eitaa logo
شعر هیأت
9.3هزار دنبال‌کننده
895 عکس
163 ویدیو
12 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹فصل شکوفایی نور🔹 باز شد پنجرۀ روشنی از فصل حضور فصل سرسبز دعا، فصل شکوفایی نور دردمندان! به شما ماه خدا رو کرده‌ست چه خدایی، که رحیم است و کریم است و غفور به هلال مَهِ نو در رمضان باید گفت: «قُل هُو‌الله اَحَد چشم بد از روی تو دور».. گاه در پرتو قرآن، به تلاوت بنشین ای نگاه تو طربناک‌تر از باغ بلور عافیت چون طلبد؟ آن که گریزد ز طبیب به خدا کی رسد؟ از خود نکند آن که عبور صبر بر معصیت، از زهدِ ریایی بهتر سعی کن تا که در این ماه شوی سنگ صبور ای دلت در گرو آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» در دلت مانده اگر آرزوی وادی طور بی ریا، در پی تسکینِ دلِ مسکین باش نشود مانع احساس تو، احساس غرور ای صفای تو نوازشگر گل‌های یتیم نذر این باغچه کن، شادی و شیدایی و شور سعی کن لذت غفران خدا را بچشی ای که ابر کَرَم از روی سرت کرده عبور دل اگر یاد خدا کرد و شب از نیمه گذشت می‌شوی غرق عنایت، سحر از فیض حضور به دعا دست برآرید «شب قدر» مگر بگشاید گره از کار شما صبح ظهور ای که چشم دل تو در طلب راه خداست رو به مهمانی او کن، رمضان ماه خداست 📝 🌐shereheyat.ir/node/5457@ShereHeyat
🔹روزگار🔹 فرصت نمی‌شود که من از خود سفر کنم از این من همیشگی خود گذر کنم تصویرهای مبهمی از خویش می‌کشم هر گاه در گذشتۀ عمرم نظر کنم من مانده‌ام که پا بگذارم به روی دل یا پیروی از این دل بی‌پا و سر کنم... جز درد و آه، حاصلم از روزگار نیست از دست روزگار چه خاکی به سر کنم آواره مانده‌ام به بیابان سرنوشت بیغوله‎ای کجاست که شب را سحر کنم این بخت با من است خودم را ز دست او باید کجا برم، به کجا در به در کنم... مُردم در این همیشگی جان و تن «خروش»! باید به راه افتم و فکر دگر کنم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5528@ShereHeyat
🔹گریه‌های شبانه🔹 شب و نجوای ریزش باران پرسۀ باد در سپیداران شاخه‌ها سر بر آسمان دارند برگ‌ها ذکر بر زبان دارند شب ز رحمت حدیث‌پرداز است در غفران شبانگهان باز است گریه کو تا گناه را شوید؟ نامه‌های سیاه را شوید در دل باز رو به عرش خداست شب برای نماز و اشک و دعاست نزد حق هر که آبرو دارد با خداوند گفت‌وگو دارد آبرو می‌خرد به آب وضو سوی حق با نیاز آرد رو.. گریه راهی به کبریای خداست گریه‌های شبانه راهگشاست.. شبِ در خویشتن سفر کردن بر دل و حال دل نظر کردن شبِ دست از جهانیان شستن شبِ حق را درون دل جستن شب به دست و دل خداخواهان چشم ارواح منتظر نگران همه محتاج تحفه‌ای ز دعا همه چشم‌انتظار لطف شما.. او که شست از تمام دنیا دست خیرخواهی برایش آیا هست؟ با دلی خسته خاطری مضطر آورد اهل خویش را به نظر آن‌که او را عزیز می‌پنداشت دل چرا از محبّتش برداشت؟.. کاش یادی کند ز رفتۀ خویش یک دل خیرخواه خیراندیش.. آه و شیون به رفتگان نه رواست حاجت رفتگان نماز و دعاست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹روزه یعنی...🔹 ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین «روزه یعنی عطش و روضۀ لب‌های حسین» روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین... روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین... این «حبیب» است که یک روزه به دست آورده‌ست سندِ دیدن محبوب به امضای حسین روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست آب بردن به سوی خیمۀ گل‌های حسین روزه یعنی که توقف به لب شط فرات اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل «روزه یعنی عطش و روضۀ لب‌های حسین» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3877@ShereHeyat
کسی از باغ گل آهسته مرا می‌خواند تا صفا، تا گل نورسته مرا می‌خواند هر شب از کوچۀ خوش‌بوی شقایق تا صبح کسی آهسته و پیوسته مرا می‌خواند با نشاطی دگر از ناحیۀ روشن شوق هم‌نشین منِ دل‌خسته مرا می‌خواند امشب از خلوت نزدیک‌ترین خانۀ خاک عارفی کامل و وارسته مرا می‌خواند... یا رب این بانگ خوش از حنجرۀ شرقی کیست؟ چه کسی پشت در بسته مرا می‌خواند؟ باده نوشان سحر! چشمۀ تجرید کجاست؟ آشنایی سر گلدسته مرا می‌خواند 📝 @ShereHeyat
🔹پاک‌دلان🔹 هرکه با پاک‌دلان، صبح و مسایی دارد دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد زهد با نیّت پاک است، نه با جامۀ پاک ای بس آلوده، که پاکیزه ردایی دارد شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت خنده، بی‌چاره ندانست که جایی دارد سوی بت‌خانه مرو، پند برهمن مشنو بت‌پرستی مکن، این ملک خدایی دارد هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود باید افروخت چراغی، که ضیایی دارد گرگ، نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب بره، دور از رَمه و عزم چرایی دارد مور، هرگز به درِ قصر سلیمان نرود تا که در لانۀ خود، برگ و نوایی دارد گهر وقت، بدین خیرگی از دست مده آخر این دُرّ گران‌مایه بهایی دارد فرّخ آن شاخک نورُسته که در باغ وجود وقت رُستن، هوس نشو و نمایی دارد صرف باطل نکند عمر گرامی، «پروین» آن‌که چون پیر خرد، راهنمایی دارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2875@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بشارت رمضان🔹 دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما 📝 🌐 shereheyat.ir/node/307@ShereHeyat
تسنیم دعای سحر و عطر اذان است این مائده، این ماه مبارک، رمضان است این سفرۀ رحمت که سحرگاه به پا شد آغاز بهاری‌ست که آرامش جان است... ماهی‌ست که قدرش به شب قدر شبیه است ماهی‌ست که قدرش چو شب قدر نهان است این ماه اگر رخ بنماید همه روز است پیداست درخشندگی‌اش گر چه نهان است «در حسرت دیدار تو آواره‌ترینم» ای ماه که تصویر تو در آب روان است... ای ماه مبارک، رمضان، ماه درخشان آرامش تو ناب‌ترین حس جهان است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3857@ShereHeyat
🔹ملک سلیمان🔹 بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش توفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش رو کن به وقت خشم، چو موسی به طور خویش گم‌گشتۀ تو در تو نهان است و غافلی در غیبتش بکوش برای ظهور خویش دلخوش به صید ماهی دریا نشو که تور گاهی شود اسیر گره‌های کور خویش تا بگذری ز درۀ صعب‌العبور عمر از خود پلی بساز برای عبور خویش اقلیم توست مُلک سلیمان، چرا شدی، قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش؟ از گور خفتگان به تغافل گذر مکن داری عبور می‌کنی از سنگ گور خویش 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5267@ShereHeyat
| 💠 (علیه‌السلام) «إِذَا رَقَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَدْعُ فَإِنَّ الْقَلْبَ لَا يَرِقُّ حَتَّى يَخْلُصَ» هنگامی که دلتان شکست دعا کنید، زیرا دل تا صاف و خالص نشود، نمی‌شکند. 📗 الكافی، ج۲، ص۴۷۷ 🔹هرگاه دلت شکست...🔹 سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا تحصیل امید و آبرو کن به دعا دل‌های شکسته چشمۀ رحمت اوست هرگاه دلت شکست رو کن به دعا 📝 @ShereHeyat
🔹دیر آمده‌ام🔹 جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویم از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟ ترسم نگذارند به فردای قیامت یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم کوری به از آن کز کرمت چشم بپوشم لالی به از آنم که ثنای تو نگویم تو زود رضا می‌شوی از بنده ولی من دیر آمده‌ام تا که رضای تو بجویم من رو به در غیر تو بردم، تو ز رحمت آغوش گشودی که بیا باز به سویم خواهم که حضور تو کنم سفرۀ دل، باز ترسم که گناهان بفشارند گلویم صد سالم اگر در شرر نار بسوزی از دوستی‌ات کم نشود یک سرِ مویم بر خاک درت ریخته‌ام اشک خجالت این اشک نکوتر بود از آب وضویم پروندۀ تاریک مرا اشک نشوید بگذار که در چشمۀ عفو تو بشویم صد بار خطا دیده‌ای از «میثم» و یک بار نگذاشتی از لطف بیارند به رویم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5463@ShereHeyat
🔹یک گوشۀ نگاه🔹 آمد سحر دوباره و حال سَهَر(۱) کجاست؟ تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟ بیدار می‌نشینم و باشد دلم به خواب با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟ ای داوری که دست مرا کرده‌ای بلند از من ز دستِ نفْس، زمین خورده‌تر کجاست؟ دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟ با آب می‌کنند سیاهی ز صفحه پاک پر گشته نامه‌ام ز گنه، چشم تر کجاست؟.. جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟ یک گوشۀ نگاه، عوض می‌کند مرا در این میان، به گوشه‌نشین آن نظر کجاست؟ 📝 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱) سَهَر: شب‌زنده‌داری، بیداری 🌐shereheyat.ir/node/5462@ShereHeyat
🔹خانه‌تکانی🔹 اسفندِ امسالین چرا پَر، وا نکردی؟ پرواز در این ماهِ بی‌پروا نکردی «خانه تکانی» رؤیتِ نادیدنی‌هاست گم‌کرده‌هایت را چرا پیدا نکردی باران به چشمه فیضِ اقیانوس بخشید ای قطره! خود را -حیف شد- دریا نکردی با دغدغه‌هایِ زمینی خواب رفتی یادی چرا از عالمِ بالا نکردی... آن‌جا که باران زندگانی هدیه می‌داد اَموات را هم جُرعۀ اَحیا نکردی... کشکولت از فقر و فنا امسال خالی‌ست امسال مدحِ حضرتِ مولا نکردی امسال مدحِ حضرتِ مولا؟، دریغا! مدح علیِ عالی اعلا نکردی رفتی سراغ حاشیه، واماندی از متن عشقی برای خویش، دست و پا نکردی... اسفندِ امسالین چرا پَر، وا نکردی؟ پرواز در این ماهِ بی‌پروا نکردی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3334@ShereHeyat
🔹قبلۀ جان🔹 شب است، منتظر ای دوست تا سحر باشیم سحر ز گرمی دیدار شعله‌ور باشیم به سوی قبلۀ جان روی دل بگردانیم در التفات بدان پاک، هم‌نظر باشیم به کوچه‎‌های شب از شوق گام بگذاریم در این طریق چو مهتاب رهسپر باشیم من و تو هم‌دل و هم‌ر‌از یکدگر هستیم چرا ز حال هم این‌قدر بی‌خبر باشیم؟ گشوده‌اند در، از هفت آسمان امشب دعا کنیم هواخواه یکدگر باشیم دعا کنیم اگر خلقت بشر داریم ز فکر پاک و دل پاک هم، بشر باشیم دعا کنیم به ایمان چو رهنمون شده‌ایم به سوی خیر خِردوَرز و راه‌بر باشیم هراس و یأس و هوس کشت نسل انسان را دعا کنیم بمانیم و بی‌خطر باشیم به بال مرغ دعا راه آسمان گیریم در آن کرانۀ پرنور هم‌سفر باشیم ندیده خیر، کس از ابرهای بی‌باران بیا ملازم چشمان پرگهر باشیم چو اشک آمد و در زد سری به سجده بریم چو آه سر زد و پر زد در او اثر باشیم امید، روشن اگر نیست ما چراغ شویم گناه، خرمن اگر بود ما شرر باشیم به رغمِ فعل بد و ناستوده‌کرداری ز هرچه خوب جهان است، خوب‌تر باشیم 📝 @ShereHeyat
🔹«إذا تنفسِ» من!🔹 به زیر نم‌نم باران شقایقی مانده‌ست کنار پنجره، گلدان عاشقی مانده‌ست میان چشم نمانده‌ست قطرۀ اشکی ولی میان گلو بغض و هق‌هقی مانده‌ست برای من که در این ورطه دست و پا زده‌ام نه ساحلی، نه توانی، نه قایقی مانده‌ست فضا فضای غم‌انگیز عصر پایانی‌ست و پشت این درِ وامانده عاشقی مانده‌ست مرا دلی‌ست که از ظلمتش گریزانم «إذا تنفسِ» من، صبح صادقی مانده‌ست؟! غروب می‌رسد از راه و عید پشت در است برای دیدنِ رویش دقایقی مانده‌ست به شاه‌بیت غزل می‌رسم در این پایان قسم به شعر، که قرآن ناطقی مانده‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2229@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹اگر تو بیایی...🔹 گذشت فصل زمستان، بهار پشت در است زمانِ رو شدنِ عاشقانه‌ای دگر است تو آبروی بهاری، کدام شاخۀ سبز ز دست‌های بهارآورت بهارتر است؟ دعای لحظۀ تحویل سال من! بی‌شک بهار از تو فقط یک نشان مختصر است دلم گرفته برایت، بلندبالا مرد! دلم فدای بهاری که دائم‌السفر است دعای حضرت باران مگر قبول افتد دعای صبح و شب ما هنوز بی‌اثر است ربیع اول و ثانی و آخرِ هستی اذان بگو به طراوت، که نوبت سحر است.. قسم به سبزی اردیبهشت و فروردین بیا! اگر تو بیایی، بهار زنده‌تر است 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بهار من! تو کجایی؟🔹 در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی به سوی‌ چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم قسم که حضرت باران! همین بهار می‌آیی خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب نمی‌رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1318@ShereHeyat
🔹شب سال تحویل🔹 غبار از سر و روی خانه تکاندم شنیدم قرار است مهمان بیاید نشد آب و جارو کنم کوچه‌ها را دعا می‌کنم باد و باران بیاید به گلدان برای شب سال تحویل سپردم پر از نرگس و یاس باشد سپردم اگر باد از این کوچه رد شد به عطر لباس تو حسّاس باشد به گنجشک گفتم اگر راه دارد یک امشب برایم قناری بخواند به بید سر کوچه گفتم می‌آیی به من قول داده مرتب بماند به سرو و سپیدار پیغام دادم برای تو در حال تعظیم باشند به تقویم و ساعت هم اعلام کردم به وقت ظهور تو تنظیم باشند به فوارۀ حوض تأکید کردم همین که تو را دید برخیزد از جا به شب‌بو سپردم سر حال باشد فقط کاش امشب نیفتد به فردا به تحویل امسال چیزی نمانده دلم شور زد، پس کجایی عزیزم؟ من بی‌نوا چند قرن است اینجا سر سفره‌ام تا بیایی عزیزم.. 📝 @ShereHeyat
عید ما دلشدگان لحظۀ دیدار شماست سال ما ساعت تحویل خودش را دارد 📝 @ShereHeyat
🔹تو بیایی...🔹 بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2142@ShereHeyat
ماهی که بهشت در مدارش پیداست از لیلهٔ قدر، اعتبارش پیداست نوروز رسیده با بهار قرآن «سالی که نکوست از بهارش پیداست» 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹امید ظهور تو🔹 هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟! بگو کدام چکامه به استواری توست؟! بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر حَرا هر آینه در انتظار یاری توست مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست بهار، همسفر چشمه‌های جاری توست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1379@ShereHeyat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز شب رفت و صبح عید آمد صبح پیروزی و امید آمد 📹 کلیپ شعرخوانی استاد محمدجواد غفورزاده در سال‌های دفاع مقدس در جمع رزمندگان غیور ✅ @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹اولین بانو🔹 ای که جا در دل و در جان پیمبر داری! رتبه از مریم قدّیس فراتر داری چشم خورشیدِ رسالت به تو روشن که چه‌قدر جلوه در آینه چون ماه منّور داری سر‌ سپردی به غبار قدم پیغمبر که خبر داشت، که آن روز، چه در سر‌ داری؟ چشم پوشیده‌ای از هستی خود در این راه بس که ایمان به امین بودن رهبر داری تا مگر مکتب توحید شود عالم‌گیر عهد کردی که دل از مال جهان برداری اولین بانوی پیوسته به اسلام تویی که به آیین خدا این همه باور داری شاهد همت تو «شِعبِ ابی‌طالب» بود که عجب دست و دلی عاطفه‌پرور داری همۀ سعی تو این بود که در طول زمان بارِ اندوه و غم از دوش نبی برداری گر که تنها بگذارند تو را مردم شهر اُنس با آسیه و مریم و هاجر داری می‌رسد وحی الهی به مبارک بادت ای که در دامن خود «سورۀ کوثر» داری ای خدیجه! به خدا هدیۀ زیبای خداست این سعادت که تو «صدیقۀ اطهر» داری آری از موهبتِ همسری یاسین است این که در گلشن خود یاس معطر داری در جهان هیچ زنی منزلت، این قدر نداشت که تو از برکت زهرای مطّهر داری ای که ذُریّۀ زهرا همه فرزند تواند یازده آینۀ نور برابر داری شب معراج برای تو سلام آوردند بال بگشای که تا اوج خدا پر داری.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5003@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹عصمت🔹 حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم اسیر عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم زِ هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی که با رسول خدا همسری و همدم هم تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد چو نور، روشنی و مثل کوه، محکم هم همین بس است ز شأنت که دخترت زهراست فدای دختر تو عالم است و آدم هم قسم به آب! که تو خاستگاه تطهیری گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم دمید در برهوت حجاز یاس از تو بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم تویی تو سنگ صبور رسول آینه‌ها برای درد دلش محرمی و مرهم هم تو لایق لقب اُمّ مؤمنین هستی رکاب دین نبی را نگین خاتم هم کلید قلب نبی دست توست، با این گنج دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم فقط نه گرد بیابان سِتُردی از رخ یار که پاک کرده‌ای از روی مصطفی غم هم.. برای یاری دین مال دادی و جان نیز به محضر کرم تو گداست حاتم هم به شرح حال رسول و بتول بعد از تو فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب فقط نه فاطمه، بلکه نبی اکرم هم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5292@ShereHeyat