#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹پیامآور خون شهدا🔹
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
هر کجا خواستم از پای درافتم دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خجلم از تو که گم گشته امانتهایت
بر سر خار دویدند و صدایم کردند
گریهها داشتم از دوری روی تو ولی
خندهها بود که بر اشک عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آور خون شهدایم کردند...
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/1009
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹یک کاروان دل🔹
به کربلای تو یک کاروان دل آوردم
امانتی که تو دادی به منزل آوردم
هزار بار به دریای غم فرو رفتم
که چند دُرّ یتیمت به ساحل آوردم
کبوتران حرم را، ز چنگ صیادان
نجات داده و چون مرغ بسمل آوردم
به جز رقیه که از پا فتاد پشت سرت
تمام اهل حرم را به منزل آوردم
شبی به محفل ویرانهها، سرت شد شمع
حدیثها من از آن شمع و محفل آوردم
اگر به سلسله بستند بازوی ما را
حیات خصم تو را در سلاسل آوردم...
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/1011
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹یک چلّه جدایی🔹
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید
از شما میشنوم عطر گل یاسین را
خاکها! رنگ یقینی به گمانم بدهید
جامی از اشک فراهم شد اگر، ای مردم
به تسلایِ دل هم سفرانم بدهید
طول یک چلّه جدایی، به خدا یک عمر است
گاه خطّ و خبر از سیر زمانم بدهید
گر خبر دار شدید از گل داودی من
یک شمیم از نفسش روح و روانم بدهید
پارههای دلم افتاده در این دشت، به خاک
رخصت گریه به گلگون کفنانم بدهید
کاکل آشفته، به خون خفته، در این جا سروی
باز در سایهاش آرامش جانم بدهید
این رباب است که با لالهرخان میگوید:
ذکر لالایی گل را به زبانم بدهید
من که از عطر گل فاطمه، مدهوش شدم
خبر از حال و هوای دگرانم بدهید
سجدهها کردهام از بوسه بر این تربت پاک
طاقت از دست شد آرامش جانم بدهید
دشت لبریز گلاب است اگر امکان دارد
برگی از آن گلِ صدبرگ نشانم بدهید
اربعین نیست حدیثی که فراموش شود
شعلۀ عشق، نه آن است که خاموش شود
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1012
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹یک نیستان ناله🔹
آنچه از من خواستی با کاروان آوردهام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من
بیپناهان را بدین دارالامان آوردهام
اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدینجا با فغان آوردهام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آوردهام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشهای از درد دل را بر زبان آوردهام
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/1003
✅ @ShereHeyat
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹ای پدر برخیز🔹
شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
ستاره میرود از هوش، یک نظر برخیز
کبوتری که به شوق تو بال در خون زد
به بام عشق تو گسترده بال و پر برخیز
چو من به حسرت یک چشم بوسه بر قدمت
نشسته در ره تو خاک رهگذر برخیز
رسیده زائر دلخستهای ز غربت راه
که مانده از سفری سرخ دربه در، برخیز
شبانههای شب شام را دلم طی کرد
به هُرم چلّه نشستم در این سفر برخیز
کنون که خون دلم سرخ همچو لالهٔ دشت
به چهره میچکد از چشمهای تر برخیز
یه یک اشاره بگویم: قسم به حرمت عشق
سکینه آمده از راه، ای پدر! برخیز
📝 #غلامرضا_شکوهی
🌐 shereheyat.ir/node/1010
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹چراغ ماه🔹
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام
ناباورانه از سفرم خیل خارها
تبریک گفتهاند به پای پیادهام
یا نیست باورم که در این خاک خفتهای
یا بر مزار باور خود ایستادهام
بارانم و ز بام خرابه چکیدهام
شرمندهٔ سهسالهٔ از دست دادهام
زیر چراغ ماه سرت خواب رفتهام
بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهادهام
دل میزدم به آب و به آتش برای تو
از خیمهها بپرس که پروانه زادهام
چون ابر آب میشدم از آفتاب شام
تا ذرهای خلل نرسد بر ارادهام
📝 #سیدرضا_جعفری
🌐 shereheyat.ir/node/1002
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
🔹اندوه چهل سال🔹
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم...
تمام ابرها بر شانۀ من گریه میکردند
گرفتم آسمان خسته را زیر پر و بالم
نمیدانی چطور آرام کردم کودکانت را
گرفتم قطرههای اشک را با گوشۀ شالم
ببین بر چهرۀ من ردّ پای باد و باران را
ببین بیعمر نوح امروز، بانویی کهنسالم!
نشد لبریز در طوفان غمها کاسۀ صبرم
به آن پروردگاری که خبر دارد از احوالم
اگر عمری بماند تا کنارت سیر بنشینم
برایت شرح خواهم داد از اندوه چهل سالم
میان رفت و آمدهای قایقهای سرگردان
به غیر از کشتیات راه نجاتی نیست در عالم
📝 #اعظم_سعادتمند
🌐 shereheyat.ir/node/3207
✅ @ShereHeyat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#مثنوی
🔹چهل منزل🔹
باز آمدم، از آن سفر مشکل آمدم
با پای خود نرفتم اگر، با دل آمدم
باز آمدم، اگرچه پناهم نمیشود
سرشار از تو شوق نگاهم نمیشود
این سرزمین که جلوهای از محنت من است
حس کردهام خمیدهتر از قامت من است
این دشت پاره پاره پر از بوی آشناست
تنها لباس یوسف این خاک بوریاست
یک روز میهمان همین سرزمین شدیم
هر یک برای حلقهٔ خاکی نگین شدیم
این سرزمین که حرمت مهمان نمیشناخت
این سرزمین که جمع عزیزان نمیشناخت
این سرزمین حکایت حالی غریب داشت
حال و هوای غمزدهای بیشکیب داشت
در باد وحشتی ابدی زوزه میکشید
گیسوی نخلها همه آشفته میوزید
با بادهای اوجنشین ضجه میزدند
انگار آسمان و زمین ضجه میزدند
شوم و غریب بود صدا در گلوی آب
آشفته و تنیده به خون بود بوی آب
در کامها فقط عطش و زخم تیر بود
در جامها سکوت سراب و کویر بود...
هر نیزهای که رفت به آغوش آسمان
یک کوه درد بود که بر دوش آسمان...
دیدی که دل نمیکنم و با سر آمدی
با سر به دستگیری از خواهر آمدی
من روی ناقه و سر تو بر فراز نی
دیدی چه رفت بر سرم از اهتزاز نی
من خطبه خواندم و سر تو در میان تشت
من زخم خوردم و سر تو بر فراز دشت
من خطبه خواندم و به نگاهت نگاه من
تو کهف خواندی و شدی آنجا پناه من
روی لب تو نور و به کف، شام سنگ داشت
با روشنی، سیاهی از آغاز جنگ داشت
تا آیهای شکفت و به روی لبت نشست
دندان تو به سنگترین کینهها شکست
با کاروان خسته چهل منزل آمدی
با موجهای تبزده تا ساحل آمدی
این خاک داغدیده کسی را پناه نیست
باید به حال و روز همین خاک هم گریست...
این خاک زخمهای تنت را شمرده است
این خاک مثل پیکر تو زخم خورده است
داغی نشسته بر دلش از ماجرای تو
خون گریه کرده وحش و طیور از برای تو
این خاک با تو همدم و مأنوس گشته است
این خاک با تو مأمن صدا فرشته است
بگذار شرح خاطره را مختصر کنم
این بار هم بدون تو قصد سفر کنم
اینک منم سفیر تو ای پیکر عزیز
این من سفیر قصهٔ تو ای سر عزیز
دیگر برای قافله وقتی نمانده است
از سرزمین پاک تو باید کشید دست...
من میروم که قافله را رهبری کنم
در شرح ماجرای تو پیغمبری کنم
📝 #شهربانو_طوسی
🌐 shereheyat.ir/node/1712
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | شهریار دورانها
🔺️ رهبرانقلاب: در همان اوقاتیکه عزاداری و شعرخوانی برای #امام_حسین(ع) ممنوع بود؛شهريار ميگويد:
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجایب
كه علم كند به عالم شهدای كربلا را
🗓 ۲۷شهریور؛ روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد #شهریار
💻 Farsi.Khamenei.ir
#شعر_پایداری
#دفاع_مقدس
#غزل
🔹درخت پر از زخم🔹
هنوز ماتم زنهای خونجگر شده را
هنوز داغ پدرهای بیپسر شده را
کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد
ز یاد، خاطرۀ باغ شعلهور شده را
کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را
نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را
نه آهِ مانده بر آیینههای کهنۀ شهر
نه داغهای هر آیینه تازهتر شده را
جنازهها که میآمد هنوز یادم هست
جنازههای جوان، کوچههای تر شده را
نه، این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد
خبر برید، دو سه شاخۀ تبر شده را!
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/2028
✅ @ShereHeyat
این لاله که قد کشیده مدیون شماست
هر شاخه درخت بید، مجنون شماست
ای سرخترین غیرت جاری در خاک
سرسبزی این دیار از خون شماست
📝 #حسین_عبدی
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#دفاع_مقدس
#غزل
🔹نسل خورشید🔹
ای خنجرِ آب دیده، ما تشنۀ کارزاریم
لببسته زخمیم اما در خنده، خونگریه داریم
تا سر زند آفتابی، هرگز ندیدیم خوابی
از چشم سرخِ شرابی، پیداست شبزندهداریم
با سمِّ اسبان تکاندیم از کوهها خستگی را
ماییم از نسل خورشید، برقلهها تکسواریم
تا کاروانِ پس از ما، پیدا کند راه از چاه
یا رد پا یا که پایی در جاده جا میگذاریم
هرچند حالا خموشیم، وقتش رسد میخروشیم
یک روز خرما فروشیم، یک روز بالای داریم
«اِمشُوا اِلَی المَوتِ مَشیا...» این است جانبازی ما
یعنی که فرزندِ حیدر لب تر کند ذوالفقاریم
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/3887
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#غزل
🔹کبوترهای گوهرشاد🔹
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه
شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران
به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه
کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر
پریشان کرد جمع یکدل ما را، پشیمان نه
سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد
که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه
یکی فریاد میزد شرمتان باد آی دژخیمان!
به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه
یکی فریاد سر میداد بر پیکر سری دارم
که آن را میسپارم دست تیغ و بر گریبان نه
برای او که کشتن را صلاح خویش میداند
تفاوت میکند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه
دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه!
کلاه پهلوی هم کمکم افتاد از سر مردم
نرفت اما سر آنها کلاه زورگویان، نه!
گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم
نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه!
به جمهوری اسلامی ایران گفتهایم «آری»
به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه»
کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد
اگرچه قدرت ما میشود تحریم، کتمان نه
دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تلآویو است، تهران نه!
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/1498
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#غزل
🔹گلهای معطّر🔹
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی
زیر چکمه بوی گلهای معطّر داشتند
دست بر ماشه نمیبردند این قزّاقها
شرم اگر که از حرم نه، از کبوتر داشتند..
لحظهای قبل از صدای وحشی فرمان تیر
کودکانی در کنار خویش مادر داشتند
چشم کاشیهای فیروزه به گنبد خشک شد؟
یا از اوّل طرح اِسلیمیِ پرپر داشتند؟
در وصیّتنامۀ سرخ شهیدان دیدهای؟
جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند
📝 #زهرا_سپهکار
🌐 shereheyat.ir/node/5286
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#غزل
🔹صبر و بصیرت🔹
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جان دادگان زندۀ این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّار وار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِن القتل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکۀ آخریم ما
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/1118
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#چارپاره
🔹تا پایِ جان...🔹
ما را نترسانید از طوفان
ما گردبادِ آسمان گَردیم
در برفریز ظلمت و بیداد
زخم تبر خوردیم و گل کردیم
از هشت فصل داغ میآییم
از سالهای آب و آیینه
از فصلهای لالهبارانها
از روزهای بغض در سینه
از پیلهٔ تحریمها رستیم
در پیلهها پروانهتر گشتیم
ما در مصاف صخرههای سخت
چون موجها کوبنده برگشتیم
داغ شهیدان زمان هرگز
در سینهها پرپر نمیماند
از کاخ ظلمتخیز استکبار
جز مشت خاکستر نمیماند
با خون خود هر لاله زد فریاد
تا پای جان بر عهد و پیمانیم
یعنی که صلح با خزان هرگز
ما خار چشمان زمستانیم
📝 #عالیه_مهرابی
🌐 shereheyat.ir/node/1437
✅ @ShereHeyat
رفتی تو و داد از دل دنیا برخاست
از پای نشست هرکه از جا برخاست
از داغ غم تو قلب آهن شد آب
آه از دل ذوالفقارِ مولا برخاست
📝 #غلامرضا_شکوهی
✅ @ShereHeyat
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#قرآن
🔹دو امانت🔹
نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت
برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت
نخواست اجر رسالت ولی دو گوهر پاک
میان ما دو امانت به یادگار گذاشت
دو گوهری که عزیزند چون نبوت او
یکی کتاب خدا و یکیست عترت او
از این دو، مقصد و مقصود او هدایت بود
همه هدایت او نیز در ولایت بود
مودتی که ز ما خواست بر ذوی القربی
از او به ما کرم و عزت و عنایت بود
خطاب کرد که این هر دو اعتبارِ هماند
هماره تا ابد الدهر در کنار هماند
به حق که این دو همانند نور و خورشیدند
که از نخست به قلب بشر درخشیدند
چهارده سده بگذشته همچنان شب و روز
ز هم جدا نشدند و فروغ بخشیدند
چنان که نور و چراغاند لازم و ملزوم
یکیست مکتب قرآن و چارده معصوم..
سوای قرآن، مؤمن فنا بُوَد دینش
بدون عترت هرکس خطاست آیینش
کسی که گفت کتاب خداست ما را بس
کند هماره خدا و کتاب نفرینش
به آیه آیۀ قرآن قسم، بُوَد معلوم
که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم
چهارده مه تابنده، چارده اختر
چهارده صدف نور، چارده گوهر
چهارده یم توفنده، چارده کشتی
چهارده ره روشن، چارده رهبر
چهارده ولی و چارده مسیحا دم
که هم مؤیِد هم بوده، هم مؤیَد هم
هزار حیف که امت ره وفا بستند
پس از رسول خدا عهد خویش بشکستند
هنوز جسم حبیب خدا نرفته به خاک
به دشمنان خدا دسته دسته پیوستند
به بیت فاطمۀ او هجوم آوردند
به جای گل همه هیزم برای او بردند
مدینه دستخوش فتنهای عجیب شدهست
بهشت وحی محیط غم حبیب شدهست
کجا روم؟ به که گویم؟ چگونه شرح دهم؟
علی که بود وصی نبی غریب شدهست
سقیفه گشته به پا و غدیر رفته زِ یاد
چه خوب اجر نبی داده شد، زهی بیداد!..
چه روی داد که بستید دست مولا را؟
رها ز بند نمودید دیو دنیا را؟
چرا رسول خدا را ز کینه آزردید؟
چرا به بیت ولایت زدید زهرا را؟
طریق دوستی و شیوۀ وفا این بود؟
جواب آن همه احسان مصطفی این بود؟
عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت
شرارهاش حرماللهِ کربلا را سوخت
نسوخت چادر دخت حسین را تنها
پَرِ ملائکه و قلب انبیا را سوخت
بُوَد به قلب زمانها فرود آن آتش
بلند تا صفِ حشر است دود آن آتش
قسم به فاطمه و باب و شوی و دو پسرش
که هرچه آمده اسلام تا کنون به سرش
خلافِ خلق، همان اختلافِ اول بود
که شد جدا ره امت ز خط راهبرش
هماره «میثم» طیِ رهِ کُمیت کند
به نظمِ تازه، حمایت ز اهلبیت کند
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/5747
✅ @ShereHeyat
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹حرم را سیاهپوش کنید🔹
مدینه ماه تو آمادۀ سفر شده است
نشان کوچ، در آیینه جلوهگر شده است
بدونِ پلک زدن، چون همیشۀ تاریخ
به گِردِ شمس نبوت، علی قمر شده است
دُرُست، دوخته چون برق چشم در چشمش
اگرچه از همه کس، دلشکستهتر شده است
وداع جان و جهان میکند «رسول کریم»
همانکه عشق از او صاحبِ نظر شده است
به یُمن تابشِ این آفتابِ عالمگیر
شبِ جهالتِ قومِ عرب سحر شده است
خدا گواست که از پرتو هدایت اوست
اگر عدالت و توحید مستقر شده است
اَلا رسول مکرم! که در بسیطِ زمین
به کیمیایِ نگاه تو خاک، زر شده است
قسم به عصمتِ یاسین، قسم به عترتِ یاس
جهانِ ما به پیامِ تو تشنهتر شده است
به شوقِ جلوهای از آن جمال نورانیست
اگر که دیدۀ دلها، خدانگر شده است
ز فیضِ تربیتِ آن دم مسیحایی
دعای زندهدلان، صاحبِ اثر شده است
دوباره پنجرهای تا مدینه بگشاییم
مدینهای که یتیم از چنین پدر شده است
در آن فضایِ نفسگیر، گرم راز و نیاز
امینِ وحی خدا، با پیامبر شده است..
صدا، صدای رسولِ خداست میگوید
صدایِ پیکِ اجل شد، صدای در شده است
برای سیر در آفاقِ عالمِ ملکوت
تمامِ هستیاش آمادۀ سفر شده است
شتاب کن سوی مسجد، اذان بگوی بلال!
بگو که فاطمه از غصه خونجگر شده است
مدینه را و حرم را سیاهپوش کنید!
صدای گریۀ زهراست، خوب گوش کنید!
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/5748
✅ @ShereHeyat
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹بعد از تو...🔹
...پس رهسپار جادۀ بیتالحرام شد
شصتوسه سال فرصت دنیا تمام شد
شصتوسه سال فرصت دیدار با خدا
دیگر تمام، دورۀ وحی و پیام شد
رو سوی کردگار، از این خاک درگذشت
از جانب خدا به محمد سلام شد
ای برگزیده! پاک! پیامآور خدا!
یا مصطفی! پس از از تو جهان در ظلام شد
شب سکه زد به نام خود و ماه را گرفت
خورشید، گم میان سیاهی شام شد
بعد از تو هیچ غصه مگر رفت از دلی؟
بعد از تو هیچ درد مگر التیام شد؟
بیداد رخ نمود ز تاریکغار خود
اکنون که تیغ دادگری در نیام شد
بعد از تو منبر تو به دست بتان فتاد
بعد از تو خاک بر سر رکن و مقام شد
شد فرقه فرقه اُمّت تو، فتنه تازه گشت
دین تو واژگون و حلالت حرام شد
مهجور شد کتاب خدا بعد رفتنت
بعد از تو، اهلبیت تو بیاحترام شد
بعد از تو خاندان خدا شد اسیر کفر
بعد از تو خاندان علی قتلعام شد...
نفرین بر آن گروه که با جهل خویشتن
فصلی برای غربت خیرالانام شد
زینپیش اگرچه بر سر این قوم ناخلف
نفرین انبیای سلف، انتقام شد
تنها محمد است که نفرینشان نکرد
زینرو محمد است که حسن ختام شد
پس چشم بست و از سر تقصیرشان گذشت
پس رهسپار جادۀ بیتالحرام شد
📝 #حسن_صنوبری
🌐 shereheyat.ir/node/5253
✅ @ShereHeyat
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹انا الیه راجعون🔹
فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
که پس میگیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را..
فَلَک میریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را
مَلَک بر اشک چشمش میکشد بال و پر خود را
یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاریست
یکی با گریه میگیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال میخواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گِرد او هستند و میچرخد به آن سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر،
به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5752
✅ @ShereHeyat
در لشکر تو قحطیِ ایمان شده بود
دین دادن و زر گرفتن آسان شده بود
هر چند سکوت کرده بودی اما
فریاد تو در سکوت پنهان شده بود
📝 #سیدعلی_نقیب
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#قصیده
🔹حماسۀ صبر🔹
فتنه چون خون دوید در شریان
در شب شوم و شرم شد انسان
حیله اینسان عنان گسیخته شد
تا به مرکب نشست این فَتّان
جهل برخاست از تمام بلاد
گِرد او را گرفت و شد گُردان
واق واق سگان حوأب هم
پا پی راهشان نشد چندان
غرق گرد و غبار شد خورشید
کفر پیچیده بود در ایمان..
مانده بودند این چه پیکاریست
ناگهان پیش چشم لشکریان،
شتر فتنه را تو پی کردی
به شکوهی که شرح آن نتوان
خاک ذیقار را قرار تویی
ذوالفقار علیست در جولان
رحمتت، ذوالجلال و الاکرام
غضبت، کُلّ مَن عَلَیها فان
حکم اینگونه شد تویی ثقلین
بنده باشید ایها الثقلان
جنگ تو کفر را بلای گران
صلحت اسلام را بلاگردان
شرح مزجیست از حدیبیه
شیوۀ صلحت ای رسول زمان
شبه پیغمبری به هر صورت
تو اباالقاسمی به هر عنوان
میشود آفتاب عاشورا
قمرت، بدر نیمۀ رمضان!
میشود لعل در رکاب حسین
خون دلها که خوردی از دوران
در جگر آوری تویی حمزه
جعده با هند بوده همپیمان
بهترین رنگ صبر یعنی خون
که دلالت کند جگر بر آن
پای درس تو ای حماسۀ صبر
بوده ایوب طفل ابجدخوان
چه بیان میکنم نمیدانم
لال مدح تو مانده علم بیان
یا که این گنگی مرا بپذیر
یا که در گوش من قصیده بخوان
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/5313
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹مُعزّ المؤمنین🔹
سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان
که تیغ تیز میدان میدهد سَیّاس را برهان
سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ
اگر هم بسته باشد مجتبی با دشمنش پیمان..
حسن تنها نه در منزل اسیر حیلۀ زن بود
که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان
حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او
حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان
به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامۀ احمد
به روی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان
بپرس از کوچهها بعد از علیبنابیطالب
کدامین شانه در تاریکی شب میبَرَد اَنبان؟
کسی که گرد فرشش را تبرک میبرد جبریل
نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان
مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران
کریم اهلبیت است او بپرس از سورۀ انسان..
📝 #سعید_تاجمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/5312
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹امیر صفشکن🔹
بی تو میماند فقط رنج عبادتهایشان
بیاطاعت از تو بیهودهست طاعتهایشان
حرفها در سینه داری و نداری محرمی
مردها در سینه میماند شکایتهایشان..
سکهها، سردارها را چون غلامی میخرند
وه در آن بازار، پایین بود قیمتهایشان
خون دل از سرزنشها میخوری و میخورد
بر دل آیینهات سنگ ملامتهایشان
ای امیر صفشکن! صفین به خود لرزیده است
پیش شمشیر تو پوشالیست هیبتهایشان
بر تن دشمن به جز پیراهن نیرنگ نیست
نیستی یک لحظه غافل از سیاستهایشان
شانههایت کم نیاوردند زیر بار درد
خم نخواهد کرد پشتت را خیانتهایشان
خارها رفتهست در چشم حقیقتبینِ تو
کوچهها شرمنده از دست جسارتهایشان
انتظار تیز تیغ ما به پایان میرسد
تازه آن دم هست آغاز مصیبتهایشان
📝 #جعفر_عباسی
🌐 shereheyat.ir/node/5754
✅ @ShereHeyat