eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_65 تمام نمازش بوی یاس می دهد😍😌 مثل آن وقت ها که ع
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 دستش را زیر لباس ها می برد، دنبال چیزی می گردد صدای خش خش کاغذ صورت سرخ شده مبینا را که حالا چروک های رو بالشتی هم روی آن نقش و نگار کشیده اند ، به طرف مادر بر میگرداند😞😡 -چی کار می کنی؟!🤔😕 مادر کاغذی را بیرون می اورد📜 -دنبال این می گشتم😏 به طرف مادر جستی می زند و کاغذ را از دست او می قاپد😕😱 -از کجا پیداش کردی😠😳 برای لحظه ای از نگاه مادر خجالت زده می شود😢😞 و با چشم های سیاه و کوچیکش به فرش زل میزند😔😞 -خب شاید نمیخواستم اینو ببینی😔😞 در صدای دختر شرمندگی و در نگاه مادر التماس موج می زند😞😢 با خودش کلنجار می رود چند دقیقه ای میگذرد درحالیکه دخترک سعی میکند با تند خواندن جملات و تکان دادن کاغذ لرزش صدایش را در پشت خش خش های ان پنهان کند😞😔 "به نام خدا" "سلام داداش، امیدوارم حالت خوب باشد. داداش! چرا من و مامان را تنها گذاشتی. چرا پیش ما نماندی. الان ۴ماه است که من و مامان تو را ندیده ایم. داداش من تو رو خیلی دوست دارم. تو باید برگردی تا من و مامان خوشحال شویم. لطفا داداش ، من رو خیلی دعا کن. دعا کن تو درس هایم موفق باشم. مثل تو باشم. دعا کن داداش بتونم راهت را ادامه بدهم. دوستت دارم. دوست دارم داداش جونم. امضاء از طرف خواهرت مبینا 😭😭😭😭😭😭😭 ادامه دارد.. مادر با همه ی استقامتش می گذارد مبینا اشک هایش را ببیند تا او هم گریه کردن را یاد بگیرد 😭😭😭 او برای قلب کوچیک خواهر علی نگران است😞 آتشفشان سینه ی او باید از چشمانش فوران کند نفس عمیقی می کشد و بلند می شود😲 دستش را روی شانه ی دخترک میگذارد،خم می شود و سرش را می بوسد😘😍 و به طرف اشپزخانه میرود🚶 -‌مبینا ! بیا دخترم ، بیا میوه ها رو بذار تو ظرف منم چای دم می کنم بیا الان دوستای داداش میان😊 باصدای زنگ در مبینا مثل فنری از می پرد😵 امدن دوستان علی برای مرور خاطرات او و خواندن عاشورا ، مادر چشم های خیسش را به عکس همیشه خندان علی می اندازد😔😭 -بازم ! حالا تو چایی دم می کنی، نگفتم یه کم صبر کن مادر جون ☺️😅 شوری اشک های مادر از شیرینی لبخندش شیرین می شود با دست راست قلب نا آرامش را آرام می فشارد 😣😣 اشک هایش را پاک می کند و ابی به صورت می زند 😞 زیر کتری را روشن می کند و استکان های کمری باریک یادگاری علی را در سینی می گذارد☕️ به تصویر چهره ی خسته اش در کف سینی که از نور چراغ زرد شده است خیره می شود -یادته علی! اون موقع که بچه بودی ، روی سرامیک لیز خوردم و دستم از سه جا شکست ،😣😞 تمام مدتی که دستم توی گچ بود برام مثل یه مادر بودی 😍😔 غذا ، جارو ، حتی نظافت سرویس بهداشتی و... هیچکس باور نمیکرد کار تو باشد😞 با همه اینا درس و مشقتم سر جاش بود سر و صدای دوستان علی خانه را پر می کند😍😅 -سلام مادر ، کجایین؟ -سلام، خوش اومدین ، بفرمایین😃 جمع بچه ها جمع می شود و جای خالی علی نمایان تر😞 ادامه دارد..... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 دو چیز روح انسان را نوازش میدهد: صدا زدن خدا گوش سپردن به صدای او اولی در نماز و دومی در تلاوت قران ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 💌 تمسخر سفیران الهی ممنوع 💌 يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﺍﻱ ﺩﺭﻳﻎ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﺁﻣﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ! 💕💕 همونطور که میدونین این آیه درمورد تکذیب پیامبران نازل شده اما بحث ما اینجاست رسول یعنی کسی که رسالتی انجام میده و پیامی رو منتقل میکنه.. شاید میشه گفت "پیامرسان" در قرآن چند جا از جبرئیل به اسم رسول اسم آورده شده.. پس رسول یعنی پیامرسان.. این آیه درمورد کفاره اما میخوایم یه چیزی هم ما یاد بگیریم.. شاید قرآن برای ما هم نازل شده باشه!!! به طور کلی هر کسی که پیام رو منتقل میکنه میشه بهش گفت رسول اگه کسی پیام الهی رو منتشر و منتقل میکنه بهش میگن رسول حق.. در حدیثی که متن و سندش رو یادم نیست میگه مبلغان دین جانشینان پیغمبر هستند جانشین به معنا عام. یک بچه هم میتونه جانشین پیغمبر و رسول حق باشه.. یک کسی که زیاد چهره ش به این بحث ها نمیخوره هم میتونه جانشین پیامبر باشه.. حالا ببینیم در طول روز چند تا رسول حق رو مسخره میکنیم؟.. شاید کسی از ما کوچکتر باشه وقتی نکته ای بهمون یاد آوری میکنه توجه کنیم نه اینکه مسخره کنیم و بگیم "تو اومدی به من یاد بدی؟" حتی اگه خیلی هم میدونی بچه ت هم که بهت یک نکته رو یادآور شد قبول کن.. بهش توجه کن تمسخر رسولان عام الهی یک ثمره ی بدش اینه که اون رسول دیگه حرف حق رو نمیزنه دیگه عمل پیامرسان و تبلیغی اش رو انجام نمیده.. اصلا به طور کلی همدیگه رو مسخره نکنیم مبادا مشمول این آیه بشیم و روز قیامت حسرت بخوریم..!! ... 💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
💔 به نام خدا #فرمانده_و_دختر_خبرنگار ✨ قسمت ۱ کمتر کسی هست که فیلم «چ» را دیده باشد و #شهید_اصغر
💔 رمان واقعی ✨قسمت ۲ از انگلستان تا كردستان! مريم كاظم‌زاده به اصرار خانواده‌اش براي ادامه تحصيل در سال ۱۳۵۵ به انگلستان سفر مي‌كند و در همان سال‌ها براي ديدار با امام به فرانسه مي‌رود. در سال ۵۷ ، قبل از پيروزي انقلاب به همراه خانواده امام به ايران مي‌آيد و پس از پيروزي انقلاب، به خاطر علاقه به روزنامه‌نگاري در روزنامه انقلاب اسلامي شروع به فعاليت مي‌كند. مریم، خبرنگار، عكاس و گزارشگر روزنامه انقلاب اسلامي مي‌شود و عليرغم مخالفت دست‌اندركاران اين روزنامه، تصميم مي‌گيرد براي تهيه خبر و گزارش، به مناطق ناآرام كردستان سفر كند. به همراه يكي از همكارانش راهي كردستان و در پادگاني مستقر مي‌شوند و همانجا، با دكتر چمران آشنا مي‌شود؛ «سال ۵۸ بود كه بعد از جريانات پاوه به كردستان رفتم. مي‌خواستم با دكتر چمران مصاحبه كنم و از اين جريانات مطلع شوم كه ايشان گفتند فرمانده سپاه، اصغر وصالي است و بهتر است اول با او مصاحبه كني و بعد از او من هم صحبت مي‌كنم...» و همين اتفاق، عامل آشنايي اين خبرنگار جوان با اصغر وصالي مي‌شود. ... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وَ اَسـئَلُڪَ اَن تَجعَـل وَفـٰاتی قَتلاً سَبیلِڪ و از تو خواهـم ڪہ قـرار دهی وفاتم را ؛ ڪشتہ شـدن در راهـت ... عکس به وقت در خون غلتیدن ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🔹از این تصویر غیرت می‌بارد... کودکی است با دست خالی، اسیر بین چند سرباز تا بن دندان مسلح ولی؛ آن که ترسیده سرباز است نه کودک... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روحانی: با افزایش قیمت اجناس به مردم فشار مضاعف وارد نکنید! ما از شما معذرت میخواهیم که با افزایش قیمت اجناس به مردم فشار مضاعف وارد می‌کنیم آقای روحانی، بر ما ببخش! "محمد پاداش" ... 💕 @aah3noghte💕
💔 دلتنگ خنده های توام سیب سرخ من... عکاس می‌شوم، تو بخندی، برای من ...! تشییع شد و آرام گرفت ✍حالا دیگه پیشِ حاجیه! بدون دلهرهء از دست دادنِش... ... 💞 @aah3noghte💞 غیراخلاقیه☝️
💔 زیباترین جوان ایران در سال ۱۳۳۸ را می شناسید؟؟ سال ۳۸ بود و تصویر او به عنوان زیباترین جوان ایرانی، روی جلد مجله های آن زمان چاپ شد... سال ها بعد اما این جوان زیبا به همراه ۷۰ـ ۸۰ نفر از اهالی جنوب شهر که لباس رزمشان، زیرپیراهنی و شلوار کُردی بود، به خرمشهر رفت... و عاقبت به شهادت رسید امروز این مرد است او را مےشناسید؟؟؟ بعد از افطار، در پستی ایشان را معرفی میکنم🙃 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 یه نکته جالب در مورد سردار قاآنی ایشان به احترام حاج قاسم هنوز پشت میز ایشان نمی‌نشینند، بلکه در اتاق ایشان روی صندلی های مدعوین به امور رسیدگی می‌کنند! پژمان ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ای زندگی،تن و توانم همه تو جانی و دلی،ای دل و جانم همه تو🥀 السلام علیک یا انیس النفوس🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 🌻🌿🌻🌿🌻🌿 الهى ! بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت ،نورم ده. گوارای وجودتون،، التماس دعا🙏🌿 🌻🌿🌻🌿🌻🌿
شهید شو 🌷
💔 زیباترین جوان ایران در سال ۱۳۳۸ را می شناسید؟؟ سال ۳۸ بود و تصویر او به عنوان زیباترین جوان ای
💔 جوان زیبای سال ۳۸، فرمانده فدائیان اسلام بود... سید مجتبی و خانواده‌اش بارها از طرف مجاهدین خلق، تهدید به مرگ شده بودند اما لحظه‌ای از عزم خود برای یاری رساندن به جبهه‌ها فروگذار نکرد. سید مجتبی در زمانی که در عملیات ثامن‌الائمه(ع) یا شکست حصر آبادان حضور داشت مورد هدف چندین عملیات تروریستی ناکام از سوی مجاهدین خلق قرار گرفت. بالاخره، بعد از پخش اعلامیه‌هایی که در آن نام سیدمجتبی و چند تن دیگر از بچه‌های فداییان اسلام به نام افرادی که توسط مجاهدین خلق اعدام خواهند شد،‌ ذکر شده بود... عاقبت در آستانه ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۴ شهید سید مجتبی هاشمی، از پشت سر هدف گلوله‌ تیم‌های ترور مجاهدین خلق قرار گرفت و به شهادت رسید. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 چه شد در من نمی دانم فقط دیدم پریشانم فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم ..💔 ای نعم الرفیق من.. ... 💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 💞 سحـ🌙ـر که میشود بالهایم را از طاقچه برمیدارم! لباس دعا می پوشم... شاید اذن اشک دهی و راه آسمان باز شود. دلبــ💞ـرم مرا از من رها می کنی؟ دلم کمی تـــو را می خواهد! ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ما بنده‌‌ی عشقیم و علی بنده‌ نواز است تا کوی علی هست به ‌جنت چه نیاز است؟... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 برای بازدید به مقر لشکر نوزده فجر آمده بودند. فیلم مصاحبه محمد را که چند روز قبل از شهادت ضبط شده بود، پخش کردیم. محمد می گفت: "پاره تن رسول الله همیشه ما را در مصائب یاری کرده است". پس از مکثی کوتاه، ادامه داد: "من هرگاه نام بی بی فاطمه زهرا را بر زبان می آورم، ناخودآگاه از خود بی خود می شوم." عینکش را برداشت و اشک هایش را پاک کرد. با دیدن حالات محمد، حلقه زد و خطاب به محمد، مکرر فرمودند: "بگو، چرا سکوت کردی؟ بگو که ایشان را ملاقات کرده ای" … ثواب اعمال امروز تقدیم به تمامی شهدای زهرائی مخصوصا ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 رهبر انقلاب، شب گذشته: بنده شب و روز به یاد شهید سلیمانی عزیز هستم. اگر دَه سال دیگر هم زنده میماند و بنده زنده میماندم و بنا بود که من مشخّص بکنم، او را در همین جا نگه میداشتم. ۹۹/۲/۲۸ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 فرازی از وصیتنامه شهید محمدرضا تورجی زاده: "خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما. در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا(سلام الله علیها) منور فرما. خدایا کلام آخر ما را (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و (سلام الله علیها) قرار بده. خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم." خواب دیدند محمدرضا را گفتند این همه از مادر خواندی آخر توانستی ببینی؟ گفت همین که در آغوش فرزندش امام زمان جان دادم برایم کافی است.. شهدا هر چه خواستند شد.. برای خدا بودند.. و خدا هم همه ی عالم را پای این عشق گذاشت.. همه ی عالم در اختیار شهداست هر چه بخواهند می شود.. ... 💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی زُل زدم توی چشماش و گفتم: آقا معلم☝️ برا همسرتون درسی ، پیشنهادی ، بحثی نداری؟😌
💔 نشست روبرویم. خندید و گفت:"دیدید آخر به دلتون نشستم!" زبانم بند آمده بود. من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش می دادم ، حالا انگار لال شده بودم. خودش جواب خودش را داد : "رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم. گفتم حالا که بله نمیگید ، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه ، پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم. نشسته بودم گوشه ی رواق که سخنران گفت : "اینجا جاییه که می تونن چیزی رو که خیر نیست ، خیر کنن و بهتون بدن". نظرم عوض شد . دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!" ... حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد . ... 💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_67 دستش را زیر لباس ها می برد، دنبال چیزی می گردد
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 ای کاش آن نیمه شب ۱۵ شعبان۹۰ هم علی در خانه بر سر قرار نیمه شبش می ماند و...😔 گوشه ی چشم ها را با چادرش پاک می کند همه چیز مرتب است، ظرف ها جمع شده و استکان ها برق تمیزی می زند😍 تنها یک جعبه در گوشه ی خلوت اتاق مانده است🙄 چادرش را تا می کند و در کشو می گذارد کنار جعبه می نشیند استین هایش را کمی بالا می زد و دسته ای کاغذ بیرون می اورد😇🙃 نمایشگاهی از نقاشی های کودکانه در مقابل چشمان مادر برپا می شود😍 سر و صدای آن چراغ اتاق مبینا را روشن می کند و دخترک از لا ب لای دو لنگه در یواشکی ، دلداگی مادر را تماشا می کند😢😢 در قوطی باز می شود چند تیکه اسباب بازی قدیمی😍 -علی جون !مادر😞 مبینا گوش هایش را تیز می کند و سرش را کمی از لای در بیرون می آورد😪😢 -چقدر دوست داشتم مثل بقیه بچه های هم سن و سالت اسباب بازی های پسرونه داشته باشی😞 -ادم آهنی، ماشین کنترلی، ... چرا انقدر آرام بودی؟ مگه پسر نبودی؟!😔 کنجکاوی خواهر دل کوچکش را قلقلکی می دهد که باید حرف های مادر با برادر را بشنود😟😯🤔 -یادته ؟اون روز که با لباس خاکی اومدی خونه چقدر حرص خوردم😕 قوطی را بر می دارد تکانی می دهد و عروسک کوچکی را بیرون می آورد -اِ ! چه بامزه اس ، این چیه😅😍 چشمان مادر برقی می زند😍😍 ادامه دارد... -بده ببینم، این اینجا چیکار میکنه؟😍 مادر عروسک را کف دستش میگذارد ☺️ -از دست کارای داداشت😂 از صدای خنده ی آرام اما عمیق مادر مبینا هم خنده اش می گیرد -چرا؟ مگه چیکار کردی؟😅 -چند تا از این عروسک های سرباز داشت ، با بابا که رفته بود زیارت دیده بود هر کس نذری داخل ضریح میندازه ، اونم عروسکشو از جیبش در اورده بود و انداخته بود توی ضریح😂😍 تفنگ را از دست مادر می گیرد و آن را براندازه میکند🔫 -این چیه ؟چراغم داره مامان باطری بده توش بندازم، بده روشنش کنم.😍 و سکوت مادر.... -مامان این شمارو ناراحت میکنه؟😢 -یادچیزی افتادی😢 -برادرت اینو به دوستش داده بود که پسر همسایه از دستش کشید علی تا اعتراض کرده بود اون بی انصاف هلش داده بود زمین😞😔 -خیلی بیخود کرده بود😡 اگه جای اون بودم حسابشو میرسیدم😡😡 ادامه دارد.... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 کسی که به سوی تو راهی شود مسافتش نزدیک است😍 و ان الراحل الیک قریب المسافه فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥روایتگری حاج مهدی سلحشور در محضر رهبر انقلاب از توسل شهید برونسی و راه کار حل مشکلات.... 🙏😔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 💌 قیافه نگیر 💌 ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﻨﻢ ، ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﻦ ﺗﻜﺒّﺮ ﻭﺭﺯﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺭﺳﻮﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﺩﺭﺁﻳﻨﺪ . 💕💕 حقیقت اینه که ما فقیریم و به خدا نیازمند.. خدا هم بی نیازِ بی نیاز کننده.. یک اصلی انگار تو ذهن بعضی از بچه مذهبیا اومده که ما خدا رو عبادت میکنیم ولی ازش چیزی نمیخوایم..! هر جا میریم دست گدایی دل و زبون و اعضای بدنمون رو پیش همه دراز میکنیم اما در خونه ی خدا نه.. برای خدا قیافه میگیری؟! خدا امر کرده حاجت بخوای ازش خدا امر به دعا کرده چرا تکبر میکنی؟.. یک حدیث هست منسوب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله : "خداوند در مورد کسی که بعد از نماز تعقیبات نمی خواند و از خدا چیزی نمی خواهد، به ملائکه اش چنین می فرماید: " ملائکه من، این بنده ی مرا نگاه کنید! امر مرا انجام داد ولی از من حاجتی نخواست. انگار از من بی نیاز است! نمازش را بگیرید و به صورتش بزنید!" پس برای خدا قیافه نگیر... همیشه بخواه.. اگه حاجتت رو بشکل ظاهری هم نداد بازم ولش نکن.. مگه ادم خدا رو ول میکنه؟! در خونه ی خدا همیشه گردنت کج باشه.. دستت دراز باشه.. ما فقیریم به خدا.. هیچی نداریم!! ... 💞 @aah3noghte 💞