eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ❤️‍🔥 جانا چه گویم شرح فراقت چشمی و صد نم جانی و صد آه https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 هر که در دریای بی پایان فتاد همچو ما در بحر بی پایان فتاد عشق جانان آتشی خوش برفروخت شعله ای در جان مشتاقان فتاد رند مستی سر به پای خم نهاد غلغلی در مجلس رندان فتاد آنکه جان بفروخت درد دل خرید نیک سودا کرد و خوش ارزان فتاد یار ما را کار با اغیار نیست کار او ای یار با یاران فتاد از سر کویش کسی کو دور شد بی سر و پا سخت سرگردان فتاد نعمت الله جان به جانان داد و رفت خوش بود جانی که با جانان فتاد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
. ✔️بیانیه ی عشق♥️ ⁦ مرا کز عشق بِه ناید شعاری مبادا تا زیم جز عشق کاری فلک جز عشق محرابی ندارد جهان بی خاک عشق آبی ندارد غلام عشق شو کاندیشه این است همه صاحب دلان را پیشه این است جهان عشقست و دیگر زرق سازی همه بازیست الا عشقبازی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با تو ایمنم و با تو سرشارم از هرچه زیبایی ست پناهم باش ♥️ تا سنگینی غربت از شانه هایم فرو ریزد و ملال تنهایی از چشم هایم... کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هايت... 🪴شعر و خوانش : محمدرضا عبدالملکیان خسرو شکیبایی 🪴شعر و خواننده : حسین منزوی همایون شجریان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔰ذوق حضور ✍ موسی در راه سفر است که آتشی می‌بیند. به خانواده خود می‌گوید درنگ کنید که من آتشی دیدم. امیدوارم که پاره‌ای از آن را برای شما بیاورم یا در پرتو آتش راه یابم. به تنهایی به جستجوی آتش می‌رود. چون می‌رسد ندایی به یکباره او را فرامی‌گیرد: ای موسی، این منم پروردگار تو، پای‌پوش خویش بیرون آور که تو در وادی مقدس طوی هستی. من تو را برگزیده‌ام پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرا ده. منم من خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپادار. قیامت فرارسنده است. می‌خواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسی به آنچه می‌کوشد جزا یابد. و ناگهان در اوج این پیام‌های بلند و آسمانی، از موسی می‌پرسد: در دست راست تو چیست؟ موسی پاسخ می‌دهد: این عصای من است. بر آن تکیه می‌دهم و با آن برای گوسفندانم برگ می‌تکانم و کارهای دیگری هم برای من از آن برمی‌آید. (به روایت قرآن، سوره طه) راستی چرا موسی به پاسخی کوتاه اکتفا نکرد؟ خدا که از او نخواسته بود کارکردهای عصا را شرح دهد. تنها پرسیده بود چه در دست توست؟ تبیین شاعرانه ماجرا این است که موسی سخن را به درازا کشاند چرا که از این گفت‌وگو لذت می‌‌بُرد و خوش داشت به شیوه‌ و شگردی مدت‌زمانِ این واقعه‌ی درخشان را بیشتر کند. عرفی شیرازی گفته است: لذیذ بود حکایت درازتر گفتم چنانک حرف عصا گفت موسی اندر طور https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️ ناگاه عشق بی‌قرار، از بهر اظهار كمال، پرده از روی كار بگشود، و از روی معشوقی خود را بر عین عاشق جلوه فرمود... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔎 فکر کن در صنعت آن پادشاه کين همه بر هيچ می دارد نگاه منطق الطیر عطار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ پیر طریقت را پرسیدند : آدم در دنیا، تمام تر بود یا در بهشت؟ گفت: در دنیا از بهر آنک در بهشت در تهمت خود بود و در دنیا در تهمت عشق نگر تا ظن مبری که از خواری آدم بود که او را از بهشت بیرون کردند آن از علوّ همت آدم بود متقاضی عشق به درِ سینه آدم آمد که: یا آدم! جمال معنی کشف کردند آدم جمالی دید بی نهایت که جمالِ هشت بهشت در جنب آن ناچیز بود همت بزرگ وی دامن او را بگرفت که اگر عشق خواهی باخت بر این درگه باید باخت گر لابد، جان به عشق باید پرورد باری غم عشق چون تویی باید خورد فرمان آمد یا آدم ! اکنون که قدم در کوی عشق نهادی از بهشت بیرون شو که این سرای راحت است و عاشقان را با سلامت چه کار؟! همواره حلقِ عاشقان در حلقهٔ دام بلا باد! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
معنای زنده بودن ِمن با تو بودن است، نزدیک، دور سیر، گرسنه، رها، اسیر دلتنگ، شاد... آن لحظه‌ای که بی تو سرآید مرا، مباد! ‌مفهوم ِمرگ ِمن در راه سرفرازی تو، در کنار تو مفهوم زندگی‌ست ‌ معنای عشق نیز در سرنوشتِ من با تو، همیشه با تو برای تو، زیستن... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅و پسِ یکدیگر می‌رویم... و این جهانِ گذرنده دارِ خلود نیست و بر کاروانگاهیم و پسِ یکدیگر می‌رویم، هیچ‌کس را اینجا مُقام نخواهد بود، چنان باید زیست که پس از مرگ دعایِ نیک کنند. و تعجب بمانده‌ام از حرص و مناقَشت با یکدیگر و چندین زر و مال و حساب و تَبَعت، که درویشِ گرسنه در محنت و زحیر و توانگرِ با همه نعمت چون مرگ فراز آمد از یکدیگر باز نتوان شناخت. مرد آن است که پس از مرگ نامش زنده ماند. https://eitaa.com/TAMASHAGAH