eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
971 دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
40 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده درب مهمانی خود را کمی آرام ببند یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است تازه آقایی او در صف عقبی مانده عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام... بی بها کرد مرا چشم بد وامانده سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده آخر ماه هم از غربت ارباب بگو بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس همه رفتند... فقط زینب کبری مانده چه کند زینب مضطر که سنان دور شود لب زخمی حسینش به دعا وا مانده
باید غزل سرتاسرش آتش بگیرد شاعر بسوزد دفترش آتش بگیرد از داغ پی‌درپی سزاوار است شیعه با گریه مژگان ترَش آتش بگیرد وقتی کبوتر در قفس محبوس باشد ای وای اگر بال و پرش آتش بگیرد وقتی زنی پشت در خانه‌ست هرگز خانه نبایستی درش آتش بگیرد سخت است پیش چشم مردی که به نیزه‌ست دار و ندار خواهرش آتش بگیرد گیرم به غارت رفت گردنبند طفلی دیگر چرا پس معجرش آتش بگیرد؟ فرزند ابراهیم در آتش بعید است یک تار از موی سرش آتش بگیرد مرد خراسانی! ببین هارون مکّی حاشا که یک‌دم باورش آتش بگیرد تا پنج تن یار حقیقی نیست باید شیعه نگاهِ بر درش آتش بگیرد 🍃⚫️🍃😭🍃🌹
علیه‌السلام 🔹می‌آید...🔹 به شیوۀ غزل، اما سپید می‌آید صدای جوشش شعری جدید می‌آید چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد که باغ شعر تر از آن پدید می‌آید نَفَس‌ نفس به امید تو عمر می‌گذرد امید می‌رود آری، امید می‌آید برای درد و دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می‌آید مُردّدم که تو با عید می‌رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می‌آید؟ کلیدداری کعبه نشانۀ حق نیست کسی‌ست حق که در آن بی‌کلید می‌آید و حاجیان همه یک روز صبح می‌گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می‌آید! 📝 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
باور نمی کردم که پرچم را ببینم امسال هم ماه محرم را ببینم چه نوکرانی بی صدا رفتند امسال من مانده ام ایام ماتم را ببینم اهل القری آقای مارا دفن کردند می خواستی با چشمم این غم را ببینم قربان یک شب روضه ات دارو ندارم پرپر زدم جان تو این دم را ببینم خرج تمام روضه ها با مادر توست زحمت کشیده فیض اعظم را ببینم ای کاش چشمم وا شود بالای مجلس یک مادری باقامت خم را ببینم همراه مادر آمده از عرش حیدر بااو رسول الله خاتم را ببینم موسی عصا در دست دربان حریمت آن سوی در عیسی بن مریم را ببینم ذکری که عالم را تکان داده حسین است من ایستادم شور عالم را ببینم والله چای روضه مرده زنده کرده اینجا فقط درمان دردم را ببینم از خیمه تا گودال زینب داد می زد سخت است زیر پا امامم را ببینم فریاد زد مادر گمان می کردی یک روز جای حسین این جسم درهم را ببینم 🏴 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
سرخیِ شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود شام غم‌های تو را لبخند فردایی نبود.. زخم دیدی، زخم خوردی، زخم سرتاپا، ولی پاسخ این زخم‌ها غیر از شکیبایی نبود خطبه‌ات شمشیر و شمر و نیزه را در هم شکست هیچ شعری این همه در اوج شیوایی نبود تو نبودی، صبر سرخ کربلا نایی نداشت تو نبودی، در گلوی نینوا نایی نبود عشق یعنی با وجود آن‌همه غم‌های تلخ کربلا در چشم‌هایت غیر زیبایی نبود ما مدافع... نه، پناه آورده‌ایم اینجا به تو سایه‌ای می‌خواستیم و جز حرم جایی نبود 🏴 🖤
دنبال دل کمند نگاه کسی مباد این برق در کمین گیاه کسی مباد از انتظار، دیدهٔ یعقوب شد سفید هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد از توبهٔ شکسته، زمین گیر خجلتم این شیشهٔ شکسته به راه کسی مباد یا رب که هیچ دیده ز پرواز بی محل منت‌پذیر از پر کاه کسی مباد لرزد دلم ز قامت خم همچو برگ بید دیوار پی‌گسسته پناه کسی مباد در حیرتم که توبه کنم از کدام جرم بیش از شمار، جرم و گناه کسی مباد صائب دلم سیاه شد از کثرت گناه این ابر تیره پردهٔ ماه کسی مباد 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
  وداع کعبهٔ جان چون توان کرد فراقش بر دل آسان چون توان کرد طبیبم میرود من درد خود را نمیدانم که درمان چون توان کرد مرا عهدیست کاندر پاش میرم خلاف عهد و پیمان چون توان کرد به کفر زلفش ایمان هرکه آورد دگر بارش مسلمان چون توان کرد مرا گویند پنهان دار رازش غم عشقست پنهان چون توان کرد گرفتم راز دل بتوان نهفتن دوای چشم گریان چون توان کرد عبید از عشق اگر دیوانه گردد بدین جرمش به زندان چون توان کرد
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن که از آب بقا جویند عمر جاودانی را
برای حمله‌ی تروریستی به آن دشمن خونخوار که حال قیام است میگفت که این حادثه هم کارِ نظام است ساقیِ برانداز جماعت چه کسی است؟ اینها به خیال خودشان ، کار، تمام است گوش همه‌ی مردمِ ایرانِ مسلمان قطعا و یقینا به فرامین امام«مدظله العالی» است با جنگ طلب های به ظاهر متشخص؛ هرگونه مماشات به ولله حرام است ای دشمن بی دین، سر وقت تو می آییم! شمشیر، از امروز به بیرونِ نیام است ... آبان۱۴۰۱ محمدحسین چاوشی 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
آنگونه دلـم سوخت زِ داغِ غـمِ هجران هر جا سخن ازعشق که شد آه کشیدم ظلمت زده بـر شعرِ مـن از دردِ جدایی بـر دفترِ خـود عکسِ تـو را ماه کشیدم بـر لـوحِ دلم بعدِ تـو ای همنفسِ مـن از بی کسی و غربتِ خود، چاه کشیدم آنـقدر دویدم بـه سرِ کوی تو ای جـان بـر بـغضِ دلـم ،عاشـقِ در راه کشیدم هـر گـاه که در خاطرِ من یـادِ تو آمد از عـمقِ دلـم بغـض کـنان آه کشیدم 🌱 🌱
آنگونه دلـم سوخت زِ داغِ غـمِ هجران هر جا سخن ازعشق که شد آه کشیدم ظلمت زده بـر شعرِ مـن از دردِ جدایی بـر دفترِ خـود عکسِ تـو را ماه کشیدم بـر لـوحِ دلم بعدِ تـو ای همنفسِ مـن از بی کسی و غربتِ خود، چاه کشیدم آنـقدر دویدم بـه سرِ کوی تو ای جـان بـر بـغضِ دلـم ،عاشـقِ در راه کشیدم هـر گـاه که در خاطرِ من یـادِ تو آمد از عـمقِ دلـم بغـض کـنان آه کشیدم 🌱 🌱
🔹فصل شکوفایی نور🔹 باز شد پنجرۀ روشنی از فصل حضور فصل سرسبز دعا، فصل شکوفایی نور دردمندان! به شما ماه خدا رو کرده‌ست چه خدایی، که رحیم است و کریم است و غفور به هلال مَهِ نو در رمضان باید گفت: «قُل هُو‌الله اَحَد چشم بد از روی تو دور».. گاه در پرتو قرآن، به تلاوت بنشین ای نگاه تو طربناک‌تر از باغ بلور عافیت چون طلبد؟ آن که گریزد ز طبیب به خدا کی رسد؟ از خود نکند آن که عبور صبر بر معصیت، از زهدِ ریایی بهتر سعی کن تا که در این ماه شوی سنگ صبور ای دلت در گرو آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» در دلت مانده اگر آرزوی وادی طور بی ریا، در پی تسکینِ دلِ مسکین باش نشود مانع احساس تو، احساس غرور ای صفای تو نوازشگر گل‌های یتیم نذر این باغچه کن، شادی و شیدایی و شور سعی کن لذت غفران خدا را بچشی ای که ابر کَرَم از روی سرت کرده عبور دل اگر یاد خدا کرد و شب از نیمه گذشت می‌شوی غرق عنایت، سحر از فیض حضور به دعا دست برآرید «شب قدر» مگر بگشاید گره از کار شما صبح ظهور ای که چشم دل تو در طلب راه خداست رو به مهمانی او کن، رمضان ماه خداست 👇👇 ┏━━━🌷💌💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💐💌🌷━━━┛
علیه‌السلام 🔹فخر جوانان بهشت🔹 رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این مژده‌ای دیگر و لطف دگری بهتر از این گرچه باشد سپر آتش دوزخ، صومم لیک با این همه دارم سپری بهتر از این شب قدر رمضان، گرچه بسی پر قدر است دارد این مه، شب قدر و سحری بهتر از این مولد لؤلؤ پاک مَرَجَ البَحرَین است نیست در رشتۀ خلقت گهری بهتر از این مادرش فاطمه و باب گرامیش علی چه کسی داشته اُمّ و پدری بهتر از این رست پیغمبر از آن تهمت ابتر بودن نیست بر شاخۀ طوبی ثمری بهتر از این اسوۀ خلق زمین، فخر جوانان بهشت مادر دهر نزاید پسری بهتر از این گفت خالق فَتبارک به خود از خلقت او کِلک ایجاد ندارد اثری بهتر از این بگذر آهسته‌تر ای ماه حسن، ای رمضان! عمر ما را نبود چون گذری بهتر از این اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود اُمتی را نبود راهبری بهتر از این زنده گشته‌ست به این صلح موقت اسلام نیست در حُسن سیاست هنری بهتر از این لطف کن اذن زیارت که خدا می‌داند بهر عشاق نباشد سفری بهتر از این گرچه مشمول عنایات تو بوده ا‌ست «حسان» یا حسن! کن به محبان نظری بهتر از این 📝 👇👇 ┏━━━🌷💌💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💐💌🌷━━━┛
قدس‌سره 🔹انفاس مسیحایی🔹 مثل شیرینی روحانی یک رؤیا بود سال‌هایی که در آن روح خدا با ما بود یاد باد آن شکرین فرصت ایام وصال که به کوتاهی یک خاطرۀ زیبا بود وقت آیینه به تسبیح جمالش خوش بود حال پروانه ز کار نگهش شیدا بود کس ندانست که با او ز نهان‌خانۀ اُنس چه حکایات لطیف و چه هدایت‌ها بود عارفی بود که در فصل بلند نگهش باب نورانی برهان تماشا وا بود همۀ آینه‌ها را به تشهّد واداشت نور اسماء و صفاتی که در او پیدا بود هر چه از دامن خوش‌بوی کرامات افشاند همه انفاس مسیحایی روح‌افزا بود شرح اسرار سبک‌روحی او داشت نسیم کاین‌چنین در چمن لاله و گل غوغا بود پرده از راز شهیدان سحر بر گیرید تا ببینند که با او چه کرامت‌ها بود 📝
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید خط محیط دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ میخندم مگر به شیوه ای دگر مرا مجاب کنید چو صخره های یخ از انجماد دلگیرم مرا به هرم نفس های عشق آب کنید در این درنگ طویلی که پای من لنگ است ز دست میروم ای دوستان شتاب کنید مگر سماجت پولادی سکوت مرا درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید بلاغت غم من انتشار خواهد یافت اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
🌺🔷🌺🔷🌺🔷🌺🔷🌺 بر عزت و اقتدارِ حیدر صلوات بر قامت با وقارِ حیدر صلوات بر حضرت سلمان و ابوذر، مقداد بر میثم سر به دارِ حیدر صلوات خاک کف پای قنبرش هم نشدیم بر قنبر بی قرار حیدر صلوات دشمن همه در فرار از تیغ علی بر قبضهء ذوالفقارِ حیدر صلوات از محضر او اگر نجف می طلبی... خواهی بروی کنارِ حیدر صلوات ایوان نجف اگر نشستی، بفرست... بر همسر بی مزارِ حیدر صلوات عالم سرِ انگشت علی می چرخد بر وسعت کار و بارِ حیدر صلوات زهرا همهء دار و ندار مولاست بر سیده و نگارِ حیدر صلوات یک عمر نخوردیم به دردش، شاید... آییم دمی به کارِ حیدر صلوات قرآن علنی مدح علی می گوید بر این همه اعتبار حیدر صلوات بر دشمن بی وجود مولا لعنت بر آنکه شده است یارِ حیدر صلوات مهدی است تمام آرزوی مولا بر منتقمِ تبارِ حیدر صلوات... مجتبی شکریان همدانی ☘❤️☘❤️☘❤️☘❤️☘❤️
شب فراق که داندکه تاسحرچنداست.mp3
1.1M
غزل شمارهٔ ۶۰ شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق در بند است گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم کدام سرو به بالای دوست مانند است؟ پیام من که رساند به یار مهرگسل که برشکستی و ما را هنوز پیوند است قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست به خاک پای تو کان هم عظیم سوگند است که با شکستن پیمان و برگرفتن دل هنوز دیده به دیدارت آرزومند است خیال روی تو بیخ امید بنشانده‌ست بلای عشق تو بنیاد صبر برکنده‌ست ز دست رفته نه تنها منم در این سودا چه دستها که ز دست تو بر خداوند است فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست بیا و بر دل من بین که کوه الوند است ز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلق گمان برند که سعدی ز دوست خرسند است
ازچمن تاانجمن جوشش بهاررحمت است.mp3
1.23M
از چمن تا انجمن جوش بهار رحمت است دیده هرجا باز می‌ گردد دچار رحمت است خواه ظلمت‌کن تصور خواه نور آگاه باش هرچه اندیشی نهان و آشکار رحمت است ذره‌ها در آتش وهم عقوبت پر زنند باد عفوم این‌قدر تفسیر عار رحمت است دربساط آفرینش جزهجوم فضل نیست چشم نابینا سپید از انتظار رحمت است ننگ خشکی خندد ازکشت امیدکس چرا شرم آن روی عرقناک آبیاررحمت است قدردان غفلت خودگر نباشی جرم کیست آنچه عصیان‌خوانده‌ای‌آیینه‌دار رحمت است کو دماغ آنکه ما از ناخدا منت‌کشیم کشتی بی‌دست و پاییها کنار رحمت است نیست باک از حادثاتم در پناه بیخودی گردش‌رنگی‌که من دارم حصار رحمت است سبحهٔ دیگر به ذکر مغفرت درکار نیست تا نفس باقی‌ست هستی در شمار رحمت است وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید تاکجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است نه فلک تا خاک آسوده‌ست در آغوش عرش صورت رحمان همان بی‌اختیار رحمت است شام اگرگل‌کرد بیدل پرده‌دار عیب ماست صبح اگر خندید در تجدیدکار رحمت است
ای الف قامت تو، یا(ی) شده عزت دین، از تو شکوفا شده عشق در آن مدرسه مدرک گرفت رهرو راه تو، زلیخا شده کشتی طوفان زدگان دامنت قطره به احسان تو، دریا شده مرده شفا یافته از تربتت حضرت خاک تو، مسیحا شده تا قمرت مشق وفا را نوشت اصل وفا از خطش احیا شده در نظر زینب تو کربلا فاجعه ای بود که زیبا شده این همه شوریدگی مکتبت راز قشنگی است معما شده حاجت این شاعر دلسوخته کرب و بلایی است که امضا شده(ان شاالله) 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
🖤🖤 فرارسیدن عاشورای حسینی تسلیت🖤🖤 مشخص است که دنیا برای ماندن نیست چرا که آخر هر قصه‌اش رسیدن نیست همیشه قصه آدم اسیر ابهام است و قصه هایی از این دست قصه روشن نیست کسی قلب تورا شسته از تعلق ها بدان که خیر تو را خواسته‌ست دشمن نیست بیا رها شو از این کالبد از این زندان تمام زندگی تو خلاصه در تن نیست تو آدمی و دم لحظه های تو آه است تو آدمی و دلت پاره های آهن نیست مکن تباه خودت را که ارزش دنیا به قدر یک سر سوزن به قد ارزن نیست فقط یکیست مسیر سعادت آدم که آن مسیر به جز با حسین بودن نیست امیرحسین برزگر✍🏻
آقا سلام بر تو وشام غریب تو.mp3
489.2K
علیه‌السلام آقا سلام بر تو و شام غریب تو آقا سلام بر دل غربت نصیب تو از راه دور با دل رنجور آمدی مرهم به غیر صبر ندارد طبیب تو باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهی‌ست جا مانده در خرابه مگر عندلیب تو؟ تصویر کربلاست که همواره روشن است در چشمۀ زلال نگاه نجیب تو رفتی و قرن‌هاست که تکرار می‌شود نجوای عاشقانۀ امنّ یجیب تو
🔹دست خالی برنگردی🔹 می‌روی دریا دل من! دست خالی برنگردی از میان دردها با بی‌خیالی برنگردی خاطر آشفتۀ من! می‌روی یادت بماند تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست از بیابان‌ها اگر با خسته‌حالی برنگردی با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی! می‌شود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟ ماهی تنگ بلورم! ای دل بی‌تاب و تنگم می‌روی و کاشکی از آن زلالی برنگردی 📝 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر انتخابی راضیه مظفری در مرحله اول-شب چهارم رقابت شاعران 🔹 با ارسال نام شاعر محبوب خود به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۴۳ در انتخاب شاعر منتخب مردمی سهیم باشید. 🔹 کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما راضیه مظفری به شوق دیدنت، طفلِ دبستان پیش از اردویم همه آماده...کفش و کوله...حتی گیره ی مویم... به گوشت می رسم از دورها... از دور های دور... ببین من هم صدای کوچکی در این هیاهویم الابیکم...هلابیکم... نمی دانم چه می گوید غذاهای بهشتی را تعارف می کند سویم ببین انگشت پایم تاولی کوچک زده اما به یاد کودکان کربلا چیزی نمی گویم رقیه_دوستم_موهای درهم برهمی دارد برای او ندارم هدیه ای جز گیرهٔ مویم... کسی در بین جمعیت ندیده مادر من را؟! زنی با مهربانی می نشیند آه... پهلویم... :: من اینجا آسمان را دیده ام با قد کوتاهم نمی خواهم که پیدایم کنند آری... نمی خواهم... اربعین
باز دل مست نوائیست که من می دانم.mp3
790.5K
غزل شمارهٔ ۲۲۶۶     باز دل مست نواییست که من می‌دانم آن نوا نیز ز جاییست ‌که من می‌دانم محمل و قافله و ناقه درین وحشتگاه گردی از بانگ دراییست ‌که من می‌دانم خونم آخر به‌ کف پای‌ کسی خواهد ریخت این همان رنگ حناییست ‌که من می‌دانم چشم واکردم و توفان قیامت دیدم زندگی روز جزاییست ‌که من می‌دانم در مقامی که بجایی نرسد کوششها ناله اقبال رساییست که من می‌دانم بانگ زد شمع که ای سوختگان خوش باشید شعله هم آب بقاییست که من می دانم دل ز کویت چه خیالست قدم بردارد آخر این آبله پاییست که من می دانم بود عمری به برم دلبر نگشوده نقاب بیدل این نیز اداییست که من می‌دانم   ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
غزل.. زمین وزندگی وآب وچشمه سار غزل زمانه،صبح،نفس،روز ، روزگار غزل ببین چه محکم و فاخرسروده حضرت حق برایِ چینش هر سنگ کوهسار غزل نگاه کن به همه صفحه های دفترِ خاک شکفته از نفسِ روشنِ بهار غزل نگاه کن به ستاره نوشته در دل شب قصیده وار و فصیح و ادامه دار غزل کنار پنجره ی لحظه ها تماشا کن خدا نوشته به هر گوشه و کنار غزل اگربه عشوه ی گل می کنی نظر غزل است اگر چکامه‌ی قُمریِ بیقرار ، غزل نگیر وقت سرودن بهانه‌ی مضمون شبیه ابر برای زمین ببار غزل کمی طراوت لبخند صبح را بنویس که هست در دلِ هر لحظه اش هزار غزل