🍃نگاهی به جلال آل احمد🍃
آل احمد نویسنده ای مردمی بود.
به قول شاملو دردورترین راهها پوزار (کفش )کشیده بود.
هرجا سفرمی کرد
با محرومین ترین طبقات هم نشین وهمدرد می شد.
سرنترسی داشت.
خانه اش میعادگاه اهل قلم بود.
صاحبان همه ی اندیشه ها بدون حاجب ودرگاه به خانه اش می شتافتند.
تندی جلال را آرامش سیمین دانشور تعادل می بخشید.
جلا ل همانگونه که زندگی می کردمی نوشت .
زندگیش شاهکارش بود.
گویا تعهدتغییر همه عالم را به دوش می کشید.
برای قلم وادبیات به تعهد فراگیری معتقد بود.
.وقتی در زمان حکومت پهلوی در سالهای سی تا چهل وپنج حزبی یا نشریه
یاگروه مستقلی نبود که رنجهاودردهای
مردم را فریادبزند.
نویسندگان ومتفکران جامعه این نقش رابه عهده می گرفتند.
به همین دلیل آل احمد قصه نویس
مقاله ام می نویسد
فریاد دردمندان هم می شود.
ودرهمه امور اجتماعی هم به اجبار یا ازروی تعهد قلم می زند.
ممکن است اشتباه هم داشته باشد.
واین اشتباه هم عمدی نیست وازروی
درد وتعهداست .
باید اندیشه های ال احمد را با ظرفیت آن دوران نقدوبررسی کرد
وهنروعیبش را دریافت.
قلم آل احمد درنوشته هایش به گونه ای بود که مرتب درذهن خواننده سوال ایجادمی کرد.
شیوه نثری آل احمد درقصه وگزارشها
شیوه ای مقطع .باحذف قرینه ها معروف به شیوه ی تلگرافی بود.
ال احمد از سفرنامه ی ناصرخسرو وتاریخ بیهقی بیشترین بهره را درنثرش می برد.
نقطه ی قوت ال احمد درداستان نویسی
کتاب مدیر مدرسه است.
.که دران مردی حساس مدیر مدرسه شده است.
ودربرابر هرواقعه ای زود ازخود عکس العمل نشان می دهد.
وبه معرفی مشکلات اجتماعی می پردازد.
آل احمد درکتاب خسی درمیقات
اوضاع اجتماعی ومراسم حج آن روز
را با نگاهی تیز بین بررسی می کند.
ممکن است مقالات ال احمد امروزه قابل نقد باشدو داستانهایش جاذبه ی گذشته را نداشته باشد
ولی جوانمردی .شجاعت .تعهداجتماعی .
ووجدان بیداراجتماعی ونثر ممتاز او.
حادثه ها می آفرید.
نثری که به قول سیمن دانشور
.(تلگرافی .حساس.منزه طلبد خشمگین .افراطی. خشن. صریح.
صمیمی..وحادثه افرین) بود.
نثر آل احمد بسیاری از نویسندگان را شیفته وپیرو خود کرده بود.
وهنوز هم مقلدان فراوانی دارد
.وسایه اش برسر بسیاری سنگینی می کند.
نثر هر نویسنده نشانی از خلق وخوی او داردونثر آل احمد هم همینگونه بود.
نامه های جلال به سیمین دانشورونامه های دانشور به جلال واقعا خواندنی است.
این نامه هم از عشقی متعالی وآگاهانه سخن می گویند
هم تاریخ اجتماعی آن دوران هستند.
نوع برداشت ها ودیدگاههای این زوج نویسنده ومقایسه ی آنها
جذاب وشیرین وآموزنده است
ل.ب
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
#کي_شعر_تر انگيزد خاطر که حزين باشد
يک نکته از اين معني گفتيم و همين باشد
از لعل تو گر يابم انگشتري زنهار
صد ملک سليمانم در زير نگين باشد
غمناک نبايد بود از طعن حسود اي دل
شايد که چو وابيني خير تو در اين باشد
هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد
جام مي و خون دل هر يک به کسي دادند
در دايره قسمت اوضاع چنين باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلي اين بود
کاين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد
آن نيست که حافظ را رندي بشد از خاطر
کاين سابقه پيشين تا روز پسين باشد
#حافظ💐
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
حکایت
کسی به خلوت درویشی درآمد؛ گفت: " چرا تنها نشستهای؟"
گفت: "این دم ، تنها شدم که تو آمدی."
#عبدالرحمن_جامی
#نفحات_الانس
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد
#خیام
آنکه به "دل" ،"حق" را
شناخت،....
"زبانش" از "بیان" باز ماند.
#جنید
#کشف المحجوب
https://eitaa.com/TAMASHAGAH