معبود من
خاک کدامین آستان را برگزیدی؟
کز آن وجود مصطفی را آفریدی؟
از سرمهی چشم کدامین ماهپاره
تمثال زیبای محمد را کشیدی؟
گویا که قبل از خلقتش در آسمانها
راز و نیاز حضرت او را شنیدی
چون میوهای شیرین فنا در بندگی را
از ادعای راستین او چشیدی
این گونه شد کز عالم و آدم به لطفت
ناز رسول امّیِ خود را خریدی...
#مهتاب_بهشتی
#بضاعت_کم_برای_آقا_جانم_حضرت_ختمی_مرتبت
نجمه زارع در 29 آذرماه 1361 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود.
وی شش ماه پس از تولد همراه با خانوادهاش به قم عزیمت نمود و در آنجا ساکن شدند. دوران دبستان را در مدرسهی «اوسطی» قم گذراند و دوران راهنمایی و دبیرستان را به ترتیب در مدارس «نرجسیه» و «شهدای چهارمردان» پشت سر گذاشت.
طی سالهای 79 تا 81 در دانشگاه همدان به تحصیل در رشتهی عمران پرداخت
سرانجام، با اشتباه پزشک معالجش در 31 شهریور 1384 در بیمارستان گلپایگانی بر اثر ترزیق داروی بیهوشی چند روز به مرگ مغزی دچار شده بود و دارفانی را وداع گفت.
یک درختِ پیرم و سهم تبرها میشوم
مردهام، دارم خوراکِ جانورها میشوم
بیخیال از رنجِ فریادم تردّد میکنند
باعث لبخندِ تلخِ رهگذرها میشوم
با زبان لالِ خود حس میکنم این روزها
همنشین و همکلامِکور و کرها میشوم
هیچکس دیگر کنارم نیست، میترسم از این
اینکه دارم مثل مفقودالاثرها میشوم
عاقبت یک روز با طرزِ عجیب و تازهای
میکُشم خود را و سرفصلِ خبرها میشوم
#نجمه_زارع
اگر شفیع تویی اضطراب لازم نیست
هراس از غم روز حساب لازم نیست
همیشه با تو فقط سود کرده ام، هرچند
در عاشقی که حساب و کتاب لازم نیست
برای کشتن عشاق، یا رسول الله
بس است زلف سیاهت، طناب لازم نیست
چنان ز عطر تو جان ها به مستی افتادند
که در دیار تو دیگر شراب لازم نیست
تو خَیر خلق خدایی و علت خلقت
برای مدحت تو آب و تاب لازم نیست
دلیل رحلت ظلمت، پس از طلوع رخت!
در آسمان جهان آفتاب لازم نیست
برای حفظ حیات مراجعین درت
عزیز آمنه آیا نقاب لازم نیست؟
بهشتِ بی تو خودش یک جهنم محض است
فراق یار که باشد، عذاب لازم نیست
برای هر که درِ خانه ی تو خادم شد
محبت اسدالله شرط لازم شد
4_6028142382694795522.mp3
13.15M
#شور زیبا
📝 شب دلدادگی عاشق شیداست...
🎤 حاج #حنیف_طاهری
🎊 شب ولادت #پیامبر_اکرم و #امام_صادق علیهالسلام
گل بپاشید که عید آمده است
شیعیان عید سعید آمده است
عشق در سینه چدید آمده است
نور خلاق مجید آمده است
ز عنایات خداوند غفور
شهر یثرب شده در هاله نور
باقر حلم پیمبر مسرور
خانه اش به بود از وادی طور
هفده ماه ربیع المولود
نیر برج ولا چهره گشود
غم ز دلهای محبان بریود
وجد و شادی به دل ما افزود
گلی از گلشن طاها بدمید
که شمیمش به دل ما بوزید
مذهب شیعه از او گشته پدید
پرده جهل و ضلالت بدرید
حیّ علی الفلاح که آمد ولادتش
باید نماز بست نمازی به قامتش
این نور از کجاست که همواره روشن است؟
این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟
جاری شدهست چشمهی آیات در حجاز
گلها شکفتهاند برای تلاوتش
حسن ختام و نقطهی آغاز دهر بود
حسن ختام بود شروع نبوتش
از آسمان کوه حرا، نور میرسید
نوری که داد مژده برای رسالتش
دستان اتحاد نباید جدا شوند
آری امید داشت به دستان امتش
✍ #عاطفه_جعفری
خِضرْ بَرْ شَهْپَرِ سیٖمُرغِ حَیٰاتْ
مےٖ فِرِسْتَدْ بِهْ مُحَمَّدْ صَݪَوٰاتْ
اَلٰلهُمـَ صَلِ عَلےٰ مُحَمـَدْوَآلِ مُحَمَدْ
وَعَجـِلْ فَرَجَهُمـْ
#احسان_قنبرے 🕊
#صلوات
امام رضا سلام الله علیه فرمود:
مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً
ترجمه: هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند نداشته باشد، باید بر محمد و آل او بسیار صلوات بفرستد؛ زیرا صلوات، گناهان را به کلی ویران میکند.
خواهی که پر از نور شوی وقت ممات
خواهی که به راحتی شوی رد ز صراط
هر انجمنی که مینشینی بفرست
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
بر جلوهی کبریای سرمد صلوات
بر سرور کائنات، احمد صلوات
زیباتر از این نخواندهام مصراعی
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
بر اشرفِ خلق هر دو عالم صلوات
بر سید و فخرِ وُلد آدم صلوات
بر خاتم انبیا نگین است علی
بر خاتم و بر نگین خاتم صلوات
گشتم به دواوین همه اهل لغات
یابم سخنی لطیف از کلّ جهات
تک مصرعی از قصیده برتر دیدم:
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
✍ #علی_مقدم
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
📖حدیث امروز:
✳️پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله):
شفاعت من شامل آن كسی از امتم می شود كه اهل بيت مرا دوست داشته باشد.
📚كنز العمّال، ح ۵۷
🪧تقویم امروز:
📌 یکشنبه
☀️ ۱ مهر ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۱۸ ربیعالاول ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 22 سپتامبر 2024 میلادی
🔖مناسبت امروز :
✏️بازگشایی مدارس
#سلام_امام_زمانم💞
✨ای پاک و نجیب مثل باران، برگرد
ای روشنی کلبۀ احزان برگرد...
✨یعقوب امیدش همه پیراهن توست
ای یوسف گمگشتۀ کنعان برگرد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلیاللهعلیکیااباعبدالله ❤️
دارم همه دم روی تمنّـا به حسین
محتاجترم از همه ؛ امّا به حسین
نزدیکترین جواب را میشنـــوم
از دور سـلام میکنمتا به حسین
#محمد_قاسمی
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
خوب میدانم که از خود هجرتی باید کنم
با رسول عشق از نو بیعتی باید کنم
پایه های اعتقادم اندکی لق میزند
در حرای خویش با خود صحبتی باید کنم
#مارال_افشون
خیلی وقت ها میگیم :
اینکه دیگه معلومه به صَلاحمه ! پس چرا خدا بهم نمیده !؟
دائما برای خواسته مون دعا میکنیم، بعدش خسته میشیم و تیریپ افسردگی و ناامیدی بر میداریم و
کم کم میریم به اون سمت که خدا رو متّهم کنیم ! و ...
ولی اگر انسان توکل داشته باشه، بدونه خدایی که قراره دعای ما رو مستجاب کنه، خیر ما رو میخواد و
میدونی چه چیزی رو، چه جوری و چه موقع به چه کسی بده ...
آروم میشیم و عجله نمی کنیم و نتیجه ی دعامون هر چی باشه، خوشحالیم
و يَدعُ الانسَانُ بِالشرّ دُعَاءهُ بِالخير و كان الانسَان عجولا *
انسان (بر اثر شتابزدگى و جهل)، بديها را طلب میكند آن گونه كه نيكيها را میطلبد و انسان، هميشه
عجول بوده است.
آیه 11 سوره ی اسراء
#سلام_صبحتون_خدائی
🌴💎🌹💎🌴
دل سرا پرده ی محبت اوست.mp3
3.65M
غزل شمارهٔ ۵۶
دل سراپردهٔ محبتِ اوست
دیده آیینه دارِ طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیرِ بارِ منتِ اوست
تو و طوبی و ما و قامتِ یار
فکرِ هر کس به قدرِ همتِ اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواهِ عصمتِ اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دارِ حریمِ حُرمتِ اوست
بی خیالش مباد منظرِ چشم
زان که این گوشه جایِ خلوتِ اوست
هر گلِ نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بویِ صحبتِ اوست
دورِ مجنون گذشت و نوبتِ ماست
هر کسی پنج روز، نوبتِ اوست
مُلکَتِ عاشقی و گنجِ طرب
هر چه دارم ز یُمنِ همتِ اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک؟
غرض اندر میان سلامتِ اوست
فقرِ ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینهٔ محبتِ اوست
#شرح_انگیزشی
#غزلیات_حافظ
#وحید_ضیایی
#قسمت_۲
مستم چهسودی میبرم هُشیار باشم
خوابم چه فرقی میکند بیدار باشم...
شمعم نمیخواهی مگر جان کندنم را
آتش بزن تا گوشهای در کار باشم...
رفتن چهفرقی میکند با ماندنای دل
همخانه چون؟ با سایه و دیوار باشم...
بازنده یِ جنگی سراسر نابرابر
اصلاً خدا، رهبر، بگو سردار باشم...
گیرم که بودم مدّتی سربارِ این تن
کاجم! چهفرقی میکند بیبار باشم...
مردن چه فرقی میکند با زندگانی
وقتی نفیرِ گریههای تار باشم...
دل کندهام از زندگانی، از جوانی
مردن شرف دارد، بمانم خوار باشم..؟
معشوق عاشق را به مسلخ میکشاند
باید به جرمِ عاشقی بر دار باشم...
وقتی نسنجیده مرا از خویش راندی
بهتر که دور از مسلخِ دیدار باشم...
رودم، اگرچه خستهاز بیدادِ سنگم
هیهاتاز این دلدادگی بیزار باشم...
بیهمزبانم،چونحبابی بیسرانجام
آموختم گنجینه یِ اسرار باشم...
بی او شبیهِ کودکی در حالِ مرگم
دیگر چرا با خویش در پیکار باشم...
امشب خودم را میکُشم آری دوباره
تا اوّلین سر فصلِ هر اخبار باشم...
عقلی گریزان و دلی آشفته دارم
مستم چهسودی میبرم هشیار باشم...
✍حسن_کریمزاده
📓جرمِ_عاشقی
#منتظر✓
دوباره بوی دلانگیز کیف و دفترِ تازه
شکفتنِ گل علم از کتاب و جوهر تازه
به روی شانه نشسته همای عشق و اراده
که باز کرده پرش را به سوی باور تازه
کتاب و دفترِ مشق و لباس فرم دبستان
روانه کرده دلم را به سوی سنگر تازه
شده حیاط دبستانِ ما شبیه گلستان
که قد کشیده در آن سرو با صنوبر تازه
بهار کرده خزان را صدای بلبلکانش
کلاسها شده خوشبو به عطر عنبر تازه
نگاه و خندهٔ بابا، دعا، اجازهٔ مادر
کشانده رودِ امیدِ مرا به بستر تازه
صدای همهمه و خنده در حیاطِ دبستان
و دوستان قدیمی کنارِ یاور تازه
صدای پر زمحبت، نگاهِ مِهرِ معلم
نشان ز عشق که دارد؟ ز مهر مادر تازه
مسلح است دوباره دو چشم تیز معاون
به گوشههای حیاط از نَما و منظر تازه
گرفته رویِ سرِ بچه ها کتاب خدا را
مدیر با گل لبخند و نقشِ رهبر تازه
بیا و شکرِ خدا کن که از معادن علمش
به قلب شیفتگانْ ریخته است گوهر تازه
دوباره ریزش برگ از درخت کوچهٔ مهر و
شکفتن گل علم از کتاب و جوهر تازه
#مستان(معصومه گودرزی)
عنوان: عطرِ شوق
ای که رویت به جهان خوبتر از رویِ بهشت
چمن آرایِ جهان ، بر دلم عشقِ تو نوشت
مِهرِ رویِ تو چو خورشید، نصیبِ گل و خار
همه مشتاقِ رضاییم چه زیبا و چه زشت
آبرو داده به خاک ، آینه زارِ حَرَ مت
مسِ جان را تو طلا می کنی ای حور سِرشت
آن که دلبسته ی دنیاست ، رضا نشناسد
سخنِ عشق ، کجا یافته اندیشه یِ خِشت
عابدان ، با تو به الله ، تقرّب طلبند
“یا رضا” خاسته از مسجد و از دیر وکِنشت
عطرِ شوقِ تو پراکنده به دشتِ دل وجان
مِهرِ رویِ تو خدا بر دل ِ عُشّاق بِکِشت
به دلِ زارِ "جهاندیده"نگه کن زِ کَرَم
ای که رویت به جهان،خوبتر از رویِ بهشت
#محمودجهاندیده
اینک از عطر شمیم لاله ها
می دمد جانی دو باره در تنم
می درخشد بر فراز قله ها
نام والایت شهید میهنم
مانده در گوش زمان فریاد تو
می درخشی هر سحر وقت اذان
می تراود از تو باغ کشورم
از تو می گیرد همیشه روح و جان
یاد تو چون شعله ای پر التهاب
می زند اتش به خرمن های خصم
شرح رزم و رقص میدان های تو
می کند خاموش خرمن های خشم
جای سبز گام هایت مانده است
تا ابد بر دشت های میهنم
جاودانه مانده ایی در قلب ها
پاره پاره پیرهن، روح و تنم
«هفته ی دفاع مقدس یاد لاله های سروقامت میهن گرامی باد»
نیره جهانشاهی
دلم به غیر شما با کسی موافق نیست
گلی به عطر خوش پیچک وشقایق نیست
به دست آتش دوزخ همیشه در بند است
به نام نامی توهرکسی که عاشق نیست
به غیرسینه ی پاکت که معدن علم است
دگر به هیچ کجا این همه حقایق نیست
به پای مکتب تو هر که آمد عالم شد
برای فهم کلاست غریبه لایق نیست
نشسته ام بدهم گوش بر روایاتت
قسم به جان تو بهتر از این دقایق نیست
اگر که مذهب من جعفری وشیعه شدم
مراد مکتب من جز "امام صادق" نیست
محمد حسن بیات لو
4_5938153429045087068.opus
550.2K
شرف نفس به جود است و کرامت به سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش
که محال است در این مرحله امکان خلود
وی که در شدت فقری و پریشانی حال
صبر کن کاین دو سه روزی به سر آید معدود
خاک راهی که بر او میگذری ساکن باش
که عیون است و جفون است و خدود است و قدود
این همان چشمهٔ خورشید جهان افروز است
که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود
خاک مصر طرب انگیز نبینی که همان
خاک مصر است ولی بر سر فرعون و جنود
دنیی آن قدر ندارد که بدو رشک برند
ای برادر که نه محسود بماند نه حسود
قیمت خود به مناهی و ملاهی مشکن
گرت ایمان درست است به روز موعود
دست حاجت که بری پیش خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود
از ثری تا به ثریا به عبودیت او
همه در ذکر و مناجات و قیامند و قعود
کرمش نامتناهی، نعمش بیپایان
هیچ خواهنده از این در نرود بی مقصود
پند سعدی که کلید در گنج سعد است
نتواند که به جای آورد الا مسعود
#✍️ سعدی
#سراب