#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_فاطمی
#سیره_خانوادگی
#زندگی_مشترک
#ساده_زیستی
🌷 تحمّل سختیهای زندگی
💠 جابر بن عبدالله انصارى گوید:
🌿 روزى رسول به سوى خانه فاطمه رفت و من هم با او همراه بودم، پس هنگامى كه به درِ خانه رسیدیم رسول خدا در زد و فرمود: السّلام علیكم.
فاطمه گفت: علیك السّلام، اى رسول خدا!
سؤال فرمود: داخل شوم؟
پاسخ داد: داخل شوید اى رسول خدا.
پیامبر فرمود: آیا با این شخصى كه همراه من است داخل شوم؟
فاطمه گفت: اى رسول خدا! من مقنعه اى بر سر ندارم.
پیامبر فرمود: گوشه ملافه - یا روپوش- خود را مقنعه قرار بده و سرت را بپوشان.
هنگامى كه فاطمه چنان كرد، پیامبر مجدداً سلام كرده اجازه ورود خواست و فاطمه گفت:
اى رسول خدا! داخل شوید.
پیامبر گفت: بله، آیا داخل شوم با كسى كه همراه من است؟
فاطمه گفت: بله.
جابر مى گوید: رسول خدا و من داخل شدیم و در این حال متوجه شدم كه چهره فاطمه زرد است.
رسول خدا فرمود: چرا صورتت رنگ پریده و زرد است؟
فاطمه گفت: اى رسول خدا! از گرسنگى.
سپس پیامبر خدا دعا نموده و فرمود: اى خدایى كه گرسنگان را سیر مى كنى و افتادگان را دستگیرى مى نمایى، فاطمه را سیر نما.
جابر مى گوید، به خداوند سوگند با این دعا خون در چهره فاطمه علیهاالسلام چنان جریان یافت كه صورتش قرمز و گلگون گردید و بعد از آن روز هرگز گرسنه نشد.
📚 [زندگانى حضرت زهرا سلام الله علیها، ترجمه بحارالأنوار، ص 336]
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_فاطمی
#سیره_خانوادگی
#زندگی_مشترک
#ساده_زیستی
🌷 ساده زیستی فاطمه به روایت بلال
💠 أنَس بن مالک به نقل از بلال حبشی اذان گوی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله حکایت کند:
🌿 روزی عبورم بر خانه حضرت زهرا افتاد، دیدم که آن مخدّره مشغول دستاس و چرخانیدن سنگ آسیاب برای تهیّه آرد می باشد، در حالی که حسین علیه السلام در کنارش گریان بود.
عرض کردم: ای فاطمه! کدام برایت بهتر است: یا من دستاس را به چرخانم یا حسین را نگهداری نمایم تا آرام و ساکت شود.
حضرت زهرا فرمود: ای بلال! من بهتر می توانم فرزندم را آرام کنم؛ پس من دستاس را گرفتم و مقدار آردی که حضرت می خواست، برایش تهیّه نمودم.
سپس حضور مبارک رسول اللّه رسیدم، حضرت فرمود: چرا امروز اذان نگفتی؟
عرض کردم: یا رسول اللّه! به منزل فاطمه عبور کردم، او را دیدم که مشغول تهیّه آرد می باشد، من او را کمک کردم.
حضرت رسول فرمود: چون برای فاطمه دلسوزی کردی و او را ترحّم و کمک نمودی، از خداوند می خواهم که تو را کمک نماید.
📚 [احقاق الحقّ: ج 25، ص 272]
🆔@ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#سیدحسین_علم_الهدی
#ساده_زیستی
#مدیریت_انقلابی
#کمک_به_محرومین
🌷 فرماندهی کوخ نشین
🌿 رفت سفارش چندین سیخ کباب داد. من تعجّب کردم، که چطور ایشان خرج اضافی میکند؟ کبابها را گرفت و حرکت کردیم. به یکی از مناطق مستضعف نشین رفتیم و سیّدحسین درِ چهار یا پنج خانه را زد. هر کدام در را نیمه باز میکردند، ایشان کباب و نان را به آنها میداد و بدون اینکه کسی را ببیند در را میبست. بالاخره فقط دو تا از کبابها باقی ماند. ظهر به منزل ایشان رفتیم و مادرش با شادی به استقبال سیّدحسین آمد. سیدحسین سفره را باز کرد و به من گفت: «باید کبابها را بخوری.» هر قدر اصرار کردم، ایشان از کبابها نخورد و غذای آن روزش تنها مقداری نان و سبزی بود.
🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#سیدحسین_علم_الهدی
#ساده_زیستی
#کمک_به_محرومین
🌷 یاور مستضعفین
🌿 هر هفته حداقل یک شب برای کمک به مردم مناطق محروم شهر، به آن جا میرفت و غذا و وسایلی را که از طریق دانشجویان یا مردم جمع کرده بود، بین مستمندان توزیع میکرد. شبی ساعت یک و دو نیمه شب با لباس خاکی به خانه آمد، در حالی که اشک در چشمش حلقه میزد از وضعیت خانوادههای مستضعف تعریف میکرد.
🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#سیدحسین_علم_الهدی
#ساده_زیستی
#مدیریت_انقلابی
#تواضع
🌷 ساده زیست و متواضع
1️⃣ در آن زمان ماشینهایی در اختیار نهادهای انقلابی بود، امّا حسین از آن ماشینها استفاده نمیکرد و با پولی که قرض کرده بود، یک دستگاه موتور گازی خریده بود و در گرمایِ تابستان اهواز با همان موتور گازی به جلسه فرماندهان، رادیو اهواز، کلاسها و...میرفت.
2️⃣ همیشه لباسهای بسیار ساده میپوشید و رفتاری بسیار متواضعانه داشت.
🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#سیدحسین_علم_الهدی
#ساده_زیستی
#مدیریت_انقلابی
#کمک_به_محرومین
🌷 غمخوار محرومین
🌿 هوای اهواز بسیار گرم بود. کولر گازی خریده بودیم، اما حسین هر شب در پشت بام میخوابید.میگفت: «مگر همهی مردم کولر دارند که من زیر کولر بخوابم.»
🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#زندگی_به_سبک_رهبر
#امام_خامنه_ای
#ساده_زیستی
#مبارزه_با_تبعیض
🌺 پزشک خصوصی یا ...
🍀 روزی در حسینه جماران منبر رفتم و خاطراتی از زندگی مقام معظّم رهبری بیان کردم. بعد از سخنرانی، شخصی که خود را پزشک معرفی میکرد به من مراجعه کرد و گفت: اجازه بدهید من هم یک خاطره برای شما بگویم.
روزی در مطب بیمارستان نشسته بودم، بیماران را ویزیت میکردم که خانم بسیار محجّبهای به همراه فرزندش به عنوان بیمار به من مراجعه کردند. پس از معاینه، قیافه فرزند مرا به فکر فرو برد، چون به مقام معظّم رهبری شباهت فراوانی داشت. از مادر آن نوجوان سئوال کردم که آیا شما با آیت الله خامنهای نسبتی دارید؟
گفت: بله، من همسر ایشان هستم.
تعجّب وجودم را فرا گرفت، به خانم مقام معظّم رهبری عرض کردم: «مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟»
ایشان گفتند: «خیر، آقا چنین کاری را اجازه نمیدهند و میگویند شما باید مانند سایر مردم، به بیمارستان مراجعه کنید»
زمانی که رفتند. من دیگر نتوانستم به کارم ادامه بدهم. سرم را روی میز گذاشتم و بسیار گریه کردم.
من این خاطره را از زبان آن پزشک شنیدم. تمام مشخّصات وی را به یاد دارم. امّا با این حال از عالم بزرگواری هم پرسیدم، ایشان نیز موضوع را تأیید فرمودند.
✍️ حجتالاسلام احدی، یکی از اساتید حوزه علمیه قم
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#زندگی_به_سبک_رهبر
#امام_خامنه_ای
#زهد
#ساده_زیستی
🌺 تقدیم هدایای ریاست جمهوری به موزه
🍀 مقام معظّم رهبری - در زمان ریاست جمهوری - سفرهای خارجی زیادی داشتند. در این سفرها هدایای زیادی به شخص ایشان میدادند.
حتی در سفری که به یوگسلاوی داشتند، کلید طلایی کشور را به آقا دادند، ولی مقام معظّم رهبری در هیچ یک از این هدایا تصرف نکردند و بعد از پایان دوره ریاست جمهوری، دستور فرمودند: «هدایا را در موزه نگه دارند و همه آنها را متعلّق به کشور بدانند.»
📚 حجتالاسلام علی ابوترابی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه قم
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#حجت_الاسلام_فضل_الله_محلاتی
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 از سر ما هم زیاد بود
🌿 آمده بود خط مقدم. ظهر، همان نان و پنیر را که نهارمان بود خورد. گفتیم: «حاج آقا ببخشید اگر پذیرایی اینطوری بود.» اینطور جواب دادند: «از سر ما هم زیاد بود.»
🌸✨ یاد و خاطره عالِم مبارز، شهید حجت الاسلام فضل الله محلاتی را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#زندگی_به_سبک_رهبر
#امام_خامنه_ای
#ازدواج_آسان
#ساده_زیستی
🌺 سادگی و صفای ازدواج
🍀 چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیت الله خامنهای از دختر بنده، خدمت مقام معظّم رهبری رسیدم. ایشان فرمودند: آقای دکتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند میشویم.
عرض کردم: چطور؟
فرمودند: آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهراً یکدیگر را پسندیده اند و در گفت و گو به نتیجه رسیده اند. حالا نظر شما چیست؟
عرض کردم: آقا اختیار ما هم دست شماست!
آقا فرمودند: «شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است. تمام زندگی ما غیر از کتاب هایم، یک وانت لوازم کهنه است. خانه ما هم دو اطاق اندرونی دارد و یک اطاق بیرونی که مسئولان میآیند و با من دیدار میکنند. من پولی برای خرید خانه ندارم. خانهای اجاره کرده ایم که قرار است. در یک طبقه آن آقا مصطفی و در طبقه دیگر آقا مجتبی زندگی کنند. ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نکرده اید. آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟!»
زیبایی و دقت سخن رهبر معظّم انقلاب برای من بسیار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد.
✍️ غلامعلی حداد عادل، نماینده وقت مردم تهران در مجلس شورای اسلامی
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمد_بروجردی
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
#ساده_زیستی
🌷 یاد باد آن روزگاران، یاد باد
1️⃣ با موتور گازی میآمد کمیته. سر و کلهاش که پیدا میشد، تیکه بود که بارش میکردند.
2️⃣ درآمد خوبی داشت، امّا باز هم برای خرج روزانهاش محتاج بود. علت آن هم این بود که همهی پولهایی را که در میآورد، در راه خیر و مبارزهی با شاه به مصرف میرساند. همهی دارایی اش، یک تخته فرش بود که آن را هم فروخت.میگفت: « چون احساس کردم یک چیز اضافیه و من هم به اون نیاز ندارم. اگر هم نیاز داشته باشم کسانی هستند که بیشتر از من به این فرش نیاز دارن.»
🌸✨ فرماندهی کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#زندگی_به_سبک_رهبر
#امام_خامنه_ای
#زندگی_مشترک
#ساده_زیستی
🌺 ساده زیستی
🍀 وظیفه خود میدانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیت الله خامنهای مطّلع هستم.
در خانه مقام معظّم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سرسفره نیست.
خانواده ایشان روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش - که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود - اذیت میشدم از آنجا برخاستم و به موکت پناه بردم.
✍️ حجتالاسلام سید احمد خمینی رحمة الله علیه
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمد_بروجردی
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
#ساده_زیستی
🌷 دیدند دام پنهان، از دانه دل بریدند ...
1️⃣ وقتی با خانوادهی بروجردی برای دیدن خانه رفتیم، بروجردی گفت: «صلاح نیست ما در این نقطه از شهر زندگی کنیم، ما باید به جایی بریم که مناسب حال ما باشه. بالای شهر هم بمونه برای بالاشهرنشینها!»
2️⃣ بروجردی توی یک اتاق به همراه زن و بچه هاش زندگی میکرد. چهار انسان؛ بدون هیچ گونه امکاناتی! تا جایی که حتی زیر انداز درست و حسابی هم نداشتند که زیرشان بندازند.
🌸✨ فرماندهی کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمد_بروجردی
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
#ساده_زیستی
🌷 مدیری از جنس مردم
1️⃣ میگویم: «کسی نیست بیاید سر پست؟» میگوید: «کجا؟» توی تاریکی برگهی نگهبانی را پر میکنم؛ «اسمت چیه؟» میگوید: «بنویس محمّد!»
2️⃣ نیروها در محاصره افتاده بودند. حاجی دستور داد که فوراً چند نفر، امکانات لازم را به بچهها برسانند. کار مشکل بود و راه سخت. «حاجی» خودش هم با اینکه چند بار تصادف کرده بود اما یک ظرف آب دست گرفته بود و به سرعت میآمد.
3️⃣ کنارشان نشست و با آنها غذا خورد و مدتی هم با آنها گپ زد. وقتی رفت همه شیفتهی او شده بودند. از یکدیگر میپرسیدند: «این آقا کی بود؟» وقتی که شنیدند فرماندهی سپاه غرب کشور، آقای بروجردی است، همه تعجب کرده بودند.
🌸✨ فرماندهی کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمد_بروجردی
#مدیریت_انقلابی
#تواضع
#ساده_زیستی
🌷 دو خط، اما یک دنیا درس
🌿 بعد از عملیات، آمده بود توی مسجد، برای نماز مغرب. خسته بود، خوابش برده بود. یکی آمده بود، با پا زده بود به پهلوش. گفته بود: «عمو! بلند شو. مسجد که جای خواب نیست. بلند شو!» بگو یه یک اخم کرده بود؛ نکرده بود.
🌸✨ فرماندهی کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدابراهیم_همت
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 اول نیروها بعد، رییس و مدیر !!!
🌿 یک بار در پادگان دو کوهه، بین نیروهای بسیجی اورکت پخش میکردند؛ حاجی برنداشته بود. همان اورکت کهنهی 5 سال پیش خودش را میپوشید. گفته بود: «تا زمانی که برای همه گردانها اورکت نیاورده اند، من هم نمیپوشم.»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#زندگی_به_سبک_رهبر
#امام_خامنه_ای
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌺 غذای ساده
🍀 یک روز که در منزل مقام معظّم رهبری در خدمت ایشان بودم بحث ما قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد.
پس از اقامه نماز در محضر ایشان، معظّم له رو به من کرد و فرمودند: «آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید.»
بنده در عین حال که این را توفیقی میدانستم، خدمتشان عرض کردم؛ اسباب زحمت میشود، مقام معظّم رهبری فرمودند: «نه! بمانید هر چه هست با هم میخوریم.»
وقتی که سفره را پهن کردند و شام را آوردند، دیدم غذای ایشان و خانواده شان چیزی جز اُملت ساده نیست.
من نیز برآن سفره مهمان بودم و مقداری از همان غذای ساده را خوردم.
📚 سردار سرلشکر رحیم صفوی، فرمانده وقت کل سپاه
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدابراهیم_همت
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 ساده زیستی فرمانده لشکر
1️⃣ مادر همت: زندگیش توی صندوق عقب ماشین بود. یه کاسه، سه تا بشقاب، سه تا قاشق، یک سفره پلاستیکی کوچک، دو قوطی شیر خشک برای بچه و یک سری خرده ریزهی دیگر.
2️⃣ کفش هایش سوراخ شده بود. پدرم میگفت: رفتم با پول خودم برایش یک جفت کفش خریدم، قبول نمیکرد.میگفت: «بابا کلید انبار لباسها و کفشها پیش خودم است! اگر بخواهم بر میدارم.» پدر گفته بودند: نه خودم میخواهم برایت هدیه بخرم. بعداً پدرم تعریف میکرد که در راه یک بسیجی را دیدیم که وضعیت کفش هایش ناجور بود. حاجی کفش هایش را به او داد.
3️⃣ وقتی ازدواج کردیم، وضع مالیمان، آن قدر خراب بود که همیشه نان و پنیر میخوردیم.
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#محمدابراهیم_همت
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 تمام تجملات زندگی یک مدیر اسلامی
🌿 همسر شهید: منزلی که در دزفول در آن زندگی میکردیم، قبلاً مرغداری بود! واقعاً مرغدانی بود. کمی پول داشتم که با آن دو تا کاسه و بشقاب و استکان و یک قوری خریدم و آوردم. رختخواب هم نداشتیم؛ یک پتو توی ماشین بود؛ آن را آوردیم و به جای رختخواب پهن کردیم. همهی اسباب و اثاثیه مان همین بود. تا این که من مریض شدم و سینهام درد گرفت. آن وقت حاجی رفت و یک بخاری گرفت و آورد. بعد هم چند تا ظرف نسوز (تفلون) خریدیم. مدتی هم در اندیمشک در خانههای سازمانیای بودیم که پر از عقرب بود، آن روزها حدود بیست و پنج عقرب در آن خانه کشتیم!
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی محبوب، شهید محمدابراهیم همت را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 قابل توجه مرفهین بیدرد
🌿 سر سفره، سرهنگ گفت: «دکتر! به میمنت ورود شما یه بره زدیم زمین.»
شانس آوردیم. چیزی نخورده بود، این همه عصبانی شد. اگر یک لقمه خورده بود که دیگر معلوم نبود چه کار میکرد.
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 ساده زیستی وزیر انقلابی
1️⃣ همسر شهید: وای که چه قدر لباسش بد ترکیب بود. امیدوار بودم برای روز عروسی حداقل یک دست لباس مناسب بپوشد که مثلاً آبروداری کنم. نپوشید. با همان لباس آمد.میدانستم که مصطفی، مصطفی است.
2️⃣ خانمش آمد ستاد، برای تسویه حساب. حساب چندانی نداشت. یک ساک پارچه ای، تویش یک پیراهن و دو تا زیرپوش.
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 تراز مدیر و فرماندهی انقلابی
🌿 همسر شهید:
1️⃣ منزل چمران در جنوب لبنان فقط یک اتاق بود با چند صندوق میوه به جای تخت!
2️⃣ زیر زمینِ دفتر نخست وزیری را که مال مستخدمها بود به اصرار من گرفت. قبل از اینکه من بیایم ایران، مصطفی در دفترش میخوابید. زندگی معمولی که هر زن و شوهری داشتند، ما نداشتیم. مصطفی حتی حقوقش را میداد به بچه ها، میگفت: «دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این را هم یک جور نداشته باشم بهتر است.»
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#مدیریت_انقلابی
#ساده_زیستی
🌷 به همین سادگی! لطفا باور کنید
🌿 ناهار اشرافی داشتیم؛ ماست! سفره را انداخته و نینداخته؛ دکتر رسید. دعوتش کردیم بماند. دست هاش را شست و نشست سر همان سفره. یکی پرسید: «این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟»
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#زندگی_مشترک
#ساده_زیستی
🌷 قابل توجه عروس خانم ها
🌿 همسر شهید: مهریهام قرآن کریم بود و تعهُّد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین عقد در «صور» بود که عروس چنین مهریهای داشت. برای فامیلم، برای مردم عجیب بود اینها.
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مهدی_باکری
#ساده_زیستی
#مبارزه_با_تبعیض
#زندگی_مشترک
🌷 مهذب و خودساخته
🌿 برای همهی کارش برنامه داشت؛ خیلی هم منظم و سخت گیر. غذا خیلی کم میخورد. خیلی مطالعه میکرد. خیلی وقتها روزه میگرفت. معمولاً همان روزهایی هم که روزه بود میرفت کوه. به یاد ندارم روزی بوده باشد که دو نفرمان دو تا غذا از سلف دانشگاه گرفته باشیم. همیشه یک غذا میگرفتیم، دو نفری میخوردیم. خیلی وقتها نان خالی میخوریم. شده بود سرتاسر زمستان، آن هم توی تبریز، یک لیتر نفت هم توی خانه مان نباشد. کف خانه مان هم نم داشت، برای این که اذیتمان نکند چندلا چندلا پتو و فرش و پوستین میانداختیم زمین.
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
🆔 @ShamimeOfoq