به مهربانی و دست کریم شهرت داشت
برای مردم بی رحم نیز رحمت داشت
سه سال هسته خرما مکید و راضی بود
بزرگ بود ولی اینچنین ریاضت داشت
ز دشمنان خودش بارها عیادت کرد
شبیه دوست به بیگانه ها عطوفت داشت
کمک به پیر زمینگیر و کودکان میداد
اکرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت
چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد
صبور بود دراین راه و استقامت داشت
به ذولفقار علی تکیه داشت وقت خطر
نبوتش همه جا تکیه بر ولایت داشت
هرآنچه درشب معراج دید فاطمه بود
زمان بوسه به دستش هوای جنت داشت
حسین را بروی شانه های خود میبرد
برای بردن او نیت عبادت داشت
همیشه خواند ز کوچه ز عصر عاشورا
میان خانه خود روضه داشت هیئت داشت
#پیامبر_اعظم_ص
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_زمان_عج_مناجات #تلنگر
#اخلاقی_و_اندرز
عادتاً دم ز عشق یار نزن
بی عمل حرف انتظار نزن
سر تو گرم بازی دنیاست
لاف مجنون بی قرار نزن
زار زد از گناه تو آقا
توبه کن ازگناه زار نزن
از غریبی درش بیار! انقدر..
از غریبی او هوار نزن
تا ز هر دامنی نشُستی دست
دست بر دامن نگار نزن
قول دادی بمان سر قولت
زیر این قول و این قرار نزن
هرچه را از دلت کنار زدی
عشق او را ز دل کنار نزن
پدر ماست گرچه بد شده ایم
به دل خسته اش شرار نزن..
کربلا منتهای خوشبختی ست
پَر سوی غیر این دیار نزن
تا نرفتی میان صحن حسین
حرفی از خیر روزگار نزن..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
🏴 بهمناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب)
#حضرت_ابوطالب_ع_مدح
کور شد چشمی که تاب دیدن دلبر نداشت
خوار شد هرکس که بر خاک قدومش سر نداشت
بشکند دستی که حتی خطی از کفرت نوشت
لال شد آنکه به لب مدح ابوالحیدر نداشت
در صف محشر کف افسوس بر هم میزند!
هرکسی گامی دراین دنیا برایت برنداشت
صفحه صفحه سیر میکردم غریبی تو را
جلد پشت جلد اصلا غربتت آخر نداشت
آب ونان سفره ات الحق پیمبر ساز بود
این قبیل اعجاز ها را سفره ی دیگر نداشت
جای شک و شبه اصلا نیست از دین خارج است
هرکسی توحید و اسلام تو را باور نداشت..
حرمت موی سفیدت کار ساز مشکلات
جز عبایت حضرت ختم الرسل سنگر نداشت
از حمایت های تو اسلام عالمگیر شد
این کبوتر بی ابوطالب یقینا پر نداشت..
تا قیامت نام تو آویزه ی عرش خداست
تا قیامت دین احمد از تو مومن تر نداشت
بی پناه مکه از الطاف تو سامان گرفت
مهربانیهای تو دست کم از مادر نداشت
پیرمرد طائفه روز وفاتت هیچکس...
بیرقی برپا نکرد و چشم های تر نداشت
حضرت یعقوب مکه! یوسفت ارث از تو برد
تازه میفهمم چرا آقای ما یاور نداشت
در رجب از فیض نام اطهرت تائب شدیم
ما گدای نسل در نسل ابوطالب شدیم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
💫🍃
گرچه از لطف پدروارِ علی سرشارم
هرچه دارم ز غلامی محمد دارم
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_مدح
آنکه از عالم ذر روزی مارا غم داد..
غم و شادی جهان را بخدا توأم داد..
... هرکسی را به طریقی سوی کشتی آورد
به یکی دیگ غذا و به یکی پرچم داد
مشتری ذات خدا بود و فروشنده حسین..
جمعِ ما را به خدا داد ولی درهم داد
ما خودیهای حسینیم، نشانش این هست
که با ما آب فرات و به همه زمرم داد
بخدا ما که ندیدیم بگوید احدی..
حاجتم را ز حسین خواستم اما کم داد!
صدبرابر ز خود فاطمه پس میگیرد
آنکه در بزم عزا آمد و یک درهم داد
از حسن اذن گرفتم که حسینی شدهام
از بقیع آمدم و کرببلا را هم داد!
یارب این مرد چه مردیست نمیفهمم من
که به دشمن ته گودالِ بلا خاتم داد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
از شیر غیر از شیر بودن بر نمیآید
یعنی که درپای شما جز سر نمیآید
از سینهات جز عشقِ احمد در نمیآید
مثل تو در کل عرب دیگر نمیآید
تو حمزهای، سنگر شدی حتی پیمبر را
اسم تو تار و مار کرده کل لشگر را
وقتی که افتادی زمین، دین هم زمین افتاد
پای تنت پیغمبر اکرم زمین افتاد
حتی امیرالمؤمنین محکم زمین افتاد
زهرا میان خانه از این غم زمین افتاد
مُثله شدی یعنی عبا لازم شدی دیگر
بالاترین داغ بنی هاشم شدی دیگر
بالا تنت آمد همینکه خواهری جان داد
حرف عبا شد پا به پایش مادری جان داد
با روضههای ثانی پیغمبری جان داد
شمشیرها آمد علیِ اکبری جان داد
یک کوچه وا شد از روی مرکب سوار افتاد
کل حرم مثل علی به احتضار افتاد
آیات قرآن را روی سرنیزهها بردند
سر را جدا بردند و پیکر را جدا بردند
کار جوانان شد علی را با نوا بردند
با چه عذابی نور را بین عبا بردند
عمه اگر بیرون نمیآمد پدر میمرد
بابا خودش در وقت تشییع پسر میمرد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#نوکری_اهل_بیت_ع
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست
تا روی پای نوکریام ایستادهام
✍ #رضا_قاسمی
مداح و روضهخوان و سخنران و چایریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکریست
✍ #وحید_محمدی
در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
✍ #علیرضا_خاکساری
من زندهام به نوکری خانهی شما!
پس نوکری به کار نگیری به جای من!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
سرمایهی من نوکریِ حضرت سلطان
هر ثانیهاَش نابترین گنجِ زمانست
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
✍ #محمود_ژولیده
بهترین آوازهها در خادمیِ کوی توست
شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد
✍ #علیرضا_خاکساری
آبرودار شدن، ماحصل نوکری است
هست، عزت همهاش تحت لوای حَسَنین
✍ #محمدجواد_شیرازی
تا غلامت شدیم فهمیدیم
نوکری، احترام هم دارد
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
آبروداری ما بی آبروها پای اوست
تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
من مفتخر به نوکری حضرت توأم
تو سفرهدار هستی و من دعوت توأم
✍ #رضا_دین_پرور
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
✍ #بردیا_محمدی
از حب قیمتیِ تو قیمت گرفتهایم
با نوکری تو همه عزت گرفتهایم
✍ #علیرضا_خاکساری
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
✍ #رضا_دین_پرور
با نوکریِ آل علی زندهام فقط
عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست
✍ #احسان_نرگسی
غلام خانهی زهرا حسابمان کردند
برای نوکریاش انتخابمان کردند
✍ #وحید_محمدی
در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
✍ #علیرضا_خاکساری
از نوکری توست به هرجا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
✍ #احسان_نرگسی
مادرم با نمک روضه بزرگم کرده
من به این نوکری از کودکیام منصوبم
✍ #قاسم_نعمتی
عمری به عشق نوکریِ تو دویدهام
حالا که اوفتادهام از پا نمیخری؟
✍ #موسی_علیمرادی
ذرهای هم که آبرو داریم
همه از نوکری او داریم
✍ #مجید_گل_دار
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلام مادرش آقا تشکر میکند
✍ #محمدجواد_شیرازی
دلخوشیام چیست به جز نوکری؟
حیدریام حیدریام حیدری
✍ #احسان_نرگسی
از همان روز ولادت شدهام پابستت
قِدمت نوکریام از سَنَواتم پیداست
✍ #رضا_قاسمی
مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا
نوکریِ خانهی زهرا به دردم میخورد
✍ #محمدجواد_شیرازی
خدمتگزار اهل خرابات اگر شدی
ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
هر آنکه نوکری نوکر تو را کردهست
به قول مُرشد ما، بستهست بارش را
✍ #احسان_نرگسی
با نوکریات سینهزن شوکت گرفته
هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته
✍ #محمدجواد_شیرازی
دم تو گرم و کرمخانهی شما آباد
که بین خانهی تو گرم نوکری هستم
✍ #اسماعیل_شبرنگ
#ورود_کاروان_به_کربلا
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
راه بسته به روی قافلهاش دشمن و دوست
#سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
هق هقِ هرشب من تا به ثریا رفته
حیف... دیگر خوشی از زندگی ما رفته
از دوصد ضربهی شمشیر مرا بدتر کشت
آن لگد که به روی چادر زهرا رفته
هردم و بازدم فاطمه زحمت دارد
چه کنم من؟! نفسش باز خدایا رفته!
چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت
تا که من فکر کنم دنده او جا رفته
به روی آن در چوبی که نبی میبوسید
غاصب حق من و فاطمه با پا رفته
در و همسایه ز من حال تورا میپرسند
که بگو فاطمه زندهست علی یا رفته...؟!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
جان علی بادا سلامت! جان من هیچ
هرکار کردم من به عشق یار کردم...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
دادِ علی تا خالق منان بلند است
از خانهی من بوی الرحمن بلند است
صد طعنه از این و، از آن مانده به گوشم
باید برای همسرم مشکی بپوشم
بر پات میافتم گلم، دورت بگردم
یک روز دیگر هم بمانی، سود کردم
صبح علی از طعنههای خَلق، شام است
همسایه میگوید که کار تو تمام است
تو خوب شو! تو خوب شو! ریحانه سادات
هجرت کنیم از این مدینه سمت شامات
زینب به من میگفت پایان محن نیست
دادی کفنها را ولیکن یک کفن نیست
بین وصیت تا که حرف خواب آمد...
گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد...
پایان این قصه دراینجا نیست زهرا
روز دهم هنگام قربانیست زهرا
آنروز که سر نیزهی کوفه بلند است
جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است
از گوشهی گودال بوی خون میآید
هرکس که رفته، دستِ پُر بیرون میآید
قاتل میآید که ببرّد آن گلو را
یک دست، خنجر دارد و یک دست، مو را...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
اثر زهر به کل بدنت معلوم است
شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است
گاه غش میکنی و گاه به خود میپیچی
خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است
حرف خود را به تکانْ دادن سر میگویی
حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است
سعی داری که نبیند پسرت؛ اما حیف
باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است
پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود
در نگاه تو غم دلشکنت معلوم است
قصدت اینست تو هم کرببلایی بشوی
این مواسات در عطشانشدنت معلوم است
فرقِ بسیار تو با جد غریبت آقا
وقت تشییع و کفنداشتنت معلوم است
ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد
شکر! این لحظهی آخر، بدنت معلوم است...
✍ #سیدپوریا_هاشمی