#شعر_عاشورایی
#کل_ارض_کربلا
#غزل
🔹نیزههاست پیشِ رو🔹
خیمهها محاصرهست تیغهاست بر گلو
دشنههاست پشتِ سر، نیزههاست پیشِ رو
روی خاک پیکریست، روی نیزهها سریست
قصّه را شنیدهایم بندبند، مو به مو
قصّه را شنیدهایم، قصدِ راه کردهایم
شرحِ ماجرا بس است لب ببند قصّهگو!
نیست، نیست نخلزار، پشت رقصِ این غبار
نیزهزارِ دشمن است، دشمن است روبهرو
در مسیرِ مردها صف کشیده دردها
زخمها نفسنفس، زهرها سبوسبو
عدّهای ولی هنوز گرمِ بازیِ خودند
یا خزیده در سکوت یا اسیرِ هایوهو
شاهراه ما بلاست، راه شاه کربلاست
جز به خون نمیکنند عاشقانِ او وضو
عاقبت برای او پیشِ چشمهای او
غرقِ خونشدن مرا آرزوست آرزو!
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/4105
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#کل_ارض_کربلا
#غزل
🔹یاری آیا نیست؟🔹
نبود غیر حرامی، به هر طرف نگریست
ولی خروش برآورد: «یاری آیا نیست؟»
مخاطبش چه کسی بود روز عاشورا؟
به جز من و تو خطاب حسین با چه کسیست؟
چه گفت با بشریت در آن دیار غریب
که قرنهای پیاپی بشر شنید و گریست؟..
چه داند آنکه به ذلت خوش است، کیست حسین؟
چه داند آنکه خموشی گزید، زینب کیست؟
چه کس به غیر اباالفضل در جهان دانست
به وقت خون و خطر، معنی برادر چیست؟
دوام مسند و نان است و نام، همت ما!
در این زمانه خدا را چه کس حسینی زیست؟
ستم ز هر که زند سر، نسب برد به یزید
شرف، اگر به جهان ماند، از حسین علیست
📝 #افشین_علا
🌐 shereheyat.ir/node/5650
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#کل_ارض_کربلا
#غزل
🔹با حسین بن علی🔹
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟
چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟
اینکه میآید صدایش بانگ هل من ناصر است
از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی
در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟
چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی
شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی
لفظ عشقاند این همه، معنا حسین بن علی
جان حسین بن علی جانان حسین بن علی
دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی
میتوان با تیغ، کِی حبلالمتین را سر برید؟
نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی
تشنۀ سیرابِ دریا دل یل ام البنین
کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی
کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد
کربلایش قبلۀ دلها حسین بن علی
::
در شکوه واقعه، ای کاش پرپر میشدیم
در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/5652
✅ @ShereHeyat
سخت است اگرچه باور عاشورا
اثبات شده سراسر عاشورا
سوریه، یمن، غزه، فلسطین، لبنان
باز است همیشه دفتر عاشورا
📝 #محمدعلی_جهاندیده
✅ @ShereHeyat
#مقاومت_اسلامی
#فلسطین
#مریع_ترکیب
🔹هر روز عاشوراست🔹
این روزها حال جهان در وضع هشدار است
برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است
در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است
شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است
تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر
باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر
مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست
والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست
نور طلوع فجر صادق از افق پیداست
بیت المقدس تا همیشه پرچمش بالاست
هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداریست
تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاریست
خون میچکد از شاخۀ زیتون در این ایام
حرفی نمانده بین ما و قوم خونآشام
جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام
شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام
این موج، شور بادها را با خودش دارد
نابودی جلادها را با خودش دارد
در چشم ما بار امانت بار سنگینیست
کاری که از دستت برآید واجب دینیست
شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینیست
بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینیست
هستیم ما از کودکیها پای پیمانش
بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش
کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس
روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس
از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس
دارد میآید «حاج قاسم» با «سپاه قدس»
راهی که او رفتهست از اول جهت دارد
از جانب فرماندهش مأموریت دارد
با دست خود حکمی به او دادهست فرمانده
او که تمام آیههای فتح را خوانده
تکفیریان را از عراق و سوریه رانده
هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده
یک روز پایان میدهد راه درازش را
میخواند او در مسجدالاقصی نمازش را
📝 #فاطمه_عارفنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/5041
✅ @ShereHeyat
💠 زاویه نگاه تازه
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی
آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه میرفت بییار و یاور ندیدی
آری در آوردن تیر بیدست از دیده سخت است
امّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست
یا بُهت ناباوری را در چشم مادر ندیدی...
بر گودی سرد گودال خوب است چشمت نیفتاد
چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی...
📝 #قاسم_صرافان
🔹پیشتر با تأکید بر اهمیت شعر مرثیه، گفته شد که شاعر مرثیهپرداز برای اینکه در شعر خود گزارشگر صِرف نباشد، چه راهکارهایی را میتواند در پیش بگیرد. از راهکارهای دیگری که شاعر مرثیهپرداز میتواند به کمک آن و البته به مدد و عنایت اهلبیت(علیهمالسلام) شعر خود را از گزارش صِرف چند پله بالاتر ببرد و مرثیهی شکوهمند و مؤثرتری خلق کند کشف زاویههای نگاه جدید است.
🔸نگاه کردن به یک مرثیه از زاویهی تازه موجب میشود که ابعاد تازهای از آن مصیبت بر دریچهی نگاه مخاطب باز شود و عظمت مصائب آلالله(علیهمالسلام) در جان و قلب مخاطب جایگاه تازهتری پیدا کند. قاسم صرافان از شاعران خلاقی است که از ویژگیهای شعری او کشف زاویههای نگاه جدید در مرثیه است. صرافان در این غزلمرثیه که در حرم حضرت عباس(علیهالسلام) سروده شده، مصیبت شهادت سیدالشهدا(علیهالسلام) را از زاویهی تازهای سروده و انتخاب وزن و موسیقی مناسب، تأثیرگذاری این کشف شاعرانه را دوچندان کرده است.
🔹این مرثیه در قالب درد دل حضرت ام المصائب زینب کبری(علیهاالسلام) با حضرت عباس(علیهالسلام) بعد از شهادت آن بزرگوار بیان شده؛ این درد دل جانسوز به شرح مصائب امام حسین(علیهالسلام) میپردازد. صرافان با کشف این زاویهی نگاه در واقع به شکلی موجز و در قالب یک روایت، سه مصیبت جانسوز شهادت حضرت عباس(علیهالسلام)، شهادت امام حسین(علیهالسلام) و مصائب حضرت زینب(علیهاالسلام) و اسارت آن بزرگوار را تداعی و روایت میکند.
✍🏻 #حسن_بیاتانی
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
🌐 shereheyat.ir
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار بار شنیدیم، ذوالجناح تو آمد
ولی چه می شود اینبار، بیسوار نیاید
📹 شعرخوانی #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#قصیده
🔹خون خدا🔹
نمیدانم تو را در ابر دیدم یا كجا دیدم
به هر جایی كه رو كردم، فقط روی تو را دیدم..
تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا
تو را در واژههای سبز رنگ «ربّنا» دیدم
تو را در آبشارِ وحیِ جبرائیل و میكائیل
تو را یك ظهر زخمی در زمین كربلا دیدم
تو را دیدم كه میچرخید گِردت خانهٔ كعبه
خدا را، در حرم گم كرده بودم، در شما دیدم
شبیه سایهٔ تو، كعبه دنبالت به راه افتاد
تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم
شب تنهای عاشورا و اشباحی كه گم گشتند
تو را در آن شب تاریك، «مصباح الهدی» دیدم
در اوج كبر و در اوج ریای شام، ای كعبه!
تو را همشانه و همشأن كوی كبریا دیدم
دمی كه اسبها بر پیكر تو تاخت آوردند
تو را ای بیكفن، در كسوت آل عبا دیدم
دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریهٔ زهرا!
تو را محكمترین تفسیر راز «انّما» دیدم
هجوم نیزهها بود و قنوتِ مهربان تو
تو را در موج موج «ربّنا» در «آتِنا» دیدم
تو را دیدم كه داری دست در دستان ابراهیم
تو را با داغ حیدر، كوچه كوچه، پا به پا دیدم
تو را هر روز با اندوه ابراهیم، همسایه
تو را با حلق اسماعیل، هر شب همصدا دیدم
همان شب كه سرت بر نیزهها قرآن تلاوت كرد
تو را بر دامن زهرا و دوش مصطفی دیدم
تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
تو را در چاهِ غربت همنوای مرتضی دیدم
سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
و من از كربلا تا شام را «غار حرا» دیدم
به «یحیی» و «سیاوش» جلوه میبخشد گل خونت
تو را ای صبح صادق با «امام مجتبی» دیدم
تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
تو را بیتاب در بیتابی طشت طلا دیدم
شكستم در قصیده، در غزل، ای جان شور و شعر
تو را وقتی كه در فریاد «اَدرِك یا اَخا» دیدم
تمام راه را بر نیزهها با پای سر رفتی
به غیرت پا به پای زینب كبری تو را دیدم
دل و دست از پلیدیهای این دنیا، شبی شُستم
كه خونت را، حنای دست مشتی بیحیا دیدم
چنان فواره زد خون تو تا منظومهٔ شمسی
كه از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم
مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم
تصوّر از تفكر ماند و خون تو تداوم یافت
تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/803
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#قصیده
🔹مگر محشر آمده🔹
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
آتش به کام و زلفْ پریشان و سرخْ روی
این آفتاب از افقی دیگر آمده
چون روز روشن است که قصدش مصاف نیست
این شاه کمسپاه که بیلشکر آمده...
بانگ «فَیا سُیُوفُ خُذینی»ست بر لبش
خنجر فروگذاشته با حنجر آمده
آورده با خودش همه از کوچک و بزرگ
اصغر بغل گرفته و با اکبر آمده
ای تشنگانِ سوختهلب! تشنگی بس است
سر برکنید ساقی آبآور آمده
این ساقیِ علم به کفِ بیبدیل کیست؟
عطشان در آب رفته و عطشانتر آمده...
آتش به خیمههای دل عاشقان زده
این آتشی که رفته و خاکستر آمده
آبی نمانده، روزه بگیرید نخلها
نخل امید رفته ولی بیسر آمده
جای شریف بوسهٔ پیغمبر خداست
این نیزهای که از همه بالاتر آمده
آن سر که تا همیشه سر از آفتاب بود
امشب به خون نشسته، به طشت زر آمده...
بوی بهشت دارد و همواره زنده است
این باغ گل به چشمت اگر پرپر آمده
بگذار تا دمی به جمالت نظر کنم
هفتاد و دومین گُلِ از خون برآمده!
لب واکن از هم، ای تن بیسر، حسین من!
حرفی به لب بیار و ببین خواهر آمده...
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/856
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹طور تجلّی🔹
دلی که الفت دیرینه با بلا دارد
همیشه دست در آغوشِ اِبتلا دارد
دلی که طعم محبت چشیده میداند
«بلا» چه رابطهای تنگ با «وَلا» دارد
دلی که طور تجلّی شدهست سینهٔ او
چه التفات به جام جهاننما دارد
کسی که خاک سر کوی اوست منزل او
چه اعتنا به طلا و به کیمیا دارد
به عجز و زاری و خواری سخن نیالاید
کسی که درک درستی ز کربلا دارد
حسین گفت که ذلتپذیر نیست ولی
هنوز شاعر از این گفتهها اِبا دارد
حدیث واقعه را از شهید عشق بپرس
که جاودانه حضوری به نینوا دارد
به نیزهها نظر انداخت هرکه، با خود گفت:
خدا چه آینههایی خدانما دارد
بیا که از بدن پاره پارهاش پیداست
که شوق دیدن یاران جدا جدا دارد
به ناامیدی از این در نرفته است کسی
عزیز فاطمه دستی گرهگشا دارد
به جز خرابهنشین خمار چشم شما
خبر ز حال خراباتیان کجا دارد
جمیل دیدن سیر جلالی است گواه
که از کمال تو زینب چه بهرهها دارد
همیشه شمع مزار شماست «پروانه»
که هرچه شعله به دل دارد از شما دارد
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/704
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹هزار حنجره فریاد🔹
هزار حنجره فریاد در گلویش بود
نگاه مضطرب آسمان به سویش بود
به دست عزمِ بلندش شکست پایِ درنگ
اگر چه فاجعهای تلخ روبهرویش بود
میان او و شهادت چه انس و الفت بود
که مرگ سرخ هماره به جستجویش بود
چگونه شرم نکرد از گلوی او خنجر
که بوسهگاه رسول خدا گلویش بود
رسید وقت نماز و در آن حماسۀ ظهر
هزار زخمِ تنش جاریِ وضویش بود
سخن به زاری و ذلت نگفت با دشمن
که خصم در عجب از همت نکویش بود
اگر چه از عطش آن روح کربلا میسوخت
فرات تشنهترین قطرۀ سبویش بود
سرم فدای لب خشک آن گل یاسین
اگر چه تشنگیاش اوج آبرویش بود...
📝 #محمدعلی_سالاری
🌐 shereheyat.ir/node/4188
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹نام تو تکراری نیست🔹
مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
هرچه تکرار شود، نام تو تکراری نیست
ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه
و جهان داغ تو را تازه نگهداشته است
نه! نگهداشته داغ تو جهان را تازه
موج در موج به سر میزند و میگرید
مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه
آه ای تشنۀ افتاده به هامون، زخمی
آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه
تازه میخواست کمی معرکه آرام شود
نعلها تازه شد و داغ دل ما تازه
کاروان رفت به مهمانی کوفه که در آن
کوچه در کوچه شود غربت مولا تازه
کاروان رفت به مهمانی شام، آه از شام
زخمها کهنه ولی زخم زبانها تازه
کاروان رفت ولی راه تو در عالم ماند
با شکوه قدم زینب کبری تازه
اربعین است و قدم در قدم اعجاز غمت
پر طپش، گرم، پرآوازه، شکوفا، تازه
ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شدهست
مانده غوغای تو در جلوۀ فردا تازه
تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم
جلوۀ توست در آیینۀ دنیا تازه
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/4824
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹باید شهید بود و...🔹
من در همین شروع غزل، مات ماندهام
حیران سرگذشت نفسهات ماندهام
خیمه، حریق، همهمه، شمشیر، دست، سر
مبهوت در هجوم اشارات ماندهام
«هَل مِن...» چه بر صحیفۀ سیپاره رفته است؟
در گردباد چرخش آیات ماندهام
من هایهای زخم تو را ضجّه میزنم
مجروح آن ترنّم «هیهات…» ماندهام...
باید شهید بود و تو را خونچکان سرود
شرمندهام، اسیر عبارات ماندهام
📝 #قربان_ولیئی
🌐 shereheyat.ir/node/2466
✅ @ShereHeyat
#شهیدان_کربلا
#عاشورا
#غزل
🔹عشق غیور🔹
سر زد ز شرق معركه، آن تیغ گرمْسیر
عشق غیور بود و برآمد به نفی غیر
تیغی چنان فصیح به تبیین دین حق
تیغی چنان صریح به تفریق شرّ و خیر
آنكس كه حِرز كشتی نوح است نام او
بر لوح آسمان، پسر ایلیا، «شُبیر»
حیرتنشین وحدت او، كعبه و كنشت
حسرتنصیب رفعت او، مسجد است و دیر
دیگر كسی نبود پی دفع تیرها
نه سینهٔ «سعید» و نه جانبازی «زهیر»
دیگر چه جای مرثیهخوانی جنّ و انس؟
وقتی گریستند به حال تو، وحش و طیر
پس آسمان به لرزه درافتاد و خون گریست
از آن زمان كه كرد در آیینهٔ تو سیر
همسایهٔ بهشت شود در ركاب تو
مانند حُر، كسی كه شود عاقبتبهخیر
📝 #محمدسعید_میرزایی
🌐 shereheyat.ir/node/1647
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#قصیده
🔹حماسه ساخت از بلا🔹
هلا! در این کران فقط به حُر، امان نمیرسد
که در کنار او به هیچکس زیان نمیرسد
بهشت، خیمهٔ عزای اوست این حقیقتیست
که باورش به ذهن کوچک گمان نمیرسد
شروع شورش غمش ز شور اشک آدم است
به درک گریه بر مصیبتش زمان نمیرسد
فلک! به گوش خود بخوان که ضجهٔ زمینیان
به های های نالهٔ فرشتگان نمیرسد
به نون و القلم، قسم، به آن شعر محتشم
قصیده بیسرودن از غمش به آن نمیرسد
به خیمهها نمیرسید کاش پای ذوالجناح
که خیری از رسیدنش به کودکان نمیرسد
که دیده است خون به دل کنند مشک تشنه را؟
که هیچ میزبان چنین به میهمان نمیرسد
رباب را سهشعبه ذره ذره ذره آب کرد!
مگر که تیرت ای اجل به ناگهان نمیرسد؟
حسین داده بود جان، کنار جسم اکبرش
که شمر میرسد به سر، ولی به جان نمیرسد
کشید خنجر از غلاف و روی سینهاش نشست
به حیرتم چرا عذاب از آسمان نمیرسد؟!
به سر رسید قصه، روضهخوان چه میشود بگو
که هیچ چیز دست کم به ساربان نمیرسد
حکایتیست خلوت تنور با سر حسین
ولی به بزم بوسههای خیزران نمیرسد
چقدر زجر میکشند کودکان، عمو که نیست
که رفته است دست او به کاروان نمیرسد
رسید کاروان به شام، خوب گوش کن یزید
صدای ناله و صدای الامان نمیرسد
چنان بر اوج نیزهها حماسه ساخت از بلا
که هر چه میدود به سوی او، جهان، نمیرسد
صلات ظهر خون به حق اقامه بست آنچنان
که تا ابد به گَرد سجدهاش اذان نمیرسد!
اَعوذ بالبلا، همیشگیست کربلا، مگو
که گاه ابتلا و وقت امتحان نمیرسد
رسیده او به ما ولی نمیرسیم ما به او!
اگر که مرد بیقرار داستان نمیرسد
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1648
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹هوای پر زدن🔹
به میدان میبرم از شوق سربازی، سر خود را
تو هم آماده کن ای عشق! کمکم خنجر خود را
مرا گر آرزویی هست باور کن به جز این نیست
که در تنپوشی از شمشیر بینم، پیکر خود را
هوای پر زدن از عالم خاکی به سر دارم
خوشا روزی که بینم بیقفس بال و پر خود را
ز دلتاریکی باد خزان تا پرده بردارم
به روی دست میگیرم گل نیلوفر خود را...
من از ایمان خود یک ذرّه حتی بر نمیگردم
تلاوت میکنم در گوش نی هم باور خود را
📝 #کریم_رجبزاده
🌐 shereheyat.ir/node/859
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹تشنهٔ عشق🔹
تشنهٔ عشقیم، آری، تشنه هم سر میدهیم
آبرویی قدر خون خود، به خنجر میدهیم
لاله را بگذار و بگذر، لایق عشق تو نیست
ما به پای عاشقی، سرو و صنوبر میدهیم
گرچه دریا، تا بخواهی، بیوفایی كرده است
ما به دست دوستی، دست برادر میدهیم
هیچكس در خاطر ما، نازنینتر از تو نیست
آری، این پروانه را هم، سوی تو پر میدهیم
سر اگر افتاده، ذكر تو نمیافتد ز لب
بیگلو هم، نام زیبای تو را سر میدهیم
📝 #کریم_رجبزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1531
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹جمع مُکسّر🔹
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
گاهی زره به تن به علی میشوی شبیه
گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری
گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن
واشد به دردهای تو از هر سخن دری
با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ
با صد هزار دیده ندیدند برتری
تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است
حالا که در میان شلوغی لشکری...
شمشیر میکشی... چه شکوهی، چه هیبتی
تکبیر میکشند... چه الله اکبری
یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی
اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری
آنها که روی دستِ محمد ندیدهاند
بر نیزه دیدهاند که از هر نظر سری...
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/862
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹معراج🔹
بر خاکی از اندوه و غربت سر نهادهست
بر نیزهٔ تنهایی خود تکیه دادهست
هرچند پیچیدهست در عالم شکوهش
معراج او بر روی خاک اما چه سادهست
آنقدر آزاد است از هر قید و بندی
حتی به کهنه پیرهن هم تن ندادهست
یک روز روی شانهٔ پیغمبر، اکنون
بر روی نیزه باز در اوج ایستادهست
دارد همین که سایهاش را از سر نی
باور کن این هم از سر عالم زیاد است
📝 #رضا_یزدانی
🌐 shereheyat.ir/node/939
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹لا یوم کیومک اباعبدالله🔹
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
باد تنها بود، اما خار و خسها را عقب زد
تاختنهای علیِ اکبرت آمد به یادم
بحث عقل و عشق شد، هر کس بیانی، داستانی
من ترکهای لب آبآورت آمد به یادم
«لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّون»
لحظههای سرخ بعد از اصغرت آمد به یادم
جویباری بر شکوه کوه مستحکم میافزود
اشکهای از رجز محکمترت آمد به یادم
گفت سعدی دیده با چشم خودش میرفت جانش
من وداع آخرت با خواهرت آمد به یادم
باغبان با طفل گفت: این سیب! دیگر شاخه نشکن!
قصهٔ انگشتت و انگشترت آمد به یادم
روضهخوان میگفت: یا مهدی! محبان تو هستیم
از محبان آنچه آمد بر سرت آمد به یادم...
📝 #علی_کریمان
🌐 shereheyat.ir/node/890
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹تماشاییترین خورشید🔹
ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت
آبها دیگر نیاوردند تاب دیدنت
چشمۀ نوش لبت میسوخت از هُرم عطش
هم لبانت خشک بود از تشنگی، هم گلشنت
آب میگرید برای لعل عطشانت هنوز
خاک مینالد برای جسم بیپیراهنت...
آسمان لرزید آن ساعت که طفلت حلقه کرد
دستهای کوچک خود را به دور گردنت...
ای تماشاییترین خورشید، عالم زنده شد
بر ستیغ نیزه از آوای قرآن خواندنت...
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/2507
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹مصباح الهُدی🔹
به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد
که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد
سری گردن کشید از مرگ، قدر نیزهای روزی
که نامش آفتابِ جان سرگردان ما باشد
لبش بر نیزه قرآن خواند تا ثقلین جمع آیند
لبش بر نیزه قرآن خواند تا قرآن ما باشد
چراغ چشمهایش زیر نعل اسبها میسوخت
که مصباح الهدایِ دیدهٔ حیران ما باشد...
کنون ننگ است ما را تا به محشر، مرگ در بستر
حسین آمد به سوی کوفه تا مهمان ما باشد
📝 #علی_محمد_مؤدب
🌐 shereheyat.ir/node/886
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹او کیست؟🔹
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم؟
که باد از دل صحرا میآورد بویش
کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح برید چاقویش
نشسته است کنارش کسی که میگرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش
هزار مرتبه پرسیدهام زخود او کیست
که این غریب نهادهست سر به زانویش؟
کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش
کسی که با لب خشک و ترکترک شدهاش
نشسته تیر به زیر کمان ابرویش
کسیست وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کوه، زِ ماتم سپید شد مویش
عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق میکشد از هر طرف به هر سویش
طلوع میکند اکنون به روی نیزه سری
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
📝 #فاضل_نظری
🌐 shereheyat.ir/node/892
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#مثنوی
🔹زخم عطش🔹
سلام، آیۀ جاری صدای عطشانت
سلام، رود خروشانِ نور، چشمانت...
سلام نام غریبت همیشه حزنآور
سلام خون خداوند، روح پیغمبر
فرود آمده بودی که عشق برخیزد
چکید خون نجیبت که شور انگیزد
تپید جسم تو در خون که رود باقی ماند
برید دشنه گلویت، سرود باقی ماند...
به شوق درکِ تو، شمشیر دست و پا میزد
به بانگِ العطش، آتش به خیمهها میزد
شبِ غلیظِ زمین را شکست چشمانت
خمیده کرد فلک را ستارهبارانت
خدای من، چه شکوهی، چه اقتداری داشت
چه وسعتی، چه حضوری، چه برگ و باری داشت...
رسیده بود و خدا چید سیب گلگونش
رسیده بود و زمین بود تشنۀ خونش...
فرات، تشنه گذشت و خجل به دریا زد
ندید... هر که تو را دید، دل به دریا زد
فرات تشنه گذشت و شهید جاری بود
چقدر زخم عطش بر فرات کاری بود
هنوز هق هق گریهست در گلوی فرات
که در حضور خدا رفت آبروی فرات...
نخواه تشنه بمیرم، نمی نگاهم کن
بگو که راه کدام است، سر به راهم کن
📝 #قربان_ولیئی
🌐 shereheyat.ir/node/4142
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#غزل
🔹سجدهٔ شکر🔹
ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو
دل ما، بیتِ الهی ز دلآرایی تو
با وجود رُخ خونین و به خاک آلوده
صورتی را نتوان یافت، به زیبایی تو
سجدهٔ شکر به مقتل پی هفتاد و دو داغ
بود آیینهای از صبر و شکیبایی تو
دادی انگشتر خود را به عدو با انگشت
زهی از بذل و جوانمردی و آقایی تو
چینِ اندوه، به پیشانی خورشید انداخت
آفتاب رُخِ بر نیزه تماشایی تو
نخل توحید، ز خون تو بقا یافت از آن
چوب زد خصم به لبهای مسیحایی تو
بس که بر پیکر تو، زخم روی زخم زدند
گشت مشکل به یتیم تو شناسایی تو
لالهٔ پرپر زهرایی و چشم «میثم»
گل در این باغ ندیده به شکوفایی تو
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/883
✅ @ShereHeyat