eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.2هزار دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
53 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل پروانه های خون جگرم اهل آتش گرفتنِ سحرم شعله ی شمع خوب می داند که چه آمد به روز بال و پرم عین ققنوس پر درآوردم زاده ی ناله های شعله ورم خانه ام روضه خانه ای شده است آه من..،اشکِ مادر و پدرم کوله باری ز اشک می بندم. این تمامیّ توشه ی سفرم آرزوهایِ من فراوان و ترس دارم ز عمر مختصرم چادر گرد و خاکی زهرا می شد ای کاش سایبانِ سرم نذر کردم اگر شهید شوم بخورد تیر خصم بر کمرم روضه ی "قتل صبر" می خواند موقعِ دفنِ پیکرم،پسرم آرزویم "فقط زیارت توست" آرزو را به گور اگر ببرم...؟! 🔸شاعر :
غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت درون سینه ی من "آه" را دوچندان ریخت شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت عزیزکرده‌ی عالم هنوز در چاه‌ است چه اشک‌ها که از این داغ،پیرِ کنعان ریخت هنوز لیلی‌صحرانشین عزادار است... چقدر چشم تو خون‌گریه در بیابان ریخت بساط کاسبی روزگار..،جذبم کرد همین که سکّه‌ی "شُبهه" به دخل دکّان ریخت حرام باد حلالی که از تو دورم کرد "شکم‌پرست شدن"..،نقشه ای که شیطان ریخت به پیش چشم تو صدبار دست من رو شد تمام آبروی نوکرت به‌قرآن ریخت گناه کردم اگر..،جان "مادرت" بُگذَر به حقِّ یاس کبودی که بین گلدان ریخت تمام ثروت سائِل دو قطره اشکش بود... هزار شکر که پشت درِ کریمان ریخت سری به روضه ی ما هم بزن..،تو را به حسن ع همان کریم که در کامِ کَلب هم نان ریخت قسم به قاسم او گرچه غرق غم هستیم حسن اراده کند،اربعین حرم هستیم
پروانه وار سوزِ تو را می خریم ما تا صبح دور شمع غمت می پریم ما آتش به جان بال و پر ما را بکش حسین از فُطرس در تو مگر کمتریم ما!؟ بین گذر نگاه به خِیل گدا بکن... کاسه‌به‌دست در دل این معبریم ما تا که میان روضه ی تو گریه می کنیم انگار که ز "زمزم" مَکّه سریم ما وقتی تو پادشاه تمامیِّ عالمی پس خوش به حالمان که همه نوکریم ما اوج کمال روح‌..،به "گریه" رسیدن است یک عُمر در طریقتِ "چشمِ تریم" ما "روح الامین" به گریه ی ما رَشک می برد در روضه از ملائکه دل می بریم ما اشکی که خرج بزم تو باشد..،عنایت است مدیون لطفِ زینبِ غم‌پروریم ما برپایی مجالسِ ماه محرمت بر عُهده ی رضاست..،بر این باوریم ما کفّاشِ روضه های تو بوده است جدِّ من... فرزندهای خادم پُشت دریم ما دستِ "رقیه" نان دهنِ دخترم گذاشت... جیره‌بگیرِ سفره ی این دختریم ما در دسته ها که مشک به سرشانه می کِشیم احساس می کنیم که آب‌آوریم ما این گریه مِهر خانمِ پهلو شکسته است در اصل چِکّه های لبِ کوثریم ما چادر نماز فاطمه سقف حسینیه است... تا حشر زیر سایه ی این مادریم ما ای بی سَری که سر به سر غم گذاشتی وقتی تو سروری ز سران هم سریم ما بر روی ذبح تو چِقَدر شمر کار کرد... لطمه‌زنان کُندی آن خنجریم ما بعد از تو وای بر حرم بی پناهِ تو... دلواپسِ کم آمدن معجریم ما شاعر: @Sheroadab_alavi
گُم شدم در دل بازار،مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن معصیت مثل لجنزار فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت زده را تشنه ی بیداری کن من غلامی ز غلامان امیر نجفم ای خدا رحم بر این نوکر درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبِ مِعماری کن گریه بر خون خدا ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد گریه‌کُن!با نمِ اشک خودت افطاری کن ▪️ ▪️ زینب از خیمه ی بی کَس شده فریاد کشید: پاشو سقای حرم باز علمداری کن خواهری پرده نشین همسفر شمر شده آه!خوش غیرت این طایفه،تو کاری کن! شاعر: 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی خاک "دلم" تسخیرِ بیگانه نخواهد شد ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی شب..،نور تو در کوچه های شهر جاری شد تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی خیلی به چشمان علی‌وار تو می آید در مسجد سهله امیرالمومنین باشی دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی زهرا برای غربتت بارید از آن دم که فهمید تو باید غریبِ‌آخرین باشی ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا وقتی میان شیعه گرمِ دست‌چین باشی با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم!؟ تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی!؟ خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین..،باشی اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین... باشی بار گناهان منِ نامرد باعث شد تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی پای برهنه..،کربلا..،با تو..،چه می چسبد خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی برگرد..،روضه،روضه ی سقاست..،پس برگرد... تا روضه‌گردانِ یلِ ام البنین باشی ▪️ ▪️ با آن عمود سهمگینی که به فرق‌ات خورد باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی زینب صدا زد:پاشو خوش‌غیرت!..،سنان آمد... تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی شاعر: 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
من فقط یک نوکرم، کار خودم را می‌کنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می‌رسد ✍ دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست تا روی پای نوکر‌ی‌ام ایستاده‌ام ✍ مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست ✍ در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم ✍ من زنده‌ام به نوکری خانه‌ی شما! پس نوکری به کار نگیری به جای من! ✍ سرمایه‌ی من نوکریِ حضرت سلطان هر ثانیه‌اَش ناب‌ترین گنجِ زمان‌ست ✍ بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند ✍ بهترین آوازه‌ها در خادمیِ کوی توست شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد ✍ آبرودار شدن، ماحصل نوکری است هست، عزت همه‌اش تحت لوای حَسَنین ✍ تا غلامت شدیم فهمیدیم نوکری، احترام هم دارد ✍ آبروداری ما بی آبروها پای اوست تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست ✍ من مفتخر به نوکری حضرت توأم تو سفره‌دار هستی و من دعوت توأم ✍ حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین ✍ از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته‌ایم با نوکری تو همه عزت گرفته‌ایم ✍ عشق تو شغل شریف انبیای عالم است در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین ✍ با نوکریِ آل علی زنده‌ام فقط عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست ✍ غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری‌اش انتخابمان کردند ✍ در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم ✍ از نوکری توست به هرجا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست ✍ مادرم با نمک روضه بزرگم کرده من به این نوکری از کودکی‌ام منصوبم ✍ عمری به عشق نوکریِ تو دویده‌ام حالا که اوفتاده‌ام از پا نمی‌خری؟ ✍ ذره‌ای هم که آبرو داریم همه از نوکری او داریم ✍ نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند ✍ دلخوشی‌ام چیست به جز نوکری؟ حیدری‌ام حیدری‌ام حیدری ✍ از همان روز ولادت شده‌ام پابستت قِدمت نوکری‌ام از سَنَواتم پیداست ✍ مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا نوکریِ خانه‌ی زهرا به دردم می‌خورد ✍ خدمت‌گزار اهل خرابات اگر شدی ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد ✍ هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده‌ست به قول مُرشد ما، بسته‌ست بارش را ✍ با نوکری‌ات سینه‌زن شوکت گرفته هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته ✍ دم تو گرم و کرم‌خانه‌ی شما آباد که بین خانه‌ی تو گرم نوکری هستم ✍
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ است از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامان حسن عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامان حسن رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌ ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌ ست نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی‌ ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما ، حسنی‌ها ، شده است: " تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن" خاک خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم می نشستیم سر سفره ی احسان حسن من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم مینالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان ،غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه ی عالم نیست تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیبات حسن ، خونِ خدا خون‌جگر است سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشان حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌است گریبان حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن
به نام نامی‌ات عرش معلیٰ عطرآگین است همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است صدایی هم اگر باشد در عالم، «یاحسین» ماست تویی عشقِ حقیقیِ جهان، باقی دروغین است چنان داغ محرم‌ها نشسته در دل تقویم... هنوز از ماتم تو سینه‌ی تاریخ سنگین است یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است قسم به شوری اشک تمام گریه‌کن‌هایت برایت جان سپردن در بساط روضه، شیرین است خلیل الله را پیراهنت از شعله‌ها رد کرد یکی از معجزات دستبافِ مادرت این است سَرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت نشستن گوشه‌ی این صحن، آمالِ سلاطین است من‌ از تعظیم پایین‌پای این شش‌‌گوشه فهمیدم که بالا می‌رود در محضرت هرکس که پایین است غذای نذری‌ِ تو فقر ما را ریشه‌کَن کرده هر آنکَس که به نانَت لب نزد در اصل مسکین است دهانِ خاکی‌اش از عطر سیبِ صحن تو پر شد پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوش‌بین است فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی چُنین محرابِ خونین در کدامین رسم و آئین است؟!.. ✍ 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
کلبه ی عاطفه ها داشت مصفا می شد همه‌ی ارض و سما داشت مُهیا می شد حضرتِ خاکیِ محرابِ عباداتِ سحر راهیِ ساحل آرامش دریا می شد تا کمی تربت اعلای نجف بردارد پر جبریل به زیرِ قدمش وا می شد چشم "خورشید" به رخساره ی "مهتاب" افتاد کهکشان بُهت زده غرق‌ تماشا می شد گذرِ نور اگر آینه کاری شده بود نیمه‌شب "کوچه ی پیوند" چه زیبا می شد و خدا زیر لب آهسته به خود می گوید: چه کسی غیر علی همدم زهرا می شد؟! زیر آن چادر خود فاطمه تا می خندید یل خیبر شکن آنقَدر دلش وا می شد رمز سرزندگی ام یا "علی" و یا "زهراست" وسط این دودمه نبض من احیا می شد در حقیقت سند عقدِ "علی" و "زهرا" سندِ نوکری ماست..، که امضا می شد