eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #سید_پابرهنه۴ طبق معمول با پای برهنه در منطقه راه مےرفت. پرسیدم: "سید!
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۵ ...😳🤔 یکی از دوستان بود که ۱۵ ماه بعد از شهادت سید، شهید شد.🌷 قرار شد او را پائین پای سید دفن کنیم. همین طور که داشتیم زمین را مےکندیم و خاک ها را بالا مےریختیم دیواره ی سید فرو ریخت!!!!🙁 و در یک لحظه فضا را پر کرد...🤗 به بغل دستےام گفتم: "این چه بوییه"؟؟😍🤔 گفت: "فکر کنم از سوراخ قبر شهید میرافضلی باشه"... دستم را از سوراخ داخل قبر کردم!!! دستم خورد به پای سید حمید. درست انگار یک ساعت پیش دفنش کرده باشند. سالم بود و نرم...😔 از آن سوراخ که داخل قبر را کردم، جنازه شهید میرافضلی را دیدم که بعد از #۱۵ماه از شهادتش کاملا بود...😇 🌹شهید سید حمید میرافضلی🌹 ای جوانان و پاکدلان! تقویت کنید دوستی را در قلبتان نورانی کنید قلب خود را با تفکر کنید در آیات نجات بخش قرآن ... نشر این پست، است ۳نقطه 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 جوان17ساله ‌ای که یک هفته پس از جنگ، به جبهه رفت یک روز دوره کلاسیکی جنگ ندید،حتی اورا به لحاظ سن کم،به جبهه اعزام نمی‌کردن و او با ترفندهایی خود را به خیل کربلائیان رساند آن روزها در خطوط مرزی وقتی به میدان مین برخورد می‌کند، هیچ اطلاعاتی ندارد! و باید او معبری در دل میدان فهم خود بزند. بدنبال کسب علم تخریب می‌رود. #سردارشهیدعلیرضاعاصمی #ادامه_دارد... 💕 @aah3noghte💕
💔 پاییز فصلِ آمدنت نبود ! رفت.... تا حجمِ سنگینِ دلتنگی را در پستوهای زمان دفن کند ؛ تا دوباره لبخندی نچندان دور طلوع کند ؛ شاید فصلِ آمدنت برسد ! شاید بشود روی زمستان حساب کرد ،،، #جاویدالاثرشهیدمحمدحسین_مومنی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 بچه ها ما در یک دروه خاصی از تاریخ هستیم! هرکدومتون برید دنبال اینکه بفهمید ماموریت خاصتون در دور
💔 بچه ها! برای امام زمان (عج) جانماز آب نکشیم بچه ها! باید تو سرداب دل خودتون قایم بشید تا بعدا ظاهر بشید بچه ها! بخدا امام زمان آدمه مثل ما داره زندگی میکنه فقط خدا بهش طول عمر داده بچه ها! ما که معرفت به امام زمان نداریم بیا مثل اون چوپونه بشیم اصلا شبا برا امام زمان توی اتاقمون یه پشتی بذاریم یه پتو برا ارباب بذاریم بعدم دو زانو یه گوشه ی اتاق بشینیم بگیم آقا امشب رو بیا اتاق خودم باش بعد روزتم یواشکی مرور کن بکن که چه کارایی کردی که امام زمان دوست داره یادت باشه ها اول امام زمان یاد تو میکنه بعد تو یاد امام زمان می افتی.. .... ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم به قلم شهید مدافع حرم #شهیدسیدطاهاایمانی #قسمت_سی_و_یک امتحانش مجانیه
به قلم شهید مدافع حرم جوجه مواد فروش هنوز از مدرسه زیاد دور نشده بودیم که چشمم به چند تا جوون هجده، نوزده ساله خورد … با همون نگاه اول فهمیدم واسطه مواد دبیرستانی هستن😏 … زدم بغل و بهش گفتم "پیاده شو … رفتیم جلو"😒 … . – هی، شما جوجه مواد فروش ها … .😏 با ژست خاصی اومدن جلو … 😎 + جوجه مواد فروش؟ … با ما بودی خوشگله؟ 😐… – از بچه های جیسون هستید یا وانر ؟😏🤔 … . یه تکانی به خودش داد … با حالت خاصی سرش رو آورد جلو و گفت … به تو چه؟ … .😐😑 جمله اش تمام نشده بود، لگدم رو بلند کردم و کوبیدم وسط سینه اش … نقش زمین شد …😱😱 دومی چاقو کشید🔪 … منم اسلحه رو از سر کمرم کشیدم … .🔫 – هی مرد … هی … آروم باش … خودت رو کنترل کن … ما از بچه های وانر هستیم … .😰😨 همین طور که از پشت، یقه احد محکم توی دستم بود … کشیدمش جلو … تازه متوجهش شدن … "به وانر بگید استنلی بوگان سلام رسوند … گفت اگر ببینم یا بفهمم هر جای این شهر، هر کسی، حتی از یه گروه دیگه … به این احمق مواد فروخته باشه … من همون شب، اول از همه دخل تو رو میارم"…😡😠 سوار ماشین که شدیم، زل زده بود به من … . – به چی زل زدی؟ …🤔 – جمله ای که چند لحظه قبل گفتی … یعنی قصد کشتن من رو نداری؟😳 … . محکم و با عصبانیت بهش چشم غره رفتم … "من هرچی باشم و هر کار کرده باشم تا حالا کسی رو نکشتم … تا مجبور هم نشم نمی کشم … تو هم اگر می خوای صحیح و سالم برگردی و آدم دیگه ای هم آسیب نبینه بهتره هر چی میگم گوش کنی … و الا هیچی رو تضمین نمی کنم… حتی زنده برگشتن تو رو"😏😠 … . بردمش کافه … . – من لیموناد می خورم … تو چی می خوری؟ … یه نگاه بهش انداختم و گفتم … "فکر الکل رو از سرت بیرون کن … هم زیر سن قانونی هستی؛ هم باید تا آخر، کل هوش و حواست پیش من باشه" … 😏 منتظر بودم و به ساعتم نگاه می کردم که سر و کله شون پیدا شد … "ای ول استنلی😉، زمان بندیت عین همیشه عالیه😅…" پاشون رو که گذاشتن داخل، نفسش برید😨 … رنگش شد عین گچ😰 … سرم رو بردم نزدکیش … "به نفعته کنارم بمونی و جم نخوری بچه" …😏 یکی مردونه روی شونه اش زدم و بلند شدم … یکی یکی از در کافه میومدن تو … . – هی بچه ها ببینید کی اینجاست؟ … چطوری مرد؟ … .🤗 یکی از گنگ های موتور سواری بود که با هم ارتباط داشتیم … ... 💕 @aah3noghte💕
💔 در گذر از کوچھ پس ڪوچہ هاے عمـر بہ این بیاندیش اگـر #شهید نشوے میـــــمیرے #نسئل_الله_منازل_الشهدا #آھ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 من همآن راندہ شدھ از درِ غیرم نیست غیر از تو... مــــــرا هیچ خریدار .... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 من ڪجا... باران کجا و راھ بی پایان ڪـجا... #آھ... این دل دل زدن تا منزل جانان ڪـجا؟ هر چه کویت دورتر، دل، تنگــتر... مشتاقتر در طریق عشقــــبازان، مشڪل آسان ڪجا... #شهیدجوادمحمدی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #سید_پابرهنه۵ #بدنی_که_نپوسیده_بود...😳🤔 #حسن_باقری یکی از دوستان #سی
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۱ با محیط معنوی جبهه سازگاری نداشت...😕 پیشانی بند را میکرد و دور سرش می بست.☺️ یک قطار فشنگ روی دوش مےانداخت و به دست، عکس مےگرفت !!!!😐 موقع از جمع جدا مےشد و در محوطه مےچرخید .🚶 یک روز که تنها بود رفتم سراغش و بعد از کمی حال و احوال گفتم: «آقا محسن!! برام سواله که تو برای چی اومدی جبهه؟»🤔 کمی که فکر کرد گفت: «حاجی ! حقیقتش اینه که من همه چیز رو تجربه کردم الا جبهه! 😌 هر بگی انجام دادم. الان هم اینجام چون عاشق « » و « »و « »....😃😅 😳چشمام از تعجب گرد شده بود . همه جور نیتی برای ورود به جبهه دیده بودم جز «آرتیست بازی»!☹️ ....عکس هایش را که گرفت از محیط جبهه خسته شد و گفت :«میخوام برگردم»!☺️ ... ۳نقطه 💕 @aah3noghte💕