شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت258 کنار دایره
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت259 سرش را میآورد عقب که واکنش من را در چهرهام ببیند. میتواند ناباوری و شک را در چهرهام بخواند؛ #بیاعتمادی را. دوباره سرش را میآورد جلو: - من مواظب اون تیم هستم. تو بچسب به پیدا کردن مینا. اصل کار اونه و پشتسریهاش. و دوباره نگاهم میکند؛ طوری که انگار میخواهد به من بفهماند چارهای ندارم و نقشه او درست است و حتما باید قبولش کنم.😏 بیراه هم نمیگوید...😐 مسعود توانایی لازم را دارد، فعلا هم پاک است و من هم نباید از سوژه اصلی دور شوم. مسعود تامل و سکوتم را علامت رضا میبیند که میگوید: - برگرد خونه امن. نباید کسی مشکوک شه. انگشتم را بالا میآورم و در هوا تکان میدهم به علامت تهدید: گزارش لحظه به لحظه میخوام. سر خود کاری نکن. باشه؟ لبخندی میزند که نمیدانم نشانه رضایت است یا تمسخر: - چشم سرتیم جان!😉 *** خیرهام به صفحات پیامهای مینا و احسان و سعی دارم از میان قلب و بوسههایی که برای هم میفرستند، یک چیز بهدردبخور دربیاورم؛ که نمیشود. دارم میروم توی فکر نذر کردن #صلوات برای باز شدن گره، که گوشی احسان زنگ میخورد و میتوانم تماسش را شنود کنم. شمارهای نیفتاده و این شاخکهایم را حساس میکند. احسان جواب میدهد و بعد از چندثانیه، من در کمال ناباواری صدای زنانهای میشنوم؛ مینا! از جا بلند میشوم و راست میایستم. قلبم تند میزند از شدت هیجان. مکالمهشان را ضبط میکنم. چرا مینایی که حاضر نبود حتی برای احسان پیام صوتی بدهد، حالا با او تماس گرفته؟!🤨 - تولدت نزدیکه عزیزم. مگه نه؟ لهجه خاصی دارد؛ انگلیسی نیست. کلمات را سخت و حلقی ادا میکند، مشابه عربی؛ اما عربی هم نیست. صدایش آشناست...🧐 احسان از شوق، قهقهه میزند: - آره... مگه تو میدونی کِیه؟ مینا ناز و دلبری صدایش را بیشتر میکند: - همون وقتیه که برف میاد. هردو میخندند. مطمئنم این یک مکالمه صرفا #عاشقانه نیست و دارند پیامی #رمزی را رد و بدل میکنند. احسان میگوید: - کادو برام چی میاری؟ - سورپرایزه، خیلی ازش خوشحال میشی. کجا تولد میگیری؟ - یه جای دنج. کِی آماده باشم برای تولد؟ - خیلی زود. کمتر از یه ماه. هردو باز هم میخندند و صدای احسان از شوق میلرزد. یعنی احسان واقعا عاشق این عفریته شده؟ مینا میگوید: - #دوستت_دارم_عزیزم. - من بیشتر. و بدون هیچ کلامی قطع میکنند. انگار دوستت دارم و اینها فقط برای پایان مکالمه بود؛ مکالمهای سرتاسر رمز. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 @istadegiقسمت اول