تخمی است دوستی که در آب و گل تو نیست
شمعی است روی گرم که در محفل تو نیست
چون سرو در سراسر این باغ دلفریب
آزاده ای کجاست که پا در گل تو نیست؟
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
به امید نگاهی خاک ره گشتم، ندانستم
که زیر پا تو بی پروا نمیبینی ز مغروری
تویی در دیدهام چون نور و محرومم ز دیدارت
نمیدانم ز نزدیکی کنم فریاد یا دوری
#صائب_تبریزی🍃
@TAMASHAGAH
آتش از گرمی افسانه من گوش گرفت
گوش هر خام کجا لایق اسرار من است؟
هر که گم کرد غمی، در دل من می یابد
وعده گاه غم عالم دل افگار من است
#صائب_تبریزی 🍃
@TAMASHAGAH
ما چاشنیِ بوسه ز دشنام گرفتيم
فيض شکر از تلخیِ بادام گرفتيم
دل صاف نموديم به نيک و بدِ ايّام
فيض دم صبح از نفس شام گرفتيم
ناکامی جاويد چو در کام جهان بود
از کام جهان دست به ناکام گرفتيم
در رهگذر سيل فنا خواب حرام است
رفتيم برون از فلک آرام گرفتيم
بر کنگرهٔ عرش ضرورست کمندی
چون شانه سر زلف دلارام گرفتيم
رفتيم ازين قلزم خونين به کناری
زين معرکه خود را به لب بام گرفتيم
ديديم که پرگارِ فلک در کف ما نيست
چون نقطه درين دايره آرام گرفتيم
زهّاد گرفتند ره گلشن فردوس
ما گردن مينا و لب جام گرفتيم
کرديم دل سنگدلان را به سخن نرم
از ريگ روان روغن بادام گرفتيم
در دست فلاخن نکند سنگ اقامت
ما زير فلک بهر چه #آرام گرفتيم؟
"صائب" ز سر ميوهٔ فردوس گذشتيم
تا بوسهٔ تلخ از دهن جام گرفتيم.
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
ما از امیدها همه یکجا گذشتهایم
از آخرت بریده ز دنیا گذشتهایم
از ما مجو تردّدِ خاطر که عمرهاست
کز آرزوی وسوسهفرما گذشتهایم
گشتهست در میانهروی عمر ما تمام
ما از پلِ صراط همین جا گذشتهایم
عزمِ درستْ کارِ پر و بال میکند
با کشتیِ شکسته ز دریا گذشتهایم
آزادگان گر از سر دنیا گذشتهاند
ما از سرِ گذشتن دنیا گذشتهایم
از نقشِ پای ما سخنی چند چون قلم
ماندهست یادگار به هر جا گذشتهایم
ما چون حبابْ منّتِ رهبر نمیکشیم
صدبار چشمْبسته ز دریا گذشتهایم
صائب ز رازِ سینۀ بحریم با خبر
چون موج اگر چه تند ز دریا گذشتهایم
#صائب_تبريزى
@TAMASHAGAH
گر بدانی چه قدر تشنهی دیدار توام
خواهی آمد عرقآلود به آغوش مرا
#صائب_تبریزی🍃
@TAMASHAGAH
حیات جاودان خواهی به صحرای قناعت رو
که دارد یاد هر موری در آن وادی سلیمان ها
✍ #صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت🌸
کسی که بهشت را در زمین نیافته است
در آسمان نیز نخواهد یافت.
خانه ی خدا نزدیک ماست،
و تنها اثاث آن ، عشق است.
بستر عشق به خدا،
خدمت به مخلوق است.
و همان بهشت واقعی است
#صائب_تبريزی
#امیلی_دیکنسون
#دکتر_سوگل_مشایخی
@TAMASHAGAH
درخورِ پروانهی من نیست سوزِ هر چراغ
خویش را بر شعلهی آوازِ بلبل میزنم
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
🌱
مرا ز یاد تو برد و تو را ز دیدۀ من
زمانه بیشتر از این ستم چه خواهدکرد؟
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
روشن شود چراغ دل ما ز یکدگر
چون رشتههای شمع به هم زندهایم ما
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشن شود چراغ دل ما ز یکدگر
چون رشتههای شمع به هم زندهایم ما
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
بر دلی کو در تحیر با خداست
کی شود پوشیده راز چپ و راست "
#مثنویدفتر²
گفتند خلايق که تويي يوسف ثاني
چون نيک بديدم به حقيقت به از آني
شيرينتر از آني به شکرخنده که گويم
اي خسرو خوبان که تو شيرين زماني
تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهاني
صد بار بگفتي که دهم زان دهنت کام
چون سوسن آزاده چرا جمله زباني
گويي بدهم کامت و جانت بستانم
ترسم ندهي کامم و جانم بستاني
چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند
بيمار که ديده ست بدين سخت کماني
چون اشک بيندازيش از ديده مردم
آن را که دمي از نظر خويش براني
#حضرت_حافظ
گر شود عالم نگارستان، نگار من یکی است
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
🤍🕊
صد #آرزو به گِردِ دلم
در طواف بود
از حیرتِ جمالِ تو
بیآرزو شدم
#صائب_تبریزی
لیلة الرغائب
@TAMASHAGAH
اینجا که منم ...؟
قیمتِ "دل" ....
هر دو جهان است ...!
آنجا که تویی ....
در چه حساب است "دلِ" ما .....؟؟؟
#صائب_تبریزی🍃
@TAMASHAGAH
سنگین نمیشد اینهمه خواب ستمگران
گر میشد از شکستنِ دلها صدا بلند
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
ازان چون موی آتش دیده یک دم نیست آرامم
که آتش طلعتان دارند نبض پیچ و تابم را
#صائب_تبریزی 🍃
@TAMASHAGAH
تو به صد آینه از دیدن خود، سیر نهای
من به یک چشم ز دیدار تو، چون سیر شوم؟!
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
آه این چه غفلت است که پیرانِ عهدِ ما
با قدِ خَم،سجود فراموش کردهاند!
جانها،هوای عالم بالا نمیکنند
این شعلههاصعود فراموش کردهاند
بیمایگان، زیانِ کسان را ز سودِ خویش
از اشتیاقِ سودفراموش کردهاند
صائب، خَمُش نشین که درین عهد، بلبلان
ز افسردگی،سرود فراموش کردهاند!
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم آوار پریشانیست، رو سوی چه بگری
گرفته است جهان را غبار بی دردی
کجا رویم ازین عالم خراب، کجا؟
چنین که آب برآورده است خانه چشم
بساط خود فکند پرده های خواب کجا؟
فروغ حسن جهانگیر او کجاست که نیست؟
ز خویش می روی ای دل به این شتاب کجا؟
نظر به چشمه حیوان نمی کنم صائب
مرا ز راه برد جلوه سراب کجا؟
#صائب_تبریزی
🍂🍂🍂