eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 چشم‌هاش‌مجروح‌شد‌و‌منتقلش‌کردند تهران؛ محسن‌بعدازمعاینه‌ازدکترپرسید: آقای‌دکترمجرای‌اشک‌چشمم‌سالمه...؟! میتونم‌دوباره‌با‌این‌چشم‌گریه‌کنم...؟! 👨🏻‍⚕دکترپرسید: برای‌چی‌این‌سوال‌رومیپرسی‌پسرجون..؟ 👤محسن‌گفت: "چشمی کھ برای امام‌حسین«؏» گریه نکنه به درد من نمیخوره... :)" 🎙🌹 تولد:³⁰مرداد¹³⁴⁶ تھران شھادت:²⁵دی¹³⁶⁶ ماووت ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
AUD-20210629-WA0000(1).mp3
9.71M
☁️🌙☁️ •〖می‌ترسم‌این‌چھل‌روزه‌دووم‌نیارم سیصد‌و‌شصت‌پنج‌روزه‌لحظه‌شمارم〗• 🎤سیدرضا ‌نریمانی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#خاطرات‌سفیر🚁 #قسمت‌‌_دهم🔟 اما حس کردم خوشحالی خاصی تو صورتشه پرسید: این آقا از طرف کجا از پیش خدا
🚁 ⃣1⃣ فردای اون روز برمیگشتم ایران بعد از یکسال تجربه های جوباجور و عجیب غریب و خواص اونقدر ذوق داشتم که نمیشد توصیف کرد. دوسه روزی بود چمدونم رو بسته بودم و همه چیز آماده بود برای ترک کردن چند ماهه ی خوابگاه. لابه لای لباسام و وسایلم میچرخیدمو از طرفی تمیزی اتاق رو کاملا تحویل میدادم همه‌چیز خوبو عالی و خوشحال کننده بود فقط دلم برای امرژوا خیلی تنگ میشه. یهو احساس کردم دلم خیلی براش تنگ شد. راه افتادم که برم اتاقش یه بسته شکلات هم بردم فکر کردم شاید آخرین چای و شکلاتی باشه که باهم میخوریم. گفت بیا تو، درو باز کردم رفتم کنارش و احوال پرسی جانانه ای کردیم چشمم که بهش افتاد غصه دوری ازش چند برابر شداما سعی میکردم به روی خودم نیارم انگار اونم سعی می کرد چیزی رو به روی خودش نیاره تا اینکه امبر بی هیچ پیش زمینه ای گفت تو فردا میری ایران..؟ آره... اما دوماه دیگه برمیگردم. وقتی برگردی من اینجا نیستم خیلی روز های خوبی داشتیم دلم برای لحظه لحظه اش تنگ میشه. فقط خندید من اصلا قرار نبود بیام این شهر هیچ وقت هم حکمتش رو نفهمیدم اما خیلی خوشحالم که اومدم اینجا اگر نمیومدم الان یه دوست خیلی خوب رو از دست داده بودم به لب تاپش نگاه کردو گفت : من هم قرار نبود بیام این شهر اما اومدم... حالا میتونی حکمت اومدن هردومون رو از من بپرسی منو امبروژا مسخره بازی زیاد در میاوردیم اما اون روز اصلا و ابدا فضا به سمت شوخی نمیرفت جدی ترین حرف های عمرمون بود انگار امبروژا گفت : میخوام بدونی هیچ وقت تصورم از مسلمونا چیزی نبود که اینجا و توی این مدت دیدم هی دختر من تازه فهمیدم که مسلمونا خودشونم چندجورن!! - مگه ‌مسیحی‌ها فقط یک جورن!؟ + نه نیستن! همین دیگه من نمی‌دونستم این چیزهارو من حرفهای تورو یادمه، بحثهایی که توی سالن و آشپزخونه میکردیم. ببین من توی این مدت خیلی فکر کردم به همه چیز، دین تو به نیاز من نزدیک تره . اینو می‌فهمم. حالا دوراه دارم؛ یا اینکه مسیحی بمونم و همیشه نگران این باشم که اگه اسلام حق باشه؟... یا اینکه مسلمان بشم و به خدا بگم اونچه رو فکر می کردم درست تره و اونقدر که عقلم ‌رسید انجام دادم!... تو نظرت چیه!؟ 📚 ✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری ...⏰ ••📔📕📗📘📙📓•📔📕📗📘📙📓•• ➣‌‌‌√ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#خاطرات‌سفیر🚁 #قسمت_یازدهم1⃣1⃣ فردای اون روز برمیگشتم ایران بعد از یکسال تجربه های جوباجور و عجیب غ
🚁 ⃣1⃣ - گفتم: عزیزم حرفات خیلی عاقلانه است اما لازمه اسلام رو اول کامل بشناسی و بعد تصمیم بگیری√ امروز به من میگی میتونی مسیحی بمونی یا مسلمون بشی و این برای اسلام آوردن کافی نیست پس صبر کن تا روزی که ببینی غیر از اسلام نمیتونی دین دیگه ای داشته باشی، اون روز وقتشه. امبرژا گفت: یعنی چه کار کنم؟!... گفتم: درباره اسلام زیاد بپرس، رزیاد بخون، تحقیق کن. اگر لازم بود برات از ایران کتاب میفرستم. خیلی راضی بودم از اینکه خدا خواست به اون شهر برم. توی دلم میگفتم: خدایا شرمنده که زود ابراز نارضایتی میکنم قبل از اینکه بفهمم چی برام در نظر گرفتی. صبح روزی که باید می‌رفتم، چند نفر از بچه ها بیدار بودند. تا جلوی اتوبوس که به ایستگاه راه آهن میرفت دنبالم اومدند. برای فیاض آرزوی موفقیت کردم که در مسیر حق بمونه. و امبرژا... بغلش کردم...بغلم کرد...چقدر گریه کردیم... هیچ حرفی نزدیم. حتی خداحافظی هم نکردیم. بهش نگفتم که بهترین دوست من در فرانسه بوده و خواهد بود. نگفتم که هدیه خداوند بوده برای من در دنیای بی دین و خدانشناس فرانسوی. نگفتم که احساس میکنم دنبال حق بودن مهم ترین عملی است که اختلافات رو نابود میکنه. نگفتم که خداحافظی از نزدیکان سخته. و حالا میبینم اونهم از نزدیکان منه. نگفتم... هیچ کدوم رو نگفتم. واون هم درست مثل من هیچی نگفت. فقط گریه کرد. "اشک‌ها چه حجمی از اطلاعات رو جابجا میکنند!! چندگیگا!؟ چندصدگیگا!؟ نمی دونم. دیگه نگاهش نکردم. سوار اتوبوس شدم لحظات آخر امبروژا گفت: اگه همدیگه رو ندیدیم.... اتوبوس حرکت کرد. بلندتر داد زد: اگر همدیگه رو ندیدیم، روز ظهور همدیگه رو پیدا میکنیم! باشه!؟ - حتما امبروژا، قول میدم همرزم خوبم. و این بود خداحافظی دوبچه شیعه باهم... 📚 ✏️نویسنده: نیلوفر شادمھری ...⛔️ ••📔📕📗📘📙📓•📔📕📗📘📙📓•• ➣‌‌‌√ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👳🏻‍♂ اگر بہ امام‌زمان"عج" توڪل كنيم، و بہ ايشون قــول بدهيم؛ قطعا از عھده گناه نكردن برمى‌آييم . . . 🌱 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
•| بِســـم اللھِ الجنون |• گرچہ دنیا چنین آشوب است درکنارِ تو حالِ‌ما خوب است حسین-؏
•••| بِســـم اللھِ الجنون |••• گرچہ دنیا چنین آشوب است درکنارِ تو حالِ‌ما خوب است حسین-؏- [غیبت]⛔️ ² - حواسمون‌باشه‌که‌هر‌گناهی‌که‌میکنیم؛ مانع‌اشک‌بر‌حسین-؏- میشه ! ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
' •• دستاوردهای انقلاب در حوزه‌های بهداشت، آموزش و کیفیت زندگی . . .!؟ ✂️ [استاد‌ راجی] 🌐🇮🇷 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
👤میگن امام حسین {علیه السلام} رو غروب روز جمعه به شهادت رسوندن غروب روز جمعه شد🏜 یادت رفت سلام بدی حالا حالا باید بدویی... (:🚧 "؏"♥️ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌺 تا ‌تویِ‌ جمعِ‌ جبهه‌ چندتا‌ مجرد‌ میدید می‌گفت: بروید ازدواج کنید . . .💍 زندگی فقط جنگ نیست!! باید یاد بگیرید برای جنگ‌هایِ بعدی سرباز تربیت کنید . . .🍼 🎙🌹 تولد:¹آذر¹³³⁴ ارومیه شھادت:⁶اسفند¹³⁶² جزیره‌مجنون ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
...! یکی‌مثل‌من‌وتو‌هنو‌ز توفکراینیم‌کِی‌گناهامون‌روتر‌ک کنیم!! اونوقت‌یکی‌همسن‌من‌وتو ...!! ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
مداحی آنلاین - چرا میگن جمعه‌ها دلگیره - محسن عراقی.mp3
4.11M
☁️🌙☁️ •〖چرا میگن جمعه ها دلگیره . . . . . . غروبش یه حس مبهمی داره 〗• 🎤محسن عراقی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👳🏻‍♂ سعی کنید تا جوان هستید؛ خصلت بد در وجودتان ریشه ندواند...! (ره)🌱 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
•••| بِســـم اللھِ الجنون |••• گرچہ دنیا چنین آشوب است درکنارِ تو حالِ‌ما خوب است حسین-؏-
•••| بِســـم اللھِ الجنون |••• گرچہ دنیا چنین آشوب است درکنارِ تو حالِ‌ما خوب است حسین-؏- [تھمت]⛔️ ³ - حواسمون‌باشه‌که‌هر‌گناهی‌که‌میکنیم؛ مانع‌اشک‌بر‌حسین-؏- میشه ! ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#ڪات_ڪتابـــــ🎬📚 ‌•• عنوان‌ڪتاب: "خاطرات سفیر" •• نویسنده‌‌ڪتاب: نیلوفر‌شاد‌مهری •• موضوع‌ڪتاب: خاط
ممنون از نگاهتون✨ - خوشبختانه موضوع ڪتاب "" باب‌میل همه‌‌ی شما بوده و ⁵⁰٪ از شما تصمیم گرفتید این ڪتاب رو حتما مطالعه کنید . . .😍📚 [گزارش] ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🎬📚 ‌•• عنوان‌ڪتاب: "دخـتر شینـا" •• نویسنده‌‌ڪتاب: بھناز ضرابی‌زاده •• موضوع‌ڪتاب: روایت‌زندگی‌قدم‌خیر محمدی‌کنعان، همسر‌سردار‌شهید‌حاج ستارابراهیمی، قدم‌خیر‌ در سن²²سالگی، همسرش به شهادت رسیده و با وجود ⁵فرزند، ازدواج نکرده است و به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد و... •• خریدآنلاین‌ڪتاب: https://basalam.com/sahifehnoor/product/51083 📖 ‌رو‌هرشب‌براتون‌می‌فرستیم:) ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
' •• ایران؛ حداقل دوبرابر زمان جنگ برای برگشتن به جایگاه اولش زمان نیاز دارد . . .!؟ ✂️ [استاد‌ راجی] 🌐🇮🇷 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌺 🍃بوی عطر عجیبی داشت؛ نام عطر را که میپرسیدیم جواب سربالا میداد. شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم هیچوقت به خودم عطر نزدم هروقت خواستم معطّر بشوم از ته دل میگفتم «السلام علیک یا اباعبدللّٰه الحسین(ع)»✨♥️ 🎙🌹 تولد:¹³⁴³ اصفهان شھادت:⁸دی¹³⁶⁵ شلمچه ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
...! چشمی که به حرام عادت بکنه .. خیلی چیز هارو از دست میده ! که یکیش شهادته :)) ...!؟ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80