eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
ما از تو جداییم به صورت،نه به معنی چون فاصله ی بیت بود فاصله ی ما 🍃 @TAMASHAGAH
این ره پر خس و خاشاک شود پاک به آه علم آه برافراخته می باید رفت من گرفتم که قمار از همه عالم بردی دست آخر همه را باخته می باید رفت این سفر همچو سفرهای دگر صائب نیست بار هستی ز خود انداخته می باید رفت @TAMASHAGAH
بی برگ شو که عشرت روی زمین تمام در خانه ای است فرش که در وی گلیم نیست ما از کجی به کوچه دیگر فتاده ایم حرفی است این که وضع جهان مستقیم نیست از دوزخ و بهشت نظر بسته ایم ما پرواز ما به شهپر امید و بیم نیست ما غافلان بساط اقامت فکنده ایم در وادییی که کوه در او مستقیم نیست @TAMASHAGAH
چون وا نمی‌کنی گرهی، خودْ گره مشو ابروگشاده باش، چو دستت گشاده نیست 🍃🌼🍃🌼🍃 سلااام یاران مهربان ایام بکام ،دلتون سبز و جانتان آباد عصر سرد زمستانی تان گرم و دلارام💐✋ @TAMASHAGAH
دلبر در آن دل است که جویای دلبرست 🍃 @TAMASHAGAH
تخمی است دوستی که در آب و گل تو نیست شمعی است روی گرم که در محفل تو نیست چون سرو در سراسر این باغ دلفریب آزاده ای کجاست که پا در گل تو نیست؟ @TAMASHAGAH
به امید نگاهی خاک ره گشتم، ندانستم که زیر پا تو بی پروا نمی‌بینی ز مغروری تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت نمی‌دانم ز نزدیکی کنم فریاد یا دوری 🍃 @TAMASHAGAH
آتش از گرمی افسانه من گوش گرفت گوش هر خام کجا لایق اسرار من است؟ هر که گم کرد غمی، در دل من می یابد وعده گاه غم عالم دل افگار من است 🍃 @TAMASHAGAH
ما چاشنیِ بوسه ز دشنام گرفتيم فيض شکر از تلخیِ بادام گرفتيم دل صاف نموديم به نيک و بدِ ايّام فيض دم صبح از نفس شام گرفتيم ناکامی جاويد چو در کام جهان بود از کام جهان دست به ناکام گرفتيم در رهگذر سيل فنا خواب حرام است رفتيم برون از فلک آرام گرفتيم بر کنگرهٔ عرش ضرورست کمندی چون شانه سر زلف دلارام گرفتيم رفتيم ازين قلزم خونين به کناری زين معرکه خود را به لب بام گرفتيم ديديم که پرگارِ فلک در کف ما نيست چون نقطه درين دايره آرام گرفتيم زهّاد گرفتند ره گلشن فردوس ما گردن مينا و لب جام گرفتيم کرديم دل سنگدلان را به سخن نرم از ريگ روان روغن بادام گرفتيم در دست فلاخن نکند سنگ اقامت ما زير فلک بهر چه  گرفتيم؟ "صائب" ز سر ميوهٔ فردوس گذشتيم تا بوسهٔ تلخ از دهن جام گرفتيم. @TAMASHAGAH
کفّاره همصحبتیِ زهد فروشان آن است که هشیار نشینی برِ مستان
ما از امیدها همه یکجا گذشته‌ایم از آخرت بریده ز دنیا گذشته‌ایم از ما مجو تردّدِ خاطر که عمرهاست کز آرزوی وسوسه‌فرما گذشته‌ایم گشته‌ست در میانه‌روی عمر ما تمام ما از پلِ صراط همین جا گذشته‌ایم عزمِ درستْ کارِ پر و بال می‌کند با کشتیِ شکسته ز دریا گذشته‌ایم آزادگان گر از سر دنیا گذشته‌اند ما از سرِ گذشتن دنیا گذشته‌ایم از نقشِ پای ما سخنی چند چون قلم مانده‌ست یادگار به هر جا گذشته‌ایم ما چون حبابْ منّتِ رهبر نمی‌کشیم صدبار چشمْ‌بسته ز دریا گذشته‌ایم صائب ز رازِ سینۀ بحریم با خبر چون موج اگر چه تند ز دریا گذشته‌ایم @TAMASHAGAH
بود ممکن که تو بی رحم ز من یاد کنی می توانستم اگر کرد فراموش تر
گر بدانی چه قدر تشنه‌ی دیدار توام خواهی آمد عرق‌آلود به آغوش مرا 🍃 @TAMASHAGAH ‌‌
حیات جاودان خواهی به صحرای قناعت رو که دارد یاد هر موری در آن وادی سلیمان ها     ✍ @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت🌸 کسی که بهشت را در زمین نیافته است در آسمان نیز نخواهد یافت. خانه ی خدا نزدیک ماست، و تنها اثاث آن ، عشق است. بستر عشق به خدا، خدمت به مخلوق است. و همان بهشت واقعی است @TAMASHAGAH
درخورِ پروانه‌ی من نیست سوزِ هر چراغ خویش را بر شعله‌ی آوازِ بلبل می‌زنم @TAMASHAGAH 🌱
مرا ز یاد تو برد و تو را ز دیدۀ من زمانه بیشتر از این ستم چه خواهدکرد؟ @TAMASHAGAH
مشکن مرا که می‌شکنی بال خویش را 🍃 @TAMASHAGAH
جوانمردست درد عشق پیدا می‌کند ما را...! ❤️‍🔥 @TAMASHAGAH
روشن شود چراغ دل ما ز یک‌دگر چون رشته‌های شمع به هم زنده‌ایم ما @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشن شود چراغ دل ما ز یکدگر چون رشته‌های شمع به هم زنده‌ایم ما @TAMASHAGAH
بر دلی کو در تحیر با خداست کی شود پوشیده راز چپ و راست " ² گفتند خلايق که تويي يوسف ثاني چون نيک بديدم به حقيقت به از آني شيرينتر از آني به شکرخنده که گويم اي خسرو خوبان که تو شيرين زماني تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهاني صد بار بگفتي که دهم زان دهنت کام چون سوسن آزاده چرا جمله زباني گويي بدهم کامت و جانت بستانم ترسم ندهي کامم و جانم بستاني چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند بيمار که ديده ست بدين سخت کماني چون اشک بيندازيش از ديده مردم آن را که دمي از نظر خويش براني گر شود عالم نگارستان، نگار من یکی است @TAMASHAGAH
🤍🕊 صد به گِردِ دلم در طواف بود از حیرتِ جمالِ تو بی‌آرزو شدم لیلة الرغائب @TAMASHAGAH
اینجا که منم ...؟                       قیمتِ "دل" ....       هر دو جهان است ...!                       آنجا که تویی ....   در چه حساب است   "دلِ" ما .....؟؟؟ 🍃 @TAMASHAGAH
سفر از خویش چو کردی همه جا معراج است.. @TAMASHAGAH
سنگین نمی‌شد اینهمه خواب ستمگران گر می‌شد از شکستنِ دل‌ها صدا بلند @TAMASHAGAH
ازان چون موی آتش دیده یک دم نیست آرامم که آتش طلعتان دارند نبض پیچ و تابم را 🍃 @TAMASHAGAH
تو به صد آینه از دیدن خود، سیر نه‌ای من به یک چشم ز دیدار تو، چون سیر شوم؟!                @TAMASHAGAH ‌           ‌     
آه این چه غفلت است که پیرانِ عهدِ ما با قدِ خَم،سجود فراموش کرده‌اند! جان‌ها،هوای عالم بالا نمی‌کنند این شعله‌هاصعود فراموش کرده‌اند بی‌مایگان، زیانِ کسان را ز سودِ خویش از اشتیاقِ سودفراموش کرده‌اند صائب، خَمُش نشین که درین عهد، بلبلان ز افسردگی،سرود فراموش کرده‌اند! @TAMASHAGAH
تماشاگه راز
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم آوار پریشانی‌ست، رو سوی چه بگری
گرفته است جهان را غبار بی دردی کجا رویم ازین عالم خراب، کجا؟ چنین که آب برآورده است خانه چشم بساط خود فکند پرده های خواب کجا؟ فروغ حسن جهانگیر او کجاست که نیست؟ ز خویش می روی ای دل به این شتاب کجا؟ نظر به چشمه حیوان نمی کنم صائب مرا ز راه برد جلوه سراب کجا؟ 🍂🍂🍂