eitaa logo
شعر و داستان
1.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
49 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
غیری در اشتیاق تو گر نامه‌ای نوشت شاید که اوحدی بنویسد کتابها @shearvdastan
در همه عمر به جز عشق نکردم کاری آه اگر حاصل این کار ندامت باشد @shearvdastan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونستید اختلاس ۳هزار میلیاردی مه‌آفرید خسروی رو کی کشف کرد؟ از مردم تو خیابون میپرسه واکنش‌ها جالبه @shearvdastan
عاري از صبرم و طاقت نفسم بند آمد زير اندوه فراقت نفسم بند آمد ايستادي لبه ي زندگيم، از اين روست هر كسي رفت سراغت نفسم بند آمد مو زدي شانه و ناخواسته عطري برخاست مثل گل هاي اتاقت نفسم بند آمد ساعت تازه ي خود را كه نشان مي دادي چشم افتاد به ساقت نفسم بند آمد موقع گفتن ِ اين شعر كمي ترسيدم خوش نيايد به مذاقت ؛ نفسم... @shearvdastan
در دل برایم شوق برگشتن نخواهد ماند وقتی کسی روی سرم قرآن نمیگیرد @shearvdastan
عذر گنه بخواه که رحمت بهانه‌جوست خواهد وسیله‌ای که ببخشد گناه را... ۹ ذی‌الحجه، روز عرفه @shearvdastan
دیگر نتوان لایق زندان تو گردم دلشادم اگر کشته به دستان تو گردم ذبحم نکن آهسته، بکش روی گلویم باید که دراین مرحله قربان تو گردم @shearvdastan
با من بیا زیبای من، تا عشق مهمانت کنم دردی اگر داری بگو بابوسه درمانت کنم آرامشت را بیخیال... امشب به ساز من برقص پاسخ بگو، پلکی بزن، تا مست و حیرانت کنم بنشین فقط حرفی بزن حتی به نرخ عمر من جانم فدایت، خنده کن تا ماه ارزانت کنم ترسوترین ترسای من قید قوانین را بزن همراه شو تا آشنا با شیخ صنعانت کنم سیاره ی زیبای من دور تو گردش می کنم خواهی تو را زیباترین کیوان کیهانت کنم؟ اسطوره ی مهر و وفا بی شک تو هستی خوب من با من بمان تا سرتر از تاریخ یونانت کنم در حسرت این لحظه ها یعقوب دیدارت شدم حالا که هستی صبر کن تا عشق مهمانت کنم @shearvdastan
غمم این است که چون ماه نو انگشت نمایی ورنه غم نیست که در عشق تو رسوای جهانم @shearvdastan
صبح است و غزل می چکد از لحنِ نگاهت... @shearvdastan
رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم! @shearvdastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥او شبیه ترین فرد به رئیس جمهور شهید ماست... امتداد راه شهید رئیسی برای ایران اسلامی همراه با جلیلی @shearvdastan
دلتنگی ام را از غزل؛ این یار دیرینم بپرسید از هم سپار لحظه های تلخ و شیرینم بپرسید این خنده های بی خودی را بر لبم جدی مگیرید حال مرا از واژه های شعر غمگینم بپرسید من خود نمی دانم... شما درد مگوی سال ها را از او که عاجز مانده در یک لحظه تسکینم بپرسید من زنده ام... اما خود این نادیده را باور ندارم از هرکه این ناباوری را کرده تلقینم بپرسید باور ندارم از خود این تسلیم بی چون و چرا را از زندگی، از هرچه می خواند به تمکینم بپرسید یک مرغ دیگر کم شد از این فوج بی پرواز و آواز دیگر مرا از پنجۀ خونین شاهینم بپرسید @shearvdastan
ساده می‌گویم دلم تنگ و پریشانِ تو است ذهن و قلبم صحنه ی جولان مژگان تو است در سرم فکر تو از بس رفت و آمد می‌کند بر لبم تنها فقط ، اسمِ تو هذیان تو است مثلِ هر شب با خیالت دل به رؤیا داده‌ام بی تو تنها دلخوشی رؤیای پنهان تو است درد این دوری دلم را بد به درد آورده است قلب من خون است اگر،از درد هجران تو است گر چه در ظاهر تو با من در کنارم نیستی با منی هر لحظه چون این دل فقط آن تو است راست می‌گویند که انسان با امیدش زنده است من امیدم دیدن لبهای خندان تو است من از این دنیا فقط تنها به یک«تو» راضی‌ام تا قیامت قلب من همواره خواهان تو است @shearvdastan
راستش فکر می‌کنم مرگ را چون نمی‌شناسیم و از ابعادش چیزی نمی‌دانیم، ترسناک است. ترس حاصل جهل است. ما از تاریکی می‌ترسیم چون شناختمان را از محیط صفر می‌کند، از شب و بیابان و کوه هم به همین دلیل، ولی حانیه، تنهایی از همهٔ این‌ها ترسناک‌تر است. همین است که انفرادی در زندان بالاترین تنبیه است وگرنه که اتاقی در‌بسته و امن چه‌چیز ترسناکی یا چه تهدیدی می‌تواند داشته باشد؟ 📚 حانیه @shearvdastan
کجای زندگیمی تو که من میگردم و نیستی @shearvdastan
دُچارِ چون تو شُدَم که مَرا رَها کردی شُدَم دُچارِ غَمی که رَها نمی‌کُنَدَم... @shearvdastan
لبخندِ تو شعرِنابی از خورشید است هر اخمِ تو انقلابی از خورشید است هی پلک نزن شهر به هم می پاشد چشمان ِتو بازتابی از خورشید است! @shearvdastan
ناگهان آیینه حیران شد،گمان کردم تویی ماه پشت ابر پنهان شد،گمان کردم تویی ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت… چشم آهوها هراسان شد،گمان کردم تویی ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی هر کجا زلفی پریشان شد،گمان کردم تویی سایه ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت آتشی دیگر گلستان شد،گمان کردم تویی باد پیراهن کشید از دست گل ها ناگهان عطر نیلوفر فراوان شد،گمان کردم تویی چون گلی در باغ،پیراهن دریدم در غمت غنچه ای سر در گریبان شد،گمان کردم تویی کشته ای در پای خود دیدی یقین کردی منم سایه ای بر خاک مهمان شد،گمان کردم تویی @shearvdastan
راستی در میان این همه اگر تو چقدر بایدی .. @shearvdastan
نظرات کاربران فضای مجازی درباره مناظره اکثر کاربران تا اینجای مناظره جلیلی را مسلط تر نسبت به مباحث مطرح شده دانستند. @shearvdastan
آه ای گودال کوچک چگونه تاب می‌آورد دلت آسمان وسیعی را که در تو می‌ریزد @shearvdastan
کبــــریای تــــوبــــه را بشکــن پشیمانی بس است از جــــواهرخــانه خـــــالــی نگهبــــــانی بس است ترس جــــای عشق جــــولان داد و شک جای یقین آبروداری کـــن ای زاهــــد مسلمـانـــــی بس است خــلق دلسنگ‌اند و مــــن آیینــه با خـــود مـــی‌برم بشکنـــیدم دوستـــان دشنـــام پنهانــی بس است یوسف از تعبیـــر خــــــواب مصــــریان دلســـرد شد هفتصد ســــال است مــی‌بارد! فراوانی بس است نسل پشت نســل تنهــــا امتحـــان پس مـی‌دهیم دیگر انسـانی نخــــواهد بـــود قربانــــی بس است بر ســـر خـــوان تـــو تنهـــا کفـــر نعمت مـــی‌کنیم سفره‌ات را جمع کن ای عشق مهمانی بس است   @shearvdastan
در سلسله‌ی زلفِ توام نام نهادند آشفته،سیه‌روز، گرفتار، پریشان... @shearvdastan
این شکایت های ما از روزگار، دردی نبود درد اینست که گفتیم نبود غم خواری:) @shearvdastan