eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
هر دل، تپشِ جنون‌نوایی دارد هر سر، سودای شعله‌زایی دارد از سازِ اسیران نفس هیچ مپرس زنجیر به هر حلقه صدایی دارد / گزیده‌ی رباعیات بیدل. به‌ کوشش / ص ۱۷۰ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چه آغوش است یا رب موجه‌ی دریای رحمت را که هرکس ره ندارد هیچ‌سو، سوی تو می‌آید... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
همه‌ گویند جدا نیست ز ما دلبر ما ما چنین دور چراییم، اگر نزدیک است؟ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هر کس به مقام ذکر وارد شود، از رویتِ مذکور آرامش، و از ذکرِ غیر رهایی یابد. بس حلقه زدم بر در و حرفی نشنیدم من یا که درین خانه کسی نیست؟؟ دهلوی
امل‌پیما ندارد غیر تسخیر هوس جهدی نشاط عنکبوتان بستن بال مگس باشد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آهم از خاکستر دل سرمه آلود حياست ناله خاموش داغم چون نسيم لاله زار https://eitaa.com/TAMASHAGAH
جهان، کورانه، دارد سعیِ نخجیری به تاریکی به هر کس وارسی می افکند تیری به تاریکی امل سست است از نیرنگِ این چرخ کهن یکسان خیالی چند می ریسد زن پیری به تاریکی به رنگ آمیزی عنقا جهانی می کشد زحمت تو هم زین رنگ می پرداز تصویری به تاریکی چه مقصد محمل ما ناتوانان می کشد بارت که عمری شد چو مو داریم شبگیری به تاریکی دلی روشن کن از تشویش این ظلمتسرا بگذر بجز فکرِ چراغت نیست تدبیری به تاریکی نَفَسها سوختم تا شد سوادِ پیشِ پا روشن رسیدم همچو شمع اما پس از دیری به تاریکی کس از رمزِ گرفتارانِ دل آگه نشد بیدل! قیامت کرده است آوازِ زنجیری به تاریکی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به خیال چشم تو می‌کشم ز هزار خُم‌کده، رنگ می قلم مصوّر نرگس ات چه‌ کشد اگر نکشد قدح؟ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به خیال چشم تو می‌کشم ز هزار خُم کده، رنگ می قلم مصوّر نرگس ات چه‌ کشد اگر نکشد قدح؟ دهلوی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عمری‌ست ناز دیدهٔ تر می‌کشیم ما از اشک‌، انتظار گهر می‌کشیم ما تسخیر حسن درخور حیرت‌نگاهی است صیدی عجب به دام نظر می‌کشیم ما دامن‌کشان ز ناز به هر سو گذرکنی چون سایه زیرپای تو سرمی‌کشیم ما از خلق اگر کناره‌ گرفتیم مفت ماست کشتی ز چارموج خطر می‌کشیم ما ای چرخ پاس آه دل خسته لازم است این رشته را ز پای‌گوهر می‌کشیم ما عمری‌ست در ادبکدهٔ وضع خامشی از ناله انتقام اثر می‌کشیم ما شمع خموش انجمن داغ حیرتیم خمیازهٔ خمار نظر می‌کشیم ما همچون‌نفس بنای‌جهان بر تردد است درمنزلیم و رنج سفر می‌کشیم ما به جرم آنکه چو آیینه ساده‌ایم خاکسترست آنچه به سر می‌کشیم ما بیدل دهلوی💐 https://eitaa.com/TAMASHAGAH 🌼🍃
آمدم تا صد چمن بر جلوهْ نازان بینمت‌ نشئه در سر، می به ساغر، گُل به دامان بینمت‌ همچو دل عمری در آغوش خیالت داشتم‌ این‌زمان همچون نگه در چشم حیران بینمت‌ عالمی از نقش پایت چشم روشن می‌کند اندکی پیش آی‌ تا من هم خرامان بینمت‌ غنچگی‌هایت نصیب دیدۀ بیدل مباد چشم آن دارم که تا بینم‌، گلستان بینمت‌
گر کسی وصف او ز من پرسد از چه گوید باز عاشقان کشتگان معشوقند بر نیاید ز کشتگان آواز یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده. حالی که از این معامله باز آمد یکی از گفت: از این بستان که بودی ما را چه کرامت کردی؟ گفت: به خاطر داشتم که چون به رسم دامنی پر کنم را چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت. /سعدی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تا دل از امّید غافل بود تشویشی نبود ساز استغنای ما را کرد باطل انتظار 🌱
به اقبالِ حضورت صد گلستان عیش در چنگم مشو غایب ‌که چون آیینه از رُخ می‌پَرد رنگم شدم پیر و نی‌ام مَحرم نوای ناله‌یِ دردی محبت ‌، کاش بنوازد طفیلِ پیکرِ چنگم به رنگِ سایه از خود غافلم لیک اینقدر دانم که‌ گر پنهان شوم نورم و گر پیدا همین رنگم ز خاکِ آستانت چشم بی‌نم می‌روم امّا دلی دارم که خواهد آب گردید آخر از ننگم به بیکاری نفسها سوختم با دل سیه کردم ز دودِ شمع آخر سُرمه‌دان شد کلبه‌یِ تنگم حَیا را کرده‌ام قُفلِ در دُکانِ رُسوایی به رنگِ غنچه پنهانست جیبِ پاره در چنگم جنونِ نازنینی دارم از لیلای بیرنگی که تا گل می‌کند یادش پری هم می‌زند سنگم ز قانونِ نَفس جستم رموزِ پرده‌ی هستی همین آواز می‌آید که بسیار است آهنگم خوشا روزی‌ که نقاشِ نگارستانِ اِستغنا کشد تصویرِ من چندانکه بیرون آرَد از رنگم به صرصر داده‌اند آیینه‌ی نازِ غبارِ من شهِ فرمانرو آزادی‌ام اینست اورنگم به ناهنجاری از خود رفتنم صورت نمی‌بندد پَرِ طاووسم و پرگار دارد گردشِ رنگم ببینم تا کجا منزل‌ کند سعیِ ضعیفِ من به این یک آبله دل چون نفس عمریست می‌لنگم دهد منشورِ شهرت نام را نقشِ نگین پر پرواز گردد گر در آید پای در سنگم
نه به خاک دربسودم نه به سنگش آزمودم به‌کجا برم سری را که نکرده‌ام فدایت ز وصال بی‌حضورم به پیام ناصبورم چقدر ز خویش دورم ‌که به من رسد صدایت دهلوی @TAMASHAGAH
بیابانی‌ست عشق ای دل ! که پیدا نیست پایانش به منزل کی رسی تا گم نگردی در بیابانش ؟! دهلوی
برتن ما هیچ نتوان دوخت جزآزادگی گرهمه سوزن دمد چون سرو از اعضای ما @TAMASHAGAH
ما را نتوان پخت که ما سوخته ايم آتش نتوان زد که برافروخته ايم ما را نتوان شکست آسان اى دوست هرجا که دلى شکست، ما دوخته ايم ما خسرو و شيرين نشناسيم به عشق از عشق نکات ديگر آموخته ايم از عشق همين نکته کفايت ما را وجدان و شرف به عهد نفروخته ایم دهلوی  ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎ گفت سه است یکی سوزنده، یکی افروزنده، و یکی سازنده. خرقانی      
‌ قاصدِ مُلکِ فراموشی کسی چون من مباد نامه‌ای دارم که هرجا می‌بَرم، گم می‌کنم. دهلوی @TAMASHAGAH
گویند طرب به سازِ تجدید آمد شب رفت و سحر دمید و خورشید آمد ما را به فضولی خیالات چه‌کار؟ هرجا که به جلوه آمدی، عید آمد دهلوی /رباعیات @TAMASHAGAH
مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود،حيرانم... دهلوی @TAMASHAGAH
گل نگاهی اگر چیده‌ای ز باغ وصال به روز هجر ز مژگان تر گلابْ طلب @TAMASHAGAH
تا کی پرسی : مقام دلدار کجاست؟ وان شاهد نانموده‌ رخسار کجاست؟ مژگان تو گر حجاب بینش نشود در خانه آفتاب دیوار کجاست؟ دهلوی @TAMASHAGAH
درون توست اگر خلوتی و انجمنی ست برون ز خویش کجا میروی؟جهان خالی ست دهلوی👌 @TAMASHAGAH
تا نسوزی ، عشق را هرگز نمیفهمی که چیست گاه بخشیدن ، گهی آغوش و گه درد و غم است دهلوی @TAMASHAGAH