eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 فرانسیس فوکویاما تئورسین مطرح آمریکایی از نقشه ی آمریکایی برای کاستن #اختیارات_رهبری خبر داده است! ‼️#فوکویاما در مصاحبه ای که در #وال_استریت_ژورنال منتشر شده است گفته است: این ضروریست که اصل ۱۱۰ #قانون_اساسی_ایران (اصلی که اختیارات رهبری را توضیح می دهد) منسوخ شود ⛔️بهانه فتنه‌گران هم تغییر #قانون اساسی و #اختیارات #رهبری است☝️ میخواهند فرماندهی #نیروهای_مسلح را از #رهبر بگیرند تا ماجرای #سوریه تکرار نشود و نیروهای #نظامی از مرزهای #اسرائیل دور شوند!😏 ❌چندی پیش #بنی_صدر زمانه! #حسن _روحانی پیشنهاد #رفراندوم در #قانون_اساسی کشور را داده بود! #آھ_ز_بےبصیرتی_خواص #اندڪےبصیرت 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 قسمت دوازدهم #بےتوهرگز❤️ 🚫این داستان واقعی است🚫 #زینت_علی مادرم بعد کلی دل #دل کردن، حرف پدرم
💔 قسمت چهاردهم ❤️ 🚫این داستان واقعی است🚫 ، شش هفت ماهه بود علی رفته بود بیرون ، داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه✨ نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم😰 حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش 😣 حالش که بهتر شد با خنده گفت: عجب غرقی شده بودی، نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم !😉 منم که .... همه داستان رو براش تعریف کردم ، چهره اش رفت توی هم همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد یه نیم نگاهی بهم انداخت _چرا زودتر نگفتی؟ من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی😕 یهو حالتش جدی شد عمیقی کرد _می خوای بازم درس بخونی؟! 😉 از ام گرفته بود ... باورم نمی شد یه لحظه به خودم اومدم - اما من بچه دارم زینب رو چی کارش کنم؟☹️ _نگران زینب نباش! بخوای کمکت می کنم ایستاده توی در ، ماتم برد چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم گریه ام گرفته بود😭 برگشتم توی آشپزخونه که اشکم رو نبینه علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود خودش پیگر کارهای من شد بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که سوزونده بود کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد🙃 اما باد، ها رو به گوش پدرم رسوند داره برمی گرده مدرسه 😏... قسمت پانزدهم ❤️ 🚫این داستان واقعی است🚫 ساعت نه و ده شب وسط ساعت حکومت یهو سر و کله پدرم پیدا شد😳 صورت با چشم های پف کرده از نگاهش خون می بارید 😡 اومد داخل تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست 😰 بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش _تو چه حقی داشتی بهش دادی بره ؟ به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ از های پدرم، به شدت ترسید زد زیر و محکم لباسم رو چنگ زد بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم علی بدجور ترسیده بود😔 ... علی عین همیشه بود با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد _ خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟😊 توی دهنم می زد زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و بخوام تمام بدنم کرده بود و می لرزید ... علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم _دختر شما متاهله یا مجرد؟!😏 و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید _این سوال مسخره چیه؟؟؟ به جای این مزخرفات جواب من رو بده ... _می دونید قانونا و شرعا اجازه فقط دست شوهرشه؟ همین که این جمله از دهنش در اومد رنگ سرخ پدرم سیاه شد _و من با همین اجازه شرعی و قانونی مصلحت مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ، کسب هم یکی از فریضه های اسلامه ... از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید هاش داشت از حدقه بیرون می زد😡 _لابد بعدش هم می خوای بفرستیش ؟!؟!؟😏😡😠 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 بهتر است در این فضای مه آلود، چند در موضوع حادثه هواپیمای اوکراینی پاسخ داده شود: 1⃣ چرا با توجه به آماده باش بعداز حمله موشکی ایران سازمان هواپیمایی ایران تصمیم ب پرواز ها نگرفته 2⃣ چرا هواپیمای اکراینی باوجود سرمهندس فرودگاه بدلیل مشکل در پیشرانه اصرار ب پرواز داشته 3⃣ چرا هواپیما گردش به راست کرده و برگشت به فرودگاه رو اعلام نکرده 4⃣ چرا خلبان با علم به وجود فاصله زمانی 4 دقیقه با فرودگاه و وجود مرکز مهم سریعا تصمیم به کاهش ارتفاع در زمان گردش میکند 5⃣ طبق گفته سرپرست وقت برج مراقبت حتی خلبان گردش و برگشت رو به مراقبت اعلام نکرده 6⃣ منظور از بکار بردن اعداد ۵ و ۲ در توئیت ترامپ و روحانی چه بوده است و چه کدی این وسط جابجا شده است؟ ♦️با توجه به آمریکایی بودن هواپیمای بوئینگ و تغییر کد شناسایی هواپیما به صورت سایبری به هواپیمای تهاجمی و همچنین ایجاد اختلال مسیر یابی و القاء مسیر مجازی و تغییر مختصات های Gps توسط ارتش تروریستی آمریکا پدافند سپاه هواپیمای بوئینگ را هدف قرار داد . این سناریو در بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح نیز اشاره شده است.. آمریکا باید پاسخگوی این حرکت کثیف خود باشد . چرا باید هواپیما بعد از برخاستن از فرودگاه راهشو کج کنه به حالت تهاجمی به سمت پایگاه موشکی یا مرکز حساس سپاه؟ چرا باید سیستم ارتباطی هواپیما از کار بیفته بعد از چند دقیقه از برخاستن ؟ لطفا انتشار بدید تا قضاوت ها عادلانه باشه. 👈۴۱ سال آسمان را برایمان امن کردند 👈۴۱ سال نگذاشتن از آسمان ما سواستفاده شود 👈۴۱ سال پر از فضای ملتهب و حساس 👈۴۱ سال ما نگاهمون به اسمان فقط برای دیدن ستاره ها و زیبایی های آن بود. پ.ن:یک خطا( هر چند نباید میشد) زحمات پاسداران زحمت کش را زیر سوال نبریم قضاوت هامون عادلانه باشه.
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_سی_و_ششم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے "همہ در حـــال آمـــاده شدن براے حملــ
💔 ✨ نویســـنده: علــے گفت: ” نــدارم شــما لعنـــت ڪننده و دشنــام دهنــده باشید. دل ها و دهـــان هاے خــود را از آن چــہ خــــدا نمےپسندد، ڪنید. دشنــام هایے ڪہ بہ من مےدهند، با پاســخ ندهیــد. بہ خـــدا سوگنـــــد آن ها ڪوردلنــد و حقایــق را نمےبینند. من از پیشتـــازان لشڪـــر اســـلام بودم، تا آنجا ڪہ صفــوف ڪـفر و شــرڪ تــار و مــار شد. هرگــز نشــدم و . هم اڪنون نیز همان راه را مےروم. پــرده ے باطـــــل را مےشڪـــافم تا حـــق را از پہــلوے آن بیرون بیاورم. بہ جاے لعــن و دشنـــام ڪنید، از خـــدا درخواست پیـــروزے و رستگــــارے نمایید. میان شما و او و نیست و درے بہ روے شما نمےگردد.“ نڪتــہ جالـــب توجــہ این ڪہ علـــے ڪراراً براے یــــاران خــود، پیرامــــون خــــدا سخنانــــے از ایــن دســت مےگوید و اعتقـــاد دارد ڪہ واقعـــے جنـــگ پیشگــان هستنـــد، نــہ دورویـــان و دروغ گویــان. والسلام. این نامــہ هـــا را عینـــا در مڪتـــوب خــود نوشتـم تا آیندگـــان بداننــد ڪہ حـــق و حقیقـــت، در میـــدان هاے جنــگ، معیــن مے شود و حقیقـــت یعنـــے قدرت و سپـــس و . در میــــدان رزم با و خـــدا خــــدا گفتن نمے شود پیروز میـدان جنــــگ بـود. پــــس اے علــــــــــــــے! باش تــا در میــــدان جنــگ پاســـخ سخنانــــت را بدهیـــــم. *** ڪوبــــش زمـــــان بر طبــــــل جنـــگ، شتـــــاب مےگرفت. معاویــــہ بیـــش از پیــــش پر اضطـــراب و نگـــران مےنمود. وقتـــے بہ دیــدارش رفتـــم، عــده اے از فرماندهــان سپـــــاه هــم حضـــــور داشتند. همگے لبــاس رزم پوشیده بودند. پسرانـم محمــد و عبـــدالله را هم در جمع آن ها دیدم. معاویہ تا چشمش به مــن افتــاد، گفت: "خـوب شد آمدے عمـــــروعــــاص؛ فرماندهـــان گزارش هاے خوبــے از آمادگــــے سپـــاه شـــام دادند." معاویــہ روے تخـــت نشستہ بـــود و فرمانـدهـــان در مقابلـــش، در دو ستـــون ایستـــاده بودند. از بیـــن آن ها عبـــور ڪردم و ڪنار تخـــت معاویــہ، رو بہ روے فرماندهـــــان ایستــــادم. سرم را بہ طرف معاویہ ڪـــج ڪردم و گفتم: "با چنیـــن فرماندهانے، شڪ ندارم ڪہ پیروزے از آن سپـــاه مقتـــدر شــــام است." با دســـت بہ فرماندهــــان سپـــاه اشـــاره ڪردم و ادامہ دادم: "این فرماندهان براے جنگیــــدن با سپـــاه ڪوفہ، انگیزه ے فراوانـــــے دارند؛ بخصــوص ڪہ خبــر مےرسد در سپــاه علــــــــــے فراوانــے براے جنگیــدن وجــود دارد" معاویــہ پرسید: "آیا اخبـــار تازه اے بہ دست آورده اے عمـــــرو؟" ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
💔 : روزے ڪہ حسن باقری شد من فکر می کنم برای و بچه های و کسانی که حسن باقری را می شناختند هیچ چیز به اندازه شهادت حسن، سنگین نبود... ✍فکه ، سرزمینی است که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد. دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. فرمانده ای که هدایت عملیات ها را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده می گرفت. مقر دشمن را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هر دو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند.آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .‌ ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفند ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱ 🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران سالروزشهادت🥀 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 که جان عزیز خود را فدای کرد. فتحی ابراهیم شقاقی، زاده ۱۹۵۱، اردوگاه رفع، نوار غزه. حوالیِ باغ‌های زیتون، زیر صلح. در رشته ریاضیات در بیرزیت تحصیل کرد؛ سپس پزشکی را در مصر به پایان رساند. یک پایش در بود، یک پایش بیرون. درسال ۱۹۸۳، یازده ماه در به زندان افتاد و پس از آن در سال ۱۹۸۶ به دلیل ارتباطش با فعالیت‌های ، به ۴ سال حبس قطعی محکوم شد. فتحی شقاقی، کتابی معروف است؛ (خمینی (ره) راه حل و آلترناتیو اسلامی) که پس از آن را نوشته است. شقاقی، کشته است. اسحاق رابین نخست وزیر وقت ، دستور ترور او را صادر کرد. علت دستور ترور، انجام گروه حماس در ژانویه ۱۹۹۵ بود که در بیت لید صورت گرفت و ۱۳۰ اسرائیلی را به درک واصل کرد. شقاقی، شخصاً این عملیات را برعهده گرفت و همین امر، مهری شد بر سند ترورِ وی. سرانجام، فتحی ابراهیم در ۲۶ اکتبر ۱۹۹۵ در مقابل محل اقامتش ترور شد؛ او قصد داشت برای بررسی وضعیت آوارگان در لیبی به این کشور سفر کند و هنگامی که از کنفرانس لیبی به جزیره مالت وارد شد، مقابل هتل محل اقامتش در این جزیره از سوی دو هدف قرار گرفته و به رسید. روح این مجاهد بزرگ، قرین رحمت. ✍️زهراقائمی تولد : ١۴ بهمن ١٣٣٠ شهادت : ۵ آبان ١٣٧۴ محل شهادت : مالت مزار شهید : اردوگاه یرموک سوریه ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ... به مناسبت ۵ اردیبهشت، سالروز شکست حمله در 🖌خانه طراحان انقلاب اسلامی ... 💞 @aah3noghte💞