اسم اعظم
پر است از عطر یاس و نرگس و باران شبستانش
شبستانی که میروید بهشت از روح و ریحانش
شبستانی مُقَرنَس مَفرشش عرش خداوندی
ملائک بر سر سجّاده محو نقش ایوانش
و چشمانداز مُلک لمیزل در چار سویش سبز
شکفتهست آسمانها در حیات نوربارانش
مقدّس معبدی، لاهوتیان را مظهرُ الأسماء
قیامت عالمی، پیغمبران نادیده حیرانش
جمالُ اللّه، نورُ اللّه، وجهُ اللّه، سترُ اللّه
حجاب از «قُل هُوَ اللهُ أَحَد» برداشت سلمانش
هِیَ السّرُ الخفیّ فی لیلةِالإسرا وَ لاتُدرَک
به اسم اعظم مکنونهاش زنده شهیدانش
بیا تسبیح بردایم و تسبیحش به جای آریم
که از آیات ربّانیّه سرشار است عرفانش
قیامش در دل آتش ظهور سرخ رستاخیز
گلستانیست از خون خدا، جانها به قربانش
::
علی تنها علی آیینۀ زهراست ای مردم!
خداوندی که بیهمتاست، بیهمتاست قرآنش
علی را ایستاده دیدهام تا دیدهام تنها
علی تنها علی حق است و حق برهان برّانش
سلامش را تو پاسخ گو، به دیدارش تو در بگشا
علی را سایهبانی نیست الّا بیتالأحزانش
چه کردی آی سیلاب دلآشوب آشیانش را؟
که غرق آه میبینم پریشان پریشانش
اگر خاری به او نازکتر از گل گفته، بیپروا
بزن ای رعدِ هستیسوز، از بنیان بسوزانش
نمیدانم کجا این قصّه را باید به پایان برد؟
اگرچه انتقامی سخت خواهد داد پایانش
✍🏻 #علیرضا_محمدعلیبیگی
🏷 #شعر_علوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab