eitaa logo
شِیخ .
11.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
153 ویدیو
7 فایل
‌الله ‌ بانوی طلبه‌ی دهه هشتادی که شیفته‌ی کتاب و چای و نوشتن است. و او همیشه می‌نویسد‌. شبها، روزها، عصرها و همیشه! پس در این مکانِ مقدس دنبال زرق و برقهای مجازی نباش. فقط بخوان و لبخند بزن. مدیر: @Oo_Parvaneh_oO
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبگی ؟ پیچیدنِ کفن به دورِ سر . . .
دختر سیاسی . . . بهتر از پسر سیاسی است . مردان ، انگار که برای حضور در معرکه‌ سیاست به دنیا می‌آیند؛ اما زنان، بر این میدان منت می‌گذارند که پا در آن می‌نهند . هر جا زنی هست که به خاطر عدالت می‌جنگد، آنجا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی. ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم‌ . . .
رفاقت . . . آغوشی امن برایِ رسیدن به آرمان‌های عظیمی‌ست که هر انسان ، در طول ِ مدت زندگانیِ خویش در سر می‌پروراند . می‌توان از تمام سختی ها و مشکلات و دلواپسی ها عبور کرد . می‌توان در تمام خلاءهای جامعه ، اثری از خویش بر جای گذاشت . می‌توان با افتخار پیش پای معشوق سربلند کرد و به خود بالید ‌. می‌توان برای همیشه جاویدان ماند . می‌توان شهید شد ... به شرط آنکه دستانت گره شده به دستان کسی باشد که جز خدا نمی‌بیند و جز وصالِ حق چیزی طلب نمی‌کند . حسینِ زینان‌زاده و دانیال رضازاده ، منافع شخصی را به حاشیه زندگانی‌شان کشانیده و همراه و همقدم ، عزمشان را جزم کرده بودند تا قدمی برای اسلام و انقلاب بردارند . از حسین برایتان بگویم یا از دانیال ؟ حسینی که در بحرانی‌ترین شرایط کشور ، درست زمانی که بسیاری از انسانها از ترس جان در پستوهای منازلشان پنهان شده بودند؛ به‌ داد بیماران کرونایی می‌رسید و بدون ذره‌ای ترس و واهمه ، به خانواده‌های بیماران خدمت می‌کرد . دانیالی که خدمت به زائرین اباعبدالله الحسین را بر هر قرار دیگری ترجیح می‌داد . . حسین ‌، جهادگر بود ، دانیال هم ... اما ماجرای این شب ها ، ماجرای اثبات عشق است . گویا صدای اباعبدالله الحسین علیه السلام در سر تا سر ایرانِ آباد می‌پیچید هل من ناصر ینصرنی ؟ در همین روزهای پر از آشوب ، در همین روزهایی که بسیاری از مصلحت اندیشان ، سکوت را بر هر چیز دیگری مقدم شمرده اند . قهرمانانی شبیه حسین و دانیال به ندای اباعبدالله الحسین علیه السلام لبیک گفتند و به جولانگاهِ عشق و جنون آمدند . دانیالِ تازه داماد ، برای حفاظت از آرمان‌های اسلامِ ناب ، دست از آینده‌‌ی پر رمز و رازش کشید و حسین دست در دست رفیقِ انقلابی اش راهی مسیر‌ی شد که انتهایش نه به دلار و اقامت در کشور های غربی ختم می‌شد و نه اثری مادی به همراه داشت . راهی را برگزیدند که انتهایش آغوش عباس بن علی علیه السلام بود . راهی را برگزیدند که انتهایش نگاهِ مادرانه‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها بود . در نهایت ، به انتهای مسیر رسیدند .. انتهایی که آغازِ عاشقانگی هاست . انتهایی که سرآغاز دفتر دلدادگی هاست ... شهادت ، مبارکِ مردانِ غیوری باد که صدای لبیک گفتنشان ، گوش ابرقدرت‌های جهان را کر کرده است .
من ، ممکن است نتوانم تمامِ تاریکی ها را از بین ببرم ؛ ولی با همین روشناییِ کوچک ، فرقِ ظلم و نور را نشان می‌دهم و کسی که به دنبالِ نور است ؛ این نور هرچقدر کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود . نقل از دکتر چمران پ.ن : همیشه وقتی کنفرانس دارم یا سر کلاس با دوستانم صحبت میکنم ، میگم که ما در مقابل دونه به دونه‌ی کلماتی که آموختیم ، مسئولیت داریم و نباید خودمون رو به درس خوندن محدود کنیم . . . درس خوبه ، به شرط اینکه موتور محرک ما باشه برای اینکه به جامعه اسلامی خدمت کنیم . برای اینکه قدمی در راه دفاع از آرمان‌های انقلاب برداریم . درسته ؟ درس خوندنی که منو گوشه گیر و محدود کنه چه به درد میخوره ؟ دانشجویی که فقط درس بخونه و برای بهتر شدن وضع دانشگاه‌‌ش قدمی بر نداره چه به درد میخوره ؟ طلبه‌ای که فرمانِ جهاد تبیینِ حضرت آقا رو نشنیده بگیره چه طلبه‌ایه ؟ باید محکم درس خوند و محکم تر از اون جهاد کرد ! جهاد که فقط که در جبهه های جنگ نیست . میتونی مجاهد باشی . میتونی سرباز خمینی باشی . میتونی یه سرباز جان بر کف باشی . . . کجا ؟ محل کارِت ، محل تحصیلِت‌ ، محل زندگیت . یه انقلابی مخلص دنبالِ بهانه واسه فرار از وظیفه اش نیست . . . حواسمون هست ؟
‌عشق . . . مثل مالِ دنیا در خور قیمت نبود سود کرده یوسفش را هر کسی نفروخته .