eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
76 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعه هیچ تقصیری ندارد، جمعه ها را دیگران به کاممان تلخ کردند! با رفتنشان با نیامدنشان با نماندنشان وگرنه که جمعه به خودیِ خود بد نیست، غروبش خیلی هم آرام است، خیابان ها خلوت، سکوت است، همه انگار آرام می گیرند جمعه ها! اگر دیگران جمعه را به کاممان تلخ نکرده باشند جمعه ها را میشود دست در دست در خیابان راه رفت، میشود ساعت ها گوشه ای لـمید و کتاب خواند، میشود سینما رفت و پاپ کورن خورد و از صدای "خــرچ خـــرچ" اش هم لذت برد.... اصلاً اصلاً جمعه ها را میشود خانه ماند! میشود خانه ماند و راحت خوابید و رویا دید.... نویسنده: ؟ @shearvdastan
اَهلِ نَماز میشَوَم، جُمله نیاز میشَوَم سوی حِجاز میشَوَم باز مُقابِلَم تویی باده ی ناب میشَوَم، شِعر و کِتاب میشَوَم یِکسَره خواب میشَوَم، باز مُقابِلَم تویی هَمرَهِ موج می شَوَم، راهیِ اوج میشَوَم فوج به فوج میشَوَم، باز مُقابِلَم تویی سایه ی ماه میشَوَم، دَر تَهِ چاه میشَوَم راهیِ راه میشَوَم، باز مُقابِلَم تویی توی رَواق میشَوَم، کُنجِ اُتاق میشَوَم بَسته به طاق میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی اَز هَمه دور میشَوَم، نقطه ی کور میشَوَم زِنده به گور میشَوَم، باز مُقابِلَم تویی هَمدَمِ خار میشَوَم، بی کَس و یار میشَوَم بَر سَرِ دار میشَوَم، باز مُقابِلَم تویی شیخ داود صمدی عاملی @shearvdastan
من به تنگ آمده‌ام از همه‌چیز بگذارید هواری بزنم... #فریدون_مشیری @shearvdastan
خاك، مظهر فقر مخلوق در برابر غنای خالق است. معنای آن كه در نماز پیشانی بر خاك مي‌گذاری همین است: تا با خاك انس نگیری، راهی به مراتب قرب نداری ازکتاب‌فتح‌خون شبتون زیبا @shearvdastan
من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است در دلم چیزی هست مثل یک بیشهٔ نور مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه.... سهراب سپهری @shearvdastan
در چنین وقتی که خوان فیض گسترده است صبح چون گرانجانان ز جای خود نجنبیدن چرا زین گلستان عاقبت چون باد می باید گذشت بر درختی هر زمان چون تاک پیچیدن چرا صائب تبریزی @shearvdastan
همراه خود نسیم صبا می‌برد مرا یا رب چو بوی گل به کجا می‌برد مرا سوی دیار صبح رود کاروان شب باد فنا به مُلک بقا می‌برد مرا با بال شوق ذره به خورشید می‌رسد پرواز دل به سوی خدا می‌برد مرا گفتم که "بوی عشق"، که را می‌برد ز خویش؟ مستانه گفت دل، که مرا می‌برد، مرا برگ خزان رسیده بی‌طاقتم رهی یک بوسه نسیم ز جا می‌برد مرا صبح شنبه تون پر انرژی @shearvdastan
با تو این درد اگر تلخ ولی میچسبد با تو هر ثانیه آشفته دلی میچسبد زندگی سخت شده سخت تر از هر سالی زندگی با تو ولی این مدلی میچسبد شک و تردید شده باعث ویرانی من بروم یا نروم؟ این دو دلی میچسبد پیش هر کس نشده فاش غم و غصه من پیش تو وای که هر دردِ دلی میچسبد شهریارم شده ام خسته ز بیدادِ پری غمِ آبانِ تو با خسته دلی میچسبد @shearvdastan
دیالوگ دیوید: یه مردی رو می‌ شناختم که کور بود. وقتی ۴۰ سالش شد جراحی کرد و بینائیشو بدست آورد. دختر: چطوری بود؟ دیوید: اولش خیلی خوشحال بود. چهره‌ ها، رنگ ‌ها، منظره‌ ها، ولی همه‌ چی تغییر کرد. دنیا بدبخت ‌تر از اون بود که تصور می ‌کرد. هیچ کس بهش نگفته بود چقدر کثافت اونجاست. چقدر زشتی. همه جا زشتی می‌ دید. وقتی کور بود عادت داشت با یه تیکه چوب تنهایی از خیابون رد بشه. وقتی بینائیش رو به دست آورد از همه چی می ‌ترسید. شروع کرد توی تاریکی زندگی کردن ، هیچ وقت از اتاقش بیرون نمیومد. سه سال بعدم خودشو کشت... 🎥 حرفه خبرنگار کارگردان: میکل آنجلو آنتونیونی @shearvdastan
اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چین است و آن چون یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون باباطاهر @shearvdastan
تو که ناخوانده‌ای علم سماوات تو که نابرده‌ای ره در خرابات تو که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات باباطاهر @shearvdastan
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی آتش زدی اندر من و چون دود برفتی چون آرزوی تنگ‌دلان دیر رسیدی چون دوستی سنگ‌دلان زود برفتی زان پیش که در باغ وصال تو دل من از داغ فراق تو برآسود برفتی ناگشته من از بند تو آزاد بجستی ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی آهنگ به جان من دلسوخته کردی چون در دل من عشق بیفزود برفتی انوری ابیوردی @shearvdastan
عاشق نشدی و گرنه می‌فهميدى پاييز بهاريست كه عاشق شده است... #ميلاد_عرفان_پور @shearvdastan
کارهایی را که احساس می کنیم صد در صدش برای خواست خودمان است، انجام ندهیم. بلکه کارهایی را انجام بدهیم که دست کم، یک درصد آن برای خدا باشد و از خدا بخواهیم بابت همین یک درصد خالص، بقیه کارهایمان را هم درست کند. شهید دکتر عبدالحمید دیالمه توکل، ص٣۴ @shearvdastan
به جای این که در شب­های من خورشید بگذارید فقط مرزی میانِ باور و تردید بگذارید همیشه باد در سر دارم و همزاد مجنونم به جای باد در «فرهنگِ عاشق» بید بگذارید همین که عشق من شد سکّه ی یک پولِ این مردم مرا بر سفره های هفت سینِ عید بگذارید! خیالی نیست، دیگر دردهایم را نمی گویم به روی دردهای کهنه ام تشدید بگذارید ببخشیدم!برای این که بخشش از بزرگان است خطاهای مرا پای خطای دید بگذارید! گرفته ناامیدی کلّ دنیای مرا، ای کاش شما آن را به نام کوچکم «امّید» بگذارید @shearvdastan
چه روزها به شب آورد جان منتظرم به بوی آن که شبی با تو روز گرداند...
خورشيد دوباره با نويد آمده است از پنجره ى ابر سپيد آمده است برخيز ببين دوباره از مشرق عشق يك صبح پر از نور اميد آمده است ‎‌‎‌@shearvdastan
درگیر یک نگاهِ تو شد روزگار من! تنها تو در خیال منی در کنار من! کم کرده روی جاذبه را چشمِ نازِ تو... هم صبر برده از دل من، هم قرار من! دیوار و سایه اش که پناهم نمی شوند... ای کوه محکمم، تو بمان سایه سارِ من! خود زخم می زنی که خودت مرهمم شوی... خود درد من باشی و خودت غمگسارِ من! در کوچه عشق را به خدا سر بریده اند... از عشق مانده ای تو فقط یادگارِ من! من بعدِ مرگ هم به دلم نام و یادِ توست... ای عشقِ تا همیشه ی من، ماندگارِ من! ارزش نداشت زندگیم، تا تو آمدی... درگیر یک نگاهِ تو شد روزگار من! @shearvdastan
آغشته بود پنجه‌اش از خونِ عاشقان بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد... #شاطرعباس_صبوحی @shearvdastan
"گفته بودم" رخ تو ماه شب تار من است/ تو نباشی سییَهی در همه دم یار من است می‌نشینم به سر کوی تو هر شام و سحر/ "چو بیایی" و ببینم رخ تو بار دگر "غم دل" برده امانم تو کجایی جانا/ کی شود "با تو بگویم" سخنی از غم ها "چه بگویم" من از آن درد که در دل دارم/ آن زمانی که در آغوش منی دلدارم هر زمان مرغ خیالم به حرمیت سر زد/ من ندانستم چه شد تا "که غم از دل" پر زد دل فقط وصل تو می‌خواهد و بس؛ تو کجایی/ فکر یار دگر از سر "برود چون تو بیایی" @shearvdastan
این شعر یه رمز زیبا داره.. کلمات داخل پرانتز ها رو که کنار هم بزارید یه بیت زیبا از سعدی میشه..
گفته بودم چو بیایی غم دل باتو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
زير باران بيا قدم بزنيم حرف نشنيده اي به هم بزنيم نو بگوييم و نو بينديشيم عادت كهنه را به هم بزنيم و ز باران، كمي بياموزيم كه بباريم و حرف كم بزنيم كم بباريم اگر، ولي همه جا عالمي را به چهره نم بزنيم سخن از عشق، خود به خود زيباست سخن عاشقانه اي به هم بزنيم قلم زندگي به دل است زندگي را بيا رقم بزنيم سالكم قطره ها در انتظار تواند زير باران بيا قدم بزنيم @shearvdastan
ای باد صبحدم خبری ده ز یار من کز هجر او شدست پژولیده کار من #انوری #صبح_بخیر @shearvdastan
روز ، روز شکوه باورهاست عاشقی را دوباره تمرین کن سبز شو در برابر دشمن سرخ ، خود را فدایی دین کن روز زرّین دانش آموز است دانش آموزی آفتابی باش با تو ایران بهار می ماند پس بمان سبز و انقلابی باش باش ” فهمیده ” ، بابصیرت ، چون قُمریانی که بی ریا رفتند مثل آنان که در چنین روزی پر گشودند و تا خدا رفتند سروهایی که در برابر حق سجده کردند و روسپید شدند غزل سرخ عشق را خواندند لاله لاله ، همه شهید شدند واژه واژه شدند جاری تا واژگون شد خطوط استکبار پای طاغوت را قلم کردند وَ سرودی شدند معنادار روزی از جنس روزهای خداست قدر آن قدر لیله القدر است برکاتش برای ما این ” روز ” پربها مثل غزوه ی بدر است پس بیا تا توان به تن داری حرمتش را بدار فرزندم ! تا همیشه شعارت این باشد : « من به این انقلاب پابندم » سیزدهم آبان ماه روز دانش آموز مبارک باد @shearvdatan