#شعر_توحیدی
#مناجات
#غزل
🔹بحر کرم🔹
گر چه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر موییست گواه
گر چه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم...
شب ظلمانی ما نامهسیه چون مانَد؟
که به جولانگه آن رویِ چو ماه آمدهایم
سبز کن بار دگر مزرع بیحاصل ما
گر چه مستوجب آتش چو گیاه آمدهایم...
جان ما را به نگهبانی عصمت دریاب
که ز کوتهنظری بر لب چاه آمدهایم
رحم کن بر نفَس سوختۀ ما یارب!
که در این راه، عنانریز چو آه آمدهایم
نیست ممکن که شود خدمت ما پا به رکاب
با قدِ خم شده آخر همه راه آمدهایم...
پاک کن از خودی، آیینۀ خودبینی ما
که به درگاه تو از خود به پناه آمدهایم...
نیست انصاف، نظربسته گذشتن از ما
به امیدی به سر راه نگاه آمدهایم
«صائب» این آن غزل «حافظ» والا گهر است:
«که در این بحر کرم غرق گناه آمدهایم»
📝 #صائب_تبریزی
📗 #دیوان_صائب_تبریزی
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#غزل
🔹وداع رمضان🔹
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت...
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت...
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامۀ اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپردۀ مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به «صائب» ز وداع رمضان رفت
📝 #صائب_تبریزی
📗 #دیوان_صائب_تبریزی
✅ @ShereHeyat