eitaa logo
شعر انقلاب
2.8هزار دنبال‌کننده
547 عکس
175 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
اذن شکفتن انگار جهان از غم تو پیر شده داغ تو بزرگ است و جهانگیر شده هر چند که از ساقه جدا شد دستت آن شاخه، هزار بار تکثیر شده ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهار تازه برخیز و نقش تازه‌تری بر جهان بزن حرفی از اتفاق جدید زمان بزن برخیز و با صدای رسایت اذان بگو با خاک خسته‌جان سخن از آسمان بگو از یک بهار تازه و از یک شروع خوب بعد از غم غروب، بگو از طلوع خوب روح خدا! که در تن قرن معاصری تو اتفاق روشن قرن معاصری باید که نور چشم تو را انتشار داد عطر تو را میان فضا انتشار داد باید به قلب حادثه چون تو نشانه رفت جایی فراتر از قفس این زمانه رفت تاریخ با نگاه تو زیر و زبر شده این خاک مرده از نفست معتبر شده آرام در میانۀ طوفان نشسته‌ای بر منبر سپید جماران نشسته‌ای ای خطبه‌های سرخ تو آیات انقلاب هم آیۀ مَوَدّت و هم آیۀ عذاب رودیم و پا به پای تو ما بی‌کران شدیم کابوس تلخ هر شب فرعونیان شدیم تا یاد مهربان تو در خاطرات ماست در گوش باغ، لهجۀ شیرین آن صداست در جذر و مد حادثه‌ها ایستاده‌ایم با بال زخم خورده، رها ایستاده‌ایم روشن‌تر از حماسۀ آتش‌فشان شدیم یک کوه سربلند میان جهان شدیم ما در میان جمع خود از «من» گذ‌شته‌ایم از التهاب آن همه بهمن گذشته‌ایم دنیا! ببین که باغ پر از لاله ماندنی‌ست تاریخ عاشقانۀ این باغ خواندنی‌ست این باغِ ریشه‌دار به اصل «تو» می‌رسد پایان خوب قصه به فصل «تو» می‌رسد ✍🏻 🏷 | قدس‌سره 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عید آوردند خبر رسیده دوباره شهید آوردند چقدر لالۀ سرخ و سپید آوردند کنار این همه قحطی، میان این همه غم خبر رسیده که موج امید آوردند پر از شکوفه شده این جهان خالی باز که بعد از آن همه اسفند، عید آوردند قسم به دامن پاک زنان این صحرا قسم به عشق که نسلی جدید آوردند اگرچه خود غزلی عاشقانه و نابند ولی حماسه و قدرت پدید آوردند زنان خون جگر خورده پای این بستان که میوۀ دل خود را نوید آوردند به رغم آن همه آفت که باغمان دیده است چقدر خوب که نسلی شهید آوردند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهار تازه برخیز و نقش تازه‌تری بر جهان بزن حرفی از اتفاق جدید زمان بزن برخیز و با صدای رسایت اذان بگو با خاک خسته‌جان سخن از آسمان بگو از یک بهار تازه و از یک شروع خوب بعد از غم غروب، بگو از طلوع خوب روح خدا! که در تن قرن معاصری تو اتفاق روشن قرن معاصری باید که نور چشم تو را انتشار داد عطر تو را میان فضا انتشار داد باید به قلب حادثه چون تو نشانه رفت جایی فراتر از قفس این زمانه رفت تاریخ با نگاه تو زیر و زبر شده این خاک مرده از نفست معتبر شده آرام در میانۀ طوفان نشسته‌ای بر منبر سپید جماران نشسته‌ای ای خطبه‌های سرخ تو آیات انقلاب هم آیۀ مَوَدّت و هم آیۀ عذاب رودیم و پا به پای تو ما بی‌کران شدیم کابوس تلخ هر شب فرعونیان شدیم تا یاد مهربان تو در خاطرات ماست در گوش باغ، لهجۀ شیرین آن صداست در جذر و مد حادثه‌ها ایستاده‌ایم با بال زخم خورده، رها ایستاده‌ایم روشن‌تر از حماسۀ آتش‌فشان شدیم یک کوه سربلند میان جهان شدیم ما در میان جمع خود از «من» گذ‌شته‌ایم از التهاب آن همه بهمن گذشته‌ایم دنیا! ببین که باغ پر از لاله ماندنی‌ست تاریخ عاشقانۀ این باغ خواندنی‌ست این باغِ ریشه‌دار به اصل «تو» می‌رسد پایان خوب قصه به فصل «تو» می‌رسد ✍🏻 🏷 | قدس‌سره 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خدا به همراهت کشانده‌ای دل یک شهر را به همراهت سفر به خیر و سلامت! خدا به همراهت عبای سادۀ تو سایه‌سار مردم بود برو که سایۀ آل عبا به همراهت چه کرده‌ای مگر ای مرد با دل این قوم؟ که هست این همه دست دعا به همراهت به روی شانۀ تو بار درد اُمّت بود بگو که می‌بری‌اش تا کجا به همراهت؟ کبوتر حرمی! رو به آسمان رفتی دعای خیر امام رضا به همراهت دلم گرفته از این روزگار رنج‌آلود ببر به شهر شهیدان مرا به همراهت ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
طرحی از ولایت برای شرح تو، شعرم اگرچه کوتاه است همین روایت کم، قربة الی الله است صریح‌لهجه! پر از منطق است گفتارت برای هر که بریده‌ست، هر که گمراه است خطیبِ قبلِ نمازم! بیا که هر واژه میان فتنۀ شب‌ها، هنوز چون ماه است نگاه روشن تو طرحی از ولایت زد به صد دلیل مبرهن، نوشت: این، راه است.. به یُمنِ آن قلمِ سرخِ برتر از خون است اگر که فاصله‌ای بین راه تا چاه است و خط به خط، همۀ آن نوشته‌ها اینک به‌رغم ظلمت شب، امتداد مصباح است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چه آفتاب بلندی! تو ریشه‌دار ترین سرو در حوالی مایی پناه محکم تنهایی اهالی مایی چه آفتاب بلندی که در پگاه تو سر زد چقدر لاله در این دشت از نگاه تو سر زد دلت شکسته مبادا! سرت همیشه سلامت بلند قامت ما! پرچم سه رنگ اصالت! بخوان سرود جدیدی در این‌ سکوت نفس گیر تو روی بام جهانی، در این هبوط نفس گیر چگونه رد شده‌ای از میان آن‌ همه طوفان! چه گرم مانده دل تو به رغم آن‌ همه بوران! چقدر خاطره داری، چقدر حرف نگفته... چه بغض‌های عمیقی که در گلو نشکفته... غرور زخمی کوهی که با شکوه و صبوری میان این همه یلدا تو آن‌ درخشش نوری گلوله گرچه گلوی تو را نشانه گرفته شهیدهای تو را عشق روی شانه گرفته اگر چه روی تنت ردّ تازیانه نشسته و روی صورت ماهت غم زمانه نشسته ولی به شوق رسیدن، هنوز در جرَیانی مباد موج خروشان! میان برکه بمانی برقص پرچم محبوب! در زمین و زمانه در این هزارهٔ حیران، فقط تویی تو نشانه! ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab