eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی عمر کردن نیست بلکه رشد کردن است.عمر کردن کاریست که از همه موجودات برمیاد.اما رشد کردن هدف والای انسانیت هست... @TAMASHAGAH
به حقیقت رهبری نکرده‌اند بلکه رهزنی کرده‌اند. همه حجاب‌ها یک حجاب است و جز آن هیچ حجابی نیست و آن « وجود » توست... تبریزی @TAMASHAGAH
و گفت: آنست که او را و آنست که او را و آنست که او را . @TAMASHAGAH
یوسفان از رشک زشتان مخفی‌اند کز عدو، خوبان در آتش می‌زیند آنان که بسان حضرت يوسف(ع) زیبارو و نمکین‌اند، خود را از گزند زشت‌رویان نهان می‌سازند، چنانکه مردمان خوب نیز از آسیب دشمنان در آتش رنج و بیم زندگی می‌کنند. (همینطور اولياءالله که یوسفان معنوی‌اند از دست حسادت ناهلان مستور می‌مانند.) دفتر دوم @TAMASHAGAH
جهان را باید مثل کتابی ببینی. مثل کتابی که در انتظار خواننده‌اش است. هر روزش را باید جداگانه خواند. نه روی باید تمرکز کنی، نه روی . اصل این لحظه است. باید صفحه به صفحه پیش بروی. الیف شافاک/ بعد از عشق @TAMASHAGAH
ای آنکه تو بر فلک وطن داشته‌ای خود را ز جهان پاک پنداشته‌ای بر خاک تو نقش خویش بنگاشته‌ای وان چیز که اصل تست بگذاشته‌ای @TAMASHAGAH
ای آنکه رخت چو آتش افروخته‌ای تا کی سوزی که صد رهم سوخته‌ای گوئی به رخم چشم بردوخته‌ای نی نی، تو مرا چنین نیاموخته‌ای @TAMASHAGAH
گویند برو تا برود صحبتت از دل ترسم هوسم بیش کند بُعد مسافت حضرت سعدی شیخ اجل🍃 @TAMASHAGAH
«خودکامگی» همه خودکامگانِ تاریخ مغلوب هنر بوده‌اند، چه دانسته باشند و چه ندانسته باشند. لشکری که با هنر خویش علیه خودکامگی و ریاکاری برانگیخته است از لحظه انتشار نخستین شعرهایش تا همین لحظه که ما خوانندگان دیوان او هستیم، تا هر لحظه‌ای که انسانی در روی کره زمین یا یکی از کُراتِ دیگر زندگی کند و سعادت فهم سخن خواجه شیراز را داشته باشد، یعنی زبان فارسی بداند، این لشکر همچنان تیغِ آخته و چیره بر استبداد و ریا، بی‌هیچ خستگی در کار خویش است: از کران تا به کران لشکرِ ظلم است ولی از ازل تا به ابد فرصت درویشان است @TAMASHAGAH
او را رسد که گوید: "یُحِبّهُم".  نیک بشنو ای دوست!  صد دِله یاری و یارِ یکدله خواهی! آفتاب همه‌ی جهان را تواند بود، که روی او فراخ است، به همدان و بغداد و اصفهان رسد و هنوز روی او مانده بوَد. اما سرایِ تو تا به همگیِ خود، روی در آفتاب نیاورد هیچ شعاعی نصیبِ او نتواند بود. نامه‌های عین‌القضات همدانی @TAMASHAGAH
هدایت شده از تماشاگه راز
🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🔅"رَبِّ اِنِّی لِما اَنزَلتَ اِلیَّ مِن خَیرِِ فَقِیرٌ" (پروردگارا، هر خیری که بر من نازل کنی به آن محتاجم!) این دعای موسی(ع) در قرآن، یک شاهکار تمام است. اوج هوشمندی سالک را می‌رساند و به تنهایی خود کلاس آموزش دعاست... دقت کن! موسی برای خدا، احتیاجاتش را لیست نمی کند، نمی‌گوید این و آن را می‌خواهم، به ذهنش جهت نمی‌دهد، با کلماتش خود را محدود نمی‌کند، فضای دعا را باز می‌گذارد تا هر خیری از هر کجا و هر زمان و به هر مقدار و کیفیت، بر او ببارد. موسی در نهایت تواضع، هوشمندانه رفتار می کند، به خدا دستور نمی دهد، اَداهای عالِمانه در نمی‌آورد، بلکه در برابر او، یک پذیرش تام می شود.... زیرا خوب می داند؛ این خداست که صلاح کار او را می داند... خدایی که خود خیر است و جز خیر از او صادر نمی شود... پس فقط کافی است با این "خیر مطلق" رابطه ای عاشقانه بر اساس تسلیم برقرار کرد... چه اگر چنین شود، کار تمام است و بی شک سالک از بهترین‌ها برخوردار شده‌است. ای دوست، یک سالکِ تسلیم و هوشمند، دعایش این‌گونه است... آن را ذکر خود قرار ده. برگرفته از مجموعه نکات قرآنی 🌼🍃🌼🍃🌼🍃
آن تاریکی که حتی هزاران سال درون غار نفوذ داشته با آمدن نور بلافاصله مغلوب خواهد شد. 🌱🌱🌱
هوالعزیز🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من! ای که همه عشقی ؛ همواره با من باش ! در دل و جانم بمان که نیاز بی نهایت منی! جان من! تو بساز که سازنده تویی! تو بنواز که نوازنده تویی! سپاسگزارم ای عشق سپاسگزارم
سلام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در عین نظر بنشین چون مردمک دیده در خویش بجو ای دل آن چیز که می‌جویی جان @TAMASHAGAH
خودت را بشناس ! جهلی بالاتر از اینکه کسی دنبال خدا بگردد نیست،خدا می گوید: تو را بصورت خودم آفریدم. عربی @TAMASHAGAH
🍂🍁 در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد من در پی آن دلبر عیار برفتم او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد من در عجب افتادم از آن قطب یگانه کز یک نظرش جمله وجودم همه جان کرد ناگاه یک آهو به دو صد رنگ عیان شد کز تابش حسنش مه و خورشید فغان کرد آن آهوی خوش ناف به تبریز روان گشت بغداد جهان را به بصیرت همدان کرد آن کس که ورا کرد به تقلید سجودی فرخنده و بگزیده و محبوب زمان کرد آن‌ها که بگفتند که ما کامل و فردیم سرگشته و سودایی و رسوای جهان کرد سلطان عرفناک بدش محرم اسرار تا سر تجلی ازل جمله بیان کرد شمس الحق تبریز چو بگشاد پر عشق جبریل امین را ز پی خویش دوان کرد جان/دیوان شمس 🍁🍁 @TAMASHAGAH
دل با تو سفر کرد و تهی ماند کنارم اکنون چه دهم عرض خود؟ آیینه ندارم چون شمع در این بزم، پناهی دگرم نیست جز گردش رنگی‌ که قضا کرد حصارم هرچند سرشکم همه‌تن لیک چه حاصل ابری نشدم تا روم و پیش تو بارم رحم است به حال من گم‌کرده‌حقیقت آیینهٔ خورشیدم و با سایه دچارم در انجمن یأس، چه‌ گویم به چه شغلم؟ در کارگه عجز، ندانم به چه کارم بارم سر خویش است، به دوش که ببندم؟ خارم دل ریش است، ز پای‌ که برآرم؟ دل‌ گفت به این بی‌کسی، آخِر تو چه چیزی؟ گفتم گلم و دور فکنده‌ست بهارم ای انجمن ناز! تو خوش باش و طرب کن من بیدلم و غیر دعا هیچ ندارم @TAMASHAGAH
‌می‌دانم اگر قضاوت نادرستی درمورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را می‌کند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند، در تاریکی همهٔ ما شبیه یکدیگریم! کتاب: مردی که می‌خندد هوگو @TAMASHAGAH
تنها انسان عاشق است كه از احوال ديگری باخبر می‌شود؛ با او همدلی می‌كند، به درون كشتی ديگری می‌رود و اگر طنابی سست شده است، آن را محكم می‌كند و اگر شكستگی‌ پيش آمده است به اصلاح آن می‌كوشد. آن كس كه عاشق نيست خبری جز از خويشتن ندارد و یقیناً خويشتن را نيز درست نمی‌شناسد. @TAMASHAGAH
در کوچه_های_کاهگلی_یزد ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم تو کعبه‌ای هر جا روم قصد مقامت می کنم جان @TAMASHAGAH
آتش عشق میپزاند ما را من لبان خويش را با آتشي مقدس تطهير کردم تا از عشق سخن بگويم اما وقتي دهان گشودم زبانم بند آمده بود . پيش از آن که عشق را بشناسم عادت داشتم نغمه هاي عاشقانه سر دهم اما شناختن را که آموختم کلمات در دهانم ماسيد و نوا هاي سينه ام در سکوتي ژرف فرو افتادند . خلیل جبران @TAMASHAGAH
مرا گویی که رایی من چه دانم چنین مجنون چرایی من چه دانم مرا گویی بدین زاری که هستی به عشقم چون برآیی من چه دانم منم در موج دریاهای عشقت مرا گویی کجایی من چه دانم مرا گویی به قربانگاه جان‌ها نمی‌ترسی که آیی من چه دانم مرا گویی اگر کشته خدایی چه داری از خدایی من چه دانم مرا گویی چه می جویی دگر تو ورای روشنایی من چه دانم مرا گویی تو را با این قفس چیست اگر مرغ هوایی من چه دانم مرا راه صوابی بود گم شد ار آن ترک ختایی من چه دانم بلا را از خوشی نشناسم ایرا به غایت خوش بلایی من چه دانم شبی بربود ناگه شمس تبریز ز من یکتا دو تایی من چه دانم   جان @TAMASHAGAH
ذات تو ز عیب ها جدا دانستم موصوف به مغز کبریا دانستم من دل چه کنم چونکه به تحقیق و یقین خود را چو شناختم تو را دانستم @TAMASHAGAH
ور به تیغ ام بزنی با تو مرا خصمی نیست خصم آن ام که میان من و تیغ ات سپر است جان @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما با آدم بد مشکلی نداریم . درِ میخانه ببستند خدایا مپسند که درِ خانهٔ تزویر و ریا بگشایند… @TAMASHAGAH
جمله بی قراری ات از طلب قرار تو است عاشـــــق بیقرار شــو تا که قـــــرار آیدت جمله نامرادیات از طلب مـــــراد تو است عاشـــــق نامرادشـــــو تا که مـــراد آیدت @TAMASHAGAH