رفتنـد نصیب شـان سعـادت بشود
کار من جـا مانـده حسادت بشود
ای کـاش شناسـنامـه ام جای وفات
یک روز ، مزین بـه شهـادت بشود
#محمدجواد_منوچهری
#شهادت
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#هفتم_صفر
#مسمط_مربع
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن
معرفت رنگ گرفته است از عرفانِ حسن
خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن
پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن
زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید
قدرِ یک لحظه زمینگیر نخواهم گردید
هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید
تا خود حشر منم دست به دامان حسن
عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید
حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید
آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید
از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن
روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود
گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود
نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود
بنویسید مرا بی سر و سامان حسن
رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی ست
پرچم یَشمیِ خوش نقش و نگارم حسنی ست
نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی ست
بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن
ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است
با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است
این شعارِ همهی ما ، حسنیها ، شده است:
" تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن"
خاک خشکیم که لبتشنهی جامی بودیم
کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم
کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم
می نشستیم سر سفره ی احسان حسن
من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم
فقط از دوری معشوق خودم مینالم
پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم
بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن
عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد
از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد
هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد
حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن
روضهتر از غم آقای کریمان ،غم نیست
وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست
مادریتر ز حسن در همه ی عالم نیست
تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن!
آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است
از مصیبات حسن ، خونِ خدا خونجگر است
سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است
گریهکُنهای حسیناند پریشان حسن
کوچهای تنگ برای غم او بانی بود
قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود
بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود
داغ ناموس گرفتهاست گریبان حسن
سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد
من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد
پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد
تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
چهپیوندی، چهوصل بیوداعی
عجب اوجی، کمالَ الإنقطاعی
نگردی نیست؛ گشتیم و نجستیم
فراتر از #شهادت ارتفاعی
✍ #مهدی_جهاندار
↳
آبِ حیات
در کرب و بلا شود نصیب تو برات
از جام بقا بر تو رسد آبِ حیات
وقتی که شب جمعه به قلبی پر درد
یادی بکنی از شهدا باصلوات
#شب_جمعه
#امام_حسین
#شهادت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮
@Sheroadab_alavi
╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
گرفته ابر سنگینی فضای تلخ دنیا را
دگرگون کرده این ابر سیه سیمای فردا را
نه مه در آسمان پیدا نه کوکب های تابانش
نه خورشید جهان آرا، کند سرزنده صحرا را
خزان سیلی زده بر چهره یاس علی امشب
شبیخون می زند غم بعد از این گلزار طاها را
نفس های مدینه در شمار افتاده زین غربت
چرا که در قفس دیده شکسته پر عنقا را
نفیر غربتی از چاکراه کوچه می آید
کسی در بند کرده شاید امروز آن معما را
مگر شیری به زنجیر آید این باور بسی تلخ است
نگو چرخ فلک این گونه بازی می دهد ما را
حقیقت دارد این قصه بیانش سخت دشوار است
غریبانه به خاک گور بسپارد علی، ام ابیها را
گسسته رشته ی وصل زمین و آسمان زین پس
به چنگ جذر و مد بینی از این من بعد دریا را
بدون نور کوثر این جهان چون دخمه ا یی سرد است
از این تابنده کرده تا ابد خورشید زهرا را
بیان فضل زهرا کی بگنجد در دو صد دفتر
درون کوزه هرگز جا نشاید کرد دریا را
مشام روز گاران را نکرد اشباع بوی خون
فلق زین باده ی خونین بنوشاند ثریا را
#شهادت انسیه حورا کوثر خلقت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را خدمت همه بزرگواران تسلیت عرض می کنیم"
#نیره جهانشاهی
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮
@Sheroadab_alavi
╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
شهید
بخشیده خدا شکوه بر زندگی اش
از رحمت او داده ثمر زندگی اش
امروز شهیدِ راهِ حق گردیده
آنکس که شهید بوده در زندگی اش
#شهید_زندگی
#شهادت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
602.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🏴
بر جانِ عطشناکِ بشر، باران است
سرسبزترین مرحلهی عرفان است
ای کاش در آغوش بگیرد ما را
هرچند « شهادت هنرِ مردان است »
#امام_حسین
#شهادت
✍#آمنه_آل_اسحاق
درین بساط، به جز شربت شهادت نیست
میی که تلخی مرگ از گلو تواند شست
#شهادت
#صائب_تبریزی🌱
وقتی تمام دشت شب سجاده ات بود
چشم زلال آسمان غرق نگاهت
بارانی از یاقوت های استجابت
می ریخت از پهنای چشمان سیاهت
در آفتاب روشنایی های قلبت
ابری سیه رگبارهایی تند می ریخت
ققنوس بر می خاست از خاکستر عشق
پیغمبری از اشک و از آهت برانگیخت
راز کدامین واقعه در سینه ات بود؟
داغ کدامین ، مُهر قلب چاک چاکت
اجرام هستی در تحیّر مانده از تو
زآن ناله ها و نغمه های تابناکت
خون اساطیری مانی ، دخت زرتشت
با خون ابراهیمی ات اعجاز می کرد
یعنی خطی از جاده سرخ ولایت
تا سرحد دنیا بر عالم باز می کرد
بر دوش داریم این علم را تا قیامت
هم ریشه هستیم ای سفیر خون و فریاد
ما با ولایت تا ابد سرزنده هستیم
چون آتش توفنده ای در بستر باد
#شهادت سفیر_کربلا_سید الساجدین_حضرت_زین_العابدین_تسلیت_باد
#نیره_جهانشاهی