گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری
من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری
تا نکند وفای تو در دل من تغیری
چشم نمیکنم به خود تا چه رسد به دیگری
خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری
بت نکند به نیکوی چون تو بدیع پیکری
گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری
روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری
حاجت گوش و گردنت نیست به زر و زیوری
یا به خضاب و سرمهای یا به عبیر و عنبری
تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری
گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری
بستهام از جهانیان بر دل تنگ من دری
تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری
گر چه تو بهتری و من از همه خلق کمتری
شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری
باک مدار سعدیا گر به فدا رود سری
هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری
#سعدي
سلام بر نویی که حال بیدار شدی
و
سری به گروه خودت زدی
دلت شاد باد
آرزو می کنم یک شنبه خوبی را داشته باشی
برای من هم دعا کن
دلی دارم که مشتاق مهدی است
سری دارم که سامانش مهدی است
الهی ان ده که بی نیاز خلق باشم
چنان ده که سرافراز باشم
سروش .ش
وقت نماز صبح التماس دعا
...و به آنان گفتم :
سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز،
زیوری نیست به اندام کلنگ!
و من آنان را
به صدای قدم پیک بشارت دادم
و به نزدیکی روز،
و به افزایش رنگ...
#سهراب_سپهری
ای که برداشتی از شانهی موری باری
بهتر آن بود که دست از سر من برداری
ظاهر آراستهام در هوس وصل، ولی
من پریشانترم از آنم که تو میپنداری
هرچه میخواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمیدارم اگر بگذاری
موجم و جرأت پیش آمدنم نیست، مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری
بیسبب نیست که پنهان شدهای پشت غبار
تو هم ای آینه از دیدن من بیزاری؟
#فاضل_نظری
4_5857385254783813879.mp3
1.8M
ساقی! به نور ِ باده برافروز جام ِ ما
مطرب! بگو که کار ِ جهان شد به کام ِ ما
ما در پیاله عکس ِ رخِ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت ِ شرب ِ مدام ِ ما!
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهی عالَم دوام ِ ما
چندان بود کرشمه و ناز ِ سَهی قدان
کاید به جلوه سرو ِ صنوبر خرام ِ ما
ای باد! اگر به گلشنِ اَحباب بگذری
زنهار عرضه ده بر ِ جانان پیام ِ ما
گو نام ِ ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ِ ما
مستی به چشم ِ شاهد ِ دلبند ِ ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ِ ما
ترسم که صرفهای نبرد روز ِ بازخواست
نانِ حلالِ شیخ ز آب ِ حرام ِ ما
حافظ! ز دیده دانهی اشکی همیفشان
باشد که مرغِ وصل کند قصد ِ دام ِ ما
دریای اخضر ِ فلک و کشتیِ هلال
هستند غرقِ نعمت ِ حاجی قوام ِ ما
حافظ
ارسالی از سروش.ش
🌸هـزار سلام
💗به نشانه ی
🌸هـزار دعای سلامتی
💗و هـزار درود
🌸به نشانه ی
💗هـزار آرزوی زیبا
🌸تقدیم شما باد
💗 #ســـــلام_صبحتون_بخیر_و_نیکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز صبح یکشنبه ای پُر برکت و با شکوه👌
با صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💖
و خاندان مطهرش💖
💖اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
💖وَ آلِ مُحَمَّدٍ
💖وَعَجِّلْ فرجهم
نور مبارک مگر جمال محمد
عشق محمد بس است و آل محمد
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
سروش.ش
دارم سخنی باتووگفتن نتوانم.mp3
622.1K
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
این دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم
دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها
چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم
ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم
#شعر
#استاد_شفیعی_کدکنی
#برنامه_قرار_شاعرانه
شمع دیدم گرد او پروانه ها چون جمع ها.mp3
452.9K
شمع دیدم گرد او پروانهها چون جمعها
شمع کی دیدم که گردد گرد نورش شمعها
شمع را چون برفروزی اشک ریزد بر رخان
او چو بفروزد رخ عاشق بریزد دمعها
چون شکر گفتار آغازد ببینی ذرهها
از برای استماعش واگشاده سمعها
ناامیدانی که از ایامها بفسردهاند
گرمی جانش برانگیزد ز جانشان طمعها
#غزل
#مولانا
#برنامه_قرار_شاعرانه
جز حب علی نیست بَنای رجبیون
جز نام ولی نیست به نای رجبیون
روزی که خدا ماه رجب را به علی داد
فرمود که فردوس برای رجبیون
💐💐💐💐💐
#رجب #امیرالمومنین
ارسالی سروش.ش
خدایا خسته و زارم ازین دل
شو و روزان در آزارم ازین دل
مو از دل نالم و دل نالد از مو
زمو بستان که بیزارم ازین دل
باباطاهر