فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ رهبر انقلاب حفظهالله:
⚫️ شهید حججی عزیز، حجت خداوند درمقابل چشم همگان شد.
🗓 18 مرداد به مناسبت چهارمین سالگرد #شهید_حججی و روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم روزای زیادی بود که از هیئت ها دور بودیم و جایی رو نداشتیم بریم اما
💔
#دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم
شنیدم قیامت انقدر می بخشی که نوبت به حضرت پدر نمیرسه ...
آبرو دار !!! آبرو داری کن ....
دلم کویر بی ریاست # پروندمم پر گناست
خوبه که پرونده ی من # هم رنگ اون خال سیاست#
گل اگه بی خار باشه # چیده و پژمرده میشه#
تو گلی و خار بدم # ی روز به دردت میخورم#
ای آقاجون نکن ردم # ی روز به دردت میخورم#
✍به روایتِ #شهید_حسن_عبدالله_زاده
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےپیگردالهےدارد؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸
به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هفتاد_و_دو راوی: مادر شهید کفش کتان
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هفتاد_و_سه راوی: مادر شهید بهبودی نسبی روزها و ماه ها می گذشت و محمدحسین از زخم حنجره، جراحت پا و مصدومیت شیمیایی، کم کم رهایی پیدا کرده بود. هر زمان به مرخصی می آمد، امکان نداشت که به گلزار شهدا سر نزند. یک روز به همراه برادرش، محمدهادی، توی حیاط خلوت خانه ی پدری، زیر درخت توت نشسته و گرم صحبت بودند. برادرش گفت :«محمدحسین دیگر بس است، چقدر به جبهه می روی؟ الان نزدیک چهارسال است که داری می جنگی. فکر نمی کنی که وظیفه ات را انجام دادی و حالا باید به زندگی ات برسی؟» گفت :«داداش! این را بدان تا زمانی که جنگ هست، من در جبهه ها می مانم و این جنگ تمام نمی شود، مگر آنکه عده ای که خالصانه توی جبهه ها جنگیده اند به شهادت برسند. هیچ پاداشی جز شهادت نمی تواند پاسخگوی ازخودگذشتگی و فداکاری این بچه ها باشد. داداش! خواهش می کنم در این باره دیگر صحبت نکن!» مرخصی اش تمام شد و دوباره راهی جبهه شد. زمستان بود و هوا خیلی سرد، اما دلگرمی خانه و خانواده ، در کنار من نبود. گاهی اوقات دلم را با خیالپردازی های قشنگ آرام می کردم : خدایا! می شود به زودی این جنگ پایان یابد و پسرم به خانه برگردد؟ برایش آستینی بالا بزنیم و سختی های زندگی را برایش شیرین کنیم، اما غافل از اینکه محمدحسین زمینی نبود.... او اصلا به این چیزها فکر نمی کرد. از دیدگاه او شیرینی و زیبایی دنیا در رسیدن به محبوب حقیقی بود. چیزی نگذشت که رویا های قشنگم با خبری ناگوار به کابوس تبدیل شد. محمدحسین دوباره از ناحیه ی پا مجروح شد و به کرمان برگشت. هر چه این اتفاق ها برای او می افتاد، مهر و محبت او در دل من عمیق تر می شد. وقتی او را روی تخت بیمارستان دیدم، هیچ اثری از ناله و ناراحتی در چهره اش نمایان نبود. گفت : من به زودی به خانه بر می گردم.» نگاهی به پایش انداختم، خبری از بهبودی نبود، اما مجبور بودم که باور کنم خوب است و به زودی به خانه می اید. گفت :«مادرجان! فکر نمی کنی دیگر بس است؟» آهی کشید و گفت :«بله! دیگر بس است.» این حرفش بیشتر ته دلم را خالی کرد. چند روزی در بیمارستان ماند و بعد بدون اینکه مرخصش کنند به خانه آمد و چیزی نگذشت که با دوستانش به منطقه برگشت، در حالی که هنوز سلامتی اش را به دست نیاورده بود. ماجرای جراحت ها و عروج بی صبرانه اش را دوستان و همرزمانش بهتر از من می گویند.... #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 #فقطفرواردکنید #کپےپیگردالهےدارد
💔
#قرار_عاشقی
آقا جان
اجازه هست
براے جدتون
اشڪ بریزیم...؟💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 فرق من و تو میدونی چیه؟ تو براے ارباب قطره ے خون دادی و من نگران از اینڪه قطره های اشڪم این محر
💔
رفیق شهیدم
دعا کن
لباس سیاه ارباب
تنها یک پوشش سیاهی بر تن نباشد
و با پوشیدنش
ادب حضور در محضر ارباب و ائمه علیه السلام را درک کنیم...
الحمدلله یه بار دیگه محرّمت رو دیدم
الحمدلله که به آرزوم رسیدم...
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
و اما من
هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی ڪنم،
که تکلیف خود را از حسین می پرسم.
و من حسین را نه فقط برای خلافت،
که برای هدایت می خواهم...
و من،
حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم،
که دنیای خود را برای حسین می خواهم.
آیا بعد از حسین ڪسی را می شناسی
که من جانم را فدایش ڪنم...؟
📚 نامیرا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آھ ما را غم حسین بس.... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#آھ...
سلام بر ارباب جان
سلام بر محرّم ارباب
#آھ_ارباب...
#آھ_یازینب...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"
و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد.
#شهید_حامد_جوانی
#ماه_محرم
#آھ_ارباب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آقاجونم🌱 دلمان را به دل هر کس و ناکس دادیم شهر اینگونه به دوری شما منجر شد #سه_شنبه_های_جمک
💔
مهدی جان
نذر ڪردم تا بیایے
هر چہ دارم مال تو
چشم هاے خستہ ے
پر انتظارم مال تو
یڪ دل دیوانہ دارم
با هزاران آرزو
آرزویم هیچ،
قلـب بیقرارم مال تو
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقّحضرتزینب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴