هدایت شده از KHAMENEI.IR
🎙 #تببین_و_تحلیل | قیام امام حسن علیهالسلام
🔻 بررسی قیام حسنی براساس تحلیل حضرت آیتالله خامنهای، برگرفته از کتاب دو امام مجاهد
🔹 در اذهان عامّهی مردم کمتر کسی از واژهی نهضت حسنی و قیام حسنی برای این حرکت سیاسی امام مجتبی (علیهالسّلام) استفاده میکند، ولی با دقّت در متون و اسناد تاریخی بارقههای قیام حسنی در این رویداد تاریخی چشم اندیشمندان را خیره و زوایایی از یک حقیقت نامکشوف را عیان میسازد.
🔸 رفتار سیاسی امام حسن مجتبی و تقابل ایشان با معاویه یکی از پر چالشترین و ابهام انگیزترین حرکات سیاسی امامان معصوم شیعه است. حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانیهای خود به سال ۵۱ بخشی از این زوایای پنهان را رونمایی کردهاند. ایشان براساس آیات قرآن و مدارک متقن تاریخی اولاً صلح را به آتشبس معنا میکنند، ثانیاً ماهیت این آتشبس را قیام و جهاد تحلیل میکنند.
🔹 بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت، قرائت حضرت آیتالله خامنهای از جنبش سیاسی امام حسن (علیهالسّلام) را براساس کتاب «دو امام مجاهد» تبیین میکند.
🔍 مطالعه متن کامل یادداشت:
farsi.khamenei.ir/others-note?id=43836
#امام_رضا علیهالسلام
فرازی از یک #ترجیع_بند
🔹دریای رحمت🔹
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بیقرارش تو باشی
خوشا آنکه تنها تو را دوست دارد
چه خوشتر اگر دوستدارش تو باشی
ز بیداد پاییز هم غم ندارد
هر آن دل که باغ و بهارش تو باشی
خوشا آن گدایی که تنهای تنها
کناری نشیند، کنارش تو باشی...
بر آن محتضر میبرم رشک هر شب
که شمع شب احتضارش تو باشی...
خوشا آنکه یک عمر پروانهات شد
که یک لحظه شمع مزارش تو باشی...
شعاری به پیشانی خود نوشتم
خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...
چه غم گر گنهکار و نامهسیاهم
علی بن موسی الرضا داد راهم
امام رئوفی که عالم فدایش
کرم کرد و داد از عنایت پناهم...
سراپا شدم غرق دریای رحمت
نگویید دیگر که غرق گناهم
همه روی گردانده بودند از من
رضا کرد با چشم رحمت نگاهم...
به جز دامن آل عصمت نگیرم
به غیر از رضای رضا را نخواهم
چو میخواست راهم دهد از کرامت
عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم
اگر خوار بودم، اگر پست بودم
رضا داد قدرم، رضا داد جاهم...
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/3978
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹سفر🔹
جان بر لب من آمد و جانان به بر من
ای مرگ برو عمر من آمد به سر من
زیباست رخ ماه پس از نمنمِ باران
ای اشک مَیا، آمده تنها پسر من
این طفل، عزیز است و جگرگوشهٔ زهراست
بهتر که نداند چه شده با جگر من
ز آن لحظه که با کعبه خداحافظیام دید
دانست که برگشت ندارد سفرِ من
ای دیده مکن گریه که شد وقت تماشا
ای اَبر برو، تا ز در آید قمر من
نُه ساله مگو، ماهِ شب چارده است او
زین روست به در دوخته شد چشم تر من
بُردم به دل خاک، دل چاک و پس از مرگ
گیرید ز داغ دل لاله خبر من
📝 #علی_انسانی
🌐 shereheyat.ir/node/1046
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹شهر شهادت🔹
از باغ گفت و از غم بیبرگ و باریاش
از باغبان و زمزمههای بهاریاش
از شاهدان سایهنشین حرم، کسی
همراه او نبود که آید به یاریاش
آن مهربانِ از وطن آواره، بسته شد
با دست ظلم، دفتر شبزندهداریاش
در جای جای شهر شهادت، هنوز هست
هر لالهای نشانهای از داغداریاش
هرجا که سوخت قامت شمعی در انتظار
خون گریه کرد و آب شد از سوگواریاش
دروازۀ مدینه پس از آن وداع تلخ
تنها نشسته است به چشمانتظاریاش
غمنامۀ شهید خراسان شنیدنیست
کو طاقتی که شرح دهم بیقراریاش؟
با این جگر که خون شده، حاجت به زهر نیست
انگور، مرهمیست بر آن زخم کاریاش
«زهرا» کجاست تا که ببیند در این چمن
پژمرده گشت و سوخت گل یادگاریاش
شمعی که از مدینه به توس آمد و گداخت
آتش به جان فاطمه زد اشک جاریاش
یک روز خوش ندید پس از تو «جواد» تو
فریاد از صبوری و از بردباریاش
در بوستان او «شفق»! از خار کم مباش
فیضی ببر به قدر خود از همجواریاش
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3423
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#چارپاره
🔹چه فراقی!🔹
دم به دم تا همیشه قلب پدر
با نفسهای تو هماهنگ است
روز و شب قاصدک خبر میداد
دل بابا برای تو تنگ است
تو تمام وجود بابایی
او ولی از وجود خود دور است
بیتو هر لحظه قطره در قطره
اشک او دانههای انگور است
چه فراقی خدا! که از وصفش
دل واژه، دل قلم خون است
لحظه لحظه نفس نفس بیتو
دم او زهر و بازدم خون است
مینویسم ولی نمیدانم
پای این روضه تا کجا بکشد
مینویسم ولی خدا نکند
پدرت روی سر عبا بکشد
مو به مو مثل شام گیسویت
چلۀ تاک هم پریشان است
اشک تو روی جسم او یعنی
غسل باران به دست باران است
پیکرش غرق گل شد اما باز
گریه کردی دلت کجاها رفت
لحظهای چشم بستی و دیدی
تیغ و شمشیر و نیزه بالا رفت
روضهخوان پدر شدی آن دم
یک طرف قلب خیمهها میسوخت
آن طرف روی نیزهها دیدی
سر خورشیدِ کربلا میسوخت
بیگمان موقع کفن کردن
بین دستان تو کفن لرزید
چه کشیدهست آن امامی که
عشق را بین بوریا پیچید
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1050
✅ @ShereHeyat
#امام_رضا علیهالسلام
#چارپاره
🔹یاران چشمانتظار🔹
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب جوادم بیاید
قرار است امشب شود طوس، مشهد
شود قبلهگاه غریبان مزارم
اگر چه غریبی شبیه حسینم
ولی خواهری نیست اینجا کنارم
به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا
و قبرٍ بطوسی که خواندم برایش
بگو این نفسهای آخر هم اشکم
روان است از بیت کرب و بلایش
از آن زهر بیرحم پیچیدهام من
به خود مثل زهرای پشت در از درد
شفا بخش هر دردم از بس که خواندم
در آن لحظهها روضهٔ مادر از درد
بلا نیست جز عافیت عاشقان را
تسلای دردم نگاه طبیب است
من آن ناخدایم که غرق خدایم
«رضا»یم، رضایم رضای حبیب است
اباصلت آبی بزن کوچهها را
به یادِ سواری که با ذوالفقارش
بیاید سحر تا بگردند دورش
خراسان و یاران چشم انتظارش
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/1048
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#وداع_با_محرم_و_صفر
#غزل
🔹شاید تو خواستی...🔹
شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
اینگونه زخمخورده و بیسر بیاورم
یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم
آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم
یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی
این شعله را چگونه به دفتر بیاورم؟
با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت
کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم
وقف تو اشکها و غزلهام، تا اگر
گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم
فصل عزا تمام شد اما چگونه من
پیراهن عزای تو را دربیاورم
تا میوزید نام تو، پر میکشید دل
چیزی نمانده بود که پر دربیاورم
نزدیک بود در تب گودال قتلگاه
از عرش ربنای تو سر دربیاورم
با اشک آمدم به وداعت که لااقل
آبی برایت این دم آخر بیاورم
این واژهها به کار رثایت نیامدند
با زخمهای تو چه برابر بیاورم؟
آخر نشد که آب برایت بیاورند؟
این روضه را گذاشتم آخر بیاورم
امسال هم دعای فرج، بیجواب ماند
من میروم برای تو یاور بیاورم
قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست
این بیت هم، سرِ غزلی که فدای توست
📝 #حسن_بیاتانی
🌐 shereheyat.ir/node/1055
✅ @ShereHeyat
💠 فدایی پیامبر
منابع متعدد شیعه و سنی با سندهای مختلف از نبىاكرم(صلّىاللهعليهوآله) نقل مىكنند كه فرمود:
«خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحى نمود که من بين شما برادرى ايجاد كردم و عُمر يكى از شما را طولانىتر از عُمر ديگرى قرار دادم. حال كدام يك از شما حاضر است كه خود را فداى برادرش كند؟
هر دوى آنها از مرگ كراهت داشتند.
پس خداوند به آنها وحى كرد: آيا مثل ولیَّام على بن ابىطالب نيستند كه بين او و پيامبرم محمد برادرى برقرار كردم، و على جان خويش را فداى پيامبر نمود؟ او در جاى پيامبر خوابيده است تا آن حضرت جان سالم به در ببرد.
به زمين رويد و او را از دشمنانش محافظت کنيد.
پس به زمين هبوط كردند و جبرئيل بالاى سر آن حضرت و ميكائيل پايين پای آن حضرت نشستند و جبرئيل مىگفت: به! به! چه كسى مثل توست اى پسر ابیطالب؛ که خدا به تو در برابر ملائكه مباهات و افتخار مىكند!
و خداوند در شأن على(عليه السلام) اين آيه را نازل كرد:
﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾ (بقره: ٢٠٧)
«و از ميان مردم كسانى هستند كه جان خويش را براى كسب رضا و خشنودی خدا مىفروشند، و خدا نسبت به بندگان مهربان است.»
📗 موسوعة التاريخ الإسلامي ١: ٧٤١- ٧٤٢؛ تاريخ تحقيقى اسلام (ترجمۀ موسوعة) ٢: ١٧٠ از: مناقب آل أبيطالب ٢: ٦٤- ٦٥؛ الكافي ٨: ١١٩ و...
🌐 shereheyat.ir/node/4290
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#لیلة_المبیت
فرازی از یک #مثنوی
🔹مبدأ دوران🔹
شب همان شب که سفر مبدأ دوران میشد
خط به خط باور تقویم، مسلمان میشد
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر
بیزره آمده در معرکه یکبار دگر
تا خودِ صبح، خطر دور و برش میچرخید
تیغِ عریان شده بالای سرش میچرخید
مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خود او بود و نفهمید کسی
در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند
بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد
آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد
بگذارید بگویم خطر عشق مکن
«جگر شیر نداری سفر عشق مکن»...
باز هم یک نفر از درد به من میگوید
من زبان بستهام و خواجه سخن میگوید:
«من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم»
طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست
شِقشقیّهست و سخن گفتن از آن آسان نیست...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/4291
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل
🔹دست نوازش🔹
از اسب فرود آی و ببین دختر خود را
بنشان روی دامن، گلِ نیلوفر خود را
تنها مرو ای همسفر، از خیمه به صحرا
همراه ببر، باغ گل پرپر خود را
تا قلب سکینه، کمی آرام بگیرد
بگذار روی شانهٔ گلها، سر خود را...
با رفتن خود، ای گل داودی زهرا
پاییز مکن، باغ بهارآور خود را
بگذار که تا روی تو را سیر ببینم
آرام کنم، خاطر غمپرور خود را
یوسف به تماشای تو آمد، که بپوشی
پیراهن دلبافتهٔ مادر خود را
در هیچ دلی، ذرّهای اندوه نماند
بگشاید اگر لطف تو بال و پر خود را
گر بر سر آنی، که به مهمانی خنجر
در باغ شهادت، بِبَری حنجر خود را
چون موج بکش، بر سَرِ این ساحل غمگین
یکبار دگر، دست نوازشگر خود را...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/853
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹دلآرامِ حسین🔹
با کلامُ اللهِ ناطق همکلام!
ای سکینه! بر کراماتت سلام!
مشعل روشن ز مصباح الهدی
در عبادت غرق و مجذوب خدا...
برترین زنهای عصر خویشتن
یادگار ماندگار پنج تن...
در زنان هاشمی صاحب وقار
خاندان فاطمی را افتخار
آفتابی خود که عمری در حجاب
بودهای در سایهسار آفتاب...
ای فصاحت بی نوایت، بینوا
صد نوا از نای تو در نینوا...
در اسارت نقش ایفا کردهای
پا به پای عمّه غوغا کردهای
در حرم، در خیمهگه، در قتلگاه
در مسیر کوفه و شام سیاه
میدرخشد نام تو، گفتار تو
اشک تو، ایمان تو، ایثار تو...
خورده بر جان و دلت مُهر عطش
شام غربت دیدی و ظُهر عطش
از عطش گر چه ز پا افتادهای
سهم آب خود به طفلان دادهای
در مصائب پایداری کردهای
عمّه را با صبر یاری کردهای...
در وداع آخرینت با حسین
کز حرم برخاست بانگ یا حسین
اوّلین کس را که مولا یاد کرد
نام شیرین تو را فریاد کرد
ای سکینه حامی ایتام باش!
ای دلآرامِ حسین آرام باش!
قطرههای اشک بر سیما مزن
شعلههای درد بر دلها مزن...
پیشتر آ نزد بابا پیشتر
گریهها در پیش داری بیشتر...
رفت در میدان و دیگر برنگشت
برنگشت و از تن و از سر گذشت
رفت و پنهان از نظر شد منظرش
تا که دیدی بر فراز نی سرش...
طاقت از کف داده و دل باختی
خویش را بر خاک و خون انداختی...
در وداع سینهسوز خویشتن
دست بردی زیر آن خونین بدن
تا گرفتی آن تن صد چاک را
سوخت آهت خیمۀ افلاک را
زان زیارت در فضا هنگامه شد
پارههای دل زیارتنامه شد
ماه محمل باز انجم را بخوان
«شیعَتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان...
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/4313
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_حسن_عسکری (علیهالسلام)
أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ
پارساترین مردم کسی است که در کار شبههناک، توقف کند.
📗 تحف العقول، ص۴۸۹
🔹پارساترینِ مردم🔹
در عرصۀ زندگانیِ رنگ به رنگ
کآمیختۀ هم شده آیینه و سنگ
فرمود که: پارساترینها هستند
آنان که به کار شبهه دارند درنگ
#هادی_فردوسی
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#غزل
🔹کریمی، چون امامِ مجتبی🔹
خستهام از راه، میپرسم خدایا پس کجاست؟
شهر... آن شهری که می گویند:«سُرَّمَن رَءا»ست
تابلوهای کنار جاده میگویند نیست
چند فرسخ بیشتر از راه ما، تا راه راست...
رو به رویم ناگهان درهای بازِ خانهات
بر لبم نام کریمی، چون امامِ مجتباست
احتمال ریزش یکریز باران قطعی است
در دلم اندوه عصر جمعههای کربلاست
آسمان یک کاشی از محراب تو، دریا فقط
گوشهٔ سجادهات در نیمهشبهای دعاست
از کراماتت چه باید گفت وقتی با تو است
آنچه یک حرفش فقط با آصف بن برخیاست
از کبوترهای شهرم نامهای آوردهام
حالشان خوب است اما روحشان اینجا رهاست
راستی! حال کبوترهای بامت خوب شد؟
در صدای من طنین انفجار گریههاست
سکّهها جاریست از چشمانم اما باز هم
دستهایم رو به سویت کاسههای سامراست
📝 #اعظم_سعادتمند
🌐 shereheyat.ir/node/1069
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹اشک حسرت🔹
مردِ جوان دارد وصیت مینویسد
میگرید و ذکر مصیبت مینویسد
دنیا برای رحمت او جا ندارد
آه این غریب از رفع زحمت مینویسد
از شرح حال خود سخن میراند اما
انگار در توصیف غربت مینویسد
کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست
از درد خود در کنج خلوت مینویسد
غربت درِ این خانه را از پشت بستهست
مهمان ندارد؛ جای صحبت، مینویسد
خمس و زکات شیعیان را می شمارد
سهم فقیران را به دقت مینویسد
در چند خط میگوید از حج و ثوابش
این بند را با اشک حسرت مینویسد
پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله
از خاطراتش چند رکعت مینویسد
زندان به زندان با نماز و روزه و عشق
دربان به دربان درسِ عبرت مینویسد
حتی برای خشم شیرانِ درنده
با چشمهایش از محبت مینویسد
بعد از شکایت از جفای این زمانه
در سر رسید فصل غیبت مینویسد ـ
من زود دارم میروم اما میایم
با احتیاط از رازِ رجعت مینویسد
مینوشد آب و یاد اجدادش میافتد
با رعشه از آزار شربت مینویسد
سر را به پای طفل گندمگون نهادهست
بر طالعش حکم امامت مینویسد
فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر
از مرگِ او جای شهادت مینویسد
بازارهای سامرا خاموش و گریان
بر در حدیثِ حفظِ حرمت مینویسد
با دستهای کوچکش یک طفلِ معصوم
نام پدر را روی تربت مینویسد
📝 #انسیه_سادات_هاشمی
🌐 shereheyat.ir/node/1073
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
EmamHasanAsgari.mp3
3.35M
🎙 بشنوید | رهبر انقلاب: این روزها متعلق به امام عسکری (سلاماللّهعلیه) است، که میتواند الگوی همهی مؤمنان، بخصوص #جوانان باشد.
▪️ پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس میکند یک نمونهی عالی در مقابل چشم دارد.
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔳 #تبیین_و_تحلیل | سیره امام حسن عسکری (ع)؛ #الگوی_جوانان
◾ حضرت آیتالله خامنهای دربارهی امام حسن عسکری(علیهالسلام) فرمودند: «این روزها متعلق به امام عسکری (سلاماللّهعلیه) است، که میتواند الگوی همهی مؤمنان، بخصوص جوانان باشد. این امامی که موافقان و مخالفان، همه، اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختیها.» ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
👈 باتوجه به اهمیتی که شناخت سیره و زمانه امام حسن عسکری (علیهالسلام) دارد و در این باره کمتر سخن به میان آمده است، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت ظرفیت پنهان سیره و زمانه امام حسن عسکری(علیهالسلام) در الگودهی به جوانان را بررسی کرده است.
🔍 بخوانید و نظر بدهید👇
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=43916
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#غزل
🔹خون گریهٔ باران🔹
یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریهٔ باران کم نیست
سامرایی شدهام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجراییست که در ایل تو چندان کم نیست
بوسهٔ جام به لبهای تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضهٔ دندان کم نیست
از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خون گریهٔ باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1075
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#غزل
🔹به یاد غربت تو...🔹
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
چه نعمتیست سر سفرهات نمک خوردن
چه افتخار بزرگیست این گداییها
خداست بانی این اعتقاد نورانی
خداست بانی این جور آشناییها
تو کربلای اسیری و روضه میخوانند
به یاد غربت تلخ تو کربلاییها
دوباره حسرت دیدار در دل کعبهست
چقدر کعبه دلش خون شد از جداییها
به یاد حضرت فرزندتان هر آدینه
چه حس و حال قشنگیست همصداییها
📝 #قاسم_اردکانی
🌐 shereheyat.ir/node/1072
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹چشمۀ نور🔹
روی تو را ز چشمۀ نور آفریدهاند
لعل تو از شراب طهور آفریدهاند...
پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش
خورشید را برای ظهور آفریدهاند
منعم مکن ز مهر خود ای مه، که ذرّه را
مفتون مهر و عاشق نور آفریدهاند...
از پرتو جمال تو در کوه و برّ و بحر
سینای عشق و نخلۀ طور آفریدهاند...
عمری اسیر هجر تو بود و فغان نکرد
بنگر دل مرا چه صبور آفریدهاند...
پروانه را در آتش هجران خود مسوز
او را برای درک حضور آفریدهاند
📝 #محمدعلی_مجاهدی
🌐 shereheyat.ir/node/3801
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹حکومت خورشید🔹
ز عمق حنجره بر بام شب اذان میگفت
حدیث درد زمین را به آسمان میگفت
صدا چه پاک به شب میچکید و روشن بود
که از حکومت خورشید در جهان میگفت
شبانههای شکست شب و سیاهی را
هلال ماه به گوش جهانیان میگفت
رسیده بود به معراج آفتاب، غبار
اگر به جای زمان، صاحبالزمان میگفت...
به سفرهای که در آن انتظار را چیدند
نگاههای گرسنه ز میهمان میگفت
نبودی و دلِ ما بینگاه معصومت
کبوترانه شب و روز، الامان میگفت
📝 #غلامرضا_شکوهی
🌐 shereheyat.ir/node/3794
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹شهر نور🔹
صدای بال ملائک ز دور میآید
مسافری مگر از شهر نور میآید؟
دوباره عطر مناجات با فضا آمیخت
مگر که موسی عمران ز طور میآید؟
ستارهای شبی از آسمان فرود آمد
و مژده داد که صبح ظهور میآید
چقدر شانۀ غمبار شهر حوصله کرد
به شوق آنکه پگاه سرور میآید
به زخمهای شقایق قسم هنوز از باغ
شمیم سبز بهار حضور میآید
مگر پگاه ظهور سپیده نزدیک است؟
صدای پای سواری ز دور میآید
📝 #ناصر_فیض
🌐 shereheyat.ir/node/3800
✅ @ShereHeyat