eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچه ببینند غیوران به شب باز نگویند به روز ای عجب لاجرم این گنبد انجم فروز آنچه به شب دید نگوید به روز گر تو درین پرده ادب دیده‌ای باز مگوی آنچه به شب دیده‌ای شب که نهانخانه گنجینه‌هاست در دل او گنج بسی سینه‌هاست 🌙❤️ شب خلوتگاه دوستانست، موسم و میعاد آشتى جویانست، وقت نیاز نمودن مریدانست، هنگام راز و ناز عاشقانست... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨ بار خدای را عزَّ و جل بر روی زمین بندگانی‌اند که آشامنده شراب معرفت‌اند، و مست از جام محبت. هر چند که از حقیقت آن شراب در دنیا جز بویی نه، و از حقیقت آن مستی جز نمایشی نه، زانک دنیا زندان است، زندان چند برتابد؟ امید وصال تو مرا عمر بیفزود خود وصل چه چیزست چو امید چنین است شوریده ای به کلبه خمار شد، درمی داشت به وی داد. گفت: به این یک درم مرا شراب ده! خمار گفت: مرا شراب نماند. آن شوریده گفت: من خود مردی شوریده‌ام، طاقت حقیقت شراب ندارم! قطره بنمای تا از آن بویی بمن رسد، بینی که از آن چند مستی کنم! و چه شور انگیزم! سبحان اللَّه! این چه برقیست که از ازل تابید، دو گیتی بسوخت و هیچ نپایید؟ یکی را شراب حیرت از کاس هیبت داد، مست حیرت شد... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
الله با مـوسـی سخن گفت بر کـوه طـور و از عزت کلام بار خدای ، آن کوه چون عقیق شد مـوسـی را نظر با خود آمد که چون من کیست ؟! که خدای جهان و جهانیان با من سخن میگوید، "بی واسطه" و قدمگاه من عقیق گشته !! الله از وی درنگذاشت؛ گفت : یا مـوسـی ... یکی به راست و چپ خویش نگاه کن تا چه بینی؟! مـوسـی بازنگریست هزار کوه دید از عقیق برمثال کـوه طـور بر هر کوهی مردی به صورت مـوسـی چون او گلیمی پوشیده و کلاهی بر سر و عصایی در دست و با خداوند عالم سخن می گوید زبان حال مـوسـی گوید : پنداشتمت که تو مرا یک تنه ای کی دانستم که آشنای همه ای ! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سوخته ی عشق را نقابِ جمال فرو گشاید... ببینی بی‌نقاب آنگه جمال چهره ی قرآن چو قرآن روی بنماید زبان ذکر گویا کن ‌ 🌹 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یکی را خود از دیدار ساقی، چندان شغل افتاد، که با شراب نپرداخت... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
(امشب) یک نفس در بیداری نوش کن که خانه خالی است و دوست تراست شب هست و شراب هست و عاشق تنهاست برخیز و بیا بتا که امشب شب ماست‌ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یکی را شراب معرفت از خمخانه ی "رجاء" داده یکی را شراب وصلت از جام "محبت" بر بساط انبساطش داده بر تکیه گاه انسش جای داد یکی را خود از "دیدار ساقی" چندان شغل افتاد که با "شراب نپرداخت"..... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ کس، به گوشِ سر خویش سخنِ حق نشنیده بود مگر موسی خدا ندا داد او را که یا موسی... موسی بیقرار شد طاقتش برسید و صبرش برمید... صبر با مهر کی برآید ! موسی از سر سوز و وله و بی طاقتی گفت: خواننده را شنوانیدی أین اطلبک؟ کجات جویم؟ ندا آمد که ای موسی چنانک خواهی می‌جوی که من با توام، نزدیک ترم به تو از جان تو در کالبد تو و از رگ جان تو به تو و از سخن تو به دهن تو... گفتم صنما مگر که جانان منی اکنون که همی نگه کنم جان منی بی جان گردم اگر ز من بر گردی ای جانِ جهان تو کفر و ایمان منی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ربّ العزه فرمود : خزائن عزّت ما پر از رکوع و سجودِ خداوندانِ دل است چون به درگاه ما آیی، درد دل بر جام جان نه و به حضرت جانان فرست که درد دل را به نزد ما منزلتی است... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ پیر طریقت را پرسیدند : آدم در دنیا، تمام تر بود یا در بهشت؟ گفت: در دنیا از بهر آنک در بهشت در تهمت خود بود و در دنیا در تهمت عشق نگر تا ظن مبری که از خواری آدم بود که او را از بهشت بیرون کردند آن از علوّ همت آدم بود متقاضی عشق به درِ سینه آدم آمد که: یا آدم! جمال معنی کشف کردند آدم جمالی دید بی نهایت که جمالِ هشت بهشت در جنب آن ناچیز بود همت بزرگ وی دامن او را بگرفت که اگر عشق خواهی باخت بر این درگه باید باخت گر لابد، جان به عشق باید پرورد باری غم عشق چون تویی باید خورد فرمان آمد یا آدم ! اکنون که قدم در کوی عشق نهادی از بهشت بیرون شو که این سرای راحت است و عاشقان را با سلامت چه کار؟! همواره حلقِ عاشقان در حلقهٔ دام بلا باد! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🕊 یاد باد منزلی که در آن عهد دوستی بستیم اگر آن روز و آن منزل نبود، دل، منزلگهِ عشق نبود فرمان آمد: یا سیّد! این بندگان ما که عهد ما فراموش کردند و به غیری مشغول گشته😔 با یادِ ایشان ده آن روز که روح پاک ایشان با ما عهد دوستی می بست و دیدهٔ اشتیاق ایشان را این توتیا می کشیدیم:((الست بربّکم)) یاد کن آن روز که دوستان در مجلس انس از جام شراب عشق ما می آشامیدند و به زبان حال می گفتند: زان مِی که حرام نیست در مذهب ما تا بازِ عدم، خشک نیابی لب ما https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ کس، به گوشِ سر خویش سخنِ حق نشنیده بود مگر موسی خدا ندا داد او را که یا موسی... موسی بیقرار شد طاقتش برسید و صبرش برمید... صبر با مهر کی برآید ! موسی از سر سوز و وله و بی طاقتی گفت: خواننده را شنوانیدی أین اطلبک؟ کجات جویم؟ ندا آمد که ای موسی چنانک خواهی می‌جوی که من با توام، نزدیک ترم به تو از جان تو در کالبد تو و از رگ جان تو به تو و از سخن تو به دهن تو... گفتم صنما مگر که جانان منی اکنون که همی نگه کنم جان منی بی جان گردم اگر ز من بر گردی ای جانِ جهان تو کفر و ایمان منی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالعزیز💐 گاه وصال جانان، تعبیه در میان جانِ دوستان اوست... از این رو، داود پیغامبر هر وقت درویشی دیدی: _ازین سوخته خرمنی، غارتیده ی عشقی_ دانستی که محل اسرار ازل است، با وی بنشستی و آرام گرفتی گفتی: آنچه مقصود است و آرام دل من در او تعبیه است گفتم: کجات جویم ای ماه دلسِتان گفتا: قرارگاه من است جانِ دوستان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ موسی سوخته ی عشق، ساعتی زیر آن درخت بایستاد. درختی که در باغِ وصلت بود در زمین محبت بود و شاخش بر آسمان صفوت بود برگش زلفت و قربت بود. شکوفه‌اش نسیم روح و بهجت بود میوه‌اش: إِنِّی أَنَا الله بود. موسی زیر آن درخت متلاشی صفات شده، فانی ذات گشت... ای عاشق دل سوخته اندوه مدار روزی به مراد عاشقان گردد کار آن گه ندا آمد که یا موسی در دست چه داری؟ گفت عصاء من. یا موسی چه کنی تو بدین عصا؟ گفت: چون مانده شوم تکیه بر آن کنم. یا موسی از دست بیفکن تا چه بینی؟ موسی عصا بیفکند ثعبان گشت و به موسی نهیب برد، بترسید و برمید. فرمان آمد که یا موسی ندانستی که هر که تکیه بر غیر ما کند ترس و غم بیند؟ پس ندا آمد یا موسی عصا می دار و مهر عصا در دل مدار و آن را پناه خود مگیر از روی اشارت به دنیا دار می گوید: دنیا می دار و مهر دنیا در دل مدار و آن را پناه خود مساز. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ ما را بر این درگاه همه نیاز بُود که قطره ای از آن شراب بر دلِ ما ریزی شرابی که مِهر جانان بر آن مُهر نهاده... شرابی که از آن بویِ وصلِ جانان آید گر دو صد جان در سرِ آن کنی شاید https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ 🔅خواهی تا شمه‌ای از عشق بیابی: در پرده‌های نفس برو تا به دل رسی، و آنگه در پرده‌های دل برو تا به جان رسی، و آنگه در پرده‌های جان برو تا به وصال جانان رسی، کان تعبیه جز در میان جان دوستان نبینی گفتم کجات جویم ای ماهِ دلستان گفتا قرارگاهِ منست جان دوستان گفتم قرارگاهت در جان چرا کنی؟ گفتا که تا نیابد از من کسی نشان‌ گفتم که رهنمونِ رهی باش پیش خویش گفتا ز چپ و راست، تو بنگر به کشتگان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🤍 كسى كه ادعای دوستی مرا دارد، چون شب فرا مى رسد مى خوابد و با من مناجات نمى كند؟! مگر نه اين كه هر عاشقى خلوت با محبوب خويش را دوست دارد؟! برگرفته از مناجات های
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅رب العزة در اين ماه (رمضان): دلها از غيرِ خود بِشويَد، پس به مِهر خود بسوزد، گه در آتش دارد گه در آب، گه تشنه و گه غرقاب، نه غرقه، سيراب و نه تشنه را خواب و زبان حال ايشان می گويد: گر بسوزد گو بسوز و ور نوازد گو نواز عاشق آن بِه كو ميانِ آب و آتش در بُود تا بدان اول بسوزد پس بدین غرقه شود چون ز خود بى خود شود معشوقش اندر بر بُود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 در شب قدر، بادِ کرم بر جان عاشقان می‌وزد وز دوست خطاب می‌آید که: کجایند جوانمردان شب خیزان که در آرزوی مواصلت ما بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق ما شربت بلا نوشیده‌اند؟ تا ما خستگی ایشان مرهم نهیم و اندرین شب قدر ایشان را با قدر و منزلت باز گردانیم! امشب شب نواختن بندگانست وقت قبول توبه عاصیانست موسم و میعاد آشتی جویانست هنگام ناز عاشقان و راز محبّانست
🔅 آن ساعت که چشم بنده‌یِ مؤمن آب ریزد و مویها بر اندام وی بپای شود، نشان آنست که: جبرئیل دست در دست وی نهاده چندان رحمت بر مؤمنان قسمت کند که زیادت آید. آنگه به وقت صبح،جبرئیل آواز دهد که: یا معشر الملائکة الرّحیل الرّحیل فرمان آید از جبّار عالم که برآمدن شما روی نیست که خفتگان امّت محمد را سلام نکردید قومی که هنوز در خوابند صبر کنید تا بیدار شوند و ایشان را سلام کنید آنگه فریشتگان به وقت طلوع آفتاب به آسمان باز شوند به جای خویش حلقه حلقه بنشینند و یکدیگر را بتعجّب باز می گویند که: حقّ جلّ جلاله امشب با امّت محمد (ص) چه فضل کرد و چه نواخت بر ایشان نهاد! و از حقّ جلّ جلاله آن ساعت ندا آید که: ای مقرّبان درگاه و ای طاوسان مملکت و ای عابدان سدره گواه باشید که از امّت محمد (ص) هر که مطیع بودند طاعات ایشان پذیرفتم و پسندیدم و هر چه عاصیان بودند معصیت ایشان آمرزیدم و ایشان را به مطیعان بخشیدم
⭐️ شِبلی گفت: دوزخ را دیدم به‌سانِ اژدهایی غرّنده و شیری درّنده که به خلق می‌یازید ‌... مرا دید، نصیبِ‌خود از من خواست، هرچه جوارح و اعضای ظاهر بود به وی دادم و باک‌نداشتم از سوختن‌ِ‌آن، که‌از سوزِ باطنِ‌خودم،پروایِ‌سوزِ ظاهرنبود چون نهاد و صورتِ‌شبلی به‌آتش دادم نوبت به دل رسید از من دل خواست! گفتم دربازم و باک ندارم به سرّم ندا آمد که ای شبلی! دل را یله کن که دل نه از آنِ‌توست، و نه در تصرف تو! دل در قبضه‌ی ماست که معدن‌ِ دیدارِ ماست دل در یدِ ماست که بُستانِ نظرِ ماست دل در یمینِ ماست که منزلگاهِ اطلاعِ ماست ای شبلی! اگر دل خرج می‌باید کرد و می‌بباید سوخت دریغ بُود که به این آتش‌ِصورت بسوزی پس باری به آتشِ عشق بسوز دل را تو به نارِ عاشقی بریان‌کن وآنگاه نظر ز دل به سویِ جان‌کن گر زانک به راه پیشت‌آید معشوق این‌جمله به پیشِ پایِ او قربان‌کن میبدی
⭐️ یکی را خود از دیدارِ ساقی چندان شغل افتاد که با شراب نپرداخت! مستی از دیدارِ توست نه از باده آن زنان مصر که راعیل(زلیخا)را ملامت می‌کردند در عشقِ یوسف، چنان بیخود شدند که دست ببریدند و جامه دریدند و آن مستیِ مشاهده برایشان چندان غلبه داشت که نه از دست‌بریدن خبر داشتند نه‌از جامه‌دریدن همین بود حالِ یعقوب: غلباتِ شوقِ دیدار یوسف وی را بر آن داشت که به هرچه نگرِست یوسف دید و هرچه گفت از یوسف گفت. میبدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🤍 تا کدورات معصیت هست هیچ‌چیز در دل پیدا نشود از اسرار ملکوت، چون زنگ معاصى از آن باز شود اسرار ملکوت و احوال غیبى در آن نمودن گیرد، این خود مکاشفه‌ی دلست و چنانک دل را مکاشفه است جان را معاینه است. مکاشفه برخاستنِ عوایق است میان دل و میان حق، و معاینه‏، دیدارَست
ای مسکین! از فرق تا قدم ِتو مُهر بر نهاده‌اند، و مُهر از مِهر بود، مُهر بر آنجا نهند که مِهر در آنجا دارند. ای رضوان، بهشت تو را، ای مالک، دوزخ تو را، ای کرّوبیان، عرش شما را، ای سوخته؛ که بر تو است، مرا و تو را @TAMASHAGAH
تماشاگه راز
دردَم بجان رسید و طبیبم پدید نیست دارو فروشِ خسته دلان را دكان کجاست؟ #خواجوی_كرمانی @TAMASHAGAH
غریب مملکتم، افتاده در چاه معصیتم، غرق شده در دریاى محنتم، درد دارم و دارو نمی‌دانم، یا می‌دانم و خوردن نمیتوانم... نه روى آنک نومید شوم، نه زَهره آنک فراتر آیم.... 🍃🍃🍃🍃