eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی💕 موقع ازدواج و خواستگاری ڪوتاه صحبت ڪردیم ! ایشون فقط گفت: من همسنگر میخوام.💪
💔 حس التماس داشتم.... گفتم «امین تو می‌دانی من چقدر به تو وابسته‌ام. تو می‌دانی نفسم به نفس تو بند است...» گفت «آره می‌دانم» گفتم «پس چرا برای رفتن اصرار می‌کنی؟» صدایش آرام‌تر شده بود، انگار که بخواهد مرا آرام کند. گفت «زهرا جان من به سه دلیل می‌روم. دلیل اولم خود خانم حضرت زینب (س)‌ است. دوست ندارم یک‌بار دیگر آنجا محاصره شود. ما چطور ادعا کنیم مسلمان و شیعه‌ایم؟ دوم اینکه به خاطر شیعیان آنجا، مگر ما ادعای شیعه‌ بودن نداریم؟ شیعه که حد و مرز نمی‌شناسد. سوم هم اینکه اگر ما نرویم آنها به اینجا می‌آیند. زهرا؛ اگر ما نرویم و آنها به اینجا بیایند چه کسی از مملکت ما دفاع می‌کند؟» همسر تاریخ شهادت٧/٣۰ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 شب چهلم حاج قاسم بود. دیدم که در یک سالن بزرگ قرار دارم. به من گفتند سخنرانها را تا بالای سکو مشایعت کن. سخنران دوم می خواست بالای سکو برود که با تعجب دیدم حاج قاسم سلیمانی است!؟ گفتم : حاجی مگه شما شهید نشدی؟ گفت: بله گفتم: راستی چی شد؟ چطور شهید شدید؟ گفتند: توی ماشین که بودم یک نفر گل بسیار خوش بویی را مقابل من قرار داد و دیگر چیزی نفهمیدم. بلافاصله به نجف و خدمت امیر المومنین علیه السلام رفتم. از آن روز هم آنجا هستم و بعد از این جلسه هم خدمت آقا بر می گردم. گفتم: حاجی ما میتونیم شهید بشیم؟ گفت: دست خودته. گفتم: حاجی، اون طرف چه خبره؟ چیکار کنیم؟ عجله داشت. گفت: سه دقیقه در قیامت رو خوندی؟ همه اش همون جوره. این را گفت و رفت... پ.ن: یکی از فرماندهان سپاه تماس گرفت و گفت یکی از دوستان مومن ما چنین خوابی دیده. تماس گرفت و او ماجرا را تعریف کردند... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 محبوبم! سحرگاهان بوی گندم در نان و بوی شما در گل‌هاست و تنهایی در کوچه‌های شهر قدم می‌زند. 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 روزهایمان به شب می رسد با یادت کاش لحظه لحظه زندگیمان مخصوصا از جان دادن تا قیامت به حالمان نظر کنی.... ... 💕 @aah3noghte💕 جهت کپی هشتک دلشکسته ادمین پاک شود
💔 💞 میگفت: من اعتقاد دارم كه خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی كه در راہ او تحمل كردہ است پاداش میدهد . ✍ شرمنده ایم خدایا که در راه تو درد و رنجی نکشیدیم و کنج عافیت را برگزیدیم به دستهای خالی ما رحم کن 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 جهت کپی هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
💔 جسم و روح و هستی خود را مقابل خداوند قرار بده... 👆👆👆 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 بر کشتی نجات خدا، ناخدا، حسین! راز به هم تنیدن دلهای ما، حسین ... #صلےالله‌‌علیڪ‌یااباعبدالله
💔 ‌اگر میخواهی عاشق چیزی بشوی، با عمل و رفتار عاشق شو! اگر میخواهی عاشقِ حسین (ع) بشوی، هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو: صلی الله علیک یا اباعبدالله... بگو: حسین جانم میخواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو بشوم تا به تو عارف بشوم... عادت میتواند عشق را در وجود انسان بیاورد. ... 💕 @aah3noghte💕
04_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
10.29M
💔 🔈 شرح و بررسی کتاب 🔇 جلسه چهارم دو دسته هستند که ازشون مو را از ماست میکشند 👌 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 به نام خدا چه قدر سخت است که نتوانی حرف دلت را به کسی بزنی. خدایا گاهی اوقات از این شرایط می ترسم؛ می ترسم که به همین منوال عمرم طی شود و من حسرت به دل... خدایا تو خود خوب می دانی که همه اعضا و جوارح من با مهر تو آمیخته است. از هنگامی که چشم بر این سرای تو باز کردم برق بودنت تو را در چشم دلم احساس کردم. و زمانی که به نغمه های دلنواز اذان را در گوشم جاری شد به گمانم تمام ذرات وجودم به یک باره تسلیم عشق تو شد. و اما نمی دانم چه شد که الان این دل به بند مادیات دنیایی اسیر گشته؟   خدا یا اگر عاشقم می کنی تنها مرا اسیر عشق خودت کن که تشنه وصل تو باشم و عشق نا متجانس دنیوی را از نهادم بردار و بر دلم عشق محبانت را هک کن تا به نشان گمراهی دل نمیرم.   در همه حال وجود بی مقدارم را در حمایت خود قرار دادی.   و روزهایی که در این دنیا در خلوت تنهایی به سر می بردم تنها فانوس کوچه تنهای و خانه دلتنگی هایم بودی.   خدایا تو خود به من آموختی که چگونه با عشق به دیدارت روزهارا با امید زندگی را سپری کنم.   خدا یا تو درهای معرفت شناخت خودت را برویم باز کن و زنجیر های هوی و هوس را از پاهایم بگسل ؛ چرا که مشتاق حرکت به سوی تو شدم اَللّهُمَ‏ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ خدایا دلم گرفته... خدایا شهادت را نصیبم کن نصیب این بنده عاشق و گنهکارت 🖤 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 بیا دست به آسمان ببریم و کمی دعا کنیم؛ برای آرزوهایی که داریم، برای حالِ خوبی که آرزو داریم و برای دردهایی که برای کشیدنشان طاقتی نداریم! بیا دعا کنیم که آسمانِ دلِ این مردم، میزبانِ رنگین کمانِ همدلی شود و لب‌هایشان همیشه بخندد، پروانه‌های اعتماد، روی گل‌های دوستی بنشینند و درختانِ تحول، جوانه بزنند. دعا کنیم که آدم‌ها هر روز مهربان‌تر شوند و در مقابل تفاوت‌های هم، صبورتر... بیا برای حالِ خوبِ جهانمان کمی دعا کنیم که خدا آماده است برای شنیدن، جهان آماده است برای تغییر و انرژی‌های خوب، آماده‌اند برای معجزه. ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هشتاد_و_نهم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے علـــے روِے پلــه ے اول منبــر ایست
💔 ✨ نویســـنده: ارودگاه یاران علی به صورت کندویی در آمده است. از جمعیت موج می‌زند. سربازان بسیج شده اند. صدای چکاچک سلاح ها بلند است. گام ها می خزند و سم ها می خرامند. انبوه آذوقه و سلاح های در پی هم رسند. دوباره روزهای پیش از جنگ صفین تداعی می شود. شور و و دیگری بر سپاه علی حاکم شده، على مصمم است که این بار در جنگ با معاویه تعجیل کند. مردانش کمتر از قبلند. آن هایی که در صفین با ادامه ی جنگ مخالفت ورزیده بودند و علی را به حکمیت مجبور ساختند، مردانی بودند مؤمن و اغلب قاری قرآن. پیشانی هایشان از فرط سجده پینه بسته بود. در دین، پیشکسوت و به تقوی و ایمان شهره بودند. اما چه باعث شده که آنان از حضور در کنار على طفره بروند؟در حالی که آنها هنوز هم دشمن معاویه هستند و بیعت خود را با علی نشکسته اند. علی دلش می خواهد با آنها اتمام حجت کند. گمراهی شان را نمی تواند تحمل کند. آخرین تیر ترکش علی به سوی آنها نامه ای است محبت آمیز که دست از لجاجت بردارند و به سوی او بازگردند: بسم الله الرحمن الرحیم. از بنده ی خدا على امير المؤمنین به زید بن حصین و عبدالله بن وهب و مردانی که با آنان هستند. دو نفری که به عنوان حکَـم انتخاب کردید، کتاب خدا را پشت سر نهادند و بدون داشتن هدایتی از سوی خدا، هوا و هوس خود را پیروی کردند. نه به سنت عمل کردند و نه حُکمی از قرآن را به اجرا در آوردند. در نتیجه خدا و پیامبرش و مؤمنان از آنان بیزار شدند. وقتی این نامه به شما رسید بیایید، زیرا قصد ما حرکت به سوی دشمنان و پیمان شکنان شام است و ما بر مهمان نخستین وضعیتی هستیم که بودیم. والسلام. می گویند چهارهزار قاری قرآن و عابد و مسلمان در منطقه ای به نام به هم پیوسته بودند. تعصب ذهنی، همه را کور ساخته و تنگی افق دید، آنان را از تشخیص میان هدایت و گمراهی، عاجز ساخته است. طولانی و قرائت قرآن در طول شبانه روز، سودی به حالشان ندارد. آن ها بهره ای از مضمون و مفهوم قرآن نگرفته اند. وقتی نامه ی امام به دستشان می رسد، آن را می خوانند و به این نتیجه می رسند که با علی همکاری نکنند و به او پاسخ منفی می دهند. علی که از آنان ناامید شده است، آن ها را به حال خود رها می کند. او حاضر نیست هیچ کس را به زور و اجبار راهی جنگ و اطاعت از رای خود کند‌ به ابن عباس، فرماندارش در بصره نامه می نویسد تا از مردم بصره برای پیوستن به سپاه کوفه کمک بگیرد. ... اما بعد! ما به اردوگاه خود در نخيله رفته ایم. تصمیم داریم به جنگ دشمن خود و خدا برویم. پس با مردم بصره حرکت کن و به ما بپیوند. ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_نود نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے ارودگاه یاران علی به صورت کندویی در آمده است
💔 ✨ نویســـنده: اما مردم بصره که بیش از 60 هزار مرد جنگی دارند، از یاری علی سر باز می زنند و تنها سه هزار نفر از آنان راهی نخيله می شوند. على آن چنان که امیدوار بود، افراد یک نبرد تعیین کننده برایش فراهم نشده است. از سویی خوارج در نهروان اردو زده اند و حاضر به همراهی نیستند. تفرقه ای که در صفین حاصل شد، هنوز پا برجاست. چه باید می کرد على؟ چگونه باید مخالفان را به صف سپاهیان خود فرا می خواند؟ چه می گویند آنان؟ حرف حسابشان چیست و چرا دست از لجاجت برنمی دارند؟ همين پرسش را على، روزی از عده ای از آنان می‌پرسد. می‌گوید: مگر شما آن روز در صفین مرا مجبور به قبول حکمیت نکردید؟ حالا چرا مرا به خاطر پذیرش حکمیت گناهکار می شناسید؟ آنان پاسخ می دهند: ما آن روز اشتباه و گناهی بزرگ انجام دادیم؛ نباید حکمیت را می پذیرفتیم و با معاویه می جنگیدیم، اما از گناه خود توبه کردیم و حال تو نیز باید توبه کنی. از آن پس آزار و اذیت های این قشر شروع می شود. هر روز به مسجد می آیند و شعار می دهند: لا حکم الا للله و امام پاسخ می دهد: "سخن حقی را بر زبان می آورند اما هدف باطلی را دنبال می کنند." آنان درصدد هستند که نظم شهر و وحدت بین مردم را آسیب پذیر کنند. یک روز على خطاب به آنها می گوید: "اعتراض و خواست های نابجایی دارید. هر روز به مسجد می آیید و اسباب تفرقه را فراهم می سازید؛ اما این را بدانید که شما را از ورود به مسجد باز نمی دارم، حقوق شما را از بیت المال قطع نمی کنم، از شهر بیرونتان نمی افکنم و تا وقتی بر علیه من، وارد جنگ نشده و سلاح به دست نگرفته اید، با شما نمیجنگم." اما آنان دست از علی بر نمی دارند؛ پیوسته آزارش می دهند، در خانه، در راه در مسجد و در هر جایی که علی را می بینند، با عیب جویی، با طعنه و دادن شعار با او مقابله می کنند. اما علی با خونسردی با آنان برخورد می کند. شکیبایی در پیش گرفته تا این که آن ها کم کم از شهر خارج می شوند. در نهروان تجمع می کنند. شمشیرهایشان را برای جنگ با علی مهیا می سازند. و اینک که على آماده ی جنگ با معاویه شده است و خوارج را به خود رها ساخته، پیکی را به نزدشان می فرستد تا برای آخرین بار را به سوی خود دعوت کند، اما آنان پیک امام را به قتل می رسانند. ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
💔 شهید سجاد طاهر نیا از اهالی خطه سرسبز گیلان و شهر رشت در تاریخ ۲۳ مرداد ماه سال ۱۳۶۴ در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. پدرش پاسدار بود و مادرش در تربیت دینی او اهتمام کامل داشت. سجاد طاهری نیا پس از گذراندن دوره تحصیلات متوسطه و در سن ۱۸ سالگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و قدم در راهی نهاد که پدرش در آن جوانی را سپری کرده بود. با شدت گرفتن درگیری ها در عراق و سوریه سجاد طاهر نیا تصمیم گرفت به سوریه برود و از حرم اهل بیت و اسلام ناب محمدی که در معرض خطر تعرض تروریست های تکفیری قرار گرفته اند دفاع کند و برای اعزام به سوریه تلاش های فراوانی داشت. بالاخره پس از تلاش های فراوان موفق به کسب اجازه فرماندهان سپاه برای اعزام شد اما از آن جایی که تولد فرزند شهید نزدیک بود، فرمانده سپاه گیلان نام سجاد طاهری نیا را از کاروان اعزامی حذف کرد. شهید سجاد طاهری نیا در کنار سایر مدافعین حرم در شهر حلب حاضر شد و جان شیرینش را در دفاع از حرم بی بی زینب فدا کرد، سجاد طاهری نیا در مراسم تشییع شهید روح الله نوزاد به گونه ای غریب عزاداری می کرد و گویی حاجتش را با وساطت او از صاحب شهادت گرفت. تاریخ شهادت٨/١ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 وطن پرستو بهار است و اگر بهار، مهاجر است از پرستو مخواه كه بماند.. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ای شهدا شما که در جَلوتِ دوست، خلوت انس یافته‌اید؛ دستی بر دل های مُرده ما بکشید شاید به حرمت عندربهم‌یرزقون شما ما نیز زنده شدیم ... 💕 @aah3noghte💕 جهت کپی، هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
‌ فراق یار چه دارد بیان زبان بشر؟! که این حدیث نشاید مگر به دیده‌ی تر ... 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 امام حسین علیه السلام فرمودند: مبادا از کسانی باشی که.....☝️ ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 با نام جهادی سید ابراهیم تاریخ تولد: ۱۹شهریور۱۳۶۵/خوزستان، شوشتر تاریخ شهادت: ۱آبان۱۳۹۴/حلب سوریه متأهل دارای دو فرزند   پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند؛ ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید. ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند. نتیجه ازدواج ایشان دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است. او در سال ۹۲، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد سرانجام هنگام درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت. تاریخ شهادت٨/١ ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 آقای امام رضا ما دلمون به همین یاد شدنا تو حرمت خوشه و الا ما که چارساله لیاقت نداریم ببینیمت...💚 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ♥️ من براےشھادت‌اصرارنمیڪنم آنقدرڪارمیڪنم‌ڪھ‌لایق‌شھادت‌بشوم وخدامن‌رابخـــرد🍃🌸! 🌱 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 می‌دانی یادت شده تکیه‌گاه روز و شبم؟ چه خوش گفت نیما یوشیج: "یاد بعضی نفرات روشنم می‌دارد قوتم می‌بخشد" بےشک یاد تو نیز چنین است 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 جهت کپی، هشتک دلشکسته ادمین حذف شود
💔 💞 راز عاشقی حسین فرازی از دعای عرفه 💖 ... 💕 @aah3noghte💕