداش کنم!
دوباره پاک کردم و نوشتم
"آقا سجاد"
اینجوری بهتر بود!!
بابام اگر میفهمید شماره یه آخوند تو گوشیمه، این بار دیگه حتما از ارث محرومم میکرد!!😑
رفتم تو صفحه ی اساماس،
با فکر اینکه بخوام از یه پسر معذرت خواهی کنم،
اخم کردم و گوشیو گذاشتم کنار.
اما...
عذاب وجدان داشتم!
باهاش بد حرف زده بودم!
با خودم گفتم
اصلا اگر اشتباه میکنه،تقصیر خودش نیست که!
اینجوری بهش یاد دادن.
اگر باور من درست باشه، بهش ثابت میکنم و از اشتباه درش میارم...😊
دوباره گوشی رو برداشتم!
نمیدونم چرا این آدم اینجوری بود!
یه جوری بود!
دلم میخواست همش یه جوری نزدیکش بشم!😅
چی باید مینوشتم؟؟
یاد حرفاش افتادم...
نمیفهمیدم!
یعنی چی که مشکلاتم رو خدا به وجود آورده؟
یعنی چی که اون خدا رو میبینه؟
اون جمله های تو دفترچه...
همه چی برام نامفهوم بود!
کلا این موجود عجیب بود!
ساعت داشت ده میشد!🕙
هرچی فکر کردم،چیزی به ذهنم نرسید!
فقط یچیز نوشتم
" ببخشید! "
چشمامو بستم و ارسال رو زدم،
هضمش برام سخت بود که ببینم از یه پسر عذرخواهی میکنم!!😒
ده دقیقه ای گذشت.
لجم گرفته بود که غرورمو گذاشتم زیر پا اونوقت اون حتی جوابمم نمیده!!
دلم میخواست دوباره گوشیو بردارم و از اول فحشش بدم که پیام داد!
نفسمو حبس کردم، نیم خیز رو تخت نشستم
و پیامشو باز کردم
"خواهش میکنم.
ایرادی نداره."
خورد تو ذوقم!
همش همین؟؟😳
بعد با خودم فکر کردم
خب آره دیگه، تو هم یه کلمه گفتی!
باز این لطف کرده چهار کلمه جواب داده!!
دوست داشتم باز باهاش صحبت کنم!
بنظرم رسید شاید بهتر باشه بحث نصفه نیممون رو ادامه بدم!
"دوست نداشتم اینجوری بشه!
متاسفم...
ولی من واقعا نمیفهمم چی میگید!"
"خدای ندیده رو هیچکس نگفته بهش ایمان بیار!
ولی خب نیاز هم نیست یک جسمی رو ببینید.
همین اتفاقاتی که طول شبانه روز برای ما میفته نشونه ی وجود خداست!"
"اصلا باشه...
به فرض هم که خدا وجود داره!
مگه نمیگید خدا مهربونه؟؟
پس چرا اینهمه درد کشیدن منو نمیبینه؟
اگه میبینه چرا کاری نمیکنه؟
متاسفم اما...
من نمیتونم وجود این خدا رو باور کنم!"
"یعنی فقط بخاطر مشکلاتتون؟؟!"
"خب آره ،مگه چیز کمیه؟؟"
"فکر میکنم لازم باشه فردا همدیگه رو ببینیم!
وقت دارید؟"
وای...میخواست منو ببینه!
سعی کردم معلوم نباشه که ذوق کردم!
"بله، چه ساعتی و کجا؟"
"ساعت چهار، میدون آزادی.
شبتون بخیر."
تعجب کردم و با خودم شروع کردم به حرف زدن!
-وا!
به همین زودی خداحافظی کرد؟؟😕
این ساعت تازه اساماس بازی مزه میده!
تازه میخواستم بگم بیا تلگرام!!
خیلی وقت بود با پسری چت نکرده بودم!
اصلا از ضدحالی که بهم زد خوشم نیومد!
این بار با بی حالی نوشتم
"شب بخیر!"
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک‼️