eitaa logo
شعر هیأت
9.3هزار دنبال‌کننده
896 عکس
163 ویدیو
12 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹صراط المستقیم🔹 دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت: خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟ نام او عشق است، آری می‌شناسیدش: علی‌ست من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم با مددهای علی بن ابی‌طالب شدم در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی... مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم تا که ساقی اوست سرمست‌اند «اصحابُ الیمین» وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین» دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟ ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟ یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار، ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار آخرین پیغمبر دلداده‌ام در کیش او فکر می‌کردم که من عاشق‌ترینم پیش او... بعد از این سنگ محک،‌ دیگر ترازوی علی‌ست ریسمان رستگاری، تار گیسوی علی‌ست من نبی‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم» طالبان «اِهدنا» این هم «صراط المستقیم» چهره‌اش تفسیر «نور» و شانه‌هایش «مُحکمات» خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات» هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/641@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹عشق ولی الله است🔹 قصه را زودتر ای کاش بیان می‌کردم قصه زیباتر از آن شد که گمان می‌کردم برکه‌ای رود شد و موج شد و دریا شد با جهاز شتران کوه اُحُد برپا شد و از آن آینه با آینه بالا می‌رفت دست در دست خودش یک‌تنه بالا می‌رفت تا که بعثت به تکامل برسد آهسته پیش چشم همه از دامنه بالا می‌رفت تا شهادت بدهد عشق ولی الله است پله در پله از آن مأذنه بالا می‌رفت پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می‌رفت گفت: این‌بار به پایان سفر می‌گویم بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم راز خلقت همه پنهان شده در عین علی‌ست کهکشان‌ها نخی از وصلۀ نعلین علی‌ست گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش بگذارید که یک شمه بگویم؛ دستش ـ هر چه در عالم بالاست تصرف کرده شب معراج به من سیب تعارف کرده گفتنی‌ها همگی گفته شد آنجا اما واژه در واژه شنیدند صدا را اما سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/650@ShereHeyat
باید به همان سال دهم برگردیم با بیعت در غدیر خم برگردیم تا سوز عطش نکشته ما را باید تا برکۀ اکملت لکم برگردیم #هادی_جانفدا ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سرچشمۀ حیات🔹 جبریل مکرر این صلا را سر داد بلغ، بلغ... ندا به پیغمبر داد فرمان خداست: بر سر دست بگیر آن دست که در رکوع انگشتر داد در آینه مهر و مه، شکوفایی کرد دستان علی، بلند بالایی کرد آن روز خداوند، خودش از مردم با سورۀ «مائده» پذیرایی کرد در سجدۀ شکر آفتاب افتاده جای قدم ابوتراب افتاده عمری‌ست که از حلاوت نام علی حتی دهن کویر آب افتاده سرچشمۀ روشن حیات است غدیر عطر ملکوت صلوات است غدیر گرچه به بلندای شکوهش نرسیم کوتاه‌ترین، راه نجات است غدیر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1578@ShereHeyat
🔹منظومۀ بی‌کران🔹 اینجا گرفته‌ست مردی بر روی دست آسمان را مردی که در قبضۀ خود دارد تمام جهان را آورده با ذوق سرشار در پیش چشمان مردم تصویر زیبایی از این منظومۀ بی‌کران را در هالۀ روشن وحی با قلبی آکنده از مهر آیینه بر دوش دارد این‌بار باری گران را در جشن «من کنت مولاه...» آیینۀ نور کرده‌ست لبریز از روشنی‌ها چشمان پیر و جوان را با شور و حالی فراگیر در امتداد رسالت جبریل در حلّه نور آورده این ارمغان را باید علی بود و فهمید باید علی بود و حس کرد در آسمان حقیقت تکبیر افلاکیان را همراه بارانی از گل ای دشت شور و بشارت در برکه جاری کن امروز تصویر رنگین‌کمان را گویا نوای بلال است... آری! که با عطر مولا بر آسمان می‌فشاند گل‌نغمه‌های اذان را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/646@ShereHeyat
🔹پایان حج آخرین🔹 هرچند در پایان حج آخرین است «من کنتُ مولا...» ابتدای قصه این است دستی به دستی حلقه شد تا آسمان رفت دستی که در اوج سخاوت بی‌نگین است دستی به دستی حلقه شد، دستی که در جنگ خیبرترین درها به پایش بر زمین است دستی که نخلستانِ تا امروز باقی از پینه‌های بی‌شمارش شرمگین است تصویر بالا رفتن دست دو خورشید عکس زلال برکۀ این سرزمین است «الیوم اکملتُ لکم...» حتی خدا گفت: «روزی که دین تکمیل خواهد شد همین است» آینده روشن شد، همه دیدند، اما امروز را تاریکیِ شب در کمین است با دست بیعت آمدند و ماند پنهان بغضی که با تبریک گفتن‌ها عجین است نه! واقعیت را نمی‌بینند، هرچند چشمانشان محو «امیرالمؤمنین» است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1579@ShereHeyat
دل در حرم تو خویش را گم کرده‌ست یعنی عوض گریه تبسم کرده‌ست موسای کلیم نیست این دل، اما بی‌واسطه با شما تکلم کرده‌ست #محمدجواد_غفورزاده ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خورشید هفتم🔹 امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است چون موسم دمیدن خورشید هفتم است آن فیض لایزال که مشتق ز نور او خورشید آسمان رضا، نور هشتم است آن پرتو جمال خدایی که طور او آیینه‌زار حضرت معصومه در قم است موسای طور قرب که در پیشگاه او صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است بگرفت دست عیسی مریم ولای او کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است دلتنگی‌اش مباد که در غنچۀ لبش لطف شکوفه‌باری باغ تبسم است... نور خدا در آینۀ آفتاب تو حیرت‌فزای دیدۀ افلاک و انجم است عدل مجسمی تو و هر دادخواه را در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است طاعات منکران تو در روز رستخیز آتش‌بیار معرکه مانند هیزم است در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان جایی که آب هست چه جای تیمم است؟ با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم عمری‌ست در بهشت که غرق تنعم است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4036@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹باب الحوائج🔹 از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از «اَبِوا» به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی؟ بعد از نگاهش آفتابی می‌شود می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل‌الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری مثل بغدادش خرابم كرده درد اشتیاق بسته بالم را فراقش با طناب دیگری یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1581@ShereHeyat
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹درگاه کریم🔹 خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آنجا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دِین آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل‌بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/565@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 ويژه ولادت امام كاظم (ع) 📹 نماهنگ | روايت رهبرانقلاب از زندگی امام كاظم عليه السلام 📥 سایر کیفیت‌ها👇 http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=37632
💠 تاریخ ولادت امام موسی کاظم(علیه‌السلام) در منابع دست اول تاریخی، راجع به تاریخ ولادت امام کاظم(علیه‌السلام)، تصریحی نسبت به روز و ماه ولادت یافت نمی‌شود و تنها سال‌ ولادت ذکر شده که سال ۱۲۸ هجری است، و به نقلی ۱۲۹. تا پیش از قرن پنجم و ششم هجری، همان‌طور که علامه شوشتری -صاحب «قاموس الرجال»- گفته است: «لَمْ یُعیّن أحدٌ شَهرَه»، هیچ یک از مورخان ماهِ ولادت امام کاظم(علیه‌السلام) را تعیین نکرده، پس چه رسد به روز ولادت! قول هفتم صفر به عنوان ولادت امام کاظم(علیه‌السلام) برمی‌گردد به دو تن از علمای قرن پنجم و ششم؛ شیخ طبرسی در دو کتاب «إعلام الوری» و «تاج الموالید»، و ابن شهر آشوب مازندرانی در کتاب «مناقب آل أبي طالب». منتها منابع قرن پنجم و ششم، منابع میانی شمرده می‌شود، نه دست اول. و در منابع کهن و دست اول هیچ روایتی نیست که مؤید این قولِ هفتم صفر باشد. یعنی مثلاً شیخ کلینی در «کافي» یا شیخ مفید در «إرشاد»، هیچ روز یا حتی ماهی را برای میلاد امام کاظم(علیه‌السلام) معیّن نکرده‌اند. آنچه در این منابع آمده تنها سال ولادت امام کاظم(علیه‌السلام) است. از مرحوم کلینی در کافی اینطور آمده: «سال ۱۲۸، و به نقلی ۱۲۹». و مرحوم مفید در ارشاد می‌گوید: «سال ۱۲۸». ✅ استخراج روز و ماه ولادت امام کاظم(علیه‌السلام) اما احمد البرقي، از علمای بنام شیعه در قرن سوم هجری و از یاران امام جواد و امام هادی(علیهماالسلام)، در کتابش «المحاسن»، خبری از أبی‌بصیر نقل کرده که می‌گوید: «در سالی که همراه امام صادق(علیه‌السلام) به حج مشرف شدیم، وقتی از حج برگشتیم و به شهرک أبْوَاء (بین مکه و مدینه) رسیدیم... حضرت، آنجا به دنیا آمد.» از این خبر -که اتفاقاً در کهن‌ترین و دست‌اول‌ترین منابع آمده- به راحتی می‌توان ماه ولادت و نیز روز تقریبی آن را استخراج کرد؛ با این توضیح که با معلوم بودن زمان و محل ولادت امام موسی کاظم(علیه‌السلام) که بعد از پایان مناسک حج و در راه بازگشت به مدینه بوده، پس بسیار بعید است که این ولادت در ماه صفر بوده باشد. بلکه در یک برگشت طبیعی از مکه به مدینه، باید گفت تاریخ ولادت ایشان در نیمۀ دوم ماه ذی الحجۀ سال ۱۲۸هجری بوده است. در تعیین دقیق روز، این احتمال بعید نیست که در بعضی منابع، عبارتی همچون «السابع عشر» آمده بوده که با توجه به اشتباهاتی که در خواندن و بازنویسی کتب خطی رخ می‌داده، برخی به اشتباه آن را «السابع صفر» خوانده و بازنویسی کرده باشند. بنابراین شاید تاریخ صحیح، روز ١٧ ذی‌الحجه باشد. پس به هر حال تاریخ ٧ صفر به عنوان سالروز ولادت امام کاظم(علیه‌السلام)، نه تنها مؤیدی در منابع دست اول ندارد بلکه آنچه از این منابع استفاده می‌شود نادرستی این قول است. و اما سال ولادت امام کاظم(علیه‌السلام) که آیا سال ۱۲۸ بوده یا ۱۲۹؟ از آنجا که ماه ذی‌الحجه آخرین ماه سال قمری است، لذا گاهی از سوی برخی ناقلانِ اخبار این کم‌دقتی پیش آمده که حوادث ماه ذی‌الحجه را با ذکر شمارۀ سال بعد نقل کرده‌اند. میلاد امام کاظم(علیه‌السلام) نیز چون در ماه ذی‌الحجه و خصوصاً در نیمۀ دوم آن یعنی در روزهای پایانی سال واقع شده احتمالاً به همین خاطر در بعضی نقل‌ها به‌جای سال ۱۲۸، به اشتباه سال ۱۲۹ گفته شده. 📝 استاد محمدهادی یوسفی غروی ✅ @Yusufi_Gharawi@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب حُسن🔹 ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/657@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کلام الله🔹 ای کلیم‌اللَّه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌حجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4038@ShereHeyat
📕 بدَمِ الحُسَین (علیه‌السلام) 🏴 مجموعه نوحه‌های دهه اول محرم همواره یکی از پرجلوه‌ترین مظاهر عزای حسینی، محافل نوحه‌خوانی بوده است و جلوۀ این محافل آن‌گاه به اوج خود می‌رسد که اشک عزا و شور حماسه با هم آمیخته می‌شود و هر دلی را برای پیوستن به قافلۀ عاشوراییان بی‌قرار می‌کند. در این کتاب که مجموعه‌ای از نوحه‌های دهۀ اول محرم است و با همت نغمه‌پردازان و شاعران اهل‌بیت(علیهم‌السلام) سامان یافته است، تلاش شده مرثیه و حماسۀ عاشورا در کنار هم به تماشا گذاشته شود. ستایشگران محترم به منظور اجرای نوحه‌‌هایی با نغمه‌های نو و اشعار «قابل دفاع و جریان‌ساز»، می‌توانند از آثار این کتاب که در قالب‌های زمزمه، زمینه، نوحه، واحد، شور و سرودپایانی ساخته و پرداخته شده است، بهره‌مند شوند. جهت دسترسی به مطالب این کتاب از طریق لینک زیر به پایگاه شعر هیأت مراجعه فرمایید: 🌐 shereheyat.ir/node/3981 ✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید|توصیف روز مباهله در بیان رهبر انقلاب 💠 مباهله، صحنه تقابل حق و باطل ✅ @Khamenei_ir ✅ @ShereHeyat
🔹مهر رسولانه🔹 ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیساست لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌آرایی آن پنج نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم، علی روح محمد باشد یک‌تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1583@ShereHeyat
🔹فاصله‌ها🔹 انگار که این فاصله‌ها کم شدنی نیست می‌خواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست بر زخم دل سوخته‌ام هیچ دوایی جز لذت دیدار تو مرهم شدنی نیست من سروم و آزادگی‌ام ورد زبان‌هاست جز از غم تو قامت من خم شدنی نیست بگذار که باران بشوم زار ببارم حالا که وصال تو فراهم شدنی نیست می‌خواست غزل فاصله را کم کند اما انگار که این فاصله‌ها کم شدنی نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4085@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹فصلی از دریغ🔹 باز هم آدینه شد، مانده‌ام در انتظار چشم در راه توام، بی‌قرارم، بی‌قرار... من تو را گم کرده‌ام، پشت فصلی از دریغ من تو را گم کرده‌ام، پشت فصل انتظار سمت چشمان تو کو، تا بیاسایم دمی در پناه چشم تو، ای رسول نوبهار... بی‌فروغ عشق تو، می‌شود هستی یتیم مهر و ماه و آسمان، می‌شود بی‌اعتبار تشنۀ وصل توام، ای دلیل زندگی کی به پایان می‌رسد، روزهای انتظار؟! مهر عالمتاب عدل، یک تبسم جلوه کن تا بمیرد ظلم شب، تا بخندد روزگار باز هم آدینه شد، جاده اما خالی است باز هم سهم من است، حسرتی دنباله‌دار 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4090@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مهدی موعود🔹 کشتی باورمان نوح ندارد بی‌تو زندگی نیز دگر روح ندارد بی‌تو لحظه‌ها در غم هجر تو کفن پوشیدند همۀ خاطره‌ها زهر بلا نوشیدند... یک طرف جنّتی از آیۀ قرآنی بود یک طرف دوزخی از لشکر سفیانی بود... آسمان تیره شد و پشت زمین تیر کشید تا خزان خم شد و بر جدّ تو شمشیر کشید آری این آیت حق مثل علی مظلوم است او جگر گوشۀ زهراست، ولی مظلوم است... آن که با شور دعا بر عرفات آتش زد عطشش بر جگر نهرِ فرات آتش زد بین تقدیر و عطش هَروله می‌کرد حسین رفتنش خون به دل قافله می‌کرد حسین... روز و شب بی‌تو ببین شام غریبان شده است و سری بر سر نی قاری قرآن شده است نخل‌ها هم پس از این واقعه شاعر شده‌اند ذاکر حرّ و حبیب بن مظاهر شده‌اند داغ هفتاد و دو آلالۀ بی‌سر با توست سیصد و سیزده آیینۀ باور با توست... جاده‌ها چشم به راه‌اند، بیا، زود بیا! جان به لب آمده، ای مهدی موعود،‌ بیا! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4091@ShereHeyat
این اشک رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک تو را پاک کند 📝 🏴 برای مشاهده و دریافت اشعار با موضوع به نشانی زیر در پایگاه شعر هیأت مراجعه فرمایید: 🌐 http://yon.ir/jBXPQ@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سربلند🔹 هر سال، ماجرای تو و سوگواری‎‌ات عهدی‌ست با خدای تو و خون جاری‌ات هر سال، نه!... که روز به روز از زبان عشق گل می‌کند حدیث تو و سربه‌داری‌ات در ما، یزید کشته نمی‌شد، اگر نبود این راه را بلاغت آیینه‌داری‌ات... خم شد هزار مرتبه هفتادپشت صبر آن روز، پیش صبر تو و پایداری‌ات! می‌سوخت، می‌گداخت، در آن وسعت کبود بر کوه می‌رسید، اگر زخم کاری‌ات پرپر شدند روی زمین، پیش چشم تو آلاله‌های رنگ به رنگ بهاری‌ات!... اینک، زمین به عشق تو همواره می‌تپد این است، رمز خون تو و ماندگاری‌ات یعنی که سربلند، هنوز ایستاده‌ایم در انتظار منتقم خون جاری‌ات... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4096@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹وارث دریا🔹 این صورت سپید، به سرخی اگر رسید کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید ما مثل ابر وارث دریا شدیم و حیف از بی‌کران عشق به ما چشم تر رسید هر کس به قدر وسع خود از عشق سهم برد دریادلی به آب و... به آتش شرر رسید در آب و آتشیم که از داغ تو به ما چشمی شبیه رود و دلی شعله‌ور رسید این چشم‌ها لیاقت باران نداشتند از برکت حسین به ما این هنر رسید آغاز کربلا دل و انجام آن سر است شاید که با تو قصۀ ما هم به سر رسید... ای مهربان‌ترین کم ما را قبول کن شاید بلای عشق به ما بیشتر رسید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4117@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خیمۀ غم🔹 برپا شده‌ست در دل من خیمهٔ غمی جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی! عمری‌ست دلخوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی! گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دستهٔ زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1590@ShereHeyat
آهنگ سفر کرد به فرمان حسین در کوچۀ کوفه شد غزل‌خوان حسین وقتی که حماسه را به خون امضا کرد می‌گفت: که جان من به قربان حسین 📝 #غلامرضا_شکوهی 🏴 برای مشاهده و دریافت اشعار با موضوع #حضرت_مسلم علیه‌السلام به نشانی زیر در پایگاه شعر هیأت مراجعه فرمایید: 🌐 http://yon.ir/9Vaux ✅ @ShereHeyat