https://eitaa.com/joinchat/1553924803C6ca5477415
دوستان عزیز گروه چنلمون
از آنانی که اهل دل و قلم هستند درخواست
می شود به گروه اصافه شوند
گروه صرفا برای جذب شاعر و نویسنده است گروه چت نیست
برای ارسال آثار شاعران به چنل
ممنون میشوم همکاری کنید
May 11
✨
سپرد جا به تو هر کس ز بزم بیرون رفت
تویی به جای همه، هیچ کس به جای تو نیست
#صائب_تبریزی
✍☘:{@Super_poems}
تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم
دیو نیَم پری نیَم از همه چون نهان شدم
برف بُدَم گداختم تا که مرا زمین بخورد
تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم
نیستم از روانها بر حذرم ز جانها
جان نکند حذر ز جان چیست حذر چو جان شدم
آنک کسی گمان نبرد رفت گمان من بدو
تا که چنین به عاقبت بر سر آن گمان شدم
از سر بیخودی دلم داد گواهیی به دست
این دل من ز دست شد و آنچ بگفت آن شدم
این همه نالههای من نیست ز من همه از اوست
کز مدد می لبش بیدل و بیزبان شدم
گفت چرا نهان کنی عشق مرا چو عاشقی
من ز برای این سخن شهره عاشقان شدم
جان و جهان ز عشق تو رفت ز دست کار من
من به جهان چه میکنم چونک از این جهان شدم
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
دور باش، اما نزدیک!
دلهای ما که بهم نزدیک باشد،
دیگر چه فرقی می کُند
که کجای این جهان باشیم؟
دور باش، اما نزدیک!
من از نزدیک بودنهای دور
می ترسم . . .
#احمد_شاملو
✍☘:{@Super_poems}
پاییز ۲
پاییز به خویش بیش الوان دیده ست
در زوزه ی باد برگ ریزان دیده ست
در خاطر او خاطره ها بسیار است
صد کوچ زِ روی این درختان دیده ست
بی حرمتی باد به سر برگ درخت
او باغچه بی حجاب و عریان دیده ست
بر تیر چراغ برق هر کوچه شهر
یک لک لک پیر و خسته مهمان دیده ست
کوتاهی ایام مَه آذر او
صد طعنه زِ یلدای زمستان دیده ست
بخشیده به شبها قدِ ایامش را
بنشسته و شب ستاره باران دیده ست
قِل خوردن بوته های خشکیده دشت
از شدت باد در بیابان دیده ست
یک کولِه به دوشِ کودکی بازیگوش
با شوقِ رسیدن به دبستان دیده ست
یک منتظر خسته ئِ محنت دیده
یک رنج و تعب دیده ی دوران دیده ست
ان عاشق خسته را سرِ ساعت عشق
چندیست کنار این خیابان دیده ست
پاییز فقط خاطره بازی کرده
دی آمد و او قصه پایان دیده ست
#احمد_صحرایی
#شاعر_دلشعری
✍☘:{@Super_poems}
#توئیت 🖇♥️
یکیَم نداریم بشینیم سیر نگاش کنیم
بعد بهمون بگه: چته دیوونه؟
چرا انقد نگام میکنی؟
و در جواب مثل حضرت #مولانا بگیم:
"سیر نمیشوم ز تو ای مه جانفزای من...!"
✍☘:{@Super_poems}
عمریست حیرانم کهای ، یارا اگر حوری بگو
آتش زدی بر جانِ من، ناری بگو نوری بگو
مستم نمودی از الست،گشتم زمهرت می پرست
دل دادم از عشقت زدست،داری چه دستوری بگو
ای نغمهات ضرب المثل، چون سار میخوانی غزل
ساری بگو سوری بگو، گر ساز و سنتوری بگو
گُل میدهی چون ارغوان،گردی زچشمانم روان
اشکی اگر بر دیدگان، یا باغِ انگوری بگو
انبانِ دردم میکنی ، چون آهٔ سردم میکنی
همواره طردم میکنی ، از من تو رنجوری بگو
برهم زدی میخانه را ، بشکستهای پیمانه را
پَر بستهای پروانه را ، داری چه منظوری بگو
گاهی تو حرمت مینهی، گاهی هلاکم میکنی
عمریست حیرانم کهای ، نوری بگو حوری بگو
#محمد_رضا_فتحی
#شاعر_دلشعری
✍☘:{@Super_poems}
آتش باشی
براي تو هيزم میشوم..
دريا بروی
پارو...
تو هميشه درست پنداشتهای؛
دل من شبيه تكه سنگی است كه
میخواهم تو با همه خستگیهايت
يك لحظه به من تكيه كنی...
#شمس_لنگرودی
✍☘:{@Super_poems}
پیچیده اش می کنی
این قصه سر و ته ندارد
این قصه جاریست
تا تو هستی
و من برایِ هربار دیدنت
هزار بار نقشه میکشم...
هزار بار زیرِ لب با خود
جملاتی می چینم که آخرش
ختم خواهد شد
به لال شدن
پیشِ چشمانت...
#عادل_دانتیسم
✍☘:{@Super_poems}
✨
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند...
#حافظ
✍☘:{@Super_poems}
بیتاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است
با خونِ جگر ساختهام؛ قسمتم این است
جان میدهم از گریه اگر نام تو آید
عمریست که رسم دلِ کمطاقتم این است!
بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم
بیچارهام آنقدر که همصحبتم این است!
جون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست
تنها شدهام؛ گوشهای از غربتم این است
میمیرم از این غم که در آغوش تو ای دوست
یکبار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است
#حسین_دهلوی
📕دلداری
✍☘:{@Super_poems}
📝
اگر از کمندِ عشقت بروم کجا گریزم؟
که خلاص بیتو بند است و حیات بیتو زندان
#سعدی
✍☘:{@Super_poems}
تقدیم به همه دخترهای سرزمینم
دختر
چون که آدم بود سرگردان میان عرش حق
پس خدا با نام حوا بهر او حور آفرید
این که میبینی تمام دختران نازک دلند
چون خدا در خشت انها اندکی نور آفرید
هر پدر از دیدن دختر شود مست رُخش
پس نیازی من نمی بینم که انگور آفرید
بنده ای را که خدا دختر نکردِه قسمتش
گوییا بیچاره را از لطف خود دور آفرید
هست شیرین گر زبان دختران اما خدا
در دهان دختران یک نیش زنبور آفرید
چون خدا میخواست تا تنها نماند دخترک
از گِلِ مازاد دختر هم خدا پور افرید
دختر آهنگی ملایم در میان زندگیست
گو به نجار از چرا با اره تنبور آفرید
خانه ای که از یکی شد بیشتر دختر در آن
پس خدا آن خانه را نور علی نور آفرید
بیت قبلی گفته ام نور علی نور آن سرا
صاحبش را هم گمان مشهور مخمور آفرید
هرکه نفرت دارد از دختر بگو در گوش او
که خدا بی ذوق چون تو از چه منظور آفرید
هرکه دختر داشت باید پس ببالد بر خودش
که خدایش دور از هر شخص مقهور آفرید
#احمد_صحرایی
#شاعر_دلشعری
✍☘:{@Super_poems}
✨
ای ساقی اگر سعادتی هست تراست
جانی و دلی و جان و دل مست تراست
اندر سر ما عشق تو پا میکوبد
دستی میزن که تا ابد دست تراست
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
سفر میکردی و کار تو را دشوار میکردم
که چون ابر بهاری گریهی بسیار میکردم
همان "آغاز" باید بر حذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخواند و من تکرار میکردم
#سجاد_سامانی
✍☘:{@Super_poems}
تا که حرف از عید، حرف از روزِ دختر میشود
دل برایش پَر زند ، همچون کبوتر میشود
گرچه عمری عاشقش هستم ، ولیکن واقعاً
روزِ دختر ، عشقِ من چندین برابر میشود
واژه میرقصد چو سوسن، تا که آید بر زبان
همچو سنبل ، نازْ ناران نقشِ دفتر میشود
شامِ تارم ، میشود روشن زشوقش تا ابد
زَهْر در کامم چو آید ، عینِ شِکّر میشود
سینه، دریایی پُر از مرجان و مروارید و دُر
سنگِ خارا در نگاهم ، مثلِ گوهر میشود
آب را در کاسهای ریزم ، اگر با یادِ او
تا سَحَر، سرمست و خرّم مثلِ ساغر میشود
در کویری گر کند مسکن، ز حُسْنَش آن زمین
گُل بر افشاند ز هر رنگی ، معطّر میشود
نورْ باران مینماید ، دشتِ بی آیینه را
عالم از مهتاب ِ رخسارش منوّر میشود
نامِ دختر، میدهد حرمت به هر دیباچهای
آدم از حوّا ، شفاعت روزِ محشر میشود
#محمد_رضا_فتحی
#شاعر_دلشعری
✍☘:{@Super_poems}