#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹رحمة للعالمین🔹
دست ابوسفیان کماکان در کمین است
اما جواب دوستان در آستین است
نسل سراباند و نمیفهمند بیشک
اینجا بیابان نیست، دریای یقین است
این شهر «در» دارد نمیدانند آیا؟
آیا گمان کردند خاتم، بینگین است؟
هر کس که از روی عناد اینجا بتازد
قطعا جوابش با امیرالمؤمنین است...
در پاسخ توهین محبت کرد عمری
پیغمبر رحمت مرامش اینچنین است
امروز هم عالم اگر نامهربان شد
او تا قیامت رحمة للعالمین است
یا مصطفی! رفتی نبودی تا ببینی
قوم نمکنشناس تو لبریز کینهست
تو بر گلو بوسه زدی، آنها بریدند
گفتند با خود، کشتن او حکم دین است
او هم سرش مانند تو خاکستری شد
آری تنور روضههایش آتشین است
ای کاش ما هم زائر ششگوشه بودیم
امشب که زهرا زائر آن سرزمین است
در چشم ما جاماندگان دنیا خرابهست
تا دختر جامانده ویرانهنشین است
ما با رقیه عالمی داریم امسال
در سینۀ ما آرزوی اربعین است
📝 #مجید_تال
🌐 shereheyat.ir/node/4827
✅ @ShereHeyat
بازآ که غم زمانه از دل برود
خواب از سر روزگار غافل برود
از آمد و رفت فتنهها دلتنگیم
ای جلوۀ حق بیا که باطل برود
📝 #سیدحسن_حسینی
🌐 shereheyat.ir/node/3793
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#کاروان_اسرا
#دیر_راهب
#مثنوی
🔹سر و سامان عشق🔹
گذشته چند صباحی ز روز عاشورا
همان حماسه، که جاوید خواندهاند او را
همان حماسهٔ زیبا، همان قیامت عشق
به خون نشستنِ سرو بلندقامت عشق
به همره اُسرا، میروند شهر به شهر
سپاه جور و جنایت، سپاه ظلمت و قهر
ندیده چشم کسی، در تمام طول مسیر
به جز مجاهدت، از آن فرشتگان اسیر
«چهل ستاره» که بر نیزه میدرخشیدند
به مهر و ماه در این راه، نور بخشیدند
طناب ظلم کجا، اهلبیت نور کجا؟
سر بریده کجا، زینب صبور کجا؟
هوا گرفته و دلتنگ بود، در همه جا
نصیب آینهها سنگ بود، در همه جا
نسیم، بدرقه میکرد آن عزیزان را
صبا، مشاهده میکرد برگریزان را
نسیم، با دل سوزان به هر طرف که وزید
صدای همهمه پیچید، در سپاه یزید
سپاه، مستِ غرور است و مستِ پیروزی
و خنده بر لبش، از شورِ عافیتسوزی...
چو برق و باد، به هر منزلی سفر کردند
چو رعد، خندهٔ شادی از این ظفر کردند
ز حد گذشته پس از کربلا جسارتشان
که هست زینب آزاده در اسارتشان
گذار قافله یک شب کنار دِیْر افتاد
شبی که عاقبت آن اتفاقِ خیر افتاد
حَرامیان، همه شُربِ مُدام میکردند
به نام فتح و ظفر، می به جام میکردند
اگرچه شب، شبِ سنگین و تلخ و تاری بود
سَرِ مقدّسِ خورشید، در کناری بود
سری که جلوهٔ «والشّمس» بود در رویش
سری که معنی «واللّیل» بود گیسویش
سری، که با نَفَس قدسیان مصاحب بود
کنار سایهٔ دیوارِ «دِیْر راهب» بود
سری، که از همهٔ کائنات، دل میبرد
شعاع نوری از آن سر، به چشم راهب خورد
سکوت بود و سیاهی و نیمهٔ شب بود
صدای روشنِ تسبیح و ذکر یا رب بود
صدای بال زدن، از فرشته میآمد
به خطّ نور ز بالا نوشته میآمد
شگفتمنظرهای دید، دیده چون وا کرد
برون ز دِیْر شد و زیر لب، خدایا کرد
میان راه نگهبان بر او چو راه گرفت
از او نشانیِ فرماندهٔ سپاه گرفت
رسید و گفت مرا در دل آرزویی هست
اگر تو را، ز محبّت نشان و بویی هست
دلم به عشقِ جمالی جمیل، پابند است
دلم به جلوهٔ خورشید، آرزومند است
یک امشبی، «سَرِ خورشید» را به من بدهید
به من، اجازهٔ از خود رها شدن بدهید
دلم هواییِ دیدارِ این سَرِ پاک است
سری، که شاهد او، آسمان و افلاک است
بگو که این سر دور از بدن ز پیکر کیست؟
سرِ بریدهٔ یحیی که نیست، پس سَرِ کیست؟
جواب داد که این سر، سریست شهرآشوب
به خون نشستهتر از آفتاب وقت غروب
سر کسیست، که شوریده بر امیر، ای مرد!
خیالِ دولتْ پرورده در ضمیر، ای مرد!
تو بر زیارتِ این سر، اگر نظر داری
بیار، آنچه پساندازِ سیم و زر داری
جواب داد که این زر، در آستین من است
بده امانت ما را، که عشق، دین من است
به چشمِ همچو تویی، گرچه سیم و زر عشق است
هزار سکهٔ زر، نذرِ یک نظر عشق است
بگو: که صاحب این سر، چه نام داشته است؟
چقدر نزد شما، احترام داشته است؟
جواب داد که این سر، که آفتاب جَلیست
گلاب گلشن «زهرا» و یادگار «علی»ست
سَرِ بریدهٔ فرزند حیدر است، این سر
سَرِ حسین، عزیز پیمبر است، این سر...
گرفت و گفت خدا بشکند، دهان تو را
خدای زیر و زبر میکند جهان تو را
به دِیْر رفت و به همراه خود، گلاب آورد
ز اشک دیدهٔ خود، یک دو چشمه آب آورد
غبار راه از آیینه پاک کرد و نشست
کشیده آه ز دل، سینه چاک کرد و نشست
سری، که نور خدا داشت، در حریر گرفت
فضای دِیْر از او، عطر دلپذیر گرفت...
دوباره صحبت موسی و طور، گل میکرد
درخت طیّبهٔ عشق و نور، گل میکرد
خطاب کرد به آن سر: که ای جلال خدا!
اسیر مهر تو شد، دل جدا و دیده جدا
جلال و قدر تو را، حضرت مسیح نداشت
کلیم، چون تو بیانی چنین فصیح نداشت
چو گل جدا ز چمن با کدام دشنه شدی؟
برای دیدن جانان، چقدر تشنه شدی؟
هزار حیف، که در کربلا نبودم من
رکابدار سپاهِ شما، نبودم من
ز پیشگاه جلال تو، عذرخواهم من
تو خود پناه جهانی و بیپناهم من
به احترام تو، «اسلام» را پذیرفتم
رها ز ننگ شدم، نام را پذیرفتم
دلم در این دلِ شب، روشن است همچون ماه
به نورِ «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَ الله»
فدایِ خونجگریهای جَدِّ اطهر تو
فدای مکتب پاک و شهیدپرور تو
«شهادتینِ» مرا، بهترین گواه تویی
که چلچراغ هدایت، دلیل راه تویی...
من حقیر کجا و صحابی تو کجا؟
شکسته بال و پرم، همرکابی تو کجا؟
نه حُسن سابقه دارم نه مثل ایشانم
فقط، ز دربدریهای تو، پریشانم
به استغاثه سرِ راهت آمدم، رحمی
«فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی»
بگیر دست مرا، ای بزرگوار عزیز
«که جز ولای توأم نیست هیچ دستآویز»...
نگاه مِهر تو شد، مُهرِ کارنامهٔ من
گلاب ریخت غمت در بهارنامهٔ من
من از تمامی عمر امشبم تبرّک شد
ز فیض بوسه به رویت، لبم تبرّک شد
«شفق» اگرچه رثای تو از دل و جان گفت
حکایت از سر و سامان عشق «عُمّان» گفت
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/927
✅ @ShereHeyat
آگه چو شد از حالت بیماری او
دامن به کمر بست پیِ یاری او
چون دید کسی بر سر بالینش نیست
سرگرم شد آتش به پرستاری او
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🆔 instagram.com/shereheyat
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_سجاد علیهالسلام
#قصیده
🔹شمع قافله🔹
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
در کربلا هر آنچه بلا بود، عرضه شد
تیری دگر قضا و قدر در کمان نداشت
از این شراره خرمن عمر ستاره سوخت
بود آسمان به جای ولی کهکشان نداشت
بعد از عروج حجت رحمان به عرش نی
دیگر زمین سکون و قرار آسمان نداشت
زینالعباد باز به گیتی قرار داد
ورنه سکون، عوالم کون و مکان نداشت
او شمع راه قافله در شام تار بود
حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت...
با کولهبار درد در آن دشت پر لهیب
جز دود آه بر سر خود سایهبان نداشت
گفتند: ماه بود و درخشید و جلوه کرد
دیدم که مه به گردن خود ریسمان نداشت
گفتند: سرو بود و خرامید و ناز کرد
دیدم که سرو، طاقت بند گران نداشت
در انقلاب سرخ حسینی کسی چو او
نقش حماسهساز «ولی» را بیان نداشت
در گیر و دار معرکۀ کفر و شرک نیز
دوران چو او سوار حقیقتنشان نداشت...
حق را زیان ز جانب باطل نمیرسد
بیمی گل همیشه بهار از خزان نداشت
تنها نه شمع از شرر شعله برفروخت
«پروانه» هم ز شعلۀ آتش امان نداشت
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/1671
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_سجاد علیهالسلام
#چارپاره
🔹غروبی نفسگیر🔹
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
قل اعوذ برب الفلق بود
گفتی «آیا کسی یار من نیست؟»
قفل بر دست و دندان من بود
لحظهای تب امانم نمیداد
بیتو آن خیمه زندان من بود
کاش میشد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمیخواست
تا که در خیمه بیمار باشم...
ماندم و تا ابد دادم از کف
طاقت و تاب، بعد از اباالفضل
ماندم و ماند کابوس یک عمر
خوردن آب، بعد از اباالفضل
ماندم و بغض سنگین زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم
ماندم و دیدم افتاد بر خاک
قاسم آن یادگار عمویم
گفتم ای کاش کابوس باشد
گفتم این صحنه شاید خیالیست
یادم از طفل ششماهه آمد
یادم آمد که گهواره خالیست
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
قل اعوذ برب الفلق بود
📝 #افشین_علا
🌐 shereheyat.ir/node/1676
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹تو را زمانه نفهمید🔹
در آن نگاه عطشدیده روضه جریان داشت
تمام عمر اگر گریه گریه باران داشت
گرفت جان تو را ذره ذره عاشورا
که لحظه لحظۀ آن روز در دلت جان داشت
چه سنگها سرت از دست نانجیبان خورد
چه زخمها دلت از شام نامسلمان داشت
اسیر بودی و از خطبۀ تو میترسید
به روشنای کلامت یزید اذعان داشت
و بر امامت تو سنگ هم شهادت داد
به قبله بودن تو کعبه نیز ایمان داشت...
تو را زمانه نفهمید و خواند بیمارت
و پشت این کلمه عجز خویش پنهان داشت
📝 #حسین_عباسپور
🌐 shereheyat.ir/node/1659
✅ @ShereHeyat
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
پیغام تو ورد سبز بیداران است
بیدار نبود آنکه بیمارت خواند
📝 #سلمان_هراتی
🌐 shereheyat.ir/node/941
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹نیمی از کربلا🔹
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
تو را در حرا، در حرم، در مدینه
تو را در صفا، در منا دیده بودم
تو را بین محراب خونین کوفه
تو را در مقام رضا دیده بودم
تو را در همانجا که خورشید گل کرد
کنار همان نیزهها دیده بودم...
من از روز اوّل که محو تو گشتم
تو را نیمی از کربلا دیده بودم
تو را کوهی از صبر، انبوهی از عشق
تو را سورهای از خدا دیده بودم
تو را شیرمردی که در اوج سختی
نشد از خدایش جدا، دیده بودم
تو را باصفا چون بهارِ پرستش
تو را روحِ سبزِ دعا دیده بودم...
📝 #محمد_فخارزاده
🌐 shereheyat.ir/node/944
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹فرزند زمزم🔹
ای خالق راز و نیاز عاشقانه
در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه
ای آسمان پیشانیات، ای ابر ای کوه
سجادۀ تو دشتهای بیکرانه
دارند در دستانِ هنگامِ قنوتت
گنجشکهای بیشماری آشیانه
تسبیح میگویی تمام خلوت شب
با رودها با اشکهایت دانه دانه
فرزند زمزم! کیستی، اهل کجایی؟
در چشمهایت داری از کوثر نشانه
فریاد عاشوراست موج پرچمی که
وادی به وادی میبری بر روی شانه
وقتی که در حال مرور کربلایی
عالم سراسر میشود پروانهخانه
این بیت آخر با خودش دارد درودی
بر مادرت، آن شهربانوی زمانه
📝 #اعظم_سعادتمند
🌐 shereheyat.ir/node/3917
✅ @ShereHeyat
ا ﷽ ا
وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ یالَها مِنْ مُصیبَةٍ
اَلَحَّتْ عَلَى اْلاَحْشآءِ بِالزَّفَراتِ
اِلَى الْحَشْرِ حَتّى یبْعَثَ اللّهُ قائِما
یفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَالْکرُباتِ
🔹 همزمان با سیامین سال تاسیس، انجمن ادبی مشکات قم برگزار میکند:
«الصدیق الشهید»
دومین فراخوان مرثیهی رضوی
از آنجا که از میان فراوان سرودههای رضوی و عرض ارادت شاعران به ساحت قدس امام رئوف علیهالسلام آنگونه که باید به مرثیهی رضوی پرداخته نشده است، از عموم شاعران ولایی دعوت میشود تا آثار خود را با موضوع مرثیهی رضوی، ارسال نمایند.
🔸 شرایط و مقررات فراخوان:
- تنها اشعار رضوی که درونمایهی مرثیه داشته باشند مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
- محدودیتی در تعداد اثر ارسالی وجود ندارد.
- آثار ارسالی در قالب کلاسیک و دارای قابلیت اجرا در هیأت باشند.
- اشعار ارسالی باید حاوی مدح و مرثیه و دارای زبان سهل و ممتنع باشند.
- اشعار ارسالی نباید قبلا در فراخوانی ارائه و یا منتشر شده باشند.
- انشاءلله به ۵ اثر برگزیده صله پرداخت خواهد شد.
🔹 مهلت ارسال اثر:
پایان ماه صفر برابر ۲۶ مهرماه ۱۳۹۹
🔸 نحوهی ارسال اثر:
ثبت اثر در پایگاه شعر هیأت به نشانی:
🌐 shereheyat.ir/razavi
📝 «انجمن ادبی مشکات»
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#کاروان_در_شام
#غزل
🔹حج ناتمام🔹
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام...
هفتاد و یک ستاره که بر نیزه رفتهاند،
صف بستهاند پشت سر تو به احترام...
تو مرگ را به سُخره گرفتی و دیگران
دلخوش به دینِ بیخطرند و مقام و نام
طولی نمیکشد که جهان بشنود که نیست
حجّی قبولتر ز همین حجّ ناتمام
آنقدر دور نیست که دستی به انتقام
تیغ تو را دوباره برون آرَد از نیام
📝 #عزیز_مهدی
🌐 shereheyat.ir/node/3604
✅ @ShereHeyat