eitaa logo
شعر هیأت | کودک و نوجوان
1.1هزار دنبال‌کننده
89 عکس
15 ویدیو
2 فایل
🔹شعر کودک و نوجوان، به ویژه در فضای آیینی و مذهبی؛ با وجود جامعه قابل توجهی از مخاطب، مورد کم‌توجهی و بی‌مهری بوده است و شاهد انتشار اشعار سست و نادرست هستیم. 🔹در این کانال سعی داریم، با استفاده از منابع معتبر، اشعاری تاثیرگذار، استوار و سالم ارائه شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی شدم برای خودم.mp3
3.38M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹مردی شدم برای خودم🔹 ایستادم، رو پای خودم مردی شدم برای خودم قد می‌کشم‌ به چشمت بیاد، حسین من از وقتی، که یادم میاد دوست دارم آقا تو رو زیاد راه تو عاشق شدن می‌خواد‌، حسین من‌ دلم می‌خواد مثه پدر بزرگم‌ تو مسیر شما موهام سفید شه زندگی با عشق تو شیرینه دلم می‌خواد مثه بابا همیشه توی صف سینه‌زنی بایستم عاقبت بخیر شدن همینه «بِاَبی اَنتَ و اُمّی، پدر و مادرم فدات» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌دونم‌، چقد مشکله اون‌که برات عزیز دله زخمی بشه همه پیکرش، حسین من قلب تو، چه دردی کشید داغ علی‌اکبرو که دید رفتی چه‌جوری بالا سرش، حسین من برا شما که انقدر مهربونی وقتی رسیدم به سن جوونی زندگی‌مو‌ می‌ذارم همه جوره علی اکبرای‌ شما زیادن همه تا پای جون اهل جهادن‌ آرزوی همه روز ظهوره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من دارم، هزار آرزو واسۀ روزای پیش رو می‌خوام بشم علی اکبرت، حسین من هرجایی، که باشم مفید صف می‌کشم بشم روسفید می‌خوام باشم جزو لشکرت، حسین من برای زندگی برنامه دارم‌ می‌خوام تو راه تو قدم بذارم تو این مسیر خودت همراهم باش سرباز تو شدنه اوج رؤیام‌ دعا کن برسم به آرزوهام‌ دور نشه راهم از راهت ای کاش 📝 @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
علیه‌السلام 🔹زیباتر از ماه🔹 ای موج‌ها چشم‌انتظارت دریا به دریا بی‌قرارت ای روی تو زیباتر از ماه روشن شود حتی، شب در کنارت ای سقای خوبی‌ها آب‌آور دریا لبخند تو زیبا «آه ای علمدارم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آه ای امید خیمه‌گاهم پشت و پناهم، ای سپاهم بگذار تا وقتی که هستی روشن بماند با، رویت نگاهم ای پشت و پناه ما جا می‌شود دریا در مشک تو سقا «آه ای علمدارم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دنیای من بعد از تو آه است بی‌ماه شب‌هایم سیاه است لبخند من بودی که رفتی بعد از تو یک دنیا، غم هر کجا هست آه، سقای طفلانم ساقی عطشانم رفتی تو ای جانم «آه ای علمدارم» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹قیامت🔹 می‌سوزد آسمان صحرای محشر است خون خدا چرا بی یار و یاور است یک زن در انتظار آن سوی خیمه‌هاست یک مشک، مشک آب در ذهن بچه‌هاست زخمی و تشنه‌اند هم مشک و آفتاب آبی نخورده است سقا کنار آب دستی میان خون در فکر چاره است باران نیزه است مشکی که پاره است یک دشت، دشت خون دشتی پر از بلا این‌جا قیامت است یا دشت کربلا؟ 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹عَلم عشق🔹 از همون روزای کودکی، برام مادرم اسم تو رو زمزمه کرد عمرمُ مدیون‌شم، که جونمُ یه‌جا، نذر پسر فاطمه کرد لالایی می‌خوند برام، بیدار بشم لالایی‌های علیِ اصغرُ اون روزی بزرگ می‌شم، که حس کنم استجابت دعای مادرُ اون روزی، روز منه که پیش تو توی این عاشقی، روسفید بشم اون روزی که با دعای مادرت برسم به آرزوم، شهید بشم منو عطری باز هوایی می‌کنه عطر بیداریه، عطر حرمه ببین آقا! با دعای زینبت منم امروز، روی دوشم عَلَمه من که پای روضه‌هات، بزرگ شدم زیر بار ظلم و ذلت نمی‌رم عَلَم عشقُ به دوشم می‌گیرم من حسینی‌ام، حسینی می‌میرم 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹شب عزا🔹 باز هم شب عزاست شهر، دشت کربلاست شب به گردن زمان شال تیرهٔ عزاست بوی یک غم بزرگ توی کوچه‌ها رهاست آن‌چه می‌رسد به گوش های‌های گریه‌هاست قلب سنگ هم پر از ناله‌های بی‌صداست پشت ما، شکسته است درد، درد بی‌دواست ای شب، ای ستاره‌ها آفتاب ما کجاست؟ 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹عصر روز عاشورا🔹 آسمان سراسر اشک چشمه‌ها لبالب خون قلب غنچه‌ها دلتنگ چشم لاله‌ها گلگون قلب قلّه‌ها مجروح تپّه‌ها پر از ماتم صخره‌ها سراسر آه دره‌ها سراپا غم خیمه‌ها پر از گریه کربلا پر از لاله قصه‌ها پر از غصه سینه‌ها پر از ناله قامت درختان خم بوته‌ها همه بی‌تاب چشم بچه‌ها پر آب چشم مادران بی‌خواب گریه می‌کند دریا گریه می‌کند صحرا گریه می‌کند عالم عصر روز عاشورا 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹شعاع سرخ خورشید🔹 تمام آسمان، غم زمین ترک ترک، خشک تمام بوته‌هایش تکیده، تک به تک، خشک در این زمینه تفته مگر که زندگی نیست؟ از اشتیاق و غوغا فضا چقدر خالی‌ست! - نه، گوش کن! صدایی ز روبه‌رو می‌آید ببین در آن طرف کیست که های و هو می‌آید؟ صفی ز بچه و زن که خسته می‌رود راه و بر لبان آن‌ها صدای العطش، آه تمام، پابرهنه تمام دست‌بسته نشان تازیانه به دوششان نشسته به روی نیزه چیزی‌ست در آن جلوتر انگار نگاه کن ببین، هست شبیه یک سر انگار.. سری که مثل خورشید عجیب نور دارد سری که در نگاهش خدا حضور دارد و آه... اندکی بعد فقط غبار صحراست به خود می‌آیم آرام دوباره جاده تنهاست دوباره جاده تنهاست و کاروان گذشته شعاع سرخ خورشید از آسمان گذشته غروب غصه‌داری‌ست دلم گرفته، تنگ است دوباره لحظه‌هایم پر از سکوت و سنگ است 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹یادگار حسین🔹 سجّاده را پهن کردم یاد تو افتادم ای گل ای آن‌که بستی دلت را بین خودت تا خدا پل قلب تو یعنی صحیفه یعنی دعا و نیایش چشمت پر از بوی باران دستت پر از بوی خواهش سجاده عطر تو دارد عطر قشنگ تو سجاد شهر خراب دل ما شد با دعای تو آباد تو زینت عابدانی بوی بهار حسینی مجموعۀ کربلایی تو یادگار حسینی 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹سایه‌سار کودکان🔹 یک کاروان می‌رفت ناآرام از کوفه تا ویرانه‌های شام همراه او یک باغ از گل‌های چیده یک عمه - کوه بردباری - سنگ صبور غنچه‌های زخم‌دیده در پیش چشمش پرپر یک دشت لاله بر دامنش یک دختر تنها سه ساله در دست عمه دست‌های کوچک دختر در چشم او تصویر توفان در سینه‌اش از خیمه‌ها یک مشت خاکستر اما دل او خانۀ رنگین‌کمان بود با عمه‌ای که سایه‌سار کودکان بود با کاروان می‌رفت و پایش ناتوان بود آن دختر کوچک از بس هراسان بود با چشم‌هایش آسمان را جست‌وجو می‌کرد دنبال باران بود -دنبال بابایی که از باران رهاتر بود- عطر گلی گاهی میان دشت می‌پیچید او را به یاد خندۀ بابا می‌انداخت گاهی صدایی می‌رسید از روی یک نیزه مثل نوای خواندن قرآن بابا بود گاهی کسی او را صدا می‌زد: «رقیه!» از عمه می‌پرسید: «پس بابای من کو؟» او تشنۀ آرامش دستان بابا بود... 📝 📗 @ShereHeyat_Nojavan
🌷 🔹خادم المهدی🔹 اول داستان... به نام خدا... که عزیز و حکیم و بی‌همتاست هر کسی قصه‌اش خدایی شد جای او هم همیشه در دل‌هاست دل آدم که جای هر کس نیست دل ما قدر و قیمتی دارد نه، به هر کس نمی‌شود دل بست دل سپردن حکایتی دارد از همان کودکی دل ما را برده عطر غم امام حسین قصۀ ما همه گره خورده به پر پرچم امام حسین دهۀ اول محرم‌ها هر طرف تعزیه به‌پا می‌شد می‌رسیدیم تا به عاشورا دلمان دشت کربلا می‌شد همۀ آرزوی ما این بود در هیاهوی عصر عاشورا قاسم و عون و اکبرش باشیم که نماند اماممان تنها خوش به حالِ کسی که رفت و رسید به صف لشکر امام حسین‌ خوش به حالِ کسی که شد مثلِ قاسم و اکبر امام حسین لحظه‌ای در قفس نمی‌ماند آن که در آرزوی پرواز است چون شهیدان اگر نگاه کنی راه پرواز همچنان باز است چشمه بود و همیشه در جوشش ابر بود و همیشه پر باران نه، نشد لحظه‌ای چنان مرداب رود بود و همیشه در جریان عصر هر پنج‌شنبه راهی بود داشت با صاحب‌الزمان عهدی یاور مخلص امامش بود لقبش بود «خادم المهدی» از همه داشت التماسِ دعا که در این راه رو سفید شود آرزو داشت مثل عابس و «جُون» در دفاع از حرم شهید شود شد فدایی حضرت زینب مثل او سهمی از اسارت داشت سربلند و صبور و آزاده قصه‌اش رنگ و بوی عزت داشت در دفاع از حرم، اباالفضلی تا توان داشت پاسداری کرد پای عهدش چه خوب باقی ماند رهبرش را چه خوب یاری کرد 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیهاالسلام 🔹آغوش بابا🔹 دختر به فکر گرمی آغوش باباست در آرزوی پر زدن بر دوش باباست با تشت کوچک درد دل می‌کرد؛ می‌گفت: «اگر باران تویی یکریز و پی‌در‌پی دیگر چه فرقی می‌کند در تشت یا بر نی» می‌گفت: «بابا! باز هم خواب تو را دیدم دیدم که پایین آمدی روی مرا آرام بوسیدی دیدم به من بال و پر پرواز بخشیدی با هم از این ویرانۀ دلگیر و تاریک تا آسمان رفتیم، با هم به جای ابرها یکریز باریدیم آیینه جاری شد زمین لبریز شد از نور یک رود... صدها... نه... هزاران رود هنگام باران بود... 📝 📗 @ShereHeyat_Nojavan
علیه‌السلام 🔹روح لطیف باران🔹 ای آیه آیه رحمت، روح لطیف باران چشمت چراغ خورشید، روی تو ماه تابان دنیا به خود ندیده‌ست، مثل تو رادمردی هم‌صحبت فقیران، هم‌سفرۀ غلامان هر عابر ایستاده، محو تلاوت تو از خانه‌ات می‌آید، وقتی صدای قرآن ای سروِ راست‌قامت، در عرش جانمازت شد حال تو دگرگون، شد زانوی تو لرزان صلح تو شد خلاصه، در غربت و حماسه از جنگ کی گریزد تیغ همیشه بران؟ هر کس که در جمل شد با خشم تو مقابل یا از تو شد گریزان، یا ماند و شد پشیمان درد تو جهل مردم، زخم تو بی وفایی زخمت نداشت مرهم، دردت نداشت درمان 📝 @ShereHeyat_Nojavan