eitaa logo
شعر هیأت
10.5هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
181 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹لاله عباسی🔹 جز او بقیع زائر خلوت‌نشین نداشت در کوچه‌باغ مرثیه‌ها خوشه‌چین نداشت نجوای غمگنانۀ این مادر صبور تأثیر، کمتر از نفس آتشین نداشت جز چشم او که چشمهٔ احساس شد، کسی یک آسمان ستاره به روی زمین نداشت با آن‌که خفته بود به خون، باغ لاله‌اش از شکوه کمترین اثری بر جبین نداشت بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو دلبستگی به واژهٔ ام‌البنین نداشت... می‌گفت ای دلاور نستوه! ای رشید! خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت عباس من! که لالهٔ عباسی منی ای کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت ای ساقی حرم که عطش تشنهٔ تو بود ساقی به جز تو سلسلهٔ «یا و سین» نداشت عباس من! شنیده‌ام افتاده‌ای از اسب تاب تحمل تو مگر صدر زین نداشت؟ بر دست و بازوی تو علی بوسه داده بود کس چون تو بازوان غرورآفرین نداشت والله، بعد زمزمهٔ «اِن قطعتموا» چشم تو اعتنا به یسار و یمین نداشت تا موج نخل‌ها ز حضورت به هم نخورد دریای غیرت این همه اوج و طنین نداشت تو، ماه من نه... ماه بنی‌هاشمی ولی پیشانی بلند تو این قدر چین نداشت وقتی حسین بر سرت آمد، که یک نظر... چشم تو تاب دیدن آن نازنین نداشت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1296@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹ام الادب🔹 ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک‌جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می‌گیرد رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3585@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹فصل غم🔹 غم در نگاه خیس تو معنا گرفته یک موج از اشک تو را دریا گرفته امروز در فصل خسوف ماه خونین خورشید هم مثل دلت گویا گرفته! تا آسمان‌ها می‌رود دل‌مویه‌هایت کار دل خونت عجب بالا گرفته! این روزها با دیدن حال تو بانو! بغضی گلوی اهل یثرب را گرفته هر روز اشک و آه، حق داری بسوزی یک کربلا غم در نگاهت جا گرفته! می‌دانم اینجا بارها با دست لرزان اشک از دو چشمت حضرت زهرا گرفته تاریخ را می‌گردم آری، تا ببینم مثل دل تنگت دلی آیا گرفته؟ اینجا به همراه لب خشک تو مادر! هر سنگ‌ریزه ختم «یا سقا» گرفته 📝 🌐 shereheyat.ir/node/144@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹دارالشفا🔹 خودت را از هرآنچه غیر عشق او رها کردی خودت را نذر او کردی و از عالم جدا کردی به زهرا قول دادی خادم ایتام او باشی بلاگردانشان بودی به قول خود وفا کردی برای پاسداری از حسینش بچه‌هایت را فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی بشیر از ماه تو گفت و تو از خورشید پرسیدی ادب را تربیت کردی ولا را مبتلا کردی علمدار عزای زینت دوش نبی بودی در آغوش مدینه خیمۀ ماتم به پا کردی تو خاک تیره را با اشک چشمانت بها دادی تو خاک تیره را با اشک چشمانت طلا کردی نشستی روضه خواندی در دل تاریک قبرستان زمین مرده را با اشک خود دارالشفا کردی شبیه فاطمه اشکت چراغ راه مردم شد برای گریه هرجا کربلایی دست و پا کردی چه مادرها که نور تو چراغ راهشان بوده چه فصلی در کتاب غیرت و ایثار وا کردی جهان را خیمۀ شیدایی اصحاب عاشورا جهان را مجلس مرثیۀ خون خدا کردی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5859@ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
1890787074_1503944424.mp3
1.6M
🏴 غزلی تقدیم به ساحت حضرت ام‌البنین علیهاالسلام زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانه‌ی علی سَرِ افشای خود نداشت ▪️شعرخوانی آقای افشین علاء تقدیم به ساحت حضرت ام‌البنین علیهاالسلام در دیدار شاعران سال ۱۳۸۹ 💻 Farsi.khamenei.ir
هدایت شده از کتاب هیأت 📖
17.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬معرفی کتاب حدود ساعت یک ▫️توسط شاعر اهل‌بیت حجت‌الاسلام سیدمحمدمهدی شفیعی 👇🏻تهیه کتاب از طریق پایگاه جامع محتوایی هیأت: ▫️heyat.co/p/3959 | | 👇🏻ایتا: ▫️@ketab_heyat 👇🏻وب‌گاه: ▫️heyat.co
💠 دید در شب «زاویه نگاه‌های شاعران به تصویر دست سردار شهید سلیمانی» 🔹شهادت سردار عطر سیب دارد. این رایحۀ شهادت در شب جمعه است؛ بوی امام حسین(علیه‌السلام) می‌دهد و بوی کربلا. سیب مثال مناسبی است تا بحث را با آن شروع کنیم. سؤال: چه تعداد شعر می‌توان در مورد سیب سرود که مضامین آن‌ها تکراری نباشد؟ به این معطر خون‌رنگ از چه زوایای متنوعی می‌توان نگریست؟ در موارد این‌گونه که سوژه در ظاهر واحد است، یکی از راه‌های دچار نشدن به کلیشه و پرهیز از گفتن حرف‌های تکراری، تغییر زاویه نگاه است. تکنیکی که در کنار طاقت‌فرسا بودن، نتیجه‌ای شگرف به همراه دارد و از تلاش‌های ذهنی شاعر برای رسیدن به نگاه تازه پرده برمی‌دارد. 🔸در گشت و گذاری که بین باغستان کتاب داشتم به کتابی برخوردم که شاعر سعی کرده بود از زوایای مختلف به این میوه نگاه کند و هر نگاه تازه را در قالب شعر کوتاهی ثبت کند، مجموعا ۱۲۷ شعر. جذاب بود و کلنجار برانگیز. مگر به سیب از چه زوایایی می‌توان نگاه کرد؟ تفاوت طعم سیب ترش و شیرین، تقسیم آن از لحاظ رنگ‌بندی به سبز، زرد و قرمز، معروف بودن سیب برخی شهرها، تشبیه گونه به سیب قرمز، تشبیه چانه به قسمت پایین سیب که از آن به سیب زَنَخدان تعبیر می‌کنند، شباهتش با انگور در ساخت سرکه، صدای سیب در زمان خوردن و تفاوتش با صدای بقیه میوه‌ها، تفاوت سیب با سیب‌زمینی، استفاده از آن در قالب ضرب‌المثل برای شباهت دو فرد «مثل سیبی که از وسط نصف شده باشد»، یا ضرب‌المثل دیگری که می‌گوید «سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ می‌خورد تا پایین بیاید» و... . 🔹اگر بخواهیم نگاهی دینی به آن داشته باشیم می‌توان به بهشتی بودن آن اشاره کرد. همچنین وجود آن در ماجرای معراج و تأثیرش در ولادت صدیقه طاهره(علیهاالسلام). عدد ابجد آن ۷۲ است و در این عدد اشاره‌ای است عرفانی به تعداد شهدای کربلا که بنا بر قول مرسوم بین عامه، ۷۲ تن بوده‌اند. از عطر آن هم که گفتم، حال و هوای زیارت حرم سیدالشهداء(علیه‌السلام) دارد و روضه شب جمعه؛ بوی شهادت از آن می‌چکد. سیب مثال مناسبی بود تا منظور از زاویه دید را توضیح دهم و مقدمه خوبی بود تا به موضوع اصلی این یادداشت بپردازم. 🔸تصویر دست جدا از پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هم یک سوژه است؛ اما این شاعر است که می‌تواند از زوایای مختلف به این عکس پر مفهوم نگاه بیندازد و یک دنیا مضمون از آن دریافت کرده و با خلاقیتی که دارد ابیات تحسین‌برانگیزی بیافریند. عکاس عکسی می‌گیرد و شاعر خلاق از آن عکس، تصاویر متعدد خلق می‌کند که می‌تواند به اندازه همان عکس ماندگار شود. حال با هم به تماشای زاویه نگاه‌های مختلف شاعران می‌نشینیم تا از این همه واکنش عاطفی متفاوت و جهان‌بینی متنوع نسبت به این موضوع، حظّ هنری ببریم: ▪️شباهت این دست با دست علمدار کربلا: سینه‌زن‌ها! علقمه است اینجا، علمداری کنید روضه سقاست، بسم الله رحمن الرحیم فاطمه عارف‌نژاد و تو همیشه شهید بودی و حال زنده‌تر از همیشه با مایی با همین دست‌های غرقه به خون تو علمدار فتح فردایی محمدمهدی سیار و رد پای تو در تمام مسیر به امام زمان قسم پیداست ازعمود هزار و چندم راه گنبد ساقی حرم پیداست باز هم یاد دستت افتادم احمد علوی ▫️شباهت با بدن اربا اربای حضرت علی اکبر(علیه‌السلام): ارباً اربا شدی به راه علی تا در این جبهه باز جمع شویم موج در موج در صف پیکار چون صفوف نماز جمع شویم محمدمهدی سیار ▪️توسل به اهل بیت(علیهم‌السلام): دست‌بردامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است سعید بیابانکی ▫️نگاهی عرفانی و تعلیمی: از سفر برگشت اما از تعلق‌ها رها دست‌هایش را بدون آستین آورده بود... مجتبی حاذق ▪️حسن تعلیل ولایت‌مدارانه: از آن شکوه فقط دست غرق در خونی برای بیعت ما مانده بود از تن تو حسن زرنقی ▫️حسن تعلیل حماسی و تعبیری کنایی: دستی از تو ماند باقی تا بگوید خصم را با شهادت هم نخواهم از سرت برداشت دست عباس خوش‌عمل کاشانی ▪️حسن تعلیل احساسی: یک عمر دلم غصه مولا خورده‌ست تا حکم شهادت من امضا خورده‌ست دانید چرا نشانی از دستم ماند؟ آن دست به خاک پای زهرا خورده‌ست سیدرضا موید ▫️حسن تعلیل مرثیه‌گونه: آنقَدَر سوختۀ روضه انگشتر بود ماند آخر فقط انگشت و عقیق یمنش محمود حبیبی کسبی ...
شعر هیأت
💠 دید در شب «زاویه نگاه‌های شاعران به تصویر دست سردار شهید سلیمانی» 🔹شهادت سردار عطر سیب دارد. ای
▪️شباهت بین انگشتر شهید بغداد و انگشتر شهید کربلا: چه روضه‌ای‌ست مجسم، عقیق سرخ برایم که حکم کرد از انگشتر امام بگویم سیده فرشته حسینی و دستان تو روی خاک افتاد اما انگشتر تو رفته به غارت؟ هرگز احمد ایرانی‌نسب و مانند حسین رفتی اما... اما انگشتری‌ات هنوز در دستت بود سیداحمد حسینی (شهریار) ▫️اشاره به خاتم بخشی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و توجه حضرت به ایتام: بابای تمامی یتیمان بود او انگشتری‌اش را به یتیمان بدهید حامد اشتری ▪️شباهت انگشتر سردار به خاتم سلیمان نبی(علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام): سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است سعید بیابانکی ▫️اشاره به ملک سلیمان نبی(علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام): جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر سیدحمیدرضا برقعی و الا ای قاسم فتح درخشان! فتح دیگر کن که خصلت‌های قاسم داری و خوی سلیمانی در این میدان فراوان مدعی دیدم مگر آخر نگین قدس را از دست اهریمن تو بستانی علیرضا قزوه ▪️نگاه حماسی و عزت‌مدارانه: این دست تو استعاره از بیعت ماست انگیزۀ عاشقانۀ وحدت ماست تاریخ پیام آخرت را فهمید:‏ این دست تو نیست پرچم عزت ماست سیدمحمدامین جعفری ▫️نگاه سیاسی با در نظر گرفتن مسائل روز: انگشتر عقیق شهید ما امضای حکم مرگ بر آمریکاست علی‌محمد مؤدب ▪️نگاه سیاسی و پرداختن به مقاومت اسلامی و اتحاد: این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هر چه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پا برجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی محمدحسین ملکیان ▫️و در آخر گره زدن این عکس با مسئله ظهور: فردا که آفاق جهان یک دست بارانی‌ست آری علم دست سلیمانی است! زیبا نیست؟ یوسف رحیمی 🔹با مرثیه‌ای که در این عکس جاری است اشک ریختیم، با حماسۀ آن احساس عزت کردیم، از آن ولایت‌مداری، دشمن‌شناسی و بصیرت را فهمیدیم، انسایت را استشمام کردیم، درس اتحاد گرفتیم و دانستیم که آینده از آن ما است. همه این‌ مضامین در همین یک عکس جمع شده است. اما آیا همه حرف در همین ابیات خلاصه می‌شود؟ مطمئناً خیر. شاعران دیگر نیز می‌توانند از همین شیوه برای خلق ابیات بدیع بهره ببرند. مثلاً مضمونی که از این تصویر به ذهن من می‌رسد، تشبیه این دست به معجزه «ید بَیضا»ی حضرت موسی(علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام) است: وحشت فرعونیان از آن ید بَیضای اوست وه چه نوری! جلوه‌های بی‌شمارش دیدنی‌ست ✍🏻 🌐 shereheyat.ir/node/5860@ShereHeyat
🏴 مرثیه منسوب به علیهاالسلام لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‌ام می‌‏اندازى كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ بر پیکر بی‌جان آن‌ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ اى كاش می‌دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دستش قطع شده است؟ 📗 ادب الطف، ج۱، ص۷۱ 🌐 shereheyat.ir/node/2034@ShereHeyat
🔹سرو رشید🔹 خبر این بود که یک سرو رشید آوردند استخوان‌های تو را در شب عید آوردند جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند نامه‌ای را که به مقصد نرسید آوردند نامه مثل جگر تشنۀ تو سوخته بود قفل آن باز نشد هرچه کلید آوردند مادرت گفت کبوتر شده‌ای، می‌دانست آسمان را به هوای تو پدید آوردند لحظۀ رفتن تو خوب به یادش مانده آب و آیینه و قرآن مجید آوردند جانماز متبرّک شده‌اش را آن‌ روز با گلی سرخ که از باغچه چید آوردند وقت رفتن تو خودت روضۀ اکبر خواندی کوچه ابری شد و باران شدید آوردند سال‌ها بعد، تو از راه رسیدی امّا... خوب شد مادرت آن ‌روز ندید آوردند... پیکری را که به شش‌ماهگی‌ات می‌مانست پیکری را که به قنداق سفید آوردند حتم دارم که خود حضرت زهرا هم بود روزهایی که به این شهر شهید آوردند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2041@ShereHeyat
فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه می‌شود به این: مادر شهید پیش از آنکه مادر شهید می‌شود «شهید» می‌شود... 📝 @ShereHeyat
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست ز عطر نام تو بوی بهشت می‎آید خمینی دگری، بر کسی که پنهان نیست شهید زنده‌ای و روح جاری اخلاص کسی چنان که تو، هم‌پایۀ شهیدان نیست سزاست این که چنین تشنۀ کلام توام که هیچ باغچه‌ای بی‌نیاز باران نیست ولایت تو همان عشق خاندان «علی»ست ز سعی از تو سرودن دلم پشیمان نیست! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3123@ShereHeyat