eitaa logo
شعر هیأت
10.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹بانی روضهٔ سقا🔹 گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله» در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست من اگر مورم اگر هیچ ولی می‌‌دانم «او سلیمان زمان است که خاتم با اوست» زندگی‌نامهٔ او سطر به سطرش روضه‌ست که مصیبات همه عالم و آدم با اوست در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد بانی روضهٔ سقاست و زمزم با اوست لفظی از کوچه در این مرثیه محزون‌تر نیست وارث محنت زهراست اگر غم با اوست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹فزت و رب الکعبه🔹 به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فُرادا می‌کند در سجدۀ دوم جماعت را مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را چنان آغوش وا کرده‌ست رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر، در کمتر از یک لحظه ارکان هُدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیری قیامت را؟ رها شد نغمۀ «فزت و رب الکعبه» در عالم علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/408@ShereHeyat
🔹درس عباس‌ها مذاکره نیست🔹 حرکت از منا شروع شد و در تب کربلا به اوج رسید روی لب‌های تشنه گل کرد و بر روی نیزه‌ها به اوج رسید آل سفیان شد استحاله و بعد، مسخ شد در یهود و آل سعود ظلم با شیوۀ معاصر قرن، در زمین خدا به اوج رسید حرکت را حسین معنا کرد -شیعه در انحصار ذلت نیست- لفظ هیهاتِ کربلای حسین، با همین محتوا به اوج رسید صلح با شمر تا ابد ممنوع، درس عباس‌ها مذاکره نیست فکر کن با خودت که ظهر دهم، کار سقا کجا به اوج رسید؟! گرچه ممسوس ذات الله است، اکبر از اوج خویش آگاه است ارباً اربا شد و در آن صحرا، در میان عبا به اوج رسید عشق، پیر و جوان نمی‌فهمد، خون پیران چکید و اوج گرفت خون شش‌ماهه بر زمین نچکید از همان ابتدا به اوج رسید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4459@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹فزت و رب الکعبه🔹 به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فُرادا می‌کند در سجدۀ دوم جماعت را مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را چنان آغوش وا کرده‌ست رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر، در کمتر از یک لحظه ارکان هُدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیری قیامت را؟ رها شد نغمۀ «فزت و رب الکعبه» در عالم علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/408@ShereHeyat
قدس‌سره 🔹سلام بر خمینی🔹 مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم کهنسالان عاشق را حبیب بن مظاهر کرد.. سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/286@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صفحه‌های نوکری‌🔹 بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دو تا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن... فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی‌روضه دور کن ما مُرده‌ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو مَلَک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده‌ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه‌های نوکری‌ام را مرور کن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4231@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹یازده بار🔹 قصد، قصد زیارت است اما مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هر آن‌کس دید گفت باید به کربلا برود -نجف و کربلا- دلم لرزید، -مشهد و کاظمین- خوب آمد یازده بار استخاره زدم تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر، الله است انتهایش بقیةالله است سامرا وعده‌گاه آخر ماست جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید پس تمام شما حسن هستید دل من با تو سامرایی شد تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره‌ای کربلایی و در محاصره‌ای یا که باید جگر به زهر دهی یا سرت روی نیزه‌ها برود.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1076@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مؤمن عشق🔹 از قضا ما را خدا از اهل ایمان می‌نویسد ما أطیعوالله می‌دانیم، قرآن می‌نویسد «قُل تَعالَو نَدعُ» می‌خوانیم، ثابت می‌کند ما مؤمنِ عشقیم، آری آلِ عمران می‌نویسد در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر ما مسلمانِ علی هستیم، سلمان می‌نویسد.. صادقُ الوَعدیم، ما را عشق اینسان می‌پسندد صادقُ القَولیم اگر از راستگویان می‌نویسد حرف از ابراهیم از آتش می‌شود، کو یارِ صادق؟ از تنورِ خانه می‌پرسم، گلستان می‌نویسد سرّ «تبیاناً لِکلِّ شیء» یعنی او که حتی طفلِ مکتب‌خانه‌اش تفسیر تبیان می‌نویسد آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل علم یعنی قالَ صادق، اِبنِ حیّان می‌نویسد خیل عشاقش فراوان‌اند شاهد دارم از عشق عاقبت ما را هم از خیل شهیدان می‌نویسد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5260@ShereHeyat
🔹وعدهٔ صادق🔹 شرح خبر تأیید پیروزی‌ست تفسیر صبحِ لیلة الأسراست آغاز راه است آخر خط نیست ما جشنمان در مسجدالاقصاست آن وعده، صادق شد چه رخدادی «قل ربِّ أدخِلنی» در این وادی امداد شد آری چه امدادی این سِرّ «أمرُاللّهِ مفعولا»ست این راه عشق است و خطر دارد راهی شود هرکس جگر دارد هرکس که با ما نیست برگردد با ما بیاید هرکسی با ماست از مکّه تا بیت‌المقدّس را جاءالحقِ ما درنوردیده‌ست ترس یهود از قُبّة الصّخره‌ست ترس سعود از قُبّة الخضراست از کربلای شصت و یک هر روز یک کربلای تازه روییده‌ست از روزِ بر نی رفتن خورشید هر ساعت و هر روز عاشوراست سُبحانکَ اللّهمَ یا جبّار سُبحانکَ اللّهمَ یا قهّار ماییم و عشقِ حیدر کرّار سربندِ ما لَبّیکِ یا زهراست تسبیح‌گوی حضرت عشق‌اند ما فی السّماواتِ و ما فی الارض از اوست، از او بود و خواهد بود ما هرچه داریم از همان بالاست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹یازده بار🔹 قصد، قصد زیارت است اما مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هر آن‌کس دید گفت باید به کربلا برود -نجف و کربلا- دلم لرزید، -مشهد و کاظمین- خوب آمد یازده بار استخاره زدم تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر، الله است انتهایش بقیةالله است سامرا وعده‌گاه آخر ماست جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید پس تمام شما حسن هستید دل من با تو سامرایی شد تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره‌ای کربلایی و در محاصره‌ای یا که باید جگر به زهر دهی یا سرت روی نیزه‌ها برود.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1076@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مؤمن عشق🔹 از قضا ما را خدا از اهل ایمان می‌نویسد ما أطیعوالله می‌دانیم، قرآن می‌نویسد «قُل تَعالَو نَدعُ» می‌خوانیم، ثابت می‌کند ما مؤمنِ عشقیم، آری آلِ عمران می‌نویسد در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر ما مسلمانِ علی هستیم، سلمان می‌نویسد.. صادقُ الوَعدیم، ما را عشق اینسان می‌پسندد صادقُ القَولیم اگر از راستگویان می‌نویسد حرف از ابراهیم از آتش می‌شود، کو یارِ صادق؟ از تنورِ خانه می‌پرسم، گلستان می‌نویسد سرّ «تبیاناً لِکلِّ شیء» یعنی او که حتی طفلِ مکتب‌خانه‌اش تفسیر تبیان می‌نویسد آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل علم یعنی قالَ صادق، اِبنِ حیّان می‌نویسد خیل عشاقش فراوان‌اند شاهد دارم از عشق عاقبت ما را هم از خیل شهیدان می‌نویسد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5260@ShereHeyat
🔹خاکی عشق🔹 همیشه خاکی صحن غریب‌ها بد نیست بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست چه دست‌ها که رسیده‌ست تا بقیع از دور که قد کشیدن زائر به قامت و قد نیست نه صحن مانده، نه ایوان، نه آینه، نه رواق اگرچه خاک، دلیل نبود مرقد نیست همیشه حس زیارت حرم نمی‌خواهد که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست برای بودن در زیر آفتاب اینجا میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست «دعای سوته‌دلان مستجاب، خواهد شد» در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر اگر به شوق ضریح آمده، نیاید، نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/504@ShereHeyat
🔹مهمان🔹 صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم، تر بود گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند، لب فرو بست نگفت و محمّد خودش باخبر بود «فداها ابوها»، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه‌اش جلوه‌گر بود به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می‌خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّۀ عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5221@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹یازده بار🔹 قصد، قصد زیارت است اما مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هر آن‌کس دید گفت باید به کربلا برود -نجف و کربلا- دلم لرزید، -مشهد و کاظمین- خوب آمد یازده بار استخاره زدم تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر، الله است انتهایش بقیةالله است سامرا وعده‌گاه آخر ماست جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید پس تمام شما حسن هستید دل من با تو سامرایی شد تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره‌ای کربلایی و در محاصره‌ای یا که باید جگر به زهر دهی یا سرت روی نیزه‌ها برود.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1076@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹وعدهٔ صادق🔹 شرح خبر تأیید پیروزی‌ست تفسیر صبحِ لیلة الأسراست آغاز راه است آخر خط نیست ما جشنمان در مسجدالاقصاست آن وعده، صادق شد چه رخدادی «قل ربِّ أدخِلنی» در این وادی امداد شد آری چه امدادی این سِرّ «أمرُاللّهِ مفعولا»ست این راه عشق است و خطر دارد راهی شود هرکس جگر دارد هرکس که با ما نیست برگردد با ما بیاید هرکسی با ماست از مکّه تا بیت‌المقدّس را جاءالحقِ ما درنوردیده‌ست ترس یهود از قُبّة الصّخره‌ست ترس سعود از قُبّة الخضراست از کربلای شصت و یک هر روز یک کربلای تازه روییده‌ست از روزِ بر نی رفتن خورشید هر ساعت و هر روز عاشوراست سُبحانکَ اللّهمَ یا جبّار سُبحانکَ اللّهمَ یا قهّار ماییم و عشقِ حیدر کرّار سربندِ ما لَبّیکِ یا زهراست تسبیح‌گوی حضرت عشق‌اند ما فی السّماواتِ و ما فی الارض از اوست، از او بود و خواهد بود ما هرچه داریم از همان بالاست 📝 @ShereHeyat
🔹مهمان🔹 صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم، تر بود گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند، لب فرو بست نگفت و محمّد خودش باخبر بود «فداها ابوها»، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه‌اش جلوه‌گر بود به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می‌خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّۀ عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5221@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صفحه‌های نوکری‌🔹 بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دو تا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن... فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی‌روضه دور کن ما مُرده‌ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو مَلَک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده‌ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه‌های نوکری‌ام را مرور کن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4231@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹وعده‌گاه آخر ما🔹 قصد، قصد زیارت است اما مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هر آن‌کس دید گفت باید به کربلا برود -نجف و کربلا- دلم لرزید، -مشهد و کاظمین- خوب آمد یازده بار استخاره زدم تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر، الله است انتهایش بقیةالله است سامرا وعده‌گاه آخر ماست جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید پس تمام شما حسن هستید دل من با تو سامرایی شد تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره‌ای کربلایی و در محاصره‌ای یا که باید جگر به زهر دهی یا سرت روی نیزه‌ها برود.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1076@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مؤمن عشق🔹 از قضا ما را خدا از اهل ایمان می‌نویسد ما أطیعوالله می‌دانیم، قرآن می‌نویسد «قُل تَعالَو نَدعُ» می‌خوانیم، ثابت می‌کند ما مؤمنِ عشقیم، آری آلِ عمران می‌نویسد در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر ما مسلمانِ علی هستیم، سلمان می‌نویسد.. صادقُ الوَعدیم، ما را عشق اینسان می‌پسندد صادقُ القَولیم اگر از راستگویان می‌نویسد حرف از ابراهیم از آتش می‌شود، کو یارِ صادق؟ از تنورِ خانه می‌پرسم، گلستان می‌نویسد سرّ «تبیاناً لِکلِّ شیء» یعنی او که حتی طفلِ مکتب‌خانه‌اش تفسیر تبیان می‌نویسد آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل علم یعنی قالَ صادق، اِبنِ حیّان می‌نویسد خیل عشاقش فراوان‌اند شاهد دارم از عشق عاقبت ما را هم از خیل شهیدان می‌نویسد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5260@ShereHeyat
🔹وعدهٔ صادق🔹 شرح خبر تأیید پیروزی‌ست تفسیر صبحِ لیلة الأسراست آغاز راه است آخر خط نیست ما جشنمان در مسجدالاقصاست آن وعده، صادق شد چه رخدادی «قل ربِّ أدخِلنی» در این وادی امداد شد آری چه امدادی این سِرّ «أمرُاللّهِ مفعولا»ست این راه عشق است و خطر دارد راهی شود هرکس جگر دارد هرکس که با ما نیست برگردد با ما بیاید هرکسی با ماست از مکّه تا بیت‌المقدّس را جاءالحقِ ما درنوردیده‌ست ترس یهود از قُبّة الصّخره‌ست ترس سعود از قُبّة الخضراست از کربلای شصت و یک هر روز یک کربلای تازه روییده‌ست از روزِ بر نی رفتن خورشید هر ساعت و هر روز عاشوراست سُبحانکَ اللّهمَ یا جبّار سُبحانکَ اللّهمَ یا قهّار ماییم و عشقِ حیدر کرّار سربندِ ما لَبّیکِ یا زهراست تسبیح‌گوی حضرت عشق‌اند ما فی السّماواتِ و ما فی الارض از اوست، از او بود و خواهد بود ما هرچه داریم از همان بالاست 📝 @ShereHeyat